موضوع : پژوهش | مقاله

جامعه شناسى ورزش

نویسنده:علیرضا سمیعى
منبع:روزنامه ایران
گروه اندیشه:
جامعه شناسى در دهه هاى اخیر به سوى انواع نهادها و مفاهیم گشوده شده است. از جمله جامعه شناسى ورزش که در سه دهه اخیر به عنوان یک رشته دانشگاهى مورد بحث و بررسى قرار گرفته و در ایران نیز تلاش هایى براى تأسیس آن به نتیجه رسیده است. براى شناخت بهتر این رشته به سراغ دکتر بهرام قدیمى، مؤسس این رشته رفتیم تا با ایشان به گفت وگو بنشینیم.
جامعه شناسى ورزش چیست و چه مى کند؟

ورزش یک پدیده اجتماعى یا نهاد اجتماعى است. مثل نهاد آموزش وپرورش، نهاد سیاست، نهاد و... به طور طبیعى از سطح خرد تا سطوح کلان داراى شکل، ساختار و ماهیت ویژه خود است. از آنجا که روابط انسانى در آن حاکم است نباید فقط به بعد فیزیکى آن اهمیت داد، بلکه بعد اجتماعى آن نیز بسیار مهم است. مثلاً این که در مسابقات کشتى - در سطح بین المللى- دو کشتى گیر با هم دست مى دهند نشانه احترام گذاشتن به رقیب است. شما در همین صحنه مى توانید برنامه هاى آموزشى، تربیتى، تکنولوژیکى و توان مدیریتى دو کشور را که در رفتار ورزشکاران آنها متجلى مى شود، ببینید. جامعه شناسى نیز پدیده هاى اجتماعى را بررسى مى کند و روابط انسانى را مى سنجد. جامعه شناسى ورزش فرایندهاى اجتماعى بیرونى ورزش را بررسى مى کند. همانگونه که فرآیندهاى درونى، خصوصیات ذهنى افراد و ... را روانشناسى ورزش بررسى مى نماید.همان طور که گفتم جامعه شناسى ورزش به فرایندهاى اجتماعى مسأله توجه مى کند. مثلاً نشان مى دهد چگونه ورزش جزو نیازهاى اولیه یا ثانویه جامعه است. مى توان از طریق آموزش، برنامه هاى زندگى و مهارتى افراد را تغییر داد و ورزش را جزو ارکانى قرار داد که نقش مهمى را در پرکردن اوقات فراغت بازى مى کند و از همین راه با انواع آسیب هاى اجتماعى مقابله مى نمود و این بر سلامت جامعه کمک زیادى مى کند. زیرا مثلاً با اشاعه ورزش مى توان تا حدود زیادى با اعتیاد مبارزه کرد. لذا دولت باید ورزش را به صورت همگانى در آورد.
بدین ترتیب یک نوع عدالت اجتماعى صورت مى گیرد. ورزش بخشى از زندگى اجتماعى فرد است، به طورى که مربى مى تواند کارخانه انسان ساز باشد.مگر نه این که هنوز شاهد پرخاشگرى ها و کینه توزى در داخل استادیوم ها هستیم. براى فرهنگسازى و از میان رفتن این گونه رفتارها باید از سنین کودکى، در خانواده و در مراحل مختلف تکوین شخصیت فرد، به او آموزش داده شود.کارکرد مهم دیگرى که ورزش دارد این است که در این زمانه که رایانه، اینترنت و رسانه ها خانواده ها را از هم مى گسلد، ورزش مى تواند انسجام اجتماعى را به وجود آورد. ورزش خرده فرهنگ را وارد بطن جامعه مى کند، وفادارى و احساسات ملى مردم را بر مى انگیزاند، حتى مى تواند در بخش هاى اجتماعى عاملى براى هویت یابى باشد. از نقطه نظر جامعه شناسى ورزش، ورزش مى تواند یک منشور همبستگى براى کشورهاى اسلامى باشد.جامعه شناسى ورزش مى خواهد از طریق ورزش شادى را در جامعه نهادینه کند. زیرا ورزش جاى مناسبى است براى تخلیه هیجانات جوانان.
آیا جامعه شناسى ورزش مى تواند با استفاده از نظریات جامعه شناسان معاصر و مهم جهان مثلاً رفتار فدراسیون ها را تغییر دهد؟

