نقش رسانه های جمعی در جوامع
نویسنده:حمیده روحانی نژاد
رسانه ها و هویت
مسئله هویت و بحران آن در جوامع امروزی یکی از مشکلات خاص به شمار می رود. خطری که روز به روز جوانان و نوجوانان را به قهقرا می برد. اما آنچه باعث تغییر هویت در فرهنگ ها در جوامع می شود چیست؟ جوانان و نوجوانان چگونه همزمان باهم دچار دگرگونی شخصیت و بحران هویت می شوند؟ آیا این پدیده یک امر قهری است و نمی توان روند رو به افزایش آن را کند کرد؟ در این بخش به این بررسی مسئله می پردازیم. از جمله عوامل مؤثر در تغییر فرهنگ ها در هر جامعه رسانه های جمعی هستند. یکی از مهمترین نقش های اجتماعی که رسانه های جمعی در جوامع در حال گذر به عهده دارند. چگونگی مشارکت آنها در فرآیند توسعه ملی به طور عام و توسعه فرهنگی به طور خاص است. رسانه های جمعی می توانند به تناسب سیاست ها و راهبردهایی که در انطباق یا گسستگی با هدف های توسعه ملی انتخاب می کنند، به پایداری یا تغییر ارزش ها و هنجارهای فرهنگی کمک کنند.[1]
ویژگی های رسانه های جمعی
1. پیام گیرنده بسیار وسیع و گسترده 2. همسانی و یکدستی نسبی ترکیبی مخاطبان 3. توزیع سریع 4. شکل هایی از باز تولید پیام 5. هزینه سرانه اندک برای هر واحد.[2]
اکنون به بررسی هرکدام از رسانه های عمومی و تأثیر آن بر هویت یابی و یا بی هویتی جوانان می پردازیم:
تلویزیون
تلویزیون پر مخاطب ترین رسانه جمعی در ایران است از این رو بیشترین تأثیر را بر فرهنگ عمومی دارد. تلویزیون به شکل کلی با یکسری از برنامه ها ذائقه ای را در مردم ایجاد می کند پس از اینکه این ذائقه ایجاد شد می گویند حالا که مردم چنین ذائقه ای دارند ما آن را تأمین می کنیم.[3]
اولین و مهمترین اثر تخریبی تلویزیون بر فرهنگ یکسان کردن و عدم تفکیک یک پیام برای تمام مخاطبین است. خصلت دیگر تلویزیون گرفتن قدرت تفکر در لحظه است وقتی یک داده به مغز وارد می شود، مدت زمان معینی لازم است تا ذهن آن را پردازش کند ولی تلویزیون این خصلت را از بین می برد. عواملی که از طریق تلویزیون بر افکار و فرهنگ عمومی تأثیر می گذارند دقیق و فراوانند که به بررسی مختصر آنها می پردازیم:
الف) حجاب زنان:حجاب زنان خبرنگار، هنرپیشه و مجری برنامه های تلویزیون تأثیر به سزایی در فرهنگ و هویت جوانان دارد طبق آمار تقریبی موجود، بعد از نمایش فیلمی که هنر پیشه دانشجو و با سواد فیلم از چادر به عنوان حجاب استفاده می کرد آمار استفاده از چادر بین قشر تحصیل کرده جامعه بالا رفت.[4]
این چیزی است که تأثیر الگو را در جوانان تبیین می کند. اریک فروم جامعه شناس آلمانی معتقد است که: هرکس مایل است که هویت خاصی داشته باشد از این رو می کوشد که خویشتن را بیابد و بشناساند و فرد ممتازی باشد برای رسیدن به این مرحله خود را به شخص یا گروهی از اشخاص نسبتاً مطرح مرتبط می کند یا به اصطلاح با آنها همانند سازی می کند تا بوسیله ارتباط با آنها تا حدی خود را بالا بکشد.[5] حتی اگر این تقلید از پوشیدن چادر جنبه کورکورانه و تقلید محض باشد بازهم در فرهنگ جامعه مؤثر است زیرا از جهت دیگر زمانی که نماینده قشر تحصیلکرده جامعه در فیلم با حجاب نامناسب و در چهره شخصیتی مثبت ظاهر شود این تفکر ناخودآگاه به بیننده منتقل می شود که این نوع پوشش معرف تحصیلات عالیه و فرهنگ متعالی است و از طرف دیگر قبح استفاده از پوشش نامناسب در جامعه شکسته شده و از بین می رود. یک تحلیل گر صهیونیست و نژادپرست گفته است: حکومت اسلامی ایران را نه اصلاح طلبان سرنگون می کنند و نه نظامیان و روشنفکران و نه هیچ کس دیگر فقط زمانی که دختران و زنان چادر سیاه خود را از سر بردارند حاکمان اسلامی باید بروند.[6]
یکی از نویسندگان درباره تقلید از الگوها چنین می گوید: تقلیدهای شگفت آور، انواع آرایش مو و لباس و حرکات هنرپیشگان فیلم ها بلافاصله پس از نمایش آن فیلم در خیابان های تهران آنچنان به چشم می خورد که می توان گفت یک شبه مانند قارچ پا به عرصه وجود نهند. دنبا له روی تماشاگران از قهرمانان فیلم ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت های تجاری در سال صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها پرداخت می کنند.[7]
ب) تجمل گرایی: در یک تحقیق انجام شده نشان داده شد که در برخی فیلم ها که تعداد آنها رو به افزایش است تأثیر وسایل استفاده شده در خانه های فیلم فراوان بوده است[8] بطوری که اولین تأثیر آن این است که قشر محروم و آسیب پذیر جامعه جهت دستیابی به چنین زندگی تجملی از هیچ کاری فروگذار نمی کنند و عواقب آن افزایش جرم و جنایت برای دسترسی به چنین زندگی است. در هویت ملی ایرانیان، سنتی نشینی و در فرهنگ دینی ساده زیستی و قناعت مورد تأکید بوده و هست. حال عرضه برنامه ها و فیلم های جذاب با دکورهای تجملی و آنچنانی ضمن ضربه زدن به اقتصاد کشور باعث دوگانگی در شخصیت جوانان و از دست رفتن هویت اصیل دینی اسلامی و ملی آنان می شود.
