موضوع : پژوهش | مقاله

پژوهشگر برجسته فرهنگ و زبان های باستانی در ایران دکتر رقیه بهزادی(1)

مجله  پژوهشگران  فروردین و اردیبهشت 1384، شماره 2 

نویسنده : گفت وگو از: زینب کامرانی
17
اشاره:
پس از روزها انتظار برای دیدار و گفت وگو با همکار عزیزمان خانم دکتر رقیه بهزادی ــ که چندی پیش، پس از سال ها تحقیق و تدریس با سرافرازی و ارائه آثار ارزشمند علمی و پرورش دانشجویان بسیار، بازنشسته شدند ــ بالأخره این انتظار به سر رسید و ما موفق شدیم با ایشان پیرامون چند دهه فعالیت علمی، پژوهشی و آموزشی به گفت وگو بنشینیم. اما قبل از آغاز گفت وگو باید یادآوری کنیم که از خانم بهزادی مقاله ها و تألیف های بسیاری به زیور طبع آراسته شده که عناوین کتاب های چاپ شده به شرح زیر است:

ــ کتاب بندهش هندی. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1368.

ــ رایس، تامارا تالبوت. 1370. سکاها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران:انتشارات یزدان.

ــ سوکولوف، س. ن. 1370. زبان اوستایی. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. 1370.

ــ گرنی، آلیور. 1371. هیتی ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: مؤسسهمطالعات و تحقیقات فرهنگی.

ــ رایس، تامارا تالبوت. 1372. هنرهای باستانی آسیای مرکزی تا عصر اسلامی. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر بردار و تهران.

ــ برونر، کریستوفر. 1373. نحو در ایرانی میانه غربی. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر بردار.

ــ قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1373.

ــ لانگ، دیوید مارشال. 1373. گرجی ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه.

ــ سولیمیرسکی، تائوروس. 1374. سارمات ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر میترا.

ــ هوارت، آندره آس پالوتسی. 1375. پچنگ ها، یاس ها و کومان ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه.

ــ جکسن، ویلیام. 1376. دستور زبان اوستایی. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: انتشارات فرزین.

ــ مدودوف. 1377. دنیای خیالی بارانکین. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر نی.

ــ ساباتینوموسکاتی. 1379. فنیقی ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر پژوهنده.

ـ سیبرت، ایلسه. 1379. زن در شرق باستان. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر پژوهنده.

ــ کینگ، و. 1379. تاریخ بابل. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: سازمان انتشارات علمی و فرهنگی.

ــ مینورسکی. 1379. نام های جغرافیایی و ریشه های تاریخی آن در ماد (آتروپاتن). ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر پژوهنده.

ــ هومباخ، هلموت. 1379. میترا یا مهر نزد مغان هندویی شده. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر پژوهنده.

ــ لوزینسکی، فیلیپ. 1380. پارت ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: نشر پژوهنده.

ــ شوآردنادزه، ادوارد. 1381. جاده ابریشم. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.

ــ هال، جیمز. 1381. فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر.

ــ آریاها و ناآریاها در چشم انداز تاریخ ایران. تهران: نشر طهوری، 1382.

ــ جشن نامه استاد پرویز شهریاری. تهران: نشر فردوس، 1382.

ــ قوم های کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصلخیز. تهران: نشر نی، 1382. (کتاب برگزیده سال)

از خانم دکتر بهزادی آثاری نیز دردست چاپ است که از آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ــ ایران و جهان غرب. تهران: نشر فرزان روز.

ــ تقویم قوم های کهن. تهران: نشر مهاجر.

ــ رایس، دیوید. هنر بیزانس. (ترجمه). تهران: نشر قطره.

ــ رایس، تامارا تالبوت. سلجوقیان آسیای صغیر. (ترجمه). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

ــ کندی، مایک دیکسون. دانشنامه اساطیر یونان و روم. (ترجمه). تهران: نشر طهوری.

