موضوع : پژوهش | مقاله

اوّلین ها در کربلا

مجله  فرهنگ زیارت  تیرماه 1393 شماره 22 

همواره برای انسان ها جذاب بوده که هر کاری را برای نخستین بار چه کسی انجام داده یا اولین گوینده هر سخنی چه کسی بوده است. «علم اوائل» به شناسایی و معرفی اولین ها در هر موضوعی می پردازد. اصول و مبادی این دانش در دوره های آغازین اسلامی به دست دانشمندان مسلمان تدوین و تبیین شد. یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ تشیع، واقعه کربلا در سال 61 هجری است که به شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت (علیهم السلام) و یارانش در روز عاشورای این سال انجامید. این واقعه جانگداز به قدری منحصربه فرد بود که بسیاری از اتفاقات آن هیچ گاه در تاریخ تکرار نشد. ازآنجاکه علم اوائل به اولین ها در هر موضوعی می پردازد، ماجرای کربلا از اهمیت بسزایی در این زمینه برخوردار است و سوژه بی نظیری برای آن به شمار می رود. این نوشتار در سه بخش «اولین ها پیش از عاشورای سال 61 هجری»، «اولین ها در عاشورای سال 61 هجری» و «اولین ها پس از عاشورای سال 61 هجری» تنظیم شده و در آن از اولین دعای امام حسین (ع) در روز عاشورا، اولین شهید از اهل بیت (علیهم السلام) در روز عاشورا، اولین عزاداری در شهر مدینه و کربلا، اولین سازندگان مرقد امام حسین (ع) و. . . سخن رفته است.
نویسنده : فاضل عرفان صفحه : 109
مترجم: محمدحسین خوشنویس

مقدمه
«علم اوائل» شاخه ای از علم تاریخ است که به شناسایی اوّلین ها در هر موضوعی می پردازد. انسان ها معمولًا دوست دارند افراد پیش گام در هر پدیده ای را بشناسند و در واقع یکی از مهم ترین و جدّی ترین پرسش های آدمی این است که اوّلین انجام دهنده کاری یا گوینده سخنی یا کاشف چیزی را بشناسد.

مورخان در گذشته و حال، اهتمام بسیاری در تدوین مقالات و کتاب هایی در این زمینه داشته اند. در دوره های ابتدایی اسلامی این دانشمندان مسلمان بودند که اصول و مبانی این علم را تدوین کردند و آنها را به شکلی دقیق تبیین نمودند. آنها به ثبت اوّلین ها در هر امری پرداختند و مبادله این مطالب، نقل هر محفل و مجلسی گردیده بود.

«کربلا» و موضوعات و مسائل مرتبط با این شهر مقدّس می تواند سوژه خوبی برای این موضوع باشد؛ هم از جهت اهمیتی که دارد، هم از جهت ابعاد گوناگون آن و هم از جهت اتّفاقات منحصر به فردی که در این سرزمین رُخ داده است که مانندش نخواهد آمد. آنچه در این مجال می آید، تنها نمونه هایی است که به خوانندگان محترم تقدیم می شود.

اوّلین ها پیش از عاشورای سال 61 هجری
1- اوّلین خاک و اولین آبی که خداوند به آنها برکت داده و تقدّس بخشیده، خاک کربلا و آب فُرات است. [1] شاید به همین دلیل است که بسیاری از روایات و احادیث از کربلا به «قُبّةالاسلام» یاد می کنند. این سرزمین همان جایی است که کشتی حضرت نوح به اذن خداوند در آن آرام گرفت. خاک کربلا به فرموده امام صادق (ع) تقدّسش را از ذات باری تعالی وام دارد.

2- سرزمین کربلا اوّلین زمینی است که به پیامبری حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی (ص) شهادت داد و به همین سبب خداوند «شفا» را در خاکش قرار داد. [2]

3- اوّلین کسی که در این سرزمین توقّف کرد و سال ها پیش از عاشورای 61 هجری، خبر واقعه خونین کربلا را داد، أمیر مؤمنان علی (ع) بود.

