موضوع : پژوهش | مقاله

نمادین یک نمایش خاص


آیا اعتقادات موسوم و دیرینه جامعه در تعیین سرنوشت انسانی که دچار پرسش و تردید شده همچنان دخیل و مؤثر است؟ ... و آیا انسان می‌تواند منشأ یک تحول روشنگرانه در خود و جامعه باشد؟ پاسخ به این پرسش‌ها را به طور نسبی می‌توان در نمایش «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» به کارگردانی «محمود رضا رحیمی» یافت. این نمایش هم‌اکنون در سالن «سایه» تئاتر شهر در حال اجراست.
بیان متن نمایش «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» این است که رها شدن از گذشته‌ای که تیرگی بر آن غالب شده برای همه آسان نیست. برای آنکه بتوان به روشنگری راه یافت و‌ آینده را ساخت، لازم است یقینی استوار و پابرجا داشت وگرنه هرگونه تردیدی یا انسان را دوباره به درون مغاک چنین گذشته‌ای می‌کشاند و یا در وضعیتی بینابینی قرار می‌دهد که پایان آن هم سقوط و مرگ است و در این میان حتی عامل متمایز و تعیین کننده‌ای مثل عشق هم فقط می‌تواند لمحه‌ای دونفره به گرمای چنین مرگی بیفزاید و آن را دو سویه و مضاعف گرداند. گرچه این گذشته تا حد زیادی در خانواده «روسمرس هولم» ریشه دوانده، اما واقعیت آن است که عوامل جنبی، از جمله طرز فکر محافظه‌کارانه پرسوناژ «کرول» که به اقتضای اسمش «ظالم» هم است، یکی از رادع‌ها و مانع‌ها برابر حتی اندیشیدن صرف به روشنایی، آزادی، عدالت و مردم است و البته موانع دیگری هم وجود دارد. علاوه بر خود «روسمرس هولم» که در صد قابل ملاحظه‌ای از گذشته با اوست و پرسوناژ «کرول» ـ رویکرد غالب و ظالمانه روزنامه‌‌ها و روزنامه‌نگاری مثل «پیتر مورتنسگارد» هم مزید بر علت شد ـ و راه را بر هر گونه تلاشی برای رسیدن به روشنگری بسته است.نمایشنامه «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» یکی از آثار برجسته او به شمار می‌رود و گرچه دیالوگ‌های متن اصلی انگلیسی آن هم تا حدی ابهام آمیز و «دیر ادراک شدنی» است، اما در رابطه با اعمال، کنش‌ها و موقعیت‌نمایی‌های مورد نظر صراحت و تأثیرگذاری سریع و بی‌واسطه و ماندگاری دارد. دیالوگ‌های آن به این علت کمی ابهام‌آمیزند که بیشتر براساس رویکرد نمایشی به متن و در رابطه با تمثیل «اسب‌های سفید» القای ضمنی مابه‌ازا‌های قرینه‌وار آنها پردازش شده‌اند. ضمناً گاهی هم عشق در مقابل عقیده قرار می‌گیرد و در خود ذهنیت‌ها و اخلاق‌گرایی‌های«مسیحیت» محور نمایش نیز «بی‌گناهی و معصومیت» به عنوان نشانه‌های رسیدن به آرامش و خوشبختی تبیین و تعریف شده‌اند. زمینه این معصومیت هم تا حدی به ابهام دیالوگ‌ها افزوده است: «من فکر می‌کنم مردم این نواحی به طور کلی نمی‌خندند»، «آرامش و خوشبختی ناشی از بی‌گناهی است»، «نظر من این است که اگر در برابر چیز‌هایی که مردم نمی‌دانند سکوت کنید، بهتر است»، «توی دنیا به اندازه کافی اسب سفید هست»، «تو هنوز قلب معصومت را در سینه داری آن را به من قرض بده» و ...
در نمایش «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» به کارگردانی «محمودرضا رحیمی» جدالی بیرونی و کشمکشی درونی، هر دو پرسوناژ محوری نمایش، یعنی «روسمرس هولم» و «ربکا» را در بر گرفته است و در پایان ثابت می‌شود که «روسمرس» با تردیدهایش نمی‌تواند به آینده راه یابد و آن را بسازد، بلکه او در اصل به گذشته تعلق دارد توانمندی‌اش برای مبارزه با این گذشته تاریک و راه یافتن به روشنایی کافی نیست. همین صفت او را اول در شرایطی بینا بینی قرار می‌دهد و سپس از پای در می‌آورد. «ایبسن» نهایتاً عشق را هم که می تواند غایت و رضامندی نسبی برای دستیابی به نوعی رستگاری درونی تلقی شود، با آنها همراه می‌کند. باید یادآور شد عنصری که به متن ناتورالیستی نمایش جنبه‌‌ای «فراناتورالیستی» و نمادین می‌بخشد، موضوع «اسب‌های سفید» است که نهایتاً پرسوناژ‌ها را به حیطه‌ همان گذشته ارجاع می‌دهد و در کل همچنان به صورت یک تمثیل نمادین باقی می‌ماند.