ــ کوپر، جی. س. فرهنگ مصور نمادهای کهن. (ترجمه). تهران: نشر فردوس.

ــ لایک، گوندولین. فرهنگ اساطیر بین النهرین. (ترجمه). تهران: نشر فرهنگ معاصر.

ــ مفاخر آیین زرتشت. هرمس.

ــ نسخه انتقادی دستنویس های TD1، TD2، DH بندهش ایرانی. تهران:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

ــ واژه نامه بندهش براساس نسخه انتقادی بندهش ایرانی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

خانم دکتر! برای ورود به بحث و آغاز این گفت وگو، لطفا اجمالی از سوابق علمی خود را بیان فرمایید!

من در سال 1342 به استخدام آموزش و پرورش منطقه 4 درآمدم و بعد از آنکه لیسانس گرفتم، در منطقه 9 آموزش و پرورش تهران دبیر شدم. سپس تحصیلاتم را در مقطع فوق لیسانس تمام کردم و وارد دوره دکترا شدم. در سال 1354 به فرهنگستان زبان ایران پیوستم و در آنجا به تحقیق و پژوهش پرداختم. در سال 1355 در مقطع دکترا در رشته فرهنگ و زبان های باستانی فارغ التحصیل شدم. عنوان پایان نامه من بندهش بود که به عنوان نخستین کتاب من به چاپ رسید.

چه سالی به پژوهشگاه و پژوهشکده زبان شناسی پیوستید؟
بعد از انقلاب اسلامی، مؤسسات فرهنگی و علمی کشور مثل فرهنگستان زبان، فرهنگستان ادب و هنر، بنیاد شاهنامه، بنیاد فرهنگ و بسیاری بنیادهای دیگر در هم ادغام شدند و مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی به وجود آمد. طبعا من هم جزو پژوهشگران این مؤسسه شدم و در آنجا در کنار کار و پژوهش، کتاب من منتشر شد.

مرور فهرست آثار سرکار مؤید آن است که بخش اعظمی از فعالیت پژوهشی شما در حوزه قومیت ها متمرکز شده است. آیا این امر دلیل خاصی دارد؟
خوب! میزان علاقه مندی من به رشته تحصیلی و تحقیقاتی ام زیاد است؛ منتها من به بخش خاصی از این رشته علاقه مندم. از آنجا که رشته من فرهنگ و زبان های باستانی است و فرهنگ اقوام در دل فرهنگ و تمدن جای دارد، هر وقت بخواهیم قومی را ازلحاظ فرهنگی بررسی کنیم، باید درمورد اسطوره، نماد، تاریخ، خط و هنر آنها پژوهش و بررسی انجام دهیم. درنتیجه من به قوم شناسی و شناخت اقوام و اسطوره ها و شناخت نماد و فرهنگ اقوام مختلف پرداختم. در مورد زبان های باستانی، چهار کتاب چاپ شده دارم: کتاب بندهش هندی که در سال 1368 تألیف کردم و کتاب های زبان اوستاییاثر سوکولوف، نحو در ایران میانه غربی اثر کریستوفر برونر و دستور زبان اوستاییاثر ویلیام جکسن را ترجمه کردم.

شناخت قومیت ها، نمادها و اسطوره های حوزه های فرهنگ و تمدن، کار سخت و طاقت فرسایی است. آیا در این راه همکاران و مشوقینی داشته اید؟
کسانی بوده اند و هستند که تأثیرات زیادی روی من گذاشتند؛ کسانی که زیاد کار و تلاش می کردند؛ آثاری هم داشتند که لزومی ندارد نامی از آنها ببرم. وقتی آثارشان را می دیدم، فکر می کردم که اینها به فرهنگ این جامعه خدمت و دین خود را ادا می کنند. من هم باید دین خودم را به فرهنگ جامعه ادا کنم. اما آقای دکتر محمود بروجردی که در مؤسسه رئیس من بودند، واقعا فرهنگ دوست و علاقه مند به پژوهش بودند. ایشان ما را ترغیب و وسایلی برای ما فراهم می کردند و ما هم با جدیت کار می کردیم.