ج) تبلیغات بازرگانی: تبلیغات کالاهای تجاری و بازرگانی از اموری است که در سال های اخیر رونق بیشتری یافته است و حتی بین برنامه های تلویزیونی و بصورت ناگهانی نیز رواج یافته است.
دکتر حسین افخمی استاد یار علوم ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبائی می گوید: مشابه شکل و اشاره بعضی آگهی های تجاری که به کرات در تلویزیون ایران پخش می شود هیچ گاه در تلویزیون کشورهای دوراندیش مجال پخش نمی یابد.[9]
این آگهی های تجاری به ظاهر فقط تبلیغ کالاست اما در دراز مدت علاوه بر فشارهای اقتصادی که در اثر خرید کالاهای تجاری خارجی بر کشور وارد می شود؛ فرهنگ استفاده از کالاهای داخلی را از بین برده و جوان امروز به داشتن چنین کالاهایی افتخار کرده و به تدریج روحیه ملی و هویت ایرانی خود را از دست می دهد و این از ابتدایی ترین آثار مخرب تبلیغات بازرگانی غیرایرانی است. و این در حالی است که نسبت پخش آگهی های کالاهای صنعتی ایرانی نسبت به انواع خارجی آن یک دهم است.[10]
از دیدگاه روانشناسانه میل و احساس نیاز به یک پدیده پایه اصلی تولید ارزش است یعنی انسان هرچیزی را که نسبت به آن احساس نیاز بکند باارزش تلقی می کند بالاخص اگر دستیابی به آن به علت کمبود درآمد و تورم دشوار باشد با تولید نیازهای مصرفی در انسانها از یکسو و کاهش درآمد واقعی از سوی دیگر ساختار نیازها و ارزش های جامعه از ارزش های معنوی به طرف ارزش های مادی سوق داده می شود.[11]
و همین مسئله باعث شده است که قسمت اعظم وقت تلویزیون به این مسئله معطوف شده است و بخش وسیعی از وظایف کاری تبلیغی و تجاری تلویزیون بزرگنمایی کالاهای مصرفی شده است.
د) جشن ها و مراسم:معمولاً یکی از برنامه های تنظیم شده تلویزیون برگزاری جشن ها و مراسم مختلف در اعیاد ملی و مذهبی است. همانطور که مشاهده می شود برای جذابیت بیشتر و جذب مخاطب از چهره های مشخص فیلم ها و یا از خوانندگان ترانه ها و ورزشکاران رشته های ورزشی استفاده می شود. این عمل بنفسه و فی ذاته بدآموزی به همراه ندارد اما مشکل زمانی ایجاد می شود که متأسفانه الگوهای ورزشی و سینمایی با پوشش های نامناسب و یا حرکات و سخنان خلاف شرع و عرف در برنامه ها حضور می یابند و همانطور که اشاره شد گرایش شدید جوانان به این الگوها به دلایل ذکر شده بسیار زیاد است. جوانان و نوجوانان نیز به محض مشاهده الگوها در تلویزیون مجذوب حرکات و رفتار او شده و سعی می کنند مو به مو همانند او عمل کنند و این به قیمت از دست رفتن تفکرات اعتقادی و بنیادی جوانان و تضاد فکری بین آنچه آموخته اند و آنچه عملاً مشاهده می کنند بوجود آمده و زمینه های بحران در هویت نوجوانان بوجود می آید و این در حالی است که در این گونه مراسم و برنامه های شاد از نخبگان علمی و دینی کمتر استفاده شده و اگر هم از آن ها استفاده می شود چندان مورد توجه قرار نمی گیرند. تهیه این گونه از برنامه ها باعث تضعیف هویت دینی جوانان می شود بطوری که تمام ارزش و هویت یک جوان را در صدای زیبا یا پوشش به روز می دانند.
ه) موسیقی:گرچه در باب موسیقی و آثار مثبت و منفی آن صحبت ها و نگاشته های فراوانی وجود دارد اما آنچه در اینجا حائز اهمیت است تأثیر آن در هویت ملی و دینی جوانان است. مهم این است که در فرهنگ ملی ایرانی، موسیقی سنتی طرفداران فراوانی داشته است که اغلب آنها با مضامین متعالی و بلندی از اشعار حافظ، مولانا، سنایی و... همراه بوده اند ولی در سالهای اخیر و با توجه به فضای باز فرهنگی ایجاد شده پس از دوم خرداد76 هم مضامین موسیقی ها رو به افول گذاشت و جنبه کوچه بازاری پیدا کرد و هم ملودی موسیقی ها گرایش به طرح های غربی و موسیقی های پاپ و هوی متال جای سنتی را گرفت و امروزه شاهدیم که کمتر جوانی در لحظه های تنهایی خود اشعار حافظ و مولانا را زمزمه کند و حرکات تند و ناموزون همراه با اشعار سخیف و بدون بار معنایی جای آنها را گرفته است و رفته رفته هویت موسیقی و سنتی و مذهبی به دست فراموشی سپرده می شود و تأسف بارتر اینکه سنت های محلی نیز کمرنگ تر می شوند. جوانان کرد و لر و ترکمن و... دیگر رغبتی به موسیقی محلی و سنتی خود ندارند و ترجیح می دهند با موسیقی پاپ و غربی اوقات فراغت خود را پر کنند. در علم روانشناسی می گویند: با ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خرده فرهنگ ها، فرهنگ های خاص و مجزا ناپدید می شوند و به نوعی تمامی ساکنان یک جامعه تشابه می پذیرند و در سبک زندگی علائق و خواسته ها از الگوهای مشابهی که وسایل ارتباط جمعی به آنان می دهند برخوردار می شوند.[12]
دکتر محسنیان راد می گوید: اگر من مدتی به شما کوکا کولای آمریکایی بدهم پس از مدتی شما به آن عادت می کنید و اگر شربت گوارای سکنجبین به شما بدهم دیگر به مذاقتان خوش نمی آید همانطور که فرزندان ما پنیر دانمارکی را بر پنیر تبریزی و کردی ترجیح دادند.[13]
