بررسی نهضت و زیارت امام حسین از منظر آیت الله احمدی میانجی
مجله فرهنگ زیارت پائیز1397، دوره 9، شماره 36
این مقاله شامل ویژ گی های اختصاصی امام حسین علیه السلام، انگیزه قیام، اهمیت زیارت و فضیلت گریه بر مصیبت آن حضرت و پیام نهضت حسینی است که از دیدگاه آیت الله احمدی میانجی بررسی شده است. این مطالب از لا به لای سخنرانی های ایشان که به مناسبت ایام عزاداری محرم و صفر درباره نهضت حسینی انجام گرفته، گزینش شده است. این کار بدون هیچ گونه تصرف در متن انجام گرفته و تنها در مواردی که برای اختصار، بخش هایی حذف شده، به جای آن سه نقطه (. . . ) گذاشته شده است.
نویسنده : اباذری، عبدالرحیم
مقدمه
مرحوم آیت الله حاج میرزاعلی احمدی میانجی (متوفی 1379ش) یکی از شخصیت های علمی اخلاقی حوزه علمیه قم به شمار می آیند. علاوه بر بُعد فقهی و اصولی، تلاش ها و تحقیقات گسترده ایشان در موضوعات تاریخی، کلامی و اهتمام ایشان به نشر فرهنگ تشیع و اهل بیت: بر اهل تحقیق و پژوهش مخفی نیست؛ به خصوص کتاب مکاتیب الرسول و مکاتیب الائمه ایشان که حاوی نامه های چهارده معصوم: است و امروز مورد توجه علمای جهان اسلام و تشیع و سایر محافل علمی و تحقیقاتی است.
با توجه به اینکه یک جلد از مجموعه ارزشمند مکاتیب الائمه آیت الله احمدی میانجی به نامه های امام حسین علیه السلام اختصاص دارد و ایشان به ساحت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و قیام عاشورا اهتمام ویژه ای داشتند، بر آن شدیم در این مقاله دیدگاه های ایشان را درباره نهضت حسینی بازبینی کنیم. برای تهیه محتوای این مقاله از مجموعه سخنرانی های مرحوم آیت الله احمدی میانجی که در دفتر دوم از کتاب سه جلدی به سوی نور گردآوری گردیده، استفاده شده است. مباحت این دفتر به موضوع «امامت و ولایت» اختصاص دارد و ایشان در آنجا نهضت حسینی و قیام عاشورا را در ابعاد گوناگون تجزیه و تحلیل کرده است. البته در مقاله تنها به ارائه گوشه هایی از آن مباحث بسنده شده است.
اختصاصات امام حسین علیه السلام
در مورد امام حسین علیه السلام مسائلی وجود دارد که نه پیش از آن حضرت اتفاق افتاده است و نه پس از آن؛ بلکه فقط مخصوص امام حسین علیه السلام است. یکی از مسائل مزبور این است که تولد امام حسین علیه السلام عالم غیب را تحت تأثیر قرار داد و اصناف مختلف ملائک اجازه گرفتند تا تبریک بگویند؛ اما تبریک و تسلیت گفتند (مجلسی، 1404ق، ج44، ص249). در مورد هیچ مولود دیگری این را نداریم که خبر ولادتش با تسلیت توأم باشد. این، ویژگی امام حسین علیه السلام است.
ویژگی دوم این است که از روز ولادت، گریه برای امام حسین علیه السلام شروع شد. روایات بسیاری از طریق اهل سنت و از طریق اهل بیت: به ما رسیده است که خود رسول خدا (ص) داستان کربلا را بازگو کرده و گریه کرده است (صدوق، 1400ق، ص139؛ ابن ابی الفتح اربلی، 1381ق، ج2، ص12). این مسئله در منزل عایشه، منزل زینب بنت جحش و منزل ام سلمه رخ داده و همگی این جریان را نقل کرده اند که رسول خدا9 امام حسین علیه السلام را می بوسید و گریه می کرد. از او سؤال شد که چرا گریه می کنی؟ فرمود: «حسین مرا خواهند کشت. جبرئیل خبر داد که حسین مرا در زمینی به نام کربلا خواهند کشت و اسم قاتلش یزید است». (ابن ابی الفتح اربلی، 1381ق، ج2، ص 12). این گریه حتی تا آخرین ساعات زندگی رسول خدا (ص) نیز باقی بوده است.