خانم دکتر! وقتی نخستین کتابتان چاپ شد، چه احساسی به شما دست داد؟
هرکسی برای اولین بار کتابی از او به چاپ برسد، احساس خاصی دارد و غروری به او دست می دهد که نباید دست بدهد. فکر می کند کار مهمی انجام داده است؛ اما وقتی آثار نویسندگان دیگر را می بیند که مثلاً پنجاه کتاب چاپ کرده اند، می فهمد که نباید مغرور شود چون هنوز در آغاز راه است.

حدودا چند ساله بودید که نخستین کتابتان به چاپ رسید؟
در سن چهل و پنج سالگی اولین کتابم چاپ شد.

لطفا کمی بیشتر درباره رشته تخصصی خود شرح دهید!
رشته من فرهنگ و زبان های باستانی و تخصص من در زبان پهلوی است. من به فرهنگ باستانی علاقه دارم و در مورد بیشتر اقوام کار کرده ام. درمورد زبان پهلوی، کتاب بندهش هندی از من چاپ شده است و دو کتاب نسخه انتقادی دستنویس های TD1، TD2، DH بندهش ایرانی و کتاب واژه نامه بندهش بر اساس نسخه انتقادی بندهش ایرانی را برای چاپ به پژوهشگاه داده ام.

ویژگی های کتاب بندهش چیست؟
کتاب بندهش کتابی است درباره اصول آفرینش انسان، حیوان، گیاه، کوه ها و رودها. درواقع این کتاب دایرة المعارفی است که در آن درباره مسائل مختلف در آیین ایران کهن بحث شده است. این کتاب من درواقع در هند نوشته شده است و پازندهای بسیاری دارد.

هدف از این پژوهش چه بود؟
من برای رساله دکترا روی بندهش کار کردم و این کار را با استادی و کمک زنده یاد دکتر مهرداد بهار به انجام رساندم. بعدها روی آن کارهای پژوهشی انجام دادم و در مؤسسه مطالعات فرهنگی به چاپ رساندم.

البته می دانیم که به رغم بازنشستگی هنوز هم به تحقیق و تدریس و تألیف مشغول اید و میزان علاقه مندی شما به امر پژوهش بر همگان روشن است. لطفا بفرمایید چند کتاب و مقاله تاکنون به چاپ رسانده اید؟
تاکنون بیش از سی جلد کتاب و صد مقاله نگاشته ام.

با اینکه این گفت وگو به انضمام کتاب شناسی شما منتشر خواهد شد، درصورت امکان به برخی از این آثار برجسته اشاره فرمایید!

آریاها و ناآریاها در چشم انداز تاریخ ایران، فنیقی ها، تاریخ بابل، و کتاب سکاها که موضوع این آثار همه درباره قوم شناسی است؛ و بندهش و نحو در ایرانی میانه غربی که در زمینه زبان های باستانی است.

یکی از ویژگی های بارز سرکار، تعاملات علمی و پژوهشی شما با مراکز و مؤسسات پژوهشی داخلی و خارجی است. لطفا به اهم این فعالیت ها در ایران و مراکز علمی خارج از کشور اشاره بفرمایید!

چون به کار قوم شناسی پرداختم، به چندین سمپوزیوم خارج از کشور دعوت شدم: سمپوزیومی در شهر یاس برینی، در صد کیلومتری بوداپست در مجارستان. موضوع سمپوزیوم بین المللی درباره قومی به نام یاس بود. این قوم بازمانده آس های قفقاز هستند که زبانشان با ما ریشه مشترک دارد.

یکبار هم به دانشگاه چارلز دعوت شدم که در پراگ در چک قرار دارد و در آنجا از این دانشگاه و آکادمی علوم آنجا بازدید کردم. در آکادمی علوم آنجا کتابی از آثار مینورسکی به من دادند که من آن را با عنوان نام های جغرافیایی و ریشه های تاریخی آن در ماد (آتروپاتن) ترجمه و چاپ کردم.