و) برنامه های تاریخی، ادبی، سیاسی، عقیدتی:آنچه هویت ملی مردم یک کشور را حفظ می کند، سوابق تاریخی و توجه به گذشتگان و پیشینیان آن ملت است، گرچه ایرانیان در اعصار مختلف دستخوش تغییر فرهنگ ها بوده اند اما به طور کلی دو فرهنگ و هویت بر جامعه ایرانی وارد شده است؛ فرهنگ اسلامی و غیر اسلامی که البته بر خی از آداب و سنن دوره غیر اسلامی ممدوح و در خور تحسین است که پاسداشت و حفظ این آداب می تواند جوان امروز را در حفظ هویت ایرانی کمک کند. طبق آماری که از سوی سازمان ملی جوانان ارائه شد، 4/89 در صد جوانان با این مسئله که در هرجای دنیا باشم به ایرانی بودن خود افتخار می کنم، موافق بودند و تنها 6/10 درصد از آنان با این مسئله مخالفت کردند.[14]
این احساس زمانی در جوانان ما باقی خواهد ماند که تاریخ اسلامی و ملی ما روز به روز پررنگ تر شود. این مسئله درباره مسایل زبانی و فرهنگ لسانی جامعه ایرانی نیز مطرح است تا زمانی که مجریان برنامه های مورد علاقه جوانان در محاوره های خود از اصطلاحات غربی و غیرفارسی استفاده کنند یا اشاره را جایگزین سلام و خداحافظی کنند، زبان فارسی و فرهنگ غنی ایرانی رو به افول خواهد گذاشت گرچه هنوز به این مرز نرسیده ایم اما نباید نوشدارو را پس از مرگ سهراب آماده کنیم. در همان نظر سنجی سازمان ملی جوانان، 89% جوانان با اینکه هر ایرانی هر جای دنیا که باشد باید زبان فارسی را بداند موافق و 11% مخالف بوده اند و یا اینکه 1/93 درصد آنها با این مسئله که انسان هایی چون حافظ و مولانا از برجسته ترین پشتوانه های ارزشمند فرهنگ ملی اند موافق بوده و تنها 9/6% مخالف این مسئله اند.[15]
در برنامه های سیاسی و تحلیل های آن نیز رد پایی از هویت ملی و عدم آن یافت می شود، زمانی که مسئله انرژی هسته ای مطرح می شود و در تحلیل های سیاسی رسانه ملی از آن به افتخار یاد می شود جوانان امروز دستیابی به این فناوری را افتخار خود می دانند و بر خود می بالند اما اگر این مسئله در رسانه های عمومی و بخصوص تلویزیون به فراموشی سپرده می شود کار به جایی می رسد که برخی از جوانان شیفته فرهنگ غرب، دستیابی به این فناوری را (لقمه بزرگ تر از دهان) محسوب کنند و دچار خود کم بینی شوند.
در مقوله مسایل عقیدتی و دینی این مسئله حساس تر و جدی تر مطرح است زیرا فرهنگ دینی و هویت دینی مسئله ای است که حیات جامعه دینی به آن وابسته است جامعه ای مثل ایران که فرهنگ و سیاست دینی بر آن حاکم است اگر دستخوش تغییر و تحول های بنیادی و عظیم شود و پایه های عقیدتی جوانان آن متزلزل شود جامعه از بین خواهد رفت و دچار خمودگی خواهد شد. برنامه هایی نظیر (عصر ایمان)، (به سوی ظهور)، (صبح امید) و (کوچه های باران) که در سالهای اخیر تهیه و پخش می شوند و از منظری جدید و نو به مسایل دینی می پردازند و در تقویت باورهای اعتقادی و هویت دینی جوانان بسیار مؤثرند گرچه در بسیاری از فیلم ها و سریال های تلویزیونی شاهد کمرنگ شدن مسایل دینی هستیم. همانند اینکه کمتر مشاهده می شود که شخصیت موفق فیلم در اوقات نماز خود را مقید سازد و از این طریق به پیام رسانی غیر مستقیم بپردازند بلکه عبادت و نماز جزیی از زندگی پیران و کهنسالان قرار گرفته بطوری که این احساس و تفکر در مخاطب ایجاد می شود که تا سنین کهنسالی نیازی به عبادت و نیایش در برابر پروردگار نیست.
ز) برنامه های کودک: همانطور که اشاره شالوده هویت هر شخص در دوران کودکی او رقم می خورد بنابراین بهداشت روانی کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است، رسانه ملی باید به عنوان یکی از بانیان فرهنگ در جامعه، در گسترش هویت ملی و دینی کودکان به صورت کاملاً غیر مستقیم تلاش وافر انجام دهد.
متأسفانه یکی از مسایلی که کمتر در برنامه های کودک تلویزیون مورد توجه قرار می گیرد نظارت بر کارتون های خارجی و وارداتی است. در بسیاری از برنامه ها همچون کارتون پرطرفدار تام و جری که توسط شرکت های بزرگ صهیونیستی ساخته و ارائه می شود نکات منفی فراوانی وجود دارد که اثرات نامطلوب خود را در دراز مدت بر ذهن و روان کودکان می گذارد. حتی به نظر نگارنده نحو چینش دکور در برنامه های کودک می تواند بر نحوه زندگی آنها تأثیر بگذارد زمانی که در برنامه های پرطرفدار کودکان استفاده از مبل های متنوع و آنچنانی امری طبیعی است، تجمل گرایی و دوری از زندگی سنتی ایرانی و سادگی آن به تدریج در اذهان کودکان نقش می بندد و طبیعی است که کودک امروز دیگر به قالیچه و پشتی سنتی ایرانی رغبتی نشان نمی دهد و علاوه بر افزایش روحیه مصرف گرایی در دراز مدت گرایش به زندگی غربی و از دست دادن هویت ملی و دینی اش نیز زیاد می شود.