4- اوّلین فاتح منطقه کربلا «عبدالله بن عرفطه» به هنگام فتح عراق در دوره خلیفه دوم بود. همو بود که برای اولین بار این منطقه را به یک پایگاه نظامی مبدّل نمود، ولی پس از مدّتی این پایگاه به کوفه منتقل شد. [3]

اوّلین ها در عاشورای سال 61 هجری
1- اوّلین دعای امام حسین (ع) در روز عاشورا زمانی بود که حضرت به جمعیت دشمن که به مانند سیلی خروشان پیش می آمدند، نگریست و دست به آسمان بلند کرد و به پروردگار چنین عرضه داشت: خدایا! تو در هر مصیبتی پناهگاه من هستی و تو بودی که لحظه به لحظه بر قلب من آرامش را فرو فرستادی! چه بسیار نگرانی که دل را تُهی و راه چاره را می بندد و دوست را ذلیل و دشمن را خُرسند می کند. به تو پناهنده می شوم و شکایتم را به نزد تو می آورم. از هر آنچه غیر توست بیزارم. پس سختی و گرفتاری را از من دور کن که تو منشأ هر نعمت و آرزوی هر آرزومندی. [4]

2- اوّلین خطیب روز عاشورا امام حسین (ع) بود؛ آن گاه که به سپاه ابن زیاد چنین فرمود: ای مردم! حرف مرا بشنوید و در تصمیم گیری عجله نکنید تا شما را به آنچه به نفع تان است ارشاد نمایم و علّت آمدنم به این سرزمین را برای شما بگویم. اگر عذرم را پذیرفتید و مرا تصدیق کردید، راه درست را رفته اید و اگر از انصاف دور شوید و سخنم را نپذیرید، خدا ولی من است. [5]

3- اوّلین خطیب از اصحاب امام حسین (ع) در روز عاشورا «زهیر بن قین بجلی» بود؛ آن هنگام که به سوی سپاه ابن زیاد حرکت کرد. او در برابر آنان ایستاد و گفت: ای اهل کوفه! وای بر شما؛ می دانید چه می کنید؟! حقّ مسلمان بر مسلمان این است که او را نصیحت کند. ما یک دین داریم، امّا این تا زمانی است که بین ما شمشیر حاکم نشده باشد. [6]

4- اوّلین کسی که به سوی سپاه حضرت حسین (ع) تیراندازی کرد «عمر بن سعدبن ابی وقّاص» فرمانده لشکر عبیدالله بن زیاد بود. او می گفت: «نزد امیر شهادت دهید که من اوّلین تیر را پرتاب کردم و دیگران پس از من بودند. » در منابع تاریخی آمده است که هیچ یک از اصحاب امام (ع) نبود، مگر این که مورد اصابت تیری از سوی دشمن قرار گرفت. [7]

5- اوّلین ملعون از لشکر عمر سعد که در روز عاشورا کشته شد «عبدالله بن حوزه تمیمی» بود. او با گروهی به سمت خیمه گاه آمد و فریاد کشید: آیا حسین در میان شماست؟ اما پاسخی نشنید. برای بار دوم که پرسید، باز پاسخی نیامد. بار سوم اصحاب گفتند: این حسین است؛ از او چه می خواهی؟ گفت: ای حسین! تو را به دوزخ بشارت می دهم. حضرت فرمود: دروغ می گویی؛ بلکه من به نزد پروردگار کریم و بخشنده می روم. تو کیستی؟ گفت: ابن حوزه ام. حضرت دستش را به آسمان بالا برد و او را نفرین کرد و فرمود: «اللهمَّ حُزَّهُ إلی النّار. » عبدالله عصبانی شد و با اسبش به سوی حضرت تاخت. بین ایشان نهر آبی بود و هنگام پریدن از آن، کنترل خود را از دست داد و بر زمین افتاد، اما پایش در رکاب اسب گیر کرد و آن قدر بر زمین کشیده شد تا هلاک گردید. [8]

6- اوّلین شهید از اهل بیت (ع) در روز عاشورا علی بن الحسین (ع) ملقّب به علی اکبر بود که 27 سال از عمر شریفش می گذشت. به فرموده امام حسین (ع) شبیه ترینِ مردم به رسول خدا (ص) بود. امام در نَقلی می فرماید: «هرگاه مشتاق زیارت رسول خدا (ص) می شدیم، به علی اکبر نگاه می کردیم». [9]

7- اوّلین شهید از اصحاب امام حسین (ع) حرّ بن یزید ریاحی بود؛ پس از آن که پشیمان به حضور حضرت شرفیاب شد و امام توبه اش را پذیرفت. [10]

8- اوّلین شاهد واقعه کربلا از عالم بالا، پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) بوده است.