جامعه شناسى مثل سیاست نیست. جامعه شناسى راهکار نشان داده و دراختیار دست اندرکاران قرار مى دهد. جامعه شناس با مردم زندگى مى کند و از طریق تحقیقات میدانى به عمق مطلب پى مى برد. به طور طبیعى جامعه شناسى هابرماس با جامعه شناسى ایرانى متفاوت است، چرا که هر کشور فرهنگ و تاریخ خودش را دارد. یک جامعه شناس ورزش در ایران سؤال مى کند چرا تا این حد خشونت و پرخاشگرى در استادیوم هاى ما وجود دارد؟ چرا شادى در ایران سازماندهى نشده یا چگونه مى توان نقش رسانه هاى تصویرى و نوشتارى را در جامعه بررسى کرد و آنگاه باتحقیق به نظرات و پیشنهاد هایى مى رسد که در اختیار عوامل اجرایى قرار دهد تا آنها بتوانند از این ایده ها استفاده کنند.
سابقه جهانى این رشته چیست و هم اکنون مهم ترین مؤسسات بین المللى که در این باره تحقیق مى کنند کدامند؟

از سال ۱۹۶۰ که نیاز به این رشته احساس شد، جامعه شناسى ورزش وارد مرحله جدیدى گشت و در کشورهاى توسعه یافته در زیر مجموعه حوزه جامعه شناسى قرار گرفت. هم اکنون افرادى در مقطع کارشناسى ارشد و دکترا مشغول به تحصیل آن مى شوند. در ایران نیزدر مقطع فوق لیسانس و دکتراى رشته تربیت بدنى نیز دو واحد به آن تخصیص داده شد. پیشگامان اصلى و اولیه براى تأسیس این رشته، انگلستان، آمریکا و آلمان بودند که نهادها و اتحادیه هاى اصلى آن هم در همین کشورهاست. هم اکنون انجمن بین المللى جامعه شناسى در آمریکاى شمالى و انجمن کل جامعه شناسى ورزشهاى دنیا در انگلستان از فعال ترین نهادهاى تحقیق در باب جامعه شناسى ورزش محسوب مى شوند.
جایگاه این رشته در ایران چگونه است؟

این رشته در ایران بسیار نوپاست. حدود سه سال پیش که سمت مدیریت ورزشى را به عهده داشتم متوجه شدم در قسمت ورزش خلأیى وجود دارد که براى پرکردن این خلأ رشته جامعه شناسى ورزش را مطرح کردیم و اکنون مسئولیت این رشته با من است. گروه تخصصى جامعه شناسى ورزش را راه اندازى کردیم که در دل انجمن جامعه شناسى در محل دانشگاه تهران فعالیت مى کنند.
در مقطع کارشناسى ارشد به امید خدا از مهر ماه دانشجو مى پذیریم. بررسى عوامل مؤثر در توفیق و رشد استعدادهاى ورزشى از بعد جامعه شناسى در دستور کار ماست. علاوه بر آن در حال حاضر دو کتاب در همین زمینه زیر چاپ است. یکى جامعه شناسى ورزش که ترجمه است و دیگرى تألیف خودم به نام «عوامل مؤثر و توفیق و رشد استعدادهاى ورزشى». مسأله مورد بررسى من این بود که آیا استعداد هاى ورزشى نهادینه بوده اند یا به صورت کاملاً تصادفى کشف شده اند.
کدام یک از جامعه شناسان بزرگ جهان پیش از به راه افتادن این رشته درباره مسائل مربوط بحث کرده اند؟

همان طور که مى دانید «بوردیو» نقش طبقات بر روى استعدادها را مورد بررسى قرار مى دهد و به سرمایه هاى اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى افراد اشاره مى کند. او معتقد است طبقات محروم بدنشان را دراختیار جامعه و ورزش قرار مى دهند. سرمایه اقتصادى شان در سطحى پایین است و سرمایه هاى فرهنگى و اجتماعى آنها حداکثر درحد حمایت مردم خلاصه مى شود.درسوى دیگرافراد طبقه ثروتمند فکرشان را دراختیار ورزش مى گذارند و از ورزش استفاده هاى ابزارى مى کنند. آن را جایگاهى براى برقرارى ارتباط با افراد رده هاى بالا مى دانند.کارکردگرایان متأخر معتقدند ورزش خوب است و مى توان از آن بهره بردارى هاى سیاسى کرد. چون ورزش کارکرد مثبت دارد، به تعادل و وفاق جامعه کمک مى کند و با تخلیه انرژى ها، فشار وارده از مشکلات را کاهش مى دهد. آنها سعى مى کنند در رسانه ها ورزش را بزرگ نمایى کنند. از طرفى نئومارکسیستها معتقدند ورزش از خود بیگانگى مى آورد. در ورزش مافیاى اقتصادى حاکم است، در صورتى که باید محل ایثار و جوانمردى باشد. آنها متأسف اند که در ورزش حرفه اى فقط به فکر پیروزى هستند.ایشان تأکید دارند که باید عدالت اجتماعى به مرحله اجرا برسد و ورزش همگانى شود تا همه افراد از هر طبقه بتوانند از آن استفاده کنند. از آن طرف کارکردگرایان معتقدند هرکس باید به اندازه وسع اش از ورزش استفاده کند. یکى پیاده روى کند و دیگرى به پیست اسکى برود.مى دانیم که در دنیاى سرمایه دارى از ورزشکار استفاده هاى ابزارى مى شود، مارک هاى مختلف اجناس شان را با انسان ها تبلیغ مى کنند که این از نظر ما وضع مطلوبى نیست.این خلاصه اى از مباحث مطروحه در جامعه شناسى ورزش بود.
به عنوان یک جامعه شناس ورزش، چه انتقادى به فضاى ورزشى دارید؟

