گزارشی اجمالی از نشست علمی «بررسی فقهی زیارت از منظر مذاهب اسلامی»
مجله فرهنگ زیارت مهرماه 1393 شماره 23
از آغاز همه ادیان الهی به زیارت اماکن مقدس سفارش کرده و آن را ارتباط با روح درگذشتگان دانسته اند. در دین اسلام نیز، زیارت قبور بزرگان دین اهمیت فراوانی دارد و بسیار به آن سفارش شده است. در مذاهب چهارگانه اهل سنت و تمامی فرقه های شیعه، زیارت، جایگاه ارزشمندی دارد و از آداب و رسوم و آیین های ویژه ای برخوردار است. دراین میان شیعیان به زیارت قبر مطهر نبوی (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) به ویژه امام حسین (ع) علاقه و اعتقاد خاصی دارند و روایات فراوانی دراین باره نقل کرده و فضیلت های بسیاری برای آن برشمرده اند. تنها فرقه ای که زیارت قبور درگذشتگان، حتی قبر مطهر نبوی (ص) را حرام، بلکه برابر با شرک می دانند وهابیان هستند؛ درحالی که بیشتر علمای شیعه و اهل سنت بر اساس احادیث و روایات بر استحباب زیارت قبور بزرگان دینی تأکید کرده اند. این نوشتار، گزارشی است اجمالی از نشستی علمی که به منظور بررسی فقهی زیارت از دیدگاه مذاهب اسلامی با حضور و سخنرانی دو تن از استادان ارجمند حوزه علمیه آقایان نجم الدین مروجی طبسی و محمدامین پورامینی در مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) در شهر مقدس قم برگزار شده است.
نویسنده : رضا عندلیبی صفحه : 165
در آستانه اربعین حسینی، نشستی با عنوان «بررسی فقهی زیارت از منظر مذاهب اسلامی» از سوی «پژوهشکده حج و زیارت» و «مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام)» و با حضور اساتید ارجمند: استاد نجم الدین مروجی طبسی و استاد محمدامین پورامینی در تاریخ 13 آذر ماه 1393 در محل سالن همایش های مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) برگزار شد. در این نشست ابتدا استاد پورامینی با اشاره به اتفاق نظر شیعه و سنی در استحباب اصل زیارت، گفتند: ما نسبت به زیارت دو عنوان می توانیم داشته باشیم: یکی عنوان عام نسبت به زیارت قبور، به صورت مطلق و یکی عنوان خاص نسبت به خصوص زیارت قبر رسول اکرم (ص) و به تبع آن زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) و زیارت بزرگان و اولیاء. از جهت فقهی اصل مسئله- اگر ادله ای هم نباشد- نسبت به زیارت قبور، اصالة الاباحه است. علاوه بر این که روایات و ادله مورد اتفاق همه مسلمانان در ترغیب زیارت قبر رسول خدا (ص) و بزرگان دین وجود دارد. شیعه و سنی نسبت به استحباب زیارت قبور متفق هستند. تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت تصریح دارند به این که این عمل، مستحب و سفارش شده و سیره پیامبر (ص) است. رسول خدا خودشان به قبرستان بقیع تشریف می بردند و دعا می خواندند. نسبت به اصل استحباب زیارت رسول اکرم (ص) نیز جای هیچ شک و تردیدی نیست؛ حتی در میان اهل سنت هم قول به وجوب یا تمایل به وجوب نیز وجود دارد.
ایشان مشکل اصلی در باب زیارت قبور را نگاه و رفتار وهابیت دانستند و خاطرنشان کردند که ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب بودند که خرق اجماع کرده و مهر شرک زدند. در ادامه، استاد مروجی طبسی در تأیید استاد پورامینی گفتند: «اصل مشروعیت زیارت از مسلّمات است و حدود هزار روایت درباره زیارت وارد شده است».
ایشان به ریشه یابی حکم فقهی وهابیت در مورد زیارت پرداخته و آن را نشأت گرفته از افکار جاهلیت مبنی بر این که مردگان پوچ می شوند و معادی وجود ندارد دانستند و گفتند: تفکر وهابیت نشأت گرفته از حس بغض و کینه نسبت به پیامبر اکرم (ص) است. ابوسفیان ها و مروان ها که مغضوب رسول خدا (ص) بودند، ابداع گران این تفکرند؛ وگرنه بزرگان اهل سنت، هم قولًا و هم عملًا زیارت را مورد تأیید قرار داده و چهار مذهب آنان در اصل زیارت تردیدی ندارند.