در سمپوزیوم بوداپست که رئیس آکادمی علوم هم در آنجا حضور داشت، کتاب یاس ها و کومان ها را به من دادند که من آن را ترجمه کردم و در دفتر مطالعات سیاسی به چاپ رسید.

به خاطر مقایسه ای که میان گویش کروات های کروواسی و خوروات های مرز افغانستان انجام دادم، به زاگرب در کروواسی دعوت شدم و به آنجا رفتم.

بعدها به خاطر کارها و آثار زیادی مثل سکاها و سارمات ها و ماساژت ها و کل مقالاتی که در مجله دفتر مطالعات سیاسی درمورد اقوام آسیای مرکزی از من منتشر شد، به مسکو دعوت شدم و برای بازدید از موزه آرمیتاژ پتروگراد به پتروگراد یا لنین گراد رفتم و از سکوی آسیای مرکزی دیدن کردم و همه کتاب هایم را که آن زمان هجده تا بود، به کتابخانه مسکو تقدیم کردم. البته هر جا که می رفتم یک دوره از کتاب های من را می خواستند و من کتاب هایم را به ایشان تقدیم می کردم.

از جاهای دیگری که دعوت شدم، گرجستان بود به دعوت دفتر آقای ادوارد شوآردنادزه که در آن موقع رئیس جمهور گرجستان بود. ایشان کتابی به نام جاده ابریشم تألیف کرده بود؛ که سفارت گرجستان برای ترجمه این کتاب، قراردادی با من بست. من این کتاب را ترجمه کردم و به چاپ رسید.

در سال 1373، دو کتاب از من به نام های قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران و گرجی ها اثر دیوید مارشال لانگ در وزارت امور خارجه چاپ شد. از آنجا که گرجی ها قدری با آثار من آشنا بودند، خانم شوآردنادزه از من دعوت رسمی به تفلیس به عمل آورد. در آنجا، درباره باستان شناسی ناحیه قفقاز و ارمنستان سخنرانی کردم و روزنامه چاپ تفلیس و نیز رادیو و تلویزیون تفلیس مصاحبه هایی با من کردند که چاپ و پخش شد.

سمپوزیوم دیگری در دفتر مطالعات سیاسی به نام سمپوزیوم تعاملات بین المللی تشکیل شد که من از ایران در مورد تعاملات فرهنگی ایران و یونان و مصر و روم سخنرانی کردم.

خانم دکتر! بسیاری از آثار پژوهشی سرکار در محافل علمی مورد توجه واقع شد و جزو تحقیقات برگزیده کشور به شمار می آید. لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟!
کتاب هیتی ها اثر آلیور گرانی که من آن را ترجمه کردم، لوح تقدیر گرفت. کتاب بندهش (از آثار تألیفی من) از دانشگاه الزهرا لوح تقدیر گرفت. کتاب قوم های کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصل خیز (باز هم از کارهای تألیفی)، کتاب برگزیده سال شد. در هفده آذر 1382، جهاد دانشگاهی شیراز بزرگداشتی برای من برگزار کرد که در آنجا سخنانی ایراد کردم و به عنوان چهره ماندگار در آثار تاریخی برگزیده شدم. بارها در تلویزیون و رادیو در برنامه های مختلف از جمله طلوع ماه، آفاق، و «صبح است»، برنامه داشتم. امسال هم در مورد مراسم پیش از نوروز در کانال چهار برنامه داشتم.

مسلما در طی سال ها فعالیت آموزشی خودتان شاگردان بسیاری پرورش و تحویل جامعه داده اید. آیا از برجسته های آنان کسی را به خاطر دارید؟
من در دوره دکتری در دانشگاه تهران تدریس می کنم. در رشته هنر، بسیاری از نقاشان، خطاطان، گرافیست ها و کسانی که رشته هایشان تئاتر و موسیقی بوده است و برخی از آنان هم اکنون استاد دانشگاه هستند، از شاگردان من بوده اند.

