موضوع : پژوهش | مقاله

تاریخ و تاریخ نگاری

مجله  پژوهشگران  فروردین و اردیبهشت 1384، شماره 2 

نویسنده : دکتر عنایت الله رضا
24
تاریخ در زبان پارسی به معنای شرح زندگی، بیان رویدادها، جریان حرکت و کوشش جامعه بشری در راه رسیدن به هدف ها و آرمان های مورد نظر، بررسی گذشته و مسیر حرکت یک جامعه یا اقوام و جریان پیشرفت دانش های گونه گون در راستای زمان است.

می توان تاریخ را به دو بخش تاریخ طبیعت و تاریخ آدمیان یا سه بخش تاریخ جهان، تاریخ اجتماع و تاریخ اندیشه ها تقسیم کرد. تاریخ، قوانین ویژه ای دارد که ازجمله آنها، حرکت و تکامل جامعه بشری است. هدف اصلی تاریخ، ارائه راهکار کلی پیشرفت در آینده با تکیه به مجموعه اجزای فعالیت آدمیان در گذشته است.

تاریخ همواره با گذشته همراه است؛ و به همین جهت می توان آن را «دانش پژوهش گذشته» نامید. گذشته معرف حال و به منزله پایه و اساسی جهت آینده است. تاریخ نگار پژوهنده از گذشته و امروز، تصویری برای آینده و فردا ارائه می کند؛ چه این تصویرها تحقق یابند، چه به حقیقت نپیوندند. دگرگونی های فرهنگی جامعه را نمی توان خارج از رابطه آنها با گذشته بررسی کرد: بی گمان روابط اجتماعی، نظام های سیاسی، سنت ها و غیره در ایجاد ارزش های کنونی مؤثر بوده اند.

تاریخ نگار بر پایه شنیده ها و گفته های شهود، تصویری نزدیک به واقعیت ارائه می دهد. واقعیت ها با ذهن، شعور و دریافت انسان ها آمیخته اند؛ و بنابراین، جریان تاریخ، مجموعه روابط متقابل عینیات و ذهنیات است. تاریخ نگار چیره دست، صرف نظر از داشتن نیروی ذهنی، اسناد و مدارک را گرد می آورد، سپس آنها را طبقه بندی می کند. در مرحله بعد، رابطه اسناد و مدارک طبقه بندی شده را با رویدادهای مؤثر در پژوهش تعیین می کند. پس از آن به داوری می پردازد و در این داوری، از عواملی چون سنت ها، خاطره ها، آثار هنری، ادبی و غیره نیز بهره می گیرد.

تاریخ همواره نیازمند فلسفه است؛ زیرا فلسفه وسیله، ابزار و متدلوژی علم تاریخ است. دیدگاه های فلسفی متفاوت رنگ های متفاوتی به بررسی های تاریخی می دهند. در اندیشه قدریان و جبریان، نقش اراده آدمیان مردود شناخته شده است؛ ولی گروه هایی نیز به نقش اراده آدمیان و اصل اختیار اعتقاد دارند و انسان را مسئول اعمال و رفتار خود می شمارند. گروهی نیز بر این عقیده اند که انسان مسئول است؛ ولی قادر به پیش بینی همه نتایج اعمال خویش و تأثیر آن در محدوده اجتماع نیست.

تاریخ جامعه را نمی توان به دور از عوامل فردی بررسی کرد؛ و چون اعمال و رفتار فردی انسان متنوع است، از این رو نمی توان مفهوم تاریخ را در چهارچوب قوانین جهان شمول (اونیورسال) قرار داد. پس نتیجه می گیریم که رویدادهای معین تاریخ دربرابر واقعیت های جهانی، در مجموع حالتی تصادفی به خود می گیرند. صدفه ها بنابر معمول، راه ضروری شدن را درپیش می گیرند. وظیفه تاریخ نگار، قراردادن واقعیت ها در مجموعه ای از ضرورت ها و تصادف ها و یافتن راه گذر واقعی است.

در بررسی های تاریخی دو طریقه عمده وجود دارد: مجزاکردن و به فردیت درآوردن (اندیویدوآلیزاسیون) و جمع کردن و به هم پیوستن (ژنرالیزاسیون) که رویدادها در مجموع و در کل بررسی می شوند. هر دو طریق یک هدف را تعقیب می کند و آن ارائه تصویر کلی و تا اندازه ای جامع از گذشته است.

مسئله کلیت در تاریخ دو جهت دارد؛ کل از یک سو به صورت سیستمی است جامع ولی از سوی دیگر همین سیستم جامع خود مجموعه ای است از اجزای کوچک. اهل دانش برای بررسی جامع، ابتدا تاریخ آن سرزمین و جامعه را در اجزا، مورد پژوهش قرار می دهند تا بتوانند برپایه «اندیویدوآلیزاسیون» به نظری کلی، جامع و جهان شمول دست یابند.

یکی از قوانین عمده در تاریخ نگاری و مطالعه اجزا، قانون علیت است. تاریخ نگار با توجه به قانون علیت می تواند انگیزه ها را دریابد.

ممکن است هسته اصلی و انگیزه عمده رویدادی، در گذشته بسیار دور جست وجو شود. این قانون فلسفی را دانشمندان «دترمینیسم تاریخی» نامیده اند.

تاریخ نگار علاوه بر توجه به وقایع و رویدادها، به رابطه میان آنها نیز توجه می کند. بررسی این رابطه ها سببب ظهور نگرش ها و اندیشه های اخلاقی و اجتماعی تاریخ نگار می شود. چون تاریخ نگار فرزند زمان خویش است، نگرش ها و اندیشه های او سبب بروز نتیجه گیری های اجتماعی و اخلاقی برای جامعه و مردم روزگارش می شود؛ و چه بسا این نتیجه گیری ها موجب شوند که دولتمردان و ملت ها با استفاده از تجارب تاریخی و استنتاج های تاریخ نگاران، راه های معقولی درپیش بگیرند و موجبات اعتلای کشور و جامعه را فراهم آورند.

علم تاریخ، درس فعالیت و احساس مسئولیت در برابر اعمال و رفتار را به آدمیان می آموزد.

نظر شما