الخلیج الفارسی عبرالقرون و الاعصار
مجله پژوهشگران آذر و دی 1383، شماره 1
نویسنده :
28
...الخلیج الفارسی، عبرالقرون والاعصار تألیف دکتر علیرضا میرزامحمد ــ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ــ عنوان کتابی است که برای نخستین بار در سال 1355 در فرهنگستان ادب و هنر ایران به زیور طبع آراسته شد. این کتاب در همان سال 2 بار در مصر تجدید چاپ شد: بار اول با نام اساتیدالخلیج الفارسی و با مقدمه دکتر غراوی، در دارالحرائدالعربی به چاپ رسید؛ و بار دوّم بنیاد فرهنگ ایران، از طریق «مکتبة النهضة المصریه»، آن را منتشر کرد. نکته جالب توجه اینکه در چاپ های بعدی، 10 بخش به فصل های اول و دوم افزوده و 27 نقشه به اثر ضمیمه شد؛ همچنین، تعداد مآخذ به 121 مورد افزایش یافت.
کتاب خلیج فارسی در گذار از سده ها و دوران ها تألیف علیرضا میرزامحمد به زبان عربی، از انتشارات «فرهنگستان ادب و هنر» ایران، براساس نیتی خیر و فارغ از مباحثات سیاسی نوشته شده است. ما در این مورد نیز فارغ از اندیشه ملیت خواهی، صرفا بر پایه مدارک اصیل و مثبت قدیم و قویم و با اعتقاد درست به حقانیت تاریخی ایران و ایرانیان درمورد نام «خلیج فارس»، با مؤلف کتاب که گوید: «ما تنها به حقایق تاریخی و اسناد جغرافیایی مستند بر درست ترین متن ها و مبرا از هرگونه احساسات میهن پرستانه و شخصی توجه داشته ایم» (ص ب مقدمه)، هم عقیده و هماوا هستیم.
آنگاه درباره اینکه چرا کتاب به زبان عربی تألیف شده است، گوید:
چون ساکنان کرانه های خلیج فارس به زبان عربی سخن می گویند و در این باب اهتمامی دارند، از این رو جلد نخستین کتاب را به گردآوری موادی عمده اختصاص دادیم که به زبان عربی نوشته شده است (یا ترجمه های عربی از آثار شرق شناسی) و به نقشه های موجود در کتاب های عربی پرداختیم.
در جلدهای بعدی، آنچه را که از دیگر کتاب های بیگانه استخراج کرده ایم، به دست خواهیم داد. (ص الف مقدمه)
راستی که شناخت خلیج فارس و تاریخ آن در گذار از سده ها و دوران ها ازلحاظ ایرانیان و ملت های همسایه ایران، اهمیتی فراوان دارد! پژوهش در این باب مستلزم گردآوری همه مواردی است که پیرامون این موضوع در کتاب های کهن و نو نوشته شده است. مهم ترین کتاب های کهن که در این جلد از آنها استفاده شده است، عبارت اند از: تقویم البلدان ابوالفداء، صورة الارض ابن حوقل، مروج الذهب مسعودی، مسالک الممالک اصطخری، معجم البلدان یاقوت حموی، تاریخابن خلدون مغربی، و کتاب های معتبر دیگر. همچنین، نوشته های برخی از دانشمندان سرشناس عرب زبان، مانند دکتر حسن ابراهیم حسن، دکتر صبحی الصالح، دکتر فیلیپ حتی، عباس الغراوی، اسماعیل علی، عمررضا کحاله و جز اینان، و تحقیقات جغرافیایی و تاریخی شرق شناسان غربی، از منابع و مآخذ کتاب به شمار می رود.
این گردآوری، بدین سان تدوین شده که نخست گزیده ها از متن های کهن تاریخی و جغرافیایی برحسب تاریخ زندگانی نویسندگان آنها، و سپس گزیده ها از نوشته های نویسندگان معاصر عرب آورده شده و آنگاه نوشته های شرق شناسان به نقل آمده، و در بخش آخر کتاب، نقشه های جغرافیایی منضم شده است. موضوعات عمده مورد بحث عبارت اند از: الف ــ اشارت های جغرافیایی راجع به دریای فارس از کهن ترین روزگاران تا زمان ما شامل حدود و جزیره ها و موقعیت جغرافیایی و هیئت اصلی آن، ب ــ سنجش میان دریاها و دریای فارس و برخی از آنها که بدان می پیوندد، ج ــ شهرهای ایرانی و شهرهای همسایه هم مرز خلیج فارس، د ــ جزر و مد و مرواریدیابی در خلیج فارس، ه ــ اشارت های تاریخی و سیاسی راجع به دریای فارس در طی سده های پیاپی، و ــ کشتی رانی و دریانوردی در خلیج فارس و اهمیت بازرگانی آن، ز ــ نقشه ها و ترسیماتی که نام «خلیج فارس» به شکل های گوناگون در آنها درج شده است.