تأثیر تصویر بر روان آدمی
اکثر ما وقوف نداریم که چه عواملی بر روی ما تأثیر گذاشته اند بعنوان مثال: صحنه های هیجان زده از یک فیلم در حال پخش است هنرپیشه در گرمای طاقت فرسا و تحت تشنگی فعالیت می کند. در این لحظه برای لحظه ای کوتاه تصویری از یک نوشابه پخش می شود. در پایان فروش آن نوشابه در نزدیک ترین محل فروش افزایش می یابد اما اکثر بینندگان خریدار تصویر پخش شده در فیلم را به خاطر نمی آورند لذا بسیاری از بینندگان ارزش های منتقل شده از طریق فیلم و تلویزیون یا دیگر وسایل ارتباط جمعی به آنها را نمی فهمند و نمی توانند بازگو کنند وقتی بینندگان به یک محرک ارزشی عادت کنند دیگر آن را بد یا منفی نمی دانند. بسیاری از انسانها می دانند که مواد مخدر چیز بدی است اما اگر به همان انسانها با روش های مختلف بدون آنکه آنها ادراک نمایند به تدریج مقادیر کمی تریاک خورانده شود و آنها به آن مقادیر عادت کنند آنها دیگر آن را چیز بدی احساس نمی کنند. به همین ترتیب نیز اعضا یک جامعه قبل از تغییر ارزش هایشان، ارزش هایی را که قرار است به آنها انتقال یابد منفی ارزیابی می کنند اما بعد از مدتی که ارزش های جدید با ظرافت و زیرکی بدون اطلاع آنها به آنها منتقل شد به آن عادت می کنند و آن را چیز خوبی می دانند.[16]
لذت منفی سرگرم شدن و در جهانی تخیلی زیستن و به طور غیر مستقیم در ماجراهای هیجان آور سهیم شدن خود را به شخصیت های مهیج آن تشبیه کردن فراموش کردن مشکلات زندگی واقعی و گریز از کسالت زندگی روزانه همگی از آثار مختلف تلویزیون و سایر رسانه های تصویری به ذهن افراد به ویژه کودکان است.[17]
در واقع کشورهای غربی با استفاده ابزاری از رسانه ها بویژه تلویزیون و در قالب برنامه های تفریحی به القای آنچه خود می خواهند می پردازند؛ استفاده از سلیقه بینندگان ایشان را به این راه رهنمون ساخته که اگر می خواهند بیشترین تأثیر گذاری را داشته باشد باید در قالب فیلم و سریال و کارتون اقدام ورزند و نظرات خود را بطور غیر مستقیم مطرح کنند برنامه کارتونی ماسک یک مجموعه تلویزیونی در جهت القای حقانیت چشم آبی های بلوند غربی در مقابل چشم و ابرو مشکی های شرقی است نمونه ای از آنها است و یا دوقلوها که در صدد القای این تفکر بود که منجیان چنین مردمان ستم کشیده آن چشم آبی هایی هستند که از غرب می آیند.[18]
به اضافه همه اینها سریال ها و فیلم های خارجی نیز مروج فرهنگ غربی در تلویزیون ما هستند. از آنجا که در فیلم های وارداتی روابط کودکان دختر و پسر با یکدیگر و دوست شدن آنها با هم امری طبیعی و عادی است اما در فرهنگ ملی و دینی ما هیچ جایی برای چنین دوستی هایی وجود ندارد. اما کودکان ما با مشاهده چنین فیلم هایی ناخودآگاه به تجربه کردن چنین روابطی می اندیشند مخصوصاً زمانی که دوستی های دختران و پسران خردسال در این فیلم ها بسیار شیرین و جذاب و دنیایی پرطرفدار دارد.
رادیو
گرچه رادیو بر خلاف تلویزیون مخاطب چندانی ندارد لکن مخاطبان خاص رادیو از این رسانه تأثیر فراوان می گیرند البته تأثیر رادیو بدلیل عدم استفاده از تصویر کمتر از تلویزیون است اما برخی ویژگی های خاص نیز در آن مورد توجه است. متأسفانه در رادیوی جمهوری اسلامی ایران استفاده از مجریان زن خوش صدا امری واجب و لازم به نظر می رسد اما غافل از اینکه همین مسئله تخریب باورهای مذهبی و ملی را بدنبال دارد. گرچه در شرع مقدس اسلام صدای زن به تنهایی و بدون آواز حرام نیست اما آنچه از رادیو شنیده می شود شعرخوانی های زنان به صورت دکلمه و با کشش ها و جذابیت های خاص زنانه است که طبعاً مشکلاتی را به همراه دارد.
علاوه بر این یکی دیگر از نکات خاص رادیو، قابلیت استفاده از رادیوهای بیگانه- چه فارسی زبان و چه غیر آن- می باشد. رادیوهایی چون آزادی، BBC و آمریکا که دارای بخش فارسی هستند، در جنبه های مذهبی و سیاسی، هجمه فرهنگی عظیمی را آغاز کرده اند که در آینده مشکل ساز است. البته آثار مخرب آن نیز اکنون مشاهده می شود: اخبار نادرستی که با بزرگنمایی های خاص از رادیوهای بیگانه پخش می شوند می توانند زمینه ساز از دست رفتن اعتماد عمومی و بخصوص جوانان به کشور خود شود، ترانه ها و موسیقی های فارسی که براحتی و بدون هیچ زحمتی درخواست می شوند و پخش می گردند به تدریج مبانی اعتقادی و حتی انسجام فکری جوانان ما را در هم می ریزد.
