هویت موسیقی و موسیقی بیهویت
پس ازگذشت چند ماه از بهبود کامل محمدرضا شجریان، شاهد برگزاری کنسرتهای دورهای وی در آمریکا و کانادا هستیم که کسانی چون فرج پوری و همایون شجریان نیز در کنار سایر اعضای گروه آوا وی را در این تور همراهی میکنند.
این در حالی است که با توجه به شرایط خاص سیاسی ایران و روابط حساس دیپلماتیک بین ایران و امریکا این قبیل کارها جای قدیر و ستایش بسیار دارد، آنهم توسط استادی که نگاهی گذرا به آثار وی خود بررسی تکاملی موسیقی آوازی سنتی یا ملی مارا با توجه به استفاده مناسب از ساز و آواز در آثارش در پی دارد.
اما نکته مهم این جاست که چرا در عرصه موسیقی سنتی ملی هیچگاه به طور جدی و بنیادین به نقد و بررسی ارزشی آثار بزرگانی چون شجریان، شهنازی، کسایی، لطفی، پایور، مشکاتیان و... پرداخته نشده است.
حدود یک دهه است که موسیقی پاپ و اخیرا پاپ سنتی به طور فراگیر در جامعه مورد اقبال عمومی قرار گرفته است که فضای تبلیغاتی رسانه ها را نیز در این امر نمی توان نادیده انگاشت.
اما موازی با این جریان موسیقی سنتی با توجه به اینکه به ارائه کارهای نوین همراه با تلفیق مناسب شعر و موسیقی تاکید بر آکسان ها در شعر و استفاده از شعر نو و نوگرایی و خطا و آزمون در عرصه ساز و آواز مسیر رشد خود را طی می کند در جذبه و روزمرگی موسیقی پاپ ادغام شده است.
شاید مهمترین علت این امر بی توجهی و عدم حمایت رسانه ها و مسوولین فرهنگی کشور از موسیقی ملی با توجه به غنای نهفته در آن می باشد و این در حالی است که موسیقی سنتی به تدریج از هویت اصلی خود فاصله می گیرد و حتی از موسیقی پاپ نیز تاثیر می گیرد.
این در شرایطی است که بزرگانی چون شجریان همچنان به عنوان منادیان هنر ناب ایرانی در ایران و فراسوی مرزها زبان ادبیات کلاسیک ایرانی و فرهنگ ارزشمند آن هستند. اما با این حال کمتر کسی است که با کارهای شجریان آشنا باشد و نداند که زمانی که وی به دریافت جایزه یونسکو نائل شد کمترین بازتاب را در رسانه ها داشتیم.
لذا ارزش نهادن به شخصیت و آثار هنرمندانی چون شجریان صرفا به معنای جانبداری احساس گونه نسبت به آنان نیست آنچنان که چندی پیش در مطبوعات بحث شجریان زدگی به عنوان بحث روز موسیقی سنتی مطرح بود.حال آنکه این ارزش گذاری نه تنها حمایت از موسیقی سنتی که موسیقی هویت ماست می باشد بلکه خود بررسی و نقد تاریخ موسیقی سنتی را نیز به همراه دارد.
به عنوان مثال ستایش و قدردانی از هنرمندی چون شجریان به علت آثار بی نظیر و ماندگار وی در کنار توانایی علمی در اجرای ردیف و موسیقی دستگاهی مرکب خوانی استفاده از پرده های مختلف صدایی انتخاب مناسب شعراستفاده بجا از تحریرو سایر برتری هایی است که وی را از سایر خوانندگان جدا میسازد. مسلما در آثار هنرمندانی چون کسایی، لطفی، علیزاده، ذوالفنون، پایور،فرهنگ شریف،مشکاتیان و... نیز در عرصه نوازندگی این گونه است.
بنابراین تاکید بیش از حد بر شخصیت و آثار این هنرمندان آشنایی و احساس قرابت و توجه خاص مردم به موسیقی سنتی میباشد. چرا که این موسیقی نماد هویت ایرانی ما است. لذا در کنار موسیقی های رایج و روزمره مسلما توجه به موسیقی سنتی بدون توجه به منادیان آن نمی تواند تاثیر گذار و موثر باشد.
اما مشکل دیگر که مانع بزرگی بر سر راه رشد و تعای موسیقی سنتی می باشد توجه روز افزون به موسیقی پاپ و اخیرا پاپ سنتی بدون در نظر گرفتن تلفیق مناسب شعر و موسیقی و هویت آن می باشد. زیرا در این نوع موسیقی آن قدری که بر کمیت و جذابیت اثر تاکید می شود بر ارزش هنری و کیفیت آن تاکید صورت نمی گیرد، به صورتی که این شیوه در خلق آثار موسیقی سنتی نیز تاثیر گذارده است تا آنجا که در برخی از آثار مشخص نیست که موسیقی سنتی است یا پاپ. لذا شالوده و بن مایه اثر بدون در نظر گرفتن هویتی مشخص که بر مبنای تئوری موسیقی و یا موسیقی دستگاهی می باشد مبهم و مورد سوال است.
در چند سال اخیر این گونه آثار بسیار رواج یافته اند به طوری که حتی خوانندگانی هم که سالها در عرصه موسیقی سنتی کار کرده اند از این تاثیر دور نمانده اند. از سویی توجه بیش از اندازه به ملودی وبی اهمیت واقع شدن شعر نیز از پیامدهای این گونه آثار می باشد.
کافی است نگاهی کوتاه بر تاریخ شعر و موسیقی بیاندازیم آنگاه درخواهیم یافت که همانطور که در شعر توسط نیما و شاگردان و پیروانش تغییرات اساسی پدید آمد در موسیقی نیز این تغییرات و اصلاحات به تدریج وبه تناسب شرایط جامعه با سرعتی کندتر صورت گرفته است در عرصه آواز نیز شجریان را می توان در این سیر تاریخی پیشرو و پرچمدار دانست.
اما زمانی که توجه به کارهای هنرمندانی مانند شجریان به صورت فراگیر و توسط رسانه ها ضعیف باشد موسیقی پاپ مسلما جای موسیقی سنتی را خواهد گرفت آنهم زمانی که با ملودی به راحتی می توان شنونده را به طور لحظه ای تحت تاثیر قرار دارد.
همه روزه شاهد پخش بسیاری از قطعات موسیقی در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان پرطرفدارترین رسانه هستیم اما کارهای مسیقی اصیل ایرانی را که از غنا و کیفیت بالایی برخوردار هستد را صرفا باید در بازار یافت. شاید ارزشمندترین برنامه تلویزیونی در این رابطه آوای ایرانی می باشد که در مدت کوتاهی مخاطبان بسیاری را جذب کرده بود ولی برنامه دیگری را نمی توان یافت که باهدف ترویج موسیقی اصیل ایرانی در سیما پخش شده باشد. حال آنکه توجه خاص مردم به موسیقی ای که نمایانگر هویت فرهنگی و تاریخی آنان می باشد منوط به سرمایه گذاری معنوی رسانه هایی مانند صذا و سیما می باشد که البته صدای جموری اسلامی در این زمینه قوی تر و بهتر کار کرده است.
در نهایت پرسش اساسی این است که جایگاه موسیقی سنتی که نماد هویت ایرانی و بازتاب ادبیات کلاسیک و غنای فرهنگ ما است در جامعه کنونی کجاست؟
منبع: / سایت خبری / آفتاب نیوز ۱۳۸۷/۰۲/۲۱
نویسنده : علیرضا بهشتى
نظر شما