درواقع، نام «خلیج فارس» در متن های روشن، به شکل های «بحر فارس» و «خلیج عجم» نوشته شده است. کتاب در دو باب تدوین یافته است: باب نخست: خلیج فارس در متن های جغرافیایی و اسناد تاریخی (ص 153 ـ 3) در سه فصل: 1. گزیده های پیشینیان (از آغاز سده سوم تا پایان سده نهم هجری قمری)(ص81 ـ 5)، 2. گزینه های مؤلفان عرب (از آغاز دو سده اخیر)، (ص 135 ـ 83)، 3. گلچینی از آثار شرق شناسان (ص 153 ـ 137)؛ باب دوم: خلیج فارس در نقشه ها (ص 209 ـ 155) در سه فصل: 1. خلیج فارس در نقشه های کره زمین و آسیا (ص 173 ـ 157)، 2. خلیج فارس در نقشه های کشورهای عربی (ص 197 ـ 175)، 3. خلیج فارس در نقشه های ایران (ص 209 ـ 199). فهرست های کتاب (ص 263 ـ 211) شامل نامنامه کسان، نامنامه جای ها و سرزمین ها، فهرست نقشه ها، فهرست فرقه ها و قبیله ها و جماعت ها، فهرست منابع، فهرست موضوعات، و درست نامه است.
پیش از اسلام، خلیج فارس، «پارسه کو ــ Parsehcow (= دریای فارس)» نامیده می شده است. اما در دوره اسلامی، از دانشمندان نام آور، آنان که این دریای ایرانی را «بحر فارس» یا «بحر فارسی» نامیده اند و به وصف آن پرداخته اند، اینان اند: ابن خردادبه، ابن فقیه، ابن رسته، قدامة بن جعفر، اصطخری، مسعودی، مقدسی، ابن حوقل، مقدسی بشاری (= ابن بنا)، بیرونی، ادریسی، یاقوت حموی، ابن اثیر، قزوینی، دمشقی، ابوالفداء، ابن وردی، ابن بطوطه، ابن خلدون، قلقشندی، مقریزی.
و اغلب ذکر کرده اند که: مقصود از یکی از دو دریای یادشده در این آیه مشهور قرآن «مرج البحرین یلتقیان» (سوره الرحمن)، «بحر فارس» است. آنان که از آن به «خلیج فارس» یاد کرده اند، اینان اند: اصطخری، مسعودی، مقدسی، ابن حوقل، بیرونی، نصیرالدین طوسی، نویری، ابن وردی.
دانشمند متأخر مصری «رافع الطهطاوی» (درگذشته 1290 ه . ق) به روشنی در کتاب التعریبات الشافیه در زیر عنوان «خلیج های آسیا» گوید: «خلیج عربی، همان بحر احمر (= دریای سرخ) است که بحر قلزم هم نامیده شده...» (ص 83) (همچنان که در نقشه سرزمین های عربی در کتاب الخرائط التاریخیة: نقشه های تاریخی تألیف احمد صالح، مصر ـ 1914 م، بحر احمر ــ به طوری که در اینجا می بینید ــ «خلیج العرب» نامیده شده است)، و همو «خلیج فارس» را جداگانه و یکی از خلیج های دهگانه قاره آسیا یاد و وصف کرده است. هم بدین سان، دیگر دانشمندان پسین و هم روزگار عرب زبان که گاه از آن به نام «خلیج العجم» (= خلیج ایرانی) یاد کرده اند، و می دانیم که لفظ «عجم» بنا بر مشهور و مقصود، در قبال و خلاف واژه «عرب» به کار می رود. محمدامین الخانجی (درگذشته 1358 ه . ق) دانشمند دیگر مصری در منجم العمران ــ ازجمله ــ گوید: «شط العرب [= اروندرود[ درواقع نام دو رود دجله و فرات است که پس از به هم پیوستن در پایین عراق، نزدیک شهر قرنه، تشکیل یک رود بزرگ می دهند... که در خلیج عجم می ریزد...» (ص 97)؛ همچنین است قول حسن نصوح (ص 100 ـ 101).