روزنامه ها و مجلات
روزنامه ها پس از تلویزیون و رادیو از پرمخاطب ترین رسانه های جمعی هستند اکنون در کشور ما انواع و اقسام روزنامه های حزبی، هنری، ورزشی، سیاسی، اعتقادی چاپ می شوند و هرکدام با ایدئولوژی های خود پا به عرصه می گذارند. علاوه بر اخبار و گزارش های اجتماعی، چاپ آگهی های تجاری و تبلیغات بازرگانی نیز در حفظ هویت یا از دست رفتن آن در جوانان بسیار مؤثر است. همانطور که اشاره شد در ایران مجلات زردی وجود دارند که به فکر سود اقتصادی و تجاری خود هستند تا اینکه به فکر منافع فکری و فرهنگی اجتماع باشند. اینها که هدفشان کار اقتصادی است سعی می کنند با مکانیسم هویت سازی کاذب در افراد سعی می کنند فضایی بیافرینند که نظر خوانندگان را جلب کنند و در این شرایط صحت و سقم مطلب اهمیتی ندارد. تبلیغات انواع عمل های جراحی زیبایی، تبلیغات وسایل آرایشی و یا لباس های غربی، همه و همه در تغییر هویت جوانان مؤثرند. استفاده از عکس های بزک کرده هنرپیشه های زن سینما و تلویزیون و یا چهره های مرد جوان که با انواع گریم ها رنگ و لعابی به خود داده اند بر روی جلد اول نشریات زرد به گرایش شدید جوانان به این نشریات زیاد می کند و کم کم همانند سازی و الگوبرداری از این شخصیت های کاذب تخریب هویت جوان را در پی خواهد داشت که درباره الگوبرداری و گرایش شدید جوان و نوجوان به کپی برداری از شخصیت های معروف سخن گفتیم. داستان ها و قصه های خیالی که در آن جز به مسایل عاشقانه به چیز دیگری پرداخته نمی شود و اگر هم جرم و جنایتی در قصه های جنایی وجود دارد باز هم به مسایل عاشقانه برمی گردد؛ ذهن جوان ما را شدیداً مشغول می کند و همواره به دنبال فرصتی است تا آنچه را در قصه ها خوانده تجربه کند. برای آگاهی بیشتر می توانید به تیترهای قصه های نشریات زرد نگاهی دوباره بیندازید.
سینما
آمارهای گرفته شده در کشورهای جهان نشان می دهد که عمده ترین مخاطبان سینما جوانانند یعنی گروه سنی14-24 سال یک علت تمایل جوانان به سینما می تواند روحیه گریز از واقعیت و جنبه رؤیا پردازی جوانان باشد علت دیگر تمایل جوانان به نیک بختی و خوش سرانجامی است علت سوم میل به خشونت در جوانان است که سینمای حادثه ای- هیجانی با ارائه قهرمانهای کاذب این میل را ارضا می کند.[19]
هرآنچه درباره تلویزیون گفتیم اعم از پوشش زنان و مردان، تجمل گرایی و ... در سینما نیز بروز و ظهور دارد با این تفاوت که مخاطبان سینما قشر خاصی هستند که با انتخابی آزادانه وارد سینما می شوند و به همان نسبت تأثیر پذیری بیشتری دارند. سینمای امروز ما در ورطه ای از سقوط افتاده است که نجات آن به سختی امکان پذیر است و متأسفانه این مسئله به سینمای دفاع مقدس که هویتی دینی و ارزشی دارد سرایت کرده است.
یک روزنامه نگار معتقد است که امروز خیلی ها برای کشته شدن یک آرتیست سینما گریه می کنند و یا برای کشتن او دست می زنند اما هیچ کدامشان برای کشته شدن کشتگان حقیقی دفاع مقدس نگریسته اند و نخواهند گریست چرا که ما سینمای جنگ اصیل نداشته ایم.[20]
نسل جوان ایران هنگامی که به سینما می رود و فیلم هایی چون افعی را می بیند با خود می گوید: اگر واقعاً دفاع مقدس این کمان کش ها و این قیافه های آنچنانی بود خب آمریکایی ها که بهتر از ما دفاع می کردند.[21] او می گوید: هنرمندان وظیفه پاسداری از ارزش های یک ملت را دارند نه وظیفه پاسداری از تجارب مملکت را.
سردبیر روزنامه شلمچه می گوید: روند سینمای ایران امروز یک روند قهقرائی است. ابتذال توجیه گر درون فیلم ها نهفته است که پس از یکسری حساسیت زدایی هایی روند صعودش تشدید خواهد شد. تپانچه مسابقه ابتذال سینمای ایران شلیک شده و دامن سینما را گرفته است و چنین مسابقه ای خط پایان ندارد. در این میان ارزش ها له خواهد شد که ماحصل ضعف مدیریت فرهنگی جامعه مان در سالهای اخیر می باشد.[22]
شهید آوینی در باب ماهیت سینما و شرک و حق می گوید: باید دانست که سینما ماهیتاً با کفر و شرک نزدیکی بیشتری دارد تا اسلام. نسبت به سینما با حق و باطل یکسان نیست و از این لحاظ استفاده از سینما در خدمت اشاعه هویت دینی و دینداری با دشواری های خاص همراه است که اگر مورد غفلت واقع شود اصل مطلب منتفی خواهد شد.[23]
ماهواره
ماهواره نیز مانند بسیاری از وسایل دیگر محصول غرب است و از آنجا وارد کشور ما شد اما آیا باید ماهیت غربی آن به حال خود رها شود؟ در آمارگیری که در سالهای اخیر در دبیرستان های تهران به عمل آمد مشخص شد که حدود2/27 در صد جوانان دبیرستانی از ماهواره استفاده می کنند و استفاده دختران از این وسیله از پسران بیشتر است.[24]
یکی از آسیب های ماهواره هویت شکنی است، ماهواره ها با درنوردیدن دیوارها و مرزها و فروپاشاندن همه خطوط هویت ریشه دار مردم جوامع را به نفع یک نظم تازه و دهکده جهانی مورد هدف قرار می دهد. وقتی هویت که به منزله ریشه درخت است قطع شود درخت فرو خواهد افتاد.[25]
از دیگر آسیب های ماهواره گسست فرهنگی است. وضعیتی که میان کالاها و تولیدات درونی و بومی با داده ها و ستاره های فرهنگی بیرونی و بیگانه، ناخوانی و ناسازگاری و در یک کلام تضاد عینی- رفتاری بوجود آید. و یا میان سازه های فرهنگی در سطح یک جامعه ناسازگاری و رشد ناموزون بوجود آید یا اینکه فرهنگ خودی همپای ضروریات و نیازهای بشری حرکت و پویایی نداشته باشد یا این گونه تصور شود.[26]
جوانی که پای ماهواره است از درک سایر مردم خصوصاً نسل پیشتر عاجز است دیگران هم از فهم او عاجزند این گسست باید پر شود. برنامه سازان ماهواره با ورود قهرمانان کاذب به عرصه فکر جوان او را الینه می کنند.[27] شبکه های مخرب فارسی زبان که دائماً در حال پخش برنامه های مبتذل هستند بزرگترین اثر مخرب را بر روح و روان جوانان دارند و شبکه های غیرفارسی زبان که دائماً در حال پخش برنامه های مبتذل هستند بزرگترین و از سوی ایرانیان مورد توجه قرار گرفته است اگرچه از زبان آن نمی توان به طور کامل استفاده کرد تصاویر مهیج و جذاب آن بینندگان جوان را میخکوب شبکه های ماهواره ای می کند.