9- اوّلین بانوی شهیده در عاشورای 61- امّ وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود. زمانی که شوهرش روی خاک افتاد، سرش را به دامن گرفت و خون و خاک از چهره اش پاک کرد و به او گفت: «بهشت گوارایت باد. از خدا می خواهم که مرا در بهشت هم جوار تو قرار دهد. » در این جا شمر بن ذی الجوشن به غلامش رُستم دستور داد تا عمود بر سر این بانوی گرامی بکوبد. او نیز چنین کرد و او را به فیض عالی شهادت رساند. [11]

اوّلین ها پس از عاشورای سال 61 هجری
1- اوّلین عزاداری در شهر مدینه منوره توسّط امّ سلمه همسر گرامی رسول خدا (ص) منعقد شد. پیامبر خدا (ص) ظرف شیشه ای کوچکی به او داده بود که مقداری از خاک کربلا در آن قرار داشت. پیامبر (ص) به امّ سلمه چنین فرموده بود که برادرم جبرئیل به من خبر داده که امتم، حُسینم را می کشند و این خاک را به من داده و سفارش کرده که هرگاه این خاک به خون تبدیل شد، بدان که حسین کشته شده. این ظرف نزد امّ سلمه بود و او هر روز به آن می نگریست تا این که روزی می بیند خاک درون آن به خون پُررنگ برگشته است. این جاست که فریاد می کشد: «وا حسیناه. . . » سپس شیون و ناله در میان تمام زنان مدینه به راه می افتد، تا جایی که در شهر صدایی بلند می شود که تا آن زمان مانند آن شنیده نشده بود. [12]

2- اوّلین کسی که عزای حسینی را در خود کربلا اقامه کرد «رُباب» همسر گرامی امام حسین (ع) بود. از امام صادق (ع) نقل شده است: آن گاه که حسین (ع) کشته شد، همسرش رُباب که از طایفه بنی کلب بود، در کربلا ماند و یک سال تمام بر حسین (ع) گریست. [13]

3- اوّلین زائرِ پشیمان «عبدالله بن حرّ جُعفی» بود که وقتی به کربلا رسید که دید کار تمام شده و دیر رسیده است. پس در کنار قبور شهدا ایستاد و این مرثیه برای آنان خواند:

وَقَفْتُ عَلی اجْداثِهم وَمَحالّهم                                    

فَکادَ الحَشی ینْفَضُّ وَالعَینُ ساحِبة                            

ایستادم در کنار قبور شهدا و مقتلِ آنان. نزدیک است (که از غم) آنچه در میان دارم، از هم بپاشد، در حالی که چشم اشکبار است.

و در بیت دیگر می گوید:«پشیمانم از این که چرا از یاری کنندگانِ حسین (ع) نبودم! این حسرتی است که هیچ گاه از من جدا نخواهد شد». [14]

4- اوّلین بیماری که با تبرّک جستن از خاک کربلا شفا یافت «محمد بن مسلم» از یاران گران قدر امام محمدباقر (ع) بود. [15]

5- اوّلین کسی که سرزمین کربلا را حَرَم امن نامید، امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) بود. [16]

6- اوّلین کسی که در مصیبت امام حسین (ع) شعر سرود «عقبة بن عمرو» از قبیله بنی سهم بود. در بخشی از قصیده او آمده است:

مَرَرْتُ عَلی قَبْر الحُسَینِ بِکرْبَلا                                  

فَفاضَ عَلَیهِ مِنْ دُمُوعِی غَزِیرُها

سَلامٌ عَلی أَهْلِ القُبُورِ بِکرْبَلا                                    

وَلَها مِنّی السَّلامُ یزُورُها                                          

از کنار مرقد حسین (ع) در کربلا گذشتم، در حالی که سیل اشکم برای ایشان جاری است. سلام بر اهل قبور در کربلا و این سلام به نیابت از من به زیارتِ آنان می رود. [17]

7- اوّلین معترض بر قتل امام حسین (ع) «عبدالله بن عمر بن خَطّاب» بود. آن گاه که خبر فاجعه کربلا و آن اتفاقات هولناک به شهر پیامبر یعنی مدینه رسید، فرزند خلیفه دوم نامه ای به یزید در اعتراض به این جنایت نوشت. در بخشی از این نامه آمده است:«مصیبتی بزرگ به وقوع پیوست و در جهان اسلام واقعه ای سخت محقّق شد. . . ».