ابن قولویه در کامل الزیارات از امیرالمومنین علیه السلام نقل کرده است:
رسول خدا (ص) به خانه ما آمد و ما را دور خود جمع کرد. ام ایمن غذایی را (کره با خرما) برای ما هدیه آورده بود. پیامبر (ص) غذایی را که ام ایمن آورده بود، خوردند و برخاستند و در گوشه خانه دو رکعت نماز خواندند. ایشان در آخر سجده نماز گریه کردند، به طوری که غیر عادی بود و نظر اهل بیت را هم جلب کرد. ولی ما به دلیل هیبت رسول خدا (ص) از پیامبر نپرسیدیم که گریه برای چیست؟ فقط [امام] حسین علیه السلام عرض کرد: «بابا، چرا گریه کردی؟» فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که تو را خواهند کشت. به همین دلیل گریه کردم» (مجلسی، 1404ق، ج44، ص 234).
در روایتی دیگر رسول خدا (ص)، امام حسین علیه السلام را به دست امیرالمؤمنین علیه السلام داد و فرمود: «حسین علیه السلام را نگه دار». آن گاه رسول خدا (ص) شروع کرد به بوسیدن او و باز امام حسین علیه السلام عرض کرد: «بابا، این چه بوسه و گریه ای است؟» فرمود: «اقبل موضع السیوف»؛ «جای شمشیرها را می بوسم» (ابن قولویه، 1356 ق، ص70، مجلسی 1404ق، ج44، ص261).
در روایتی دیگر ام سلمه نقل می کند:
رسول خدا (ص) به خانه من آمد و دستور داد که کسی نیاید. فرمود: «می خواهم استراحت کنم». من هم مواظب بودم که دیدم [امام] حسین علیه السلام که در آن زمان کودکی دو یا سه ساله بود، خواست وارد شود. من جلوی او را گرفتم؛ چون رسول خدا (ص) فرموده بود کسی نیاید. [امام] حسین علیه السلام اصرار کرد و برنگشت. من هم اصرار کردم. رسول خدا (ص) فرمود: «ام سلمه کسیت؟» عرض کردم: «ای پیامبر، حسین علیه السلام است». فرمود: «بگذار بیاید». وقتی حسین علیه السلام وارد اتاق شد و خودش را به سینه رسول خدا (ص) رساند، من دیدم رسول خدا (ص) این بچه را بوسید، بعد او را برگرداند و پشتش را هم بوسید. عرض کردم: «ای رسول خدا، این چه بوسه ای است؟» فرمود: «ام سلمه، جای زخم ها را می بوسم».
در بعضی از نقل ها هست که ام سلمه می گوید:
دیدم رسول خدا (ص) چیزی در دست دارد و آن را می بوسد. عرض کردم: «ای رسول خدا آن چیست؟» فرمود: «خاک کربلا را می بوسم. الآن جبرئیل آن را برایم آورد. جبرئیل خاک قبر حسین علیه السلام را برایم آورده است». بعد آن خاک را به من داد و فرمود: «این را در شیشه ای نگه دار. هر وقت دیدی که این خاک خون شد، بدان که حسین مرا کشتند» (مجلسی، 1404ق، ج44، ص231).
انگیزه قیام امام حسین علیه السلام
یک سؤال که مطرح می شود این است که انگیزه قیام امام حسین علیه السلام چه بود؟ چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد و مانند امام حسن علیه السلام صلح نکرد؟ چرا مثل امام سجاد یا امام صادق8 عمل نکرد، بلکه قیام کرد؛ قیامی که پای همه چیزش هم ایستاد؟ وقتی حضرت از مکه حرکت می کرد، افرادی مانند ام سلمه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و دیگران به حضرت گفتند: «نرو». حضرت به هر کسی جوابی می داد و ردشان می کرد. اما دو نفر از نزدیکان حضرت، یکی محمد حنفیه که برادرش بود و دیگر ابن عباس، عرض کردند: «شما می فرمایید که خدا فرموده در این سفر باید تو را کشته ببیند. پس این زن و بچه را چرا می برید؟» حضرت در جواب آنها فرمود: «ان الله قد شاء ان یراهن سبایا» (مجلسی، 1404ق، ج44، ص364)؛ «خدا خواسته است که آنان را هم اسیر ببیند»؛ یعنی من تکلیف دارم که قیام کنم و کشته شوم و باید خانواده و فرزندانم نیز با من باشند. در یک مقتل هست که ابن عباس یک جمله اضافه کرد: «می ترسم تو را جلو چشم بچه ها بکشند» (شیخ عباس قمی، 1405 ق، ص166 و167).