آیا مایل اید از این شاگردان نامی برده شود؟
مایل نیستم اسم کسی را بیاورم چون به نظر من خودخواهی است که بگویم من روی فرد یا افرادی که تحصیلات بالایی انجام داده اند، تأثیر گذاشتم. عوامل مختلفی در کار بود و آنها خودشان نیز تلاش کرده اند تا به مراتبی رسیده اند.

در حال حاضر، غیر از ترجمه و تألیف آثار، به چه فعالیت هایی اشتغال دارید؟
من عضو شورای عالی مطالعات هنر در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران هستم. در طرح سؤال برای آزمون مقطع کارشناسی ارشد و دکترا و نیز تعیین سرفصل دروس در این مقطع همکاری دارم. در دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع کارشناسی ارشد، فرهنگ ایران باستان را درس می دهم؛ و در دانشگاه تهران، مقطع دکترا اساطیر مقایسه ای و نماد در هنر را تدریس می کنم.

خانم دکتر! با توجه به فعالیت های انجام شده، جایگاه حوزه علمی و تخصصی فرهنگ و زبان های باستانی را در کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
آینده رشته علمی هنر، بخشی از فرهنگ است. اگر جوانانی مثل شما روی آنها کار کنند، خیلی خوب خواهد بود. ما وظایف خود را انجام داده ایم. ما هم طلایه داران و پیشگامانی داشتیم که به دستان آنها نگاه کردیم و دیدیم آنها کار کردند. بنابراین، ما هم کار کردیم. وظیفه جوانان است که بعد از ما به این کارها ادامه دهند و در این صورت است که آینده خوبی خواهیم داشت. بعد از انقلاب اسلامی، بچه های ما در زمینه های مختلف مثل رمان نویسی، نمایشنامه نویسی، فیلم، ساخت موسیقی هایی که زمینه ساز فیلم ها هستند، المپیادها و زمینه های ورزشی با تکیه بر تلاش و سخت کوشی خود پیشرفت کردند. این پیشرفت، زاییده انقلاب ما است و جوانان این کار را می کنند. البته ما باید جوانان را باور کنیم و به آینده آنان امیدوار باشیم. اما من به سهم خود، خیلی در کار زبان ایستا نبودم، بلکه سعی کردم بیشتر پویا باشم و آنچه را که گذشتگان گفته اند، تکرار نکنم. دوست داشتم کارهای تازه ای ارائه دهم. روی اقوامی که من کار کرده ام، کمتر کسی کار کرده است؛ برای مثال، راجع به قوم سکاها مطالب پراکنده ای در کتاب های مختلف وجود داشت، اما من در این زمینه کتاب سکاها اثر تامارا تالبوت رایس را ترجمه کردم. یا قوم یاس را که در آن سوی دانوب زندگی می کردند، معرفی کردم. درباره اقوام آسیای مرکزی فلات ایران، اقوام قفقاز و ماورای قفقاز و بین النهرین و اقوام هلال حاصلخیز نیز تحقیق کردم. همچنین کتاب سارمات ها را ترجمه و منتشر کردم که تا آن موقع در ایران کسی با این قوم آشنایی چندانی نداشت و تنها آگاهی های جسته و گریخته ای درباره آن وجود داشت. درباره فنیقی ها هم تنها به شکل جسته و گریخته کار شده بود. فنیقی ها در تاریخ، مبدعان خط یا حاملان خط هستند که دریانورد بودند. کتاب فنیقی ها ــ که من ترجمه کردم ــ یک اثر مستقل است. درواقع من پایه گذار دانش قوم شناسی در ایران هستم.

توضیح و تصحیح
نظر به اینکه در شماره دوم پژوهشگران، بعضی از سطرهای صفحه 17 (معرفی «پژوهشکده زبانشناسی») به دلیل قرار گرفتن تصویر یک کتاب، ناقص چاپ شده بود، متن کامل آن صفحه در زیر از نظرتان می گذرد:

نظر شما