یزید در پاسخ به عبدالله نوشت: «ای احمق! ما به کاخ آبادی با فرش های گسترده و پُشتی های آماده وارد شدیم و به خاطرش جنگیدیم. اگر حق با ما بوده که هیچ و اگرحق با آنان بوده، پس پدر تو (عمر بن خطّاب) اوّلین کسی بود که سنگ بنای این ظلم را گذاشت». وقتی پاسخ نامه یزید به عبدالله رسید، او با فریاد و آه و ناله از خانه بیرون آمد و بر سر و صورت می زد و گریبان خود را درید و گفت: «ای بنی هاشم! ای قریش! ای مهاجر و انصار! آیا درست است که اهل بیت رسول خدا خونشان چنین ریخته شود و شما زنده باشید و راه بروید و بخورید و بخوابید؟!».

نقل است که در تاریکی شب به بیرون مدینه می رفت و در دل صحرا فریادی از عمق جان می کشید و گاهی با مردم علیه یزید و حکومتش سخن می گفت. [18]

8- اوّلین کسانی که شعار «یا لَثارات الحسین» را سر دادند «حکیم بن منقذ کندی» و «ولید بن عصید کنانی» بودند. آن هنگام که سلیمان بن صُرد خزاعی به سوی نخیله حرکت کرد و تعداد یارانش را اندک یافت، این دو را به کوفه فرستاد تا این شعار را فریاد کنند و مردم را به حضور در نُخیله تشویق کنند. [19]

9- اوّلین عزاداری عمومی از سوی کوفیان در کنار مرقد امام حسین (ع) توسّط «گروه توّابین» به فرماندهی سلیمان انجام شد. آنان یک شبانه روز در کنار این مضجع شریف بودند و سپس به سوی میدان نبرد حرکت کردند. [20]

10- اوّلین جنگ به عنوان خون خواهی از قاتلان امام حسین (ع) و اصحاب و فرزندانش در منطقه «عین الورده» میان سپاه سُلیمان بن صُرد خزاعی و سپاه ابن زیاد صورت گرفت. [21]

11- اوّلین سازندگان مرقد امام حسین (ع) «طایفه بنی اسد»[22] بودند. زائده می گوید: «تعدادی از این امّت هستند که خداوند از آنان میثاق مخصوصی گرفته است. آنها میان آسمانیان معروف ترند تا میان اهل زمین! آنها این اعضای جدا شده از بدن و پیکرهای چاک چاک و به خون غلتیده را جمع کرده و به دل خاک می سپارند و در این صحرا نشانه ای برای قبر سیدالشهدا می گذارند که اثرش هیچ گاه کهنه و فراموش نخواهد شد». سید بن طاووس در کتاب اقبال می نویسد: «بنی اسد در این صحرا نشانه ای گذاشتند که تا ابد نشان اهل حقّ و حقیقت خواهد بود».

12- اوّلین سازنده گنبد و بارگاه بر روی مرقد امام حسین (ع) «مختار ثقفی» بود. مسعودی می نویسد: زمانی که حکومت کوفه به دست ابوعبیده مختار ثقفی افتاد، دستور داد تا بر روی قبر امام حسین (ع) اتاقکی ساخته شود. ساخت این اتاقک با آجر و گچ به پایان رسید. مسجدی نیز در کنار آن برای محلّ نشستن و عبادت زائران بنا شد. . . در همان زمان نیز به دستور مختار، گنبدی بر روی این اتاق ساخته شد و روایات مربوط به نحوه زیارت حضرت اشاره به این اتاق و گنبد دارد. [23]