ایشان برای نمونه به کلام شوکانی در «نیل الاوطار» باب «صلاة المخلوقات علی النبی و هو فی قبره حی» اشاره کردند که گفته است:قد ذهب جماعة من المحققین إلی أن رسول الله (ص) حی بعد وفاته و أنّه یسَرُّ بطاعة أمّتِه و أنّ الانبیاء لایبلَونَ (یعنی بدن پیامبران پوسیده نمی شوند) مع أنّ مطلق الادراک کالعلمِ و السّماعِ ثابتٌ لسائرِ الموتی. [1]
این استاد حوزه علمیه در توضیح این کلام افزودند:صرف ادراک و سماع را همه مرده ها دارند؛ پس چه امتیازی برای پیامبر (ص) ماست؟ اگر حیات پیامبر چنین حیاتی باشد، پس دیگر چه امتیازی دارد؟ اگر حیات شهدا چنین باشد، دیگر چه امتیازی؟ این جاست که می گوید: «مع أنّ مطلق الادراک کالعلمِ و السّماعِ ثابتٌ لسائرِ الموتی و وَرَدَ النّصُّ فی کتاب الله فی حقّ الشهداء أنّهم أحیاءٌ یرزقون و أنّ الحیاة فیهم متعلّقةٌ بالجسد. » حیات شهدا، حیات جسمی است، جسمانی است. «فکیف بالانبیاء» وقتی که شهید زنده است، جسمش زنده است، نسبت به پیامبر (ص) چه می گویید؟ «فکیف بالانبیاء و المرسلین فقد ثبت فی حدیثٍ أنّ الأنبیاء أحیاء فی قبورهم». [2] تا چه رسد به پیامبران الهی که در حدیث ثابت است که آنان در قبورشان زنده هستند.
استاد نجم الدین طبسی در ادامه، به بیان نمونه های دیگری از تصریح فقهای مذاهب اربعه بر مشروعیت زیارت پرداختند. پس از آن استاد پورامینی نیز در تکمیل فرموده های پیشین خود، به بیان نمونه هایی از زیارت امام رضا (ع) توسط بزرگان اهل سنت پرداختند و گفتند:
روایتی از ابی بکر محمد بن مؤمل در «تهذیب التهذیب، جلد هفتم، صفحه 339» نقل شده است: «خرجنا مع امام اهل حدیث أبی بکر بن خزیمه و عدیله ابی علی الثقفی مع جماعة من مشایخنا»؛ ما با امام اهل حدیث ابوبکربن خزیمه و ابوعلی ثقفی با گروهی از بزرگان حدیث بیرون آمدیم «و هم اذ ذاک متوافدون إلی زیارة قبر علی بن موسی الرضا بطوس»؛ و آنان به قصد زیارت آقا علی بن موسی (ع) بیرون آمده بودند «قال فرأیتُ من تعظیمه (یعنی ابن خزیمه) لتلک البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها فتحیرنا»؛ دیدیم به قدری ابن خزیمه مقابل قبر علی بن موسی الرضا (ع) خاشع و خاضع است و گریه و درخواست داشت که ما به تعجب افتادیم. [3]
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات، جلد 8، صفحه 456» درباره امام رضا (ع) می گوید: «و قبره بسناباد خارج النوقان مشهور یزار»؛ قبر ایشان در سناباد است که بیرون نوقان مشهور و محل زیارت است. «بجنب قبر رشید قد زُرتُه مراراً کثیرة (من زیاد آن را زیارت کردم) و ما حلّت بی شدّة فی وقت مقامی بطوس فزُرتُ قبر علی بن موسی الرضا صلوات الله علی جدّه و علیه و دعوتُ الله إزالتها إلا استُجیبَ لی و زالت عنّی تلک الشدة»؛ یعنی در وقتی که من در طوس بودم، هر مشکلی که پیدا می کردم، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (ع) می رفتم و در آن جا دعا می کردم و مشکلم رفع می شد. «و هذا شی ءٌ جَرّبتُهُ مراراً» یک بار یا دو بار هم نیست؛ بارها اتفاق افتاد. می گوید بارها امتحان کردم. «و وجدته کذلک» دیدم این طور است. «أماتنا اللهُ علی محبة المصطفی و اهل بیته صلّی الله علیه و علیهم اجمعین» این دعا را هم در آخرش دارد که خداوند ما را بر دوستی محمد و آل محمد بمیراند. [4]
استاد پورامینی پس از بیان این مطالب، به بیان مصادیقی از تصریحات فقهای چهار مذهب عامه بر مشروعیت و استحباب، بلکه وجوب زیارت رسول خدا (ص) پرداختند:
1- فقه شافعی
«کتاب «الحاوی الکبیر» از عتبی نقل می کند: نزد قبر پیامبر (ص) بودم، یک اعرابی (بادیه نشین) آمد «فقال یا رسول الله وجدتُ الله تعالی یقول: ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحیماً. وقد جئتک تائباً من ذنبی مستشفعاً بک إلی ربّی. . .