امام حسین علیه السلام از مکه خارج شد و اعلام کرد: «هر که می خواهد کشته شود، با ما بیاید» که مفهومش این است که هرکس نمی خواهد کشته شود، نیاید. اسلام چنان به خطر افتاده بود که بایستی پای درخت اسلام خون ریخته می شد آن هم نه هر خونی. حملات تبلیغاتی بنی امیه و هجوم فرهنگی معاویه و یزید بر اسلام، طوری بود که غیر از خون امام حسین علیه السلام چیز
دیگری نمی توانست جلوی آن را بگیرد. حتی عبدالله علائلی، که سنی است، در کتاب سه جلدی اش، ایام الحسین علیه السلام، تاریخ الحسین علیه السلام، سمو المعنی فی سمو الذات، نوشته است که تمام خلفای ثلاث بر خلاف رویه رسول خدا (ص) عمل کردند. رسول خدا (ص) اختلاف طبقاتی را نفی کرده بود و پولدار و بی پول در اسلام یکی بودند؛ ولی آنها وضعیت را تغییر دادند. رسول خدا (ص) فرموده بود که همه مسلمان هستند؛ همه محترم اند و فقط تقوا موجب کرامت است: {إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ} (حجرات: 13)؛ ولی اینها این را هم عوض کردند و باندبازی ها شروع شد. . . . این هجوم فرهنگی به صورتی بود که نویسنده و تحلیلگر سنی می گوید:
اسلام به روزی افتاده بود که فقط نامی از آن باقی مانده بود. در چنین فضایی آیا مردی باقی مانده بود که برای خدا قیام کند و اسلام و قرآن را حفظ کند؟ خیر، کسی نمانده بود؛ فقط امام حسین علیه السلام بود که باید این کار را می کرد.
پس امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد (مجلسی، 1404ق، ج44، ص329). آن حضرت برای حفظ دین و احکام اسلام قیام کرد. به قول امام خمینی= برای حفظ اسلام ناب قیام کرد و هم همان روز عاشورا نیز نتیجه اش را گرفت و تمام تار و پود حکومت بنی امیه را به هم زد و به قول شاعر: «زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت».
فضیلت گریه و روضه بر حسین علیه السلام
در قضیه کربلا به چند چیز اهمیت داده شده است که یکی از آنها مسئله گریه است؛ جبرئیل برای امام حسین علیه السلام روضه خوانده است (همان، ج43، ص245)؛ رسول خدا (ص) برای ایشان روضه خوانده است (همان، ج44، ص234 و ج45، ص318). این روضه خوانی ها چنان فراوان است که مرحوم آقای امینی آنها را در کتابی جمع کرده است. وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام برای جنگ به صفین می رفت، از کربلا می گذشت. ایشان در همان جا به نام امام حسین علیه السلام روضه خواند (همان، ج44، ص247). خود ائمه: این کار را می کردند.
امام رضا علیه السلام به دعبل دستور داد که برای حضرت روضه بخواند. امام صادق علیه السلام به صورت مکرر این عمل را انجام می دادند و به شاعران نیز صله می دادند. . . . امام سجاد علیه السلام سی یا چهل سال در آن اوضاع خفقان گریه کرده (دیلمی، 1412ق، ج1، ص232) و قضیه کربلا را با گریه خودش حفظ کرده است.
اهل بیت: بعد از ماجرای کربلا به مدت پنج سال از عزا بیرون نیامدند. در محاسن برقی این طور بیان شده است که خاندان رسول خدا (ص) سیاه پوشیدند و مشغول عزا بودند و امام سجاد علیه السلام خودش برای آنها غذا تهیه می کرد (برقی، 1327ش، ج2، ص420). حتی نوشته اند که در آن پنج سال از خانه های بنی هاشم دود بالا نرفت؛ یعنی غذا پخته نشد و هیچ زن هاشمیه ای آرایش نکرد (ابن قولویه، 1356ق، ص81؛ مجلسی، 1404، ج45، ص207)، تا اینکه مختار= قیام کرد و سر ابن زیاد را همراه با نامه ای و مقداری پول خدمت آقا امام سجاد علیه السلام فرستاد و در آن نامه از حضرت خواهش کرد که دستور دهد آن پول بین بنی هاشم تقسیم شود و خانم ها از عزا بیرون بیایند.