این بنا چندین مرتبه مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. «موسی بن عباس هاشمی» و «منتصر عباسی» پسر متوکل و «معتضد عباسی» نامشان در زمره این افراد دیده می شود. حتی معتضد با بازسازی حَرَم امیر مؤمنان علی (ع) نیز موافقت کرد. شخصی به نام محمّد بن زید معروف به «داعی صغیر» نیز اموال و عطاهای فراوانی از ایران به همین قصد به عراق فرستاد و معتضد به تشویق و پیشنهاد او دست به این بازسازی ها زد. «عضدالدوله بویهی» نیز در سال 369 ق گنبد جدیدی برای حرم حسینی نصب کرد و داخل حرم را بسیار آراست و آزین بست و پارچه ای از حریر بر روی ضریح چوبی آن حضرت انداخت و خدمات بسیاری به مردم کربلا داشت؛ از جمله طرح آب رسانی به کربلا. [24]

13- اوّلین کسی که برای حرم حسینی رواق ساخت «عمران بن شاهین» امیر وقت حجاز بود و رواقی که ساخت، به «رواق عمران» معروف شد که پس از مدتی به رواق «ابراهیم مُجاب» تغیر نام یافت. او این بنا را به دستور عضدالدوله بُویهی ساخت. وی بعدها بانی ساخت چند رواق دیگر شد. [25]

14- اوّلین کسی که به عنوان جهانگرد وارد کربلا شد «ابن بَطوطه» مراکشی بود که در سال 727 ق (1326 م) به این امر همّت گماشت. او مشاهداتش از این شهر مقدّس را در سفرنامه اش نوشته است. در بخشی از این سفرنامه آمده است: به شهر کربلا مشهد حسین بن علی (ع) مسافرت کردم. شهر کوچکی که نخلستان ها آن را دربرگرفته است و منبع آب آن نهر فرات است. حرم مطهر در میان شهر قرار گرفته است. در کنار حرم، مدرسه ای بزرگ واقع شده و اتاقکی دارد که به زائرین غذای گرم می دهند. خادمان در کنار درب ورودی حرم ایستاده اند و افراد را راهنمایی می کنند. مردم هنگام ورود به این مکان، عتبه نقره ای آن را می بوسند. [26]

15- اوّلین مناره ای که در حرم حسینی ساخته شد «مناره عَبِد» و بانی آن «امین الدین اولجیائی» بود. او از طرف «سلطان اویس» ایلخانی در سال 767 ق به ولایت بغداد رسیده بود. مناره عَبد با کاشی معرق تزئین شد. شاه طهماسب صفوی دو قرن بعد یعنی در سال 982 ق آن را بازسازی و تعمیر نمود. در سال 1308 قمری «اوغربلاط عثمانی» به بازسازی دوباره این مناره همّت گماشت و در سال 1357 ق «یاسین هاشمی» نخست وزیر وقت عراق به بهانه احتمال سقوط، دستور تخریب آن را صادر کرد. [27]

16- اوّلین کسی که مرقد مطهر امام حسین (ع) را تخریب کرد، منصور دوانیقی و پس از او هارون الرشید (در 193 ق) بود. هارون دستور داد تا زمین را شخم بزنند و درخت سدر نزدیک مرقد را قطع کرد تا نشانه این قبر شریف هم از بین برود. [28] متوکل در سال 236 ق دوباره دست به تخریب این حرم مطهر زد و خانه های اطراف را ویران کرد و آب در زمین و محل قبر مطهر رها کرد و مردم را از زیارت آن بازداشت. [29] نقل است که متوکل عباسی تا چهار بار دستور تخریب حرم مطهر امام حسین (ع) را صادر کرد که اوّل بار در سال 233 ق بوده؛ آن هنگام که سراغ یکی از زنان آوازخوانش را می گیرد و به او می گویند که برای درک زیارت شعبانیه امام حسین (ع) به کربلا رفته است. [30]

17- اوّلین خانواده علوی ساکنِ کربلا، خانواده سید ابراهیم مُجاب یا همان سید ابراهیم کوفی بودند. سید ابراهیم، از نسل امام موسی بن جعفر (ع) بود که در قرن سوم هجری می زیسته است. پیش از وی سادات و علویان به سبب ترس از سرکوب شدن نمی توانستند در کربلا ساکن شوند. شاید علّت ملقّب شدن فرزندان سید ابراهیم به «حائری» نیز سکونتِ آنان در کنار حائر حسینی بوده باشد. [31]

18- اوّلین بار که شیعیان توانستند آزادانه به زیارت امام حسین (ع) بروند، در زمان امامت علی بن موسی الرضا (ع) و پس از پذیرش ولایت عهدی از سوی آن حضرت بود.