نمایش «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» به کارگردانی «محمود رضا رحیمی» از لحاظ میزانسن‌ها معمولی جلوه می‌کند و می‌توان فقط روی سه یا چهار میزانسن غایتمند و دلالت‌گر تأکید کرد. علت آن هم این است که «محمودرضا رحیمی» نخواسته جنبه‌ غالب ناتورالیستی اثر را کمرنگ کند و در نتیجه، کلیت اجرا بر محتوا سایه بیندازد.طراحی صحنه که توسط «رامین اعتمادی بزرگ» انجام شده ـ به جز بخش استفاده زیاد و افراطی از شاخه‌های گل که با پس‌زمینه ناتورالیستی اثر در تضاد است ـ به سبب کاربری دیوارها و صندلی‌های شیشه‌‌ای که مجموعه را متناسب با دنیای آسیب‌پذیر پرسوناژها آسیب‌پذیر و شکستنی جلوه می‌دهد، مناسب، دلالت‌گر، زیبا و پذیرفتنی است. بازیگران محوری نمایش یعنی «شهره‌ سلطانی»، «فریدون محرابی»،‌«میرطاهر مظلومی»، «شمسی صادقی» و «مجید جعفری» تأثیرات متن را با ارائه بازی‌های نسبتاً خوب به تماشاگران انتقال می‌دهند.
طراحی چهره که توسط «ماریا حاجی‌ها» انجام شده با فضای نمایش همخوانی دارد. طراحی نور «امیر ترحمی» نیز اجرا را تا قبل از صحنه آخر همراهی می‌کند؛ در صحنه پایانی هنگامی که «روسمرس» و «ربکا» روی پل می‌ایستند تا خودکشی کنند و خدمتکار از میان پنجره به آنها می‌نگرد، لازم بود صحنه تیره‌ای ایجاد شود با دو نور موضعی جداگانه یکی بر «هلست» و یکی هم روی «روسمرس و ربکا» تا حادثه و موقعیت قابل تأکید شود. یکی از عناصر مناسب اجرا، موسیقی آن اثر «آنکید و دارش» است که باید تأثیر پیانوی «روشنک‌گرامی» را نیز به آن افزود. طراحی لباس «نازنین گودرزیان» جدال درونی پرسوناژ‌ها را برای رهایی از سیاهی و سفیدی، قابل تأکید کرده است.
لازم به یادآوری است که سالن سایه برای اجرای این نمایش مناسب نیست و آسیب فراوانی به اجرای نمایش «روسمرس هولم» زده است، ‌زیرا پرسوناژ‌های نمایش اکثراً به طبقه متوسط جامعه تعلق دارند و ما به ازا‌های فکری و نوع معیشت و موقعیت روحی و روانی آنها محدود و بسته نیست. فقط در پایان نمایش است که «روسمرس هولم» و «ربکا» به موقعیتی بینابینی و برزخ‌گونه می‌رسند که در آن هم نوعی رستگاری درونی و یگانگی می‌یابند.
در نتیجه، نمایش بیشتر تحلیل موقعیت روحی و روانی چنین آدم‌هایی است که در دنیای واقعی هم اگر بخواهند می‌توانند جایی داشته باشند. آنها نه قهرمان هستند نه ضد قهرمان، نه زندانی و مطرود اجتماع و نه چندان تنها و ناتوان. از این رو، صحنه کوچک و بسته تالار سایه که هم‌سطح ردیف اول تماشاگران است و زیر پای ردیف‌های دوم و به بالا قرار می‌گیرد، سبب بی‌رونقی و بی‌جلوه‌گی این آدم‌ها که تا حد زیادی نیاز به جلوه دارند،‌ شده و حتی کل اجرا را هم کم‌جلوه نشان می‌‌دهد. این نمایش باید در سالن اصلی به اجرا در می‌آمد.
در نمایش «روسمرس هولم» اثر «ایبسن» و به کارگردانی «محمودرضا رحیمی» نکته حائز اهمیتی در رابطه با میزان ارتباط پرسوناژ‌های اصلی، یعنی «روسمرس» و «ربکا» هم وجود دارد؛ آنها در اصل نیمه‌هایی از شخصیت‌ درونی همدیگر به حساب می‌آیند و بدون هم ناتوان، متزلزل، سرگردان و پریشانند. به همین دلیل است که در پایان یکی می‌شوند تا تصمیم واحد و یگانه‌ای را به اجرا بگذارند؛ گر چه آنها خودکشی می‌کنند، اما ناقص نمی‌میرند و هر کدام با وجود و عشق دیگری به گونه‌ای از کامل شدن و «رهایی» دست می‌یابد.نمایش «روسمرس هولم» اثر «هنریک ایبسن» به کارگردانی «محمودرضا رحیمی» به ترتیب از لحاظ انتخاب متن، ‌کارگردانی، طراحی صحنه‌، بازیگری، لباس، موسیقی، چهره‌پردازی و تا حدی نور اجرایی نسبتاً دیدنی است که اگر در سالنی مناسب با مضمون و فضا و پرسوناژ‌های خود به اجرا در می‌آمد، وجاهتی نمایشی‌تر و دیدنی‌تر می‌یافت.

 

منبع: / سایت خبری / رجانیوز ۱۳۸۸/۱۰/۲۲
نویسنده : حسن پارسایی

نظر شما