آنچه دشمنان اسلام و ایران در قبال ایران در پیش گرفته اند در دو مقوله ماهواره و اینترنت محسوس تر است. رادیو دولتی انگلیسی BBC در برنامه 14 مرداد73 می گوید: چنین به نظر می رسد که تلویزیون ماهواره ای در ایران در ضربه زدن به مظاهر اسلام سیاسی از همه گروههای مخالف حکومت قدرت بیشتری دارد.[28]
دیوید کیو مأمور سازمان سیا نیز می گوید: حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ فعلی ایران است و ما مصمم هستیم به انجام آن.[29] و رادیو آمریکا در 17 مرداد 73 گفت: اگر سیاست مهار مضاعف دولت کلینتون نتواند ایران انقلابی را به زانو در آورد شاید برنامه های رقص و آواز MTV و شبکه تلویزیونی ماهواره ای آمریکا موفق به این کار شوند.[30]
اکنون باید دید چرا اقبال جوانان نسبت به ماهواره زیاد است؟ شاید یکی از دلایل آن عدم وجود برنامه های تفریحی و سرگرم کننده سالم در تلویزیون ایران باشد گرچه این مسئله عمومیت ندارد لکن در درجه ای بالا از اهمیت قرار دارد. دکتر محسنیان راد می گوید: در مناطق مرزی بشقاب های ماهواره ای فراوانند اما چون در سریال پدرسالار ارزش های خانواده پاس داشته می شد همه شبکه های داخلی را می گرفتند تا پدر سالار را تماشا کنند وضعیت ما در برابر تلویزیون های خارجی نیز همین طور است اما جذابیت های کاذب و خلأهای موجود را نباید فراموش کرد. اینها اقبال بوجود می آورد.[31]
اما چگونه می شود درد ماهواره را درمان کرد؟ در سالهای اخیر شاهد جنجال های فراوانی در زمینه محدود کردن استفاده از ماهواره در مجلس و محافل مختلف بودیم که البته به سرانجامی نرسید اما آیا جمع آوری آن دردی از دردهای جامعه کم می کند؟ طبعاً با تکنولوژی های جدید اگر با حرکات قهری دیش های بزرگ ماهواره ای را جمع آوری کنیم. آنتن های کوچک ماهواره ای به اندازه سنجاق سر تولید می شود که به راحتی اقبل رؤیت نباشد. جمع آوری ماهواره در شرایط کنونی لازم و ضروری است ولی کافی نیست رسالت اصلی مسئولان فرهنگ سازی دینی و تربیت جوانان و نوجوانان است یکی از نویسندگان معتقد است که مبارزه با انحراف ها و جلوه های تهاجم فرهنگی بصورت فصلی و دوره ای از آفت های بزرگ مبارزه است. اگر قرار باشد هرچند یک بار به دلیل شدت یافتن فساد و گناه در جامعه هشداری بدهیم و در مواردی محدودیت ایجاد کنیم سپس دست از فعالیت بکشیم و تماشاگر شکل گیری دوباره کانون های فساد باشیم هیچ گاه نتیجه ای به دست نمی آید.[32]
می توان گفت درد ماهواره درمانی دراز مدت و کوتاه مدت دارد: در دراز مدت بایستی به مصونیت آفرینی بپردازیم و با خلق مصونیت و به رسمیت شناختن اختیار و حق انتخاب افراد اجازه گزینش به آنها بدهیم و چنانکه از جامعه واکسینه شده در برابر بیماریها مطمئنیم از اینان نیز مطمئن باشیم و در کوتاه مدت تا زمانی که مصونیت ایجاد نشده با اعمال محدودیت قانونی از مسکن استفاده کنیم و با بستر سازی قانونمند امکان استفاده از تولیدات صحیح یک پدیده را فراهم آوریم.[33]
علاوه بر همه اینها استفاده وسیع و فراوان از تولیدات علمی شبکه های ماهواره ای در تلویزیون ملی، می توان نیاز عده فراوانی که به قصد استفاده از این شبکه ها وارد دنیای ماهواره می شوند برطرف سازیم تا لااقل این گروه با جذابیت های کاذب سایر شبکه های ماهواره ای تغییر سلیقه و هدف ندهند. ولی مطمئناً با بستن درهای ورودفرهنگ به کشور نمی توان جلوی این هجمه ها را گرفت. دکتر مهدی منتظر قائم در این باره می گوید: انحصار گرایی فرهنگی با دنیای رسانه ای امروز مغایرت دارد. حفظ فرهنگ خاص از طریق بستن مرزهای فرهنگی و قرنطینه کردن آن فرهنگ خاص بدترین راه حفاظت از آن فرهنگ است. این کاملاً شبیه به عملکرد فرقه ای دینی است که برای خلوص اعتقادات دینی اش راه را بر ورود اعضا جدید می بندد و یا به سختی عضو می پذیرد.[34] البته در برخی از کشورهای اسلامی مثل مالزی از فناوری جدید در کنترل برنامه های ماهواره ای استفاده کرده اند که آزمایش آن در کشور ما بی تأثیر نخواهد بود.
اینترنت
جدیدترین رسانه جمعی در دنیای کنونی اینترنت است. اینترنت که به سادگی و فقط با وجود یک سیستم کامپیوتری یک خط تلفن و یک مودم به خانه ها راه می یابد نکات مثبت و منفی فراوانی وجود دارد.
برتری اینترنت نسبت به رسانه های قبلی در این است که در اینترنت متن، عکس، فیلم، موسیقی و هر آنچه که نیاز داریم وجود دارد و مشکل همین جاست. در اینترنت از جدیدترین مسایل علمی به مستهجن ترین تصاویری که به ذهن بشر خطور می کند وجود دارد آیا قدرت انتخاب متزلزل نمی شود؟!