19- اوّلین حاکمی که زیارت امام حسین (ع) را جُرم اعلام کرد و برای آن مجازات قرار داد، متوکل عباسی بود (236 ق). [32]

20- اولین نقیب [33] کربلا «ابوجعفر احمد بن ابراهیم» نوه سید ابراهیم مُجاب بود. اسامی نُقباء که سرپرست سادات بودند در کتاب «عمدة الطالب» اثر «احمد بن مهنای داودی» نقل شده است. در اواخر قرن سوم هجری بود که حضور پرشمار سادات در کربلا موجب پیدایش چنین منصبی شد. این منصب پس از احمد به شخصی به نام «ابو فُویره» رسید. [34]

21- اوّلین طلاکاری در حرم حسینی به تاریخ 914 ق بازمی گردد. به دستور شاه اسماعیل صفوی حواشی ضریح مطهر امام حسین (ع) طلاکاری شد. شاه اسماعیل نیز دوازده قندیل طلا به حرم مطهر هدیه کرد.

22- اوّلین ضریح نقره فام مرقد مطهر امام حسین (ع) در سال 932 ق به دستور «شاه اسماعیل صفوی» نصب شد. البته بعدها این ضریح دوباره به صورت چوبی درآمد.

23- اوّلین بانی طلا شدن گنبد حرم امام حسین (ع) «سلطان آقا محمدخان قاجار» بود. او اصلاحات وسیعی در حرم مطهر امام حسین (ع) در سال 1207 ق یعنی 9 سال پیش از حمله وهّابی های نَجد انجام داد.

24- اوّلین بانی طلا شدن دو گلدسته حَرَم مطهر امام حسین (ع) همسر آقا محمدخان قاجار بود. [35]

25- اوّلین خادم حرم حسینی «علی بن داود» منسوب از سوی «امّ موسی» مادر هارون الرشید بود. این بانوی گرامی حقوق ماهانه ای برای ابن داود قرار داد؛ امّا پس از مدّتی هارون حرم مطهر را تخریب کرد و بنی اسد خود متعهد حفظ و حراست از آن شدند و در کربلا سُکنی گزیدند. تا اواسط قرن سوم یعنی دوران خلافت معتضد، این وضع ادامه داشت، تا این که او افتخار خدمت به زائران حسینی را به علوی ها داد.

26- اوّلین کلیددار حرم امام حسین (ع) از نوادگان سید ابراهیم مُجاب بود. پس از او ابراهیم مرتضی از نسل حضرت امام موسی بن جعفر (ع) متصدّی این امر شد. [36]

27- اوّلین غارت اموال خزانه حرم امام حسین (ع) توسّط متوکل عباسی صورت گرفت. متوکل می گفت: «قبر نیاز به مال و خزانه ندارد!» پس از او مسترشد عباسی در سال 536 ق مرتکب این عمل شنیع شد.

28- اوّلین کسی که مسروقات را به خزانه بازگرداند، منتصر فرزند متوکل بود (247 ق). [37]

29- اوّلین سارق موقوفات حرم امام حسین (ع) «ضبّة بن محمد اسدی» بود. او به شیوه دزدان و راهزنان همراه با برخی بیماردلان به کربلا حمله کرد و خزانه را تخریب و اموال و اشیاء وقفی در حرم مانند فرش و چراغ ها را با خود بُرد. [38]

30- اوّلین حاکمی که کربلا را تحت الحفظ حکومت قرار داد «عضدالدّوله بویهی» بود (369 ق). او پس از حمله ضبّة به کربلا چنین تصمیمی گرفت. «عضدالدوله» سپاهی را به «عین تمر» مقرّ فرماندهی ضبّة فرستاد و آنان شبانه او را دستگیر کردند؛ امّا کاری با خانواده اش نداشتند. ضبّة نیز اموال مسروقه و غارت شده را بازگرداند. [39]

31- اوّلین کسی که بانی ساخت یک خزانه قفل و بست دار و محکم برای حرم امام حسین (ع) شد، عضدالدوله بویهی بود. [40]

