انقلاب کبیر فرانسه در مرحله ی پس از پیروزی
انقلاب ها، پس از پیروزی
یکی از مراحل مهم و حساس هر انقلابی، مرحله ی بعد از پیروزی آن است. زیرا بعد از این که انقلاب به پیروزی رسید و نهادهای نظام سابق را از بین برد، نوبت به سازندگی و تشکیل نظام جدید در جامعه ی دگرگونی شده می رسد. اگر انقلابی دارای رهبری، برنامه ی ویژه برای نابودی نظام حاکم و ایدئولوژی مشخص باشد، به طور مسلم بعد از پیروزی دچار مشکل نخواهد شد. زیرا هر مکتب و ایدئولوژی دارای راه و رسمی برای زندگی دنیا و ابعاد گوناگون آن است و براساس آن می تواند مدینه ی فاضله ی خود را بنا نهد. انقلاب های پنج گانه مورد نظر هر کدام به تناسب مکان، زمان، مردم شرکت کننده در آن ها و رهبران خود، بعد از پیروزی هم مراحلی را پشت سرگذاشته اند که لازم است در یک درس به این مرحله از انقلاب ها هم اشاره شود و مورد مقایسه قرار گیرند.
انقلاب فرانسه
الف - حاکمیت لیبرال ها
بعد از پیروزی انقلاب فرانسه، میانه روها «لیبرال ها» که شامل بورژواها و سلطنت طلبان بودند، قدرت را در دست گرفتند. توده ی مردم که از وضع موجود در فرانسه ناراضی بودند، نقش مؤثری در پیروزی انقلاب نداشتند. به همین دلیل نتوانستند قدرت سیاسی را بعد از انقلاب به دست گیرند. بورژواها خواستار تغییرات اساسی و بنیادی در فرانسه نبودند. از همین رو با تغییر حکومت پادشاهی مطلقه به مشروطه، لوئی شانزدهم را در سلطنت ابقا کرده، گارد ملی فرانسه را با عضویت افراد بورژوا به فرماندهی یکی از ژنرال های ارتش سابق به نام «لافایت» برای دفاع از انقلاب تشکیل دادند. در مجلس مؤسسان فرانسه هم که بعد از انقلاب تشکیل شده بود، زمام امور در دست بورژواها و اشراف لیبرال بود. لیبرال ها تا سال 1793 میلادی؛ یعنی چهار سال بعد از انقلاب بر مسند قدرت باقی ماندند.(1)
ب – به قدرت رسیدن رادیکال ها
لیبرال ها در دوران حاکمیت خود در فرانسه موفق به بعضی از اصطلاحات سطحی مانند لغو تقسیم بندی طبقاتی شدند اما این کارها چندان مؤثر نبود و نمی دانست مردم فرانسه را راضی کند. گروه های روستایی و کارگران که بعد از سقوط زندان باستیل کم کم وارد صحنه ی انقلاب شده بودند از محافظه کاری مجلس و خیانت لوئی شانزدهم به انقلاب به خشم آمده بودند. لوئی شانزدهم تصمیم گرفته بود که به خارج از کشور فرار کند و از آن ها برای حمله به انقلابیون و نابودی انقلاب کمک بگیرد. این گروه ها مصمم بودند تا سلطنت را سرنگون کرده و حکومت جمهوری بر پا کنند.(2) این افراد که در واقع انقلابیون واقعی «رادیکال ها» بعد از انقلاب محسوب می شدند، به رهبری افرادی مانند روبسپیر تصمیم گرفتند که ابتدا ضد انقلاب داخلی را سرکوب کرده، سپس به جنگ با کشورهای دیگر و متجاوز به فرانسه «پروس و اتریش» که به تحریک سلطنت طلبان قبلی به فرانسه حمله کرده بودند، بپردازند. شور و هیجان انقلابی که در مردم فرانسه ایجاد شده بود، سرانجام باعث یورش آن ها به پاریس «1792 م» شد. آن ها با حمله به کاخ سلطنتی، لوئی شانزدهم را از سلطنت خلع کرده، سپس اعدام نمودند و آن گاه اعلام جمهوری کردند. بدین ترتیب هدایت مردم به دست انقلابیون رادیکال افتاد.(3)
ج - سرانجام انقلاب
انقلاب فرانسه که پس از پیروزی فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته بود، سرانجام در سال 1793 م با اعدام لوئی شانزدهم منجر به حکومت جمهوری در آن کشور شد. بعد از تشکیل جمهوری هم، کشور آرامش پیدا نکرد و رهبران انقلاب هر کدام زمانی چند قدرت را در دست داشتند و اقدام به اعدام و نابودی همکاران خود نمودند. به طوری که یک دهه پس از انقلاب، بیشتر رهبران انقلاب به وسیله ی «گیوتین» یا سایر وسایل نابود شدند. طی این سال ها، هرج و مرج شدیدی در فرانسه حاکم بود تا این که سرانجام در سال 1799 م ناپلئون بناپارت» به قدرت رسید و دیکتاتوری فزاینده ای را در آن کشور حاکم کرده، باعث جنگ ها و خون ریزی های زیادی در اروپا شد.(4)
پی نوشت ها:
1 . فرانسه در عصر انقلاب ها، و. دالین و دیگران، ترجمه ی فریدون شایان، دو جلد، جلد یک، ص 32 – 15.
2. همان، ص 140 – 150.
3 . انقلاب فرانسه، افتخاری، ص 51 – 64.
4 . انقلاب فرانسه، افتخاری، ص 59 – 79.
نظر شما