چرا باید بنویسیم؟
لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک ۳۴۲) : فاطمه محبی[۱]، دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه قم: «الذی علم بالقلم- علم الانسان ما لم تعلم... همان که به وسیله قلم آموخت، به انسان آنچه نمیدانست (بتدریج) آموخت».[۲]
آنگاه که این آیهها بعنوان نخستین آیه های کتاب معجزه آسمانی وحی میگردد، اهمیت و چرایی بنویسیم را تمام وکمال بیان مینماید. چرا خالق انسان، با این همه مسائل گوناگون انسانی و خلقت، این آیه ها را نخست وحی می کند؟ سرآغاز وحی کتابی که، جاوید و معجزهای به جهت اثبات پیامبری است. مگر نه اینکه بیانگر اولویت و مهم بودن آن است، یعنی اولویت دادن به نوشتن در صدر همه مسائل. یا باز در این کتاب مقدس آنجا که میخوانیم: «ن والقلم و مایسطرون... نون و سوگند به قلم و آنچه می نویسند».[۳]
به انسان نوشتن آموخت چون که تمام امور جهان بر اساس آن صورت می پذیرد. اصل آفرینش انسان، نعمت مشترک با سایر موجودات عالم است. اما تنها نعمت خاص انسان علم، شعور، معرفت و حیات انسانی است و اینکه بوسیله قلم و نوشتن، انسان علوم را آموخت. علم و قلم در کنار هم تاکید شده است. قلم و نوشتن دو پدیده بزرگ تمدن ساز بشری و ابزار علم و دانش است که سوگند یادکردن آفریدگار به آن، عظمت و توانمندی آن را آشکار می سازد. گرچه قلم بعنوان وسیله نوشتن در طول دوران تاریخ با اختراع خط و پیشرفت دانش بشری از قلم، مداد، مواد چاپی، حروف چینی، کامپیوتری و غیره تغییراتی داشته، اما همچنان نوشتن بعنوان ابزاری جهت ادامه یافتن علوم و دانش بشری، تاکنون جایگزینی نداشته است. بنابر آنچه بیان شد علوم جهان و پیشرفت آن بر این اساس است که بنویسیم. یادگیری و دانش آمیخته با نوشتن است. آنگونه که پیامبر(ص) فرمودند: «با نوشتار علم را در بند کنید».[۴] نگاشتن و ثبت علم موجب نگهداری و انتقال آن به افرادی میشود که در مکان و یا زمانی دور از ما بوده و یا خواهند بود. علم و دانش بشری با نوشتن توسعه پیدا کرده است و آیا دستیابی به این همه دانش امروزی بدون نوشتن امکان پذیر بود؟ علم قدیم با اختراع خط توسعه یافت آنگونه که اکنون نسخ خطی از گران قیمتترین و ارزشمندترین منابع جهت اطلاع از علوم پیشین است. آنچه که گذشتگان از علوم جهان دریافت میکردند، تنها راهی که بتواند به دست آیندگان برسد نگاشتن بوده، که در زمانهای متفاوت با گونه های مختلف نوشتن حفظ شده است.
در مورد اهمیت نوشتن از منظر قرآن مطالبی گفته شد اما با کلمه چرا به یاد فلسفه می افتیم و انگار که باید از دید فلسفی به موضوع نوشتن نگاه کنیم. توان و مجال این نوشته از بحث فلسفی خارج است. هر موضوعی در وهله اول از دید فلسفی قابل توضیح و بررسی هست. موضوع را روشن و واضح میکند و ضروری است که به جنبه های گوناگون چرایی و چگونگی هر موضوعی پرداخته شود که بزرگان اهل علم و فلسفه بدان پرداخته اند. البته در علومی مانند روانشناسی، شناختی، انسانی، اجتماعی و .... نیز با توجه به دیدگاههای خاص خود به این موضوع پرداخته شده است. میتوان برخی دلایل و فواید برای چرا بنویسیم را بدین گونه بیان نمود از جمله: آرام کردن ذهن شلوغ، بهتر زیستن، راهی برای خودشناسی، سخنوری، عمیق شدن دانش، خلاقیت، خودآگاهی، بررسی عملکرد گذشته، شناسایی ارزش ها، به آرامش رسیدن با نوشتن مسائلی که باعث آشفتگی و عصبانیت شده، نوشتن درمانی، تثبیت مطالب در ذهن با نوشتن (یادادشت برداری) و... .