32- اوّلین حمله وهّابی ها به کربلا که هزاران کشته و مجروح در پی داشت، در سال 1216 ق واقع شد. «مسعود بن عبدالعزیز» وهّابی نجدی سپاهی از منطقه نجد فراهم کرد و به سوی کربلا گسیل داشت. این سپاه متشکل از ششصد پیاده نظام و چهارصد سواره نظام بود که با آنها به عراق حمله کرد و شهر کربلا را محاصره نمود. در این روز بیشتر مردم برای بزرگداشت هجدهم ذی الحجّه (عید غدیر) به نجف رفته بودند و شهر خلوت بود. مسعود بین چهار تا پنج هزار نفر از مردم را اعم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک به شهادت رساندند. فقط کسانی نجات یافتند که توانسته بودند فرار کنند یا در پناهگاهی خود را پنهان کنند. حرم مطهر امام حسین (ع) صدمه جدّی دید و اموال حرم به غارت رفت. ضریح چوبی را شکستند و از سوزاندن چوبش برای دُرست کردن قهوه استفاده کردند. سربازان با اسب به داخل حرم و حتّی روضه منوره رفت و آمد داشتند و برخی اسب ها را در صحن مطهر رها کردند. پس از این جنایات، تعمیرات بسیاری در حَرَم انجام شد. سلطان فتحعلی شاه قاجار به ارشاد و راهنمایی مرجع بزرگ شیخ جعفر کاشف الغطاء اقدامات وسیعی برای بازسازی این مکان مقدّس انجام داد.

33- اوّلین کسی که برای شهر کربلا بُرج و بارو ساخت «آیت الله سید علی طباطبائی» (صاحب ریاض) بود. وی به سال 1217 ق و پس از حمله گسترده وهّابی ها به کربلا این طرح را اجرا کرد. دور تا دور کربلا دیواری کشیده شد و مجموعاً شش دروازه تعبیه گردید. بعدها یک دروازه به طرف نجف اشرف باز شد که تعداد درب ها به هفت رسید. «محلّه عباسّیه» در کنار درب هفتم شکل گرفت. [41]

34- اوّلین سلطانی که در کربلا دفن شد «طاهرشاه» از امرای هند بود (957 ق) که پیکرش با مقدار زیادی از هدایا و اشیای گران قیمت به کربلا منتقل شد. [42]

35- اوّلین وزیری که در کربلا دفن شد «ابوعبّاس کافی» وزیر ایرانی تبار بود که این اقدام براساس وصیت او انجام گرفت (399 ق). [43]

36- اوّلین باری که واقعه کربلا به نمایش درآمد، در دوره علامه مجلسی (رحمه الله) و به دستور ایشان بود و علمای پس از ایشان نیز این اقدام علّامه را تأیید کرده و تکرار نمودند. [44] و[45]

پی نوشت:

[1] . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 140.

[2] . تاریخ کربلا، ص 50.

[3] . کربلا؛ شهر حسین، ص 11. یاقوت حموى معتقد است اولین کسى که کربلا را به عنوان یک پایگاه نظامى درآورد« خالد بن ولید» بوده است.( معجم البلدان، ج 4، ص 445).

[4] . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 4، ص 25؛ تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 33.

[5] . تاریخ طبرى، ج 6، ص 242.

[6] . همان، ص 243.

[7] . مقریزى، الخطط، ج 2، ص 287.

[8] . الکامل فى التاریخ، ج 4، ص 27؛ تاریخ طبرى، ج 4، ص 327.

[9] . تاریخ طبرى، ج 4، ص 340.

[10] . سلمان هادى آل‏طعمه، تراث کربلا، ص 262.

[11] . ابن شهر آشوب، مناقب، ج 2، ص 217؛ مقتل خوارزمى، ج 2، ص 13.

[12] . ابراهیم بن عبدالله حموى، اوائل، ص 48.

[13] . محمدباقر مدرس، کربلا شهر حسین، ص 137.

[14] . جعفر خلیلى، موسوعه عتبات المقدسه، ج 8، ص 257. شیخ طوسى در رجالش مى‏نویسد:« اولین زائر قبر حسین( ع) جابر بن عبدالله انصارى است، ولى ظاهراً جابر اولین زائر مرقد حسین( ع) در اربعین بوده است».