همچنین در روایات خیلی به شعر گفتن درباره کربلا بسیار اهمیت داده شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید:
من انشد فی الحسین علیه السلام بن علی شعرا فابکی خمسین فله الجنة و من انشد فی الحسین فابکی ثلاثین فله الجنة و من انشد فی الحسین علیه السلام فابکی عشرین فله الجنة و من انشد فابکی عشرة فله الجنة و من انشد فی الحسین علیه السلام فابکی واحدا فله الجنة. (صدوق، امالی، 1400ق، ص141، مجلس 29).
کسی که با شعر درباره امام حسین علیه السلام پنجاه نفر را بگریاند، به بهشت می رود. . . .
بعد سی نفر را می گوید تا می رسد به یک نفر. شاعری به صورت ساده برای امام صادق علیه السلام شعر خواند، حضرت فرمود: «به آن روشی که پیش خودتان می خوانید و نوحه می کنید، بخوان»؛ یعنی با آواز و صدا بخوانید. (ابن قولویه، 1356ق، 205).
حاصل آنکه درباره عظمت و فضیلت اشک ریختن و نیز شعر گفتن و گریاندن برای امام حسین علیه السلام روایات متعددی وارد شده است.
اهمیت زیارت امام حسین علیه السلام
در روایتی داریم حضرت به شخصی فرمود: «به زیارت امام حسین علیه السلام می روی؟» گفت: «نه». فرمود: «چرا؟» گفت: «من شناخته شده هستم و می ترسم». فرمود: «هنگامی که حضرت را یاد می کنی، آیا محزون می شوی یا نه؟» عرض کرد: «گاهی من چنان محزون می شوم که از غذا خوردن می افتم». آن گاه امام علیه السلام مطالب فراوانی درباره فضیلت کار این شخص بیان کرد.
روایات بسیاری در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است؛ به گونه ای که کامل الزیارات روایات بسیاری در این باب جمع کرده است. علامه مجلسی نیز در بحار الانوار روایاتی را در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام نقل کرده است (ر. ک: مجلسی، ج97 و98). حتی در بعضی روایات، فضیلت زیارت، هر چند با ترس باشد، بیان شده است (حرعاملی، ج14، ص456 و نوری، 1408ق، ج10، ص278)؛ چون در آن زمان، خلفای بنی امیه و سپس بنی عباس اصلاً با قبر امام حسین علیه السلام و رفتن به زیارت آن حضرت مبارزه می کردند و زائران را می زدند و زندانی می کردند. متوکل دستور داد قبر مبارک حضرت را شخم زدند. (مجلسی، 1404ق، ج45، ص398) و آب به آن بستند تا آثار آن را نیز از بین ببرند. ولی خواست آنان محقق نشد و نتوانستند به هدف خود برسند.
ائمه: به قضیه کربلا و زنده نگهداشتن آن بسیار اهمیت می دادند و این برای حفظ دین و هدف قیام امام حسین علیه السلام بوده؛ چون قیام آن حضرت، شخصی نبود؛ بلکه هدفی مقدس داشت که باید همیشه زنده باشد.
در کامل الزیارات، یا کتاب هایی مثل مزار وسائل الشیعه یا مزار کافی یا مزار بحارالانوار روایات مفصلی وجود دارد که از اهمیت بسیار مسئله زیارت امام حسین علیه السلام حکایت دارد. این اهمیت به دلیل زنده ماندن یاد و نام سیدالشهداست. بر اساس روایتی، اگر به تربت امام حسین علیه السلام سجده کنید، نماز شما از تمام آسمان ها رد می شود و به عرش خدا می رسد (ابن قولویه، 1356ق، ص159؛ صدوق، 1364ش، ص87 و89).