استفاده از اینترنت فقط این نیست که افراد صرفاً به خاطر مجموعه نوین فن آوری های ارتباطی خود ابزار دیگری افزوده باشند، اینترنت روش زندگی افراد را دگرگون می سازد.[35]
نقش کامپیوتر و اینترنت در فروپاشی مبانی فرهنگی و ارزشی کاربران در مواردی بیشتر از تلویزیون و شبکه های ماهواره ای است. در تلویزیون عمدتاً القاء فرهنگی یا بی فرهنگی به مخاطبان صورت می گیرد و مخاطب عمدتاً نمی تواند از تلویزیون به صورت بازتکراری موضوع مورد نظر است کم در یک برنامه استفاده کند. این در حالی است که کاربران کامپیوتر از طریق اینترنت به همان مشکل تنوع و درک زدایی و سرگردانی استفاده کنندگان روبه رو می شوند به علاوه کامپیوتر این امکان را فراهم می کند تا کاربر موضوعات و تصاویر مورد نظر را به نحو دلخواه ذخیره سازد و تغییر دهد و هر زمان که بخواهد استفاده بکند.[36]
حسب بررسی های به عمل آمده توسط شرکت IDG میزان دسترسی مردم به وب تا پایان امسال به 320 میلیون نفر خواهد رسید و این تعداد افراد در معرض تمام این اطلاعاتند.[37]
همچنین حدود 20000 وبلاگ شخصی در اینترنت بصورت فارسی وجود دارد که آن نیز منشأ بسیاری از اطلاعات مثبت و منفی است.
مشکل دیگری که در استفاده از اینترنت وجود دارد و استفاده مفید آن را کم می کند زبان اینترنت است بدون دانستن زبان انگلیسی استفاده از کامپیوتر و ایینترنت تقریباً غیرممکن است. فردی که از اینترنت استفاده می کند گرچه اطلاعات به روز و جدیدی بدست می آورد لکن دچار تغییر هویت و چند شخصیتی می شود. او می تواند بر خلاف زندگی روز مره چندین هویت و شخصیت متفاوت برای خود ایجاد کند و این می تواند به مرور زمان به اختلال هویت منجر شود و از آنجا که طبق آمار بیش از صدهزار کافی نت در کشور ما وجود دارد و تعداد زیادی از جوانان ما در معرض خطرات اینترنت هستند و 80% اطلاعات اینترنت مطالب مفید و علمی هستند و تنها 20% غیر اخلاقی است لازم است که بدانیم که 80% کاربران از همان 20% استفاده می کنند و این تعداد در ایران و پاکستان بیش از سایر کشورهاست[38] و این زنگ خطر بزرگی است برای جامعه جوان ایران. علاوه بر این مسئله وقتی بغرنج می شود که آمار اعلام می کند که 75% در صد از خانواده های ایرانی نظارتی بر استفاده از اینترنت در فرزندان خود ندارند.[39]
غیر از موارد یاد شده می توان CD، ویدئو و امثال اینها را نیز جزء رسانه های ارتباط جمعی محسوب کرد. در تحقیقات انجام شده در سال های 72 و 73 که زمان اوج مصرف ویدئو بوده است از دانشجویان و اقوام درجه1 آنها تحقیق بعمل آمد. در بررسی های بعمل آمده روشن شد که اولاً 68% از کسانی که نماز نمی خوانند از بین کسانی هستند که ویدئو دارند. در سال 73 اکثر کسانی که ویدئو نداشتند روزه می گرفتند و اکثر کسانی که ویدئو داشتند روزه نمی گرفتند.[40]
طبق همین بررسی ها مشخص شد که ورود ویدئو به خانواده ها ارزش های آن ها را دگرگون کرده است و اکثر کسانی که دارای ویدئو بودند به تدریج از گرایش و پایبندی شان به مسایل مذهبی کاسته شد.[41]
البته در سالهای اخیر عرضه نوارهای ویدئویی مفید از موج تهاجمی ویدئو کم کرده است اما همین مسئله نیز با ضعف روبه روست، طبق آمار کمترین تقاضای مردم یعنی رقم نزدیک به صفر مربوط می شود به فیلم های روخوانی و تجوید قرآن. بر همین اساس این فرضیه مهم ارزیابی می شود که مسئولین ما با هدف مقابله با (تهاجم فرهنگی) و ترویج فرهنگ اسلامی اقدام به تأسیس، ترویج و گسترش ویدئو کلوپها نمودند اما با گسترش ویدئو کلوپها نه فقط هیچ نتیجه ای در جهت ترویج اسلام و فرهنگ انقلابی- اسلامی بدست نیامد بلکه موجبات گسترش فرهنگ دیگر کشورها در جامعه ما فراهم شد.[42]
گرچه انتقال فرهنگ فی نفسه امر مذمومی نیست زیرا ما نیز به نوعی به انتقال فرهنگ دینی و ملی خود می اندیشیم لکن انتخاب مناسب ها از نامناسب ها امر مهم تری است. قرآن می فرماید: «فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه.»[43]
مخصوصاً اینکه در جوامع جدید ما با مسئله جهانی شدن مواجه هستیم و خواه یا ناخواه باید در معرض هجوم فرهنگ دیگران قرار بگیریم و این جاست که بار دیگر مسئله بحران هویت مطرح می گردد. زیرا رسانه های عمومی از منابع پیدا کردن هویت در نوجوانان و جوانان هستند و این رسانه ها می توانند بعنوان یک خط مشی بیگانه از فرهنگ خود بدهند و عوامل انحراف او را در سنین بحران هویت فراهم کنند.[44] و باعث ایجاد تغییر ارزش های جامعه شوند گرچه تغییر ارزش ها می تواند برای یک جامعه مفید باشد اگر اولاً: ارزش های مورد نظر از جانب متفکرین متخصص و وطن پرست و متقی و از ابعاد مختلف باشد و دافه پیامد های آن ارزیابی گردد و ثانیاً با روش های حساب شده به اندازه ای که شالوده نظام اجتماعی را در حد جبران ناپذیر از هم نپاشد انجام گیرد و ثالثاً از مسیر جدید همواره مورد ارزیابی قرار گیرد.[45]