[15] . تاریخ کربلا، ص 50.

[16] . کربلا، شهر حسین، ص 228.

[17] . بحارالانوار، ج 10، ص 167.

[18] . محمدمهدى حائرى، شجره طوبى، ص 187.

[19] . تاریخ طبرى، ج 7، ص 66؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 635.

[20] . کامل ابن اثیر، ج 2، ص 637.

[21] . کربلا شهر حسین، ص 149.

[22] . بنى‏اسَید یا بنى‏اسَد قبیله‏اى عرب و مشهورند که به جدّشان« اسد بن خُزَیمه» منسوب هستند. آنها چند زیرشاخه دارند، امّا مهم‏ترین‏شان بطنى است که به ابن‏حسن على بن مزید اسَدى مى‏رسد و فرزندانش به« بنى مزید» معروف هستند. پیامبر گرامى اسلام( ص) به دامادى این طایفه درآمده است. برخى مى‏گویند این طایفه در قرن هشتم( 545 ق) منقرض شده است.

[23] . کربلا، شهر حسین، ص 17 و 21، به نقل از کنز المصائب اثر ابن قولویه و کتاب المزار اثر شیخ مفید روایتى از ابى حمزه ثمالى و دیگرى به نقل از صفوان بن مهران جَمّال نقل کرده که مى‏گویند:« هرگاه خواستى قبر حسین( ع) را زیارت کنى( زیارت بخوانى) از زیر سقف بیرون برو و چنین بگو ...» یا روایتى که مى‏گوید:« در کنار درب شرقى حرم بایست و تکبیر بگو ...».

[24] . موسوعه عتبات، ج 8، ص 259.

[25] . همان؛ کربلا شهر حسین، ص 37.

[26] . سفرنامه ابن بطوطه، ص 233.

[27] . کربلا شهر حسین، ص 34.

[28] . سید محسن امین عاملى، اعیان الشیعه، ج 4، ص 304؛ بحارالانوار، ج 10، ص 294.

[29] . تاریخ طبرى، حوادث سال 236 ق.

[30] . موسوعه عتبات، ج 8، ص 258. در صفحه 199 از کتاب« کربلا شهر حسین» آمده است: اولین کسى که قبر مطهر امام حسین( ع) را از روى دشمنى« نبش» کرد، موسى بن عباس هاشمى، امیر کوفه بوده است.( فیه تأمّل)

[31] . سید حسین صدر، نزهة الحرمین، ص 36.

[32] . موسوعه عتبات، ج 8، ص 258.

[33] . از جمله شرایط نقیب، این است که به انساب سادات نسلى پس از نسلى دیگر مطلع باشد و خیرات و موقوفات را میان فقراى از سادات توزیع کند. نقیب دفتر مخصوصى داشت که اسامى تمامى سادات در آن ثبت شده بود.

[34] . کربلا شهر حسین، ص 92.

[35] . تاریخ کربلا، ص 435.

[36] . کربلا شهر حسین، ص 65.

[37] . میرزا محمدتقى سپهر، ناسخ التواریخ، ص 438.

[38] . تاریخ کربلا، ص 113.

[39] . کامل ابن اثیر، حوادث سال 369 ق.

[40] . همان.

[41] . موسوعه عتبات، ج 8، ص 259.

[42] . کربلا شهر حسین، ص 15.

[43] . همان، ص 37.

[44] . در نقلى آمده است که پسرش به علوى‏هاى ساکن کربلا نوشت که در ازاى پانصدهزار دینار قبرى را به او بفروشند تا جسد پدرش را در آن دفن کند؛ امّا پاسخ علوى‏ها این بود که این مرد به جدّ ما پناهنده شده و ما در ازاى آن قبر، پولى از شما نمى‏خواهیم و حتّى مقدارى از خاک کربلا را نیز براى پسر ابوعبّاس فرستادند.

[45] . تا این اواخر نیز علماى کربلا همچون شیخ زُبیدى نمایش‏هاى دینى مانند بازسازى غدیر یا بعثت پیامبر( ص) را در کربلا اجرا مى‏نمودند و خود کارگردانى آن را بر عهده داشتند.

نظر شما