عتبی گوید: یک لحظه خوابم برد «فرأیتُ رسولَ الله یقول: یا عتبی ألحِق بالأعرابی و أخبِره بأنّ الله قد غَفَرَ له»؛
برو به او بشارت بده که خدا او را بخشید. [5] الصاوی در کتاب «المؤلف فی زیارة قبر الرسول» از سمهودی نقل می کند: «و من خصائصها (خصائص مدینه) وجوبُ زیارتها». [6] درباره کیفیت زیارت هم می گوید: «و الأفضل فی الزیارة القرب من القبر الشریف (بهتر آنست که نزدیک قبر پیغمبر شوید) بحیث یکون النبی یسمع قوله علی حسب العادة»؛ [7] فاصله شما بگونه ای باشد که به صورت عادی و متعارف با کسی صحبت می کنید، حد فاصلی که باید رعایت کنید که صدا را بشنوید و بشنوانید، همان مقدار نزدیک شوید و زیارت کنید. اینها آن روایت را دارند که می گوید: وقتی شما سلام می کنید، روح به من بازمی گردد و جواب شما را می دهم.
ابراهیم حربی می گوید: «یستحبُّ تقبیل حجرة النبی»؛ [8]بوسیدن حجره پیغمبر (ص) مستحب است. ضریح هم همین حکم را دارد. این در «الاختیارات الفقهیه» هم آمده است. [9]
2- فقه حنبلی
در کتاب فقه العبادات حنبلی آمده است زیارت قبر پیغمبر (ص) مستحب است، آنگاه به چند روایت تمسک می کند؛ از جمله این روایت که رسول اکرم (ص) فرمودند: «مَن زارنی أو زار قبری کنتُ له شفیعاً أو شهیداً». [10]
علاءالدین کاشانی در «بدائع الصنایع» آورده است:
«و علیه عمل المسلمین من لدن رسول الله إلی یومنا هذا من زیارة القبور. . . ». [11]
در «شرح فتح القدیر» در کیفیت زیارت پیغمبر (ص) این عبارت در ضمن زیارتی است که اینها نقل می کنند:
«یا رسول الله أسئلک الشّفاعة و أتوسّل بک إلی الله فی أن أموت مسلماً». [12]
3- فقه مالکی
گویند مالک بن انس در مدینه که بود، پیاده حرکت می کرد و سوار بر مرکب نمی شد. می گفتند: چرا سوار مرکب نمی شوی؟ می گفت:
«استحیی من الله أن أطأ تربةً فیها رسول الله بحافر دابة»؛ من خجالت می کشم که پا بر خاکی نهم که رسول خدا (ص) را در بر دارد. [13]
4- فقه حنفی
در فقه عبادات حنفی این جمله در کیفیت زیارت رسول خدا (ص) آمده است: «السلام علیک یا شفیع الأمة؛ السلام علیک یا سید المرسلین؛ السلام علیک یا خاتم النبیین و علی أهل بیتک الطیبین الطاهرین». [14] در ادامه جلسه، اساتید ارجمند به پرسش های حضار پاسخ گفتند.
پی نوشت:
[1] . شوکانى، نیل الاوطار، ج 5، ص 331 و ج 8، ص 66.
[2] . همان.
[3] . ابن حجرعسقلانى، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 339.
[4] . ابن حبّان، الثقات، ج 8، ص 456.
[5] . ماوردى، الحاوى الکبیر، ج 4، ص 544.
[6] . صاوى مالکى، حاشیه الصاوى على شرح الصغیر، ج 3، ص 445.
[7] . همان، ص 446.
[8] . على بن نایف الشحود، الدفاع عن کتاب ریاض الصالحین، ج 1، ص 66.
[9] . ابن تیمیه، الاختیارات الفقهیه، ج 1، ص 448.
[10] . حنبلى، فقه العبادات، ج 1، ص 470.
[11] . علاءالدین کاشانى، بدائع الصنایع، ج 2، ص 212.
[12] . کمالالدین محمد بن عبدالواحد، شرح فتح القدیر، ج 3، ص 181.
[13] . همان، ج 3، ص 180.
[14] . فقه العبادات حنفى، ج 1، ص 207.
نظر شما