به نظر من یکى از مشکلات ما تلویزیون است. مردم ناخودآگاه ساعات زیادى را جلوى همین رسانه تصویرى تلف مى کنند.به نظر من نباید بخشى از ورزش را بزرگ نمایى کنیم. آنها مى خواهند مردم را سرگرم کنند و ما به فکر آسیب هاى اجتماعى هستیم که این بزرگنمایى ها به وجود مى آورند. البته مخاطبان این برنامه ها هم مهم هستند، که چگونه و تا چه حد از رسانه ها استفاده مى کنند. اتفاقاً ما هم سعى مى کنیم از همین تریبون ها براى اطلاع رسانى بیشتر استفاده کنیم که در نوع خود پارادوکس جالبى است.
مگر نه اینکه اگربخواهیم ورزش را به حوزه خصوصى ببریم مجبوریم از رسانه ها، تبلیغات و خیلى چیزهاى دیگر که موردانتقاد شماست استفاده کنیم؟

همین حالا هم ورزش درحوزه خصوصى نیست. ولى این دلیل نمى شود که به همین صورت دولتى باقى بماند.خب اهرم ها و سیاست هایش را باید خود سازمان و دولت طراحى کند. هرچند، قاعدتاً ورزش بیشتر باید دراختیار بخش خصوصى باشد؛ تا ظرفیت هاى درونى و برونى اش را گسترش دهد. اما نهایتاً این یک تکلیف دولتى است که به مردم بگوید چه انتظاراتى از ورزش داشته باشند.در ایتالیا بیش از صد زمین چمن استاندارد شده مى بینید که دراختیار عموم است و همه مى توانند در آن ورزش کنند.
آیا از نقطه نظر جامعه شناسى ورزش، رشته هاى انفرادى در ایران موفق ترند؟

بله. با یک مقایسه ساده میان رشته هاى ورزشى جمعى و فردى مى توان به این مشکل پى برد. شاید یکى از دلایل آن برمى گردد به مسأله تاریخى و ذائقه خاص ایرانى. به نظر بنده آن انسجام اجتماعى که بحث اش رفت در فرهنگ ما نهادینه نشده است. برنامه هاى آموزشى، تکنولوژیکى و مدیریتى باید جمع شوند و از همان سنین کودکى استعدادهاى فیزیکى و اجتماعى و ظرفیت هاى درونى و برونى فرد را بیابند و به او کمک کنند تا آنها را ارتقا بخشد تا در نتیجه با افراد جامعه تعامل بهترى برقرار کند.
چه ورزش هایى در ایران شانس بیشترى براى رشد دارند؟

این که هر رشته ورزشى در یک کشور شکوفا شود، بستگى به حمایت هاى اجتماعى و اقتصادى دولت و مردم از آن رشته بخصوص دارد. اما در ایران رشته هایى که به امکانات زیاد احتیاج ندارد و مثلاً مى شود در یک اتاق خالى هم انجام اش داد مثل کاراته و تکواندو و کلاً ورزش هاى رزمى شانس بیشترى دارند. البته این شکوفایى به چیزهاى دیگر هم بستگى دارد. مثلاً بعضى ها از لحاظ عضلانى قوى ترند و براى ورزش هاى قدرتى مناسب اند.رشته پرتاب چکش و وزنه بردارى در لرستان و آذربایجان موفق خواهدبود. یا در کرمان رشته هاى استقامتى مثل تکواندو رشد مى کنند. بعضى ها هم از لحاظ نژادى و فرهنگى به بعضى از رشته هاى ورزشى نزدیکند؛ مانند کشتى در مازندران و یا از نظر جغرافیایى بعضى جاها براى بعضى رشته هاى ورزشى مناسب هستند مثل قایق رانى درانزلى. دیگر لزومى ندارد در جاهاى دیگر براى این رشته ها سرمایه گذارى شود. اما در رشته هایى مثل والیبال، بسکتبال، تیر و کمان، سوارکارى و شنا که امکاناتش فراهم نیست، رشد چندانى اتفاق نمى افتد. همان طور که گفتم رشته هاى رزمى درایران جواب مى دهد. البته ایران پر از استعداد انسانى و جغرافیایى است و دولت مى تواند خودش را مکلف بداند و امکان ظهور و بروز رشته هاى مختلف را به وجود آورد.
 

نظر شما