پیام قیام حسینی علیه السلام
از رحلت رسول خدا (ص) تا ماجرای کربلا پنجاه سال فاصله بود. در این پنجاه سال، هجوم فرهنگی بنی امیه کاری کرد که امام حسین علیه السلام را به نام اسلام کشتند؛ خون امام حسین علیه السلام را حلال دانستند و او را کشتند. فلذا امام حسین علیه السلام در خطبه اش می فرماید: «فبم تستحلون بدمی» (مجلسی، 1404ق، ج44، ص 318)؛ «چرا خون مرا حلال می دانید؟» آنها جوابی دادند که امام حسین علیه السلام در مقابل آن بلند بلند گریه کرد. آنها گفتند: «چون تو پسر علی علیه السلام هستی، تو را می کشیم» (قندوزی، 1385ق، ص346؛ بهبهانی، 1409ق، ج4، ص340و341).
امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است که از اولین روز بعثت رسول خدا (ص) با او بود و در تمام جنگ ها حضور داشت و خط شکن بود و اکثر کفار با شمشیر او کشته شدند و درخت اسلام با شمشیر او رشد کرد، بارور شد و میوه داد. اما حالا طوری تبلیغ کردند که فرزند او را به نام او می کشند. این مسئله برای ما بسیار عبرت انگیز است.
بنی امیه عرصه خلافت را اشغال کردند، قدرت را در دست گرفتند و سپس آن قدر تبلیغ کردند و پول خرج کردند که مردم پنداشتند امام حسین علیه السلام پسر پیغمبر (ص) نیست؛ بلکه پسر علی علیه السلام است و علی علیه السلام هم ضد اسلام است و فرزندش باید کشته بشود. به جای صلوات بر رسول خدا (ص) بر معاویة بن ابی سفیان صلوات می فرستادند. حتی هفتاد نفر از شیوخ شام نزد سفاح رفتند و شهادت دادند که ما برای رسول خدا (ص) ورثه ای غیر از معاویه نداریم (مسعودی 1409ق، ج3، ص33). ازاین رو اگر در شام، بر خلاف کوفه، به مقام اهل بیت: اهانت و جسارت شد، به این دلیل بود که شامیان، اهل بیت: را نمی شناختند و فرهنگشان ساخته و پرداخته معاویه بود.
نتیجه گیری
به نظر آیت الله احمدی میانجی از سیره و سنت رسول خدا (ص) و ائمه معصومین: استفاده می شود که گریه بر امام حسین علیه السلام اهمیت ویژه ای دارد؛ چون سبب زنده نگه داشتن روحیه انقلابیگری و ظلم ستیزی در میان امت اسلامی، و موجب احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر می گردد؛ به همین دلیل برای گریه بر آن حضرت و یارانش فضیلت های فراوان در نظر گرفته شده است؛ چنان که زیارت کربلا و ارتباط فیزیکی با قبور سالار شهیدان و یارانش، آثار حماسی دارد و موجب بیداری امت اسلامی می شود. برای همین بر زیارت کربلا در هر موقعیتی تأکید شده است؛ چراکه این ارتباط موجب شناخت نهضت حسینی و انگیزه قیام آن حضرت می شود و بالطبع جلوی بدعت ها و تحریف های یزیدیان زمان را می گیرد.
منابع
ابن قولویه، جعفر بن محمد، نجف، مرتضویة (1356ق)، کامل الزیارات.
اربلی، علی بن عیسی (1381ش)، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تبریز، بنی هاشمی، چاپ اول.
برقی، احمد بن محمد (1327ش)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول.
بهبهانی، محمدباقر (1409ق)، الدمعة الساکبة، بیروت، مؤسسة الاعلمی.
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة.
دیلمی، حسن بن ابی محمد(1412ق)، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی.
شیخ صدوق، محمد بن علی (1364ش)، ثواب الاعمال، قم، شریف رضی.
، (1400ق)، الامالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم.
قمی، عباس (1405ق)، نفس المهموم، قم، مکتبة بصیرتی.
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم (1385ق)، ینابیع المودة، کاظمیة، دار الکتب العراقیة، چاپ هشتم.
مجلسی، محمدباقر (1404ق)، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
مسعودی، علی بن حسین (1409ق)، مروج الذهب، قم، دار الهجرة، چاپ دوم.
میانجی، احمدی (1390ش)، به سوی نور، امامت و ولایت، مجموعه سخنرانی های فقیه اخلاقی آیت الله احمدی میانجی، دفتر دوم، قم، دار الحدیث.
نوری، میرزاحسین (1408ق)، المستدرک الوسائل، بیروت، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم.
نظر شما