از جمله گزیده های شرق شناسان، قطعه ای است زیر عنوان «مبدأ دریای فارسی» از کتاب معتبر الحضارة الاسلامیة (= تمدن اسلامی) تألیف آدام متز (چاپ 1957 قاهره)؛ گوید:
دریانوردان اسلامی، عدن را مبدأ دریای فارسی به شمار می آرند و گویند که این دریا محیط بر سرزمین های عرب است تا برسد به خلیج فارس و منتهی می شود به نزدیکی مکانی که ناحیت بلوچستان از آنجا آغاز می گردد، و از این به بعد است که دریا را جزو اقیانوس هند به شمار می آرند... (ص 142 ـ 141)
این نکته نیز در باب ریشه کلمه «عراق» ــ در ارتباط با خلیج فارس ــ به نقل از کتاب بلدان الخلافة الشرقیة ترجمه عربی کتاب مشهور جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی اثر «گی لسترنج» انگلیسی، چاپ 1954 بغداد، گفتنی است:
هرتسفلد باستان شناس درباب ریشه کلمه عراق و معنای آن در مجلة لغة العرب (4: 441 ـ 443) نظری داده است که ما به جهت تتمیم فایده، خلاصه آن را نقل می کنیم و آن اینکه: عراق، معرب (= عربی شده) لفظ ایراگ فارسی است به معنای سرزمین پایینی یا جنوب؛ و این بخش از کشور ساسانی شامل نواحی «واسط» تا «خلیج فارس» بوده است. در مفاتیح العلوم خوارزمی و تاریخ حمزه اصفهانی، به غلط «ایران» را «عراق» نوشته اند؛ و لابد صحیح آن «ایراگ» (باگاف فارسی) است، اما چون (کاتبان) معنای «ایراگ» را نمی دانسته اند، لفظ ایران را با تصحیف به جای ایراگ بر نوشته اند. (در تعریب این لفظ اینکه) بدل شدن همزه «ایراگ» به عین، امری رایج است؛ و در متن کتاب اوستا، واژه «ایرانستان» آمده که نام ولایتی واقع درمیان فیروزآباد و خلیج فارس است. باید که آن را «ایراگستان» (با گاف فارسی) خواند؛ و «ایراگستان» جز «عراق» نیست. (ص 142)
در مقدمه اثر، به اهمیت منطقه خلیج فارس ازنظر سیاسی و اقتصادی و نظامی و تجاری اشارت رفته است که همین امر موجب شد تا این منطقه حساس جولانگاه برخی از دولت های غربی و به ویژه استعمارگران انگلیسی و امریکایی شود. پس از پیروزی و شکوفایی انقلاب اسلامی در ایران، مطامع دولت های بیگانه در این منطقه شدت بیشتری گرفت و منطقه رقابتگاه نامشروع قدرت های بزرگ در به یغمابردن ثروت های دولت های منطقه و تحکیم و توسعه سیاست های سلطه جویانه شد. همچنین به موازات سلطه طلبی غرب در این منطقه، تلاش مذبوحانه ای از سوی خبرگزاری های برخی از کشورهای عربی که دست نشانده امریکا و هم پیمانان آن بودند، در تحریف نام خلیج فارس آغاز شد و درنتیجه به پیدایش خبرگزاری نوظهوری به نام «وکالة انباءالخلیج العربی» انجامید و کار به آنجا کشید که به تأثیر از مطامع استعماری در کتاب ها و جراید و نقشه های دولت های عربی، نام خلیج فارس که سابقه تاریخی آن به قبل از میلاد مسیح می رسد و در نقشه های جغرافیایی آن دوران عینا ثبت و ضبط شده است، به «الخلیج العربی» تغییر نام یافت درحالی که بسیاری از خاورشناسان نام خلیج فارس را در آثار مکتوب خود آورده اند و از این گذشته بسیاری از جغرافی دانان عرب از بحر احمر یا دریای سرخ که بحر قلذم هم خوانده شده است، با نام «خلیج العرب» یاد کرده اند.
نظر شما