مسئله اول در اینجا بسیار مهم و حیاتی است زیرا متفکرین مخاطبان خاص تهاجم فرهنگی اند. داریوش همایون (ضد انقلاب) می گوید: توده های مردم ضمن اینکه هویتشان را از دست داده اند دنباله رو هستند بنابراین باید به دنبال طبقه ای رفت که از نظر مالی و فکری آسایش بیشتر و امکان تأثیر گذاری بیشتری در آینده داشته باشد.[46]
نتیجه
بطور کلی از مسئله رسانه ها و هویت جوانان چنین برداشت می شود که: از آنجا که رسانه ها حکم قلب جامعه را دارند و تمام رگ ها و شریان ها از درون آن می گذرد باید بر آنچه وارد آنها می شود و آنچه خارج می گردد نظارت کامل داشت. رسانه ها باید یادآور هویت جمعی برای مردم باشند و مصرف آنها منجر به واکنش منفی در مخاطب نشود.[47]
تولیدات رسانه ای باید آنچنان ارزشمند و با کیفیت باشد که بتواند جوانان ما را جذب کنند زیرا همانطور که اشاره شد غرب برای گرایش جوانان به سوی خود جلوه لازم را به کارهای خود داده است و این کار از طریق کار کردن روی مسایل بنیادی انجام شده است. تحقیقات انجام شده در دهه70 و 80 نشان داد که افراد خودشان را در معرض پیام هایی قرار می دهند که با آن پیام ها همدل و همسو شده اند.[48]
در این میان رسالت روحانیت و حوزه های علمیه را نیز نباید فراموش کرد. اجرای برنامه های خشک مذهبی همراه با اجرای روحانی چندان چهره خوشایندی ندارد بلکه باید مباحث بلند مذهبی را در قالب سریال ها و کارتون ها و یا نشست های صمیمی با جوانان همراه با جلوه های ویژه هنری (نورپردازی، دکور سازی و...) به جوانان انتقال داد. استفاده از شخصیت های روحانی در برنامه های پزشکی، سیاسی و اقتصادی و هنری نیز می تواند در جذب جوانان به سوی هویت دینی مؤثر باشد. از آنجا که برای جوان باید جوان بود؛ در برنامه های اصیل تلویزیونی و رادیویی و یا در شبکه های اینترنتی باید از نیروهای جوان و شاداب استفاده کرد و حتی الامکان از نیروهای پیشکسوت در خط دهی فکری استفاده نمود.
تجربه ایران اسلامی نشان داده است که هویت جوانان می تواند در چارچوب منطق و گفت و گو معنا شود و برای معنایافتن آن بیش و پیش از هر چیز نیاز به تولید اندیشه و ساماندهی فرهنگی است. تفکر باید در کانون های اندیشه اعم از حوزه ها و دانشگاهها به غنا، باروری و کارآمدی مطلوب برسد و آن گاه توسط رسانه های جمعی با زبان مناسب عرضه شود تا زمانی که کانون اندیشه در رسانه های جمعی متمرکز شود حاصل آن تنها تقویت فرهنگی جمعی و نه تعمیق فرهنگی پایدار است اما زمانی رسانه ها رساننده اندیشه ها می شوند که در مراکز اصلی خود تولید می شوند در این صورت نقش سازنده رسانه ها در این فرآیند عبارتست از:
1. بازآفرینی فرهنگ بومی و غلبه بر عوارض ناشی از گسستگی تاریخی
2. برقراری پیوند میان جهان و جامعه (تبادل فرهنگی)
3. کاهش از هم گسیختگی درون بخشی و میان بخشی و حل تعارض های اجتماعی
4. ارتقای هویت مدنی و تقویت فرهنگ گفت و گو.[49]
و...
پی نوشت ها:
[1] همان، ص4
[2] صادق طباطبایی، ربایش هویت، حیات نو، 3/2/81
[3] احمد میرعابدینی، مفهوم گروه و ارتباطات جمعی، ص43
[4] حدیث زندگی، ش11، ص38
[5] نگاه حوزه، ش80-81، ص45
[6] فرحت قائم مقامی، مقدمه ای بر جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ص36
[7] فرامرز رفیع پور، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزشها، ص86
[8] همان، ص87
[9] بابک بانصیری، روزنامه ایران، 25/1/81
[10] همان
[11] فرامرز رفیع پور، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش ها، ص108
[12] حدیث زندگی، ش11، ص46
[13] نگاه حوزه، ش80-81، ص52
[14] باقر ساروخانی، جامعه شناسی ارتباطات، ص74
[15] حدیث زندگی، ش11، ص46
[16] فرامرز رفیع پور، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش ها، ص183
[17] نگاه حوزه، ش80-81، ص48
[18] همان، ص49
[19] مجله سینما، ش372، ص25
[20] همان
[21] همان
[22] همان
[23] سایت شهید آوینی www.avini.com
[24] نگاه حوزه، ش80-81، ص25
[25] همان، ص44
[26] همان، ص34
[27] همان، ص44
[28] مسعود خرم، هویت، ص34
[29] همان، ص19
[30] همان، ص15
[31] نگاه حوزه، ش80-81، ص40
[32] مجله مصباح، ش4، ص33
[33] نگاه حوزه، ش80-81، ص41
[34] همان، ص36
[35] جیمز اسلوین، اینترنت و جامعه، عباس گیلوری، ص158
[36] نگاه حوزه، ش80-81، ص70
[37] همان، ص41
[38] آمار اعلام شده در همایش وبلاگ نویسان مشهد، پاییز83
[39] جام جم، صفحه رسانه، 2/9/83
[40] فرامرز رفیع پور، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش ها، ص86
[41] همان، ص87
[42] همان، ص82
[43] سوره زمر، آیه19
[44] حدیث زندگی، ش11، ص52
[45] فرامرز رفیع پور، ص109
[46] مسعود خرم، هویت، ص28
[47] فصلنامه مطالعات ملی، ش پنجم، ص267
[48] نگاه حوزه، ش80-81، ص4
[49] مجله رسانه، س13، ش اول، ص11
نظر شما