فراز و فرودهای فراوانی در دنیای نوشتن و نویسندگی وجود دارد. با ظهور اینترنت و شبکه اجتماعی سبک و مدل آن تفاوت یافته، و در بعضی مواقع نوشتن را خیلی آسانتر و بدون تکلف کرده است. انگار یک نیاز فطری است، همه می خواهیم بنویسیم اما جرات نمیکنیم. اینگونه تصور می شود که، نویسندگان میدانند چه می خواهند بنویسند، می نشینند و شروع به نوشتن می کنند. هنری میلر[۵] معتقد است که «نوشتن مانند یک زندگی حقیقی سفری اکتشافی است». و یا سالزمن[۶] درکتاب "اگر میتوانید حرف بزنید پس حتما میتوانید بنویسید" بیان میکند که «شما ابدا چیزی نمی نویسید فقط روی کاغذ حرف می زنید».
اغلب اولین تجربه نویسندگی را در دوره ابتدایی در کلاسهای درس انشاء داشتیم، که برای تعدادی از دانش آموزان مکافاتی بود و دست به دامان بزرگترها می شدند. شاید از همان موقع نوشتن را جدی بگیریم، کمکم آغاز کنیم، در آینده برایمان نوشتن، کار سهل وآسانتری باشد و جرات نوشتن را داشته باشیم. برای نوشتن در ابتدا توصیه شده که زندگی روزمره خود را به صورت نوشته (یادداشت روزانه) در چندین سطر در بیاوریم که بصورت خاطره بعدها بخوانیم. یاد آن دفترچه خاطراتی افتادم که در دوران مدرسه در پایان سال تحصیلی برای هم می نوشتیم و این سختترین کاری بود که از ما خواسته می شد، با چه وسواسی که مطلب ارزشمند بنویسیم که می خواهد بماند. آنهایی که انشاء خوب می نوشتند خیلی سریع مینوشتند و تحویل می دادند.
اینگونه هم می توان گفت، نوشتن از درون الهام میگیرد، آنچه را در درون داریم با کلمات به ظهور میرسانیم. درون خودمان را می شناسیم. البته برای بهتر نوشتن مسلم است که هرچه مطالعات عمیقتر و کافی داشته باشیم چون در ذهن و افکارمان عجین می شود در نوشته هایمان جلوه می یابد. همچنین تجربیاتی که در زندگی با آن مواجه می شویم. تجربیات بیشتر و مفیدتر و نیز همنشینی با اهل سخن، باعث میشود که نوشته را پربارتر کند. و این خود از مزایای نوشتن است که با نوشتن می توانیم از تجربیات نگاشته دیگران بهره ببریم و تجربیات خود را در اختیار آنان قرار دهیم.
حال که بحث از نوشتن و نویسندگی شد به مقاله زنده یاد استاد عباس حری "آیین بد نویسی" گریزی بزنیم. ایشان که حق مطلب را ادا کرده است، با ذوقی خاص و زبان طنز، ساده نویسی را توصیه مینماید. و اینکه با بکارگیری معکوس این نه اصل اساسی میتوان به توفیق خوب نویسی دست یافت:
«خواننده را نادیده بگیر!
پرگو و بیربطگو باش!
به پیوستگی نوشتهات میندش!
هدف را فراموش کن!
نسبت به منابع پیشین بیاعتنا باش!
راه و رسم نگارش را کنار بگذار!
دیگران را خفیف بشمار!
به محل درج نوشتهات میندیش!
هرگز نوشتهات را دوباره مرور مکن!»
این استاد فقید معتقد است که در واقع با نوشتن، دیگران را در اقکار و عقاید خود سهیم می کنیم. انگیزه های متعددی برای نوشتن بیان میکند که در طول تاریخ براساس تجربیات و نمونه ها به دست آمده است و بازشناخت این انگیزهها را امر چندان آسانی نمیداند. انواع و مقوله هایی برای انگیزه ها قائل است و این امکان را میدهد که نوشته ای با بیش از یک انگیزه نوشته شود. انگیزه اصلی را کسب و رضایت خداوند از زبان ابن خلدون دانسته که میگوید:
شیفته آن باش که دستها و انگشتان تو، مطالب سودمند و نیکی بنویسند که در این دنیای فریبنده یادگاری نیک از تو به جا ماند، زیرا در روز رستاخیز و هنگام روبه روشدن انسان با فرمان برانگیختن و حشر و نشر، همه کردارهایش در پیش او نمودار می شود.[۷]
همچنین ایشان تبدیل دانش شخصی به دانش اجتماعی (آگاهی دادن به گستره وسیعتری از جامعه)، تملک و شخصی سازی دانش،[۸] انگیزه تنازع بقاء (ارتقا و حفظ شغل، حیات علمی)[۹] را از دیگر انگیزه های نوشتن بیان نموده است. ضرورت نوشتن را در آن می داند که با نوشتن آنچه در ذهن شخص وجود دارد در معرض ارزیابی دیگران قرار می گیرد. خود فرد نمی تواند آنچه را در خلوت ذهن دارد به طور دقیق و شایسته مورد سنجش قرار دهد. بیرون کشیدن آن در قالب نوشته از ذهن فرد، هم موجب نظم بخشیدن به ذهنیات شخص می شود، و همچنین آن را در محک داوری و ارزیابی دیگران قرار می دهد.
پس بیایید بنویسیم، بنویسیم و بنویسیم تا برسیم به آنچه در کتاب راهنمای زندگی و خلقت از طرف آفریدگار و داننده کل آورده شده، و دانشی را که ادامه ساز تمدن بشری است امکان پذیر نموده است. بدون نوشتن چگونه این همه اطلاعات جابجا می گشت؟ با گذشت قرنها گرچه با پیشرفت علم، تنوع ابزار نوشتن داشتیم، اما نوشتن همچنان باقی و باقی خواهد ماند، تا برسد به دست فردا همانگونه که از گذشتگان به ما رسیده و نوشتن ادامه خواهد داشت... .
منابع
بهرام پور، ابوالفضل. تفسیر قرآن یک جلدی مبین. قم: انتشارات آوای قرآن، ۱۳۹۱.
سالزمن، ژول. اگر میتوانید حرف بزنید پس حتما میتوانید بنویسید. مترجم فرنوش جزینی. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۹.
حری، عباس(۱۳۷۰). آیین بدنویسی. اطلاع رسانی و کتابداری: آینه پژوهش، ۹(۲)، ۲-۵.
حری، عباس. آیین نگارش علمی. تهران: نشر چاپار، ۱۳۹۵.
[۴ Feb ۲۰۲۳]https://madresenevisandegi.com
https://www.nastarankashani.ir]۴ Feb ۲۰۲۳[
---------------------------------
[۱] fatememohebi۸۹@gmail.com
[۲] . قرآن، علق، آیه های ۴ و ۵.
[۳] . قرآن، قلم، آیه ۱.
[۴] . تحف العقول، ۳۶.
[۵] . Henry Valentine Miller
[۶]. Joel Saltzman
[۷] . ابن خلدون، ۱۳۹۵، ص۳۸۹، نقل از عباس حری، آیین نگارش علمی. تهران: چاپار، ۱۳۹۵.
[۸] . از نظر زایمن «در علوم کوسههایی هستند که پیوسته مشغول بوکشیدناند، ومترصدند تا افکار منتشرنشده را ببلعند وازآن خود سازند».
[۹] . شعار «بنویس و زنده بمان».
نظر شما