موضوع : پژوهش | مقاله

گزارش شرکت در کارگاه اقتصاد رفتاری

مجله  پژوهشگران  خرداد و تیر 1384، شماره 3 

نویسنده : دکتر سیدحسین میرجلیلی
31
مقدمه
دانشگاه اروپای مرکزی مستقر در بوداپست مجارستان، سومین کارگاه اقتصاد رفتاری را در ژوئیه 2005 برگزار کرد. دو کارگاه قبلی در سال های 2003 و 2004 برگزار شده بود. هدف از برگزاری این کارگاه، گردهمایی دانشمندان برجسته رشته اقتصاد رفتاری با محققان علاقه مند در این رشته از کشورهای مختلف بود تا با تبادل نظر به گسترش این رشته کمک کنند.

شرکت کنندگان
شرکت کنندگان در این کارگاه در سه سطح علمی قرار داشتند:

سطح اول: سخنران کلیدی سمینار، پروفسور رینهارد سلتن ــ استاد صاحب کرسی در دانشگاه بن آلمان ــ بود. وی برنده جایزه نوبل رشته اقتصاد در سال 1994 است و شهرت جهانی دارد. پروفسور سلتن، یک سخنرانی عمومی در سالن اجتماعات دانشگاه اروپای مرکزی با عنوان «عقلانیت محدود» برای استادان و محققان میهمان و با حضور رئیس دانشگاه و معاون آکادمیک دانشگاه اروپای مرکزی ارائه کرد. وی کتاب جدیدی تألیف کرده بود با عنوان استدلال کیفی در پویایی های اقتصادی که طبق گفته ایشان قرار است در سال 2006 چاپ شود. این کتاب را ایشان طی 3 جلسه معرفی کردند، با این هدف که شرکت کنندگان ایرادهای کتاب ایشان را بگویند. البته تنها 5 فصل این کتاب نوشته شده بود. اینجانب فایل این 5 فصل را از ایشان گرفتم و پرینت یک نسخه از آن را دراختیار ریاست محترم پژوهشگاه قرار دادم. به نظر می رسد انتشار این کتاب، تحولّی در ادبیات اقتصادی ایجاد کند؛ زیرا تاکنون در اقتصاد از استدلال های کمی (ریاضی، آماری و اقتصادسنجی) استفاده می شده و استدلال کیفی اساسا روش جدیدی در اقتصاد است که از علم فیزیک وارد اقتصاد شده است. ابتکار پروفسور سلتن این است که در مباحث مختلف اقتصاد کلان آن را به کار برده است.

سطح دوم: شرکت کنندگان در سطح دوم، سه پروفسور مشهور در رشته اقتصاد رفتاری بودند: پروفسور آرمین فالک از دانشگاه بن آلمان، پروفسور یوری گنیزی از دانشگاه شیکاگو و پروفسور اندرو شاتر از دانشگاه نیویورک. این سه محقق معروف، مطالعات اخیر خود را ارائه کردند.

سطح سوم: شرکت کنندگان در این سطح، اقتصاددانان جوان بودند که از دانشگاه های مختلف جهان در این همایش شرکت می کردند. ویژگی مشترک تمامی این دانشمندان جوان آن بود که درباره یکی از مباحث اقتصاد رفتاری تحقیق می کردند و اکنون دور هم جمع شده بودند تا حاصل تحقیق خود را ارائه کنند و به نقد و پرسش حاضران پاسخ دهند. تمامی اقتصاددانان جوان، خلاصه ای از مطلب خود را (حداقل در 5 صفحه) به دبیرخانه همایش ارسال کرده بودند و هیئت علمی همایش مطلب آنها را پذیرفته بود. البته در این گردهمایی تنها 16 تن توانستند مطلب خود را ارائه کنند و بقیه به دلیل محدودیت وقت به ارائه همان خلاصه مطلب خود به برگزارکنندگان همایش اکتفا کردند.

اقتصاددانان جوان باید این مدارک را ارسال می کردند: خلاصه وضعیت آموزشی و پژوهشی (C.V.)، خلاصه مقاله علمی در زمینه اقتصاد رفتاری حداقل در پنج صفحه و دو توصیه نامه. به تعداد محدودی از کسانی که شرایط لازم را داشتند. هزینه اقامت و بخشی از هزینه بلیط نیز تعلق می گرفت. اقتصاددانان جوان یا درحال نگارش رساله دکترا در زمینه اقتصاد رفتاری بودند یا دکترای اقتصاد داشتند و درحال تحقیق در موضوعی از اقتصاد رفتاری بودند و یا دوره فوق دکترا در زمینه اقتصاد رفتاری را می گذراندند.

موضوع اینجانب، «نقش دین در رفتارهای اقتصادی» بود که خلاصه آن ضمیمه همین گزارش است.

اسامی دانشمندان جوان شرکت کننده در همایش، نام دانشگاه و کشورشان به ترتیب زیر است:

ــ کرگ کاپلان، دانشگاه نیویورک، امریکا.

ــ استفان وانگ، دانشگاه پرینستون، امریکا.

ــ سیدحسین میرجلیلی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ایران.

ــ اتره زیائو، دانشگاه جورج ماسون، امریکا.

ــ تیزیانا لوئیستی، دانشگاه آنجلیا شرقی، انگلستان.

ــ فرانسکو دراگو، دانشگاه سی نیا، ایتالیا.

ــ ایوانو اسموکوا، آکادمی اقتصاد تسنو، بلغارستان.

ــ جان اسمیت، دانشگاه پرینستون، امریکا.

ــ استفان آلتمن، دانشگاه بُن، آلمان.

ــ سابین پیتنائر، دانشگاه بُن، آلمان.

ــ دانیلا سرا، دانشگاه آکسفورد، انگلستان.

ــ لوکاس کافمن، دانشگاه هاروارد، امریکا.

ــ لیونل پیج، دانشگاه پاریس 1، فرانسه.

ــ آلوترو کاکابادسه، مدرسه اقتصاد لندن، انگلستان.

ــ آسترید ماتی، دانشگاه هامبولدت در برلین، آلمان.

ــ کریستیان تراکسلر، دانشگاه آمستردام، هلند.

ــ استفان ماگن، مؤسسه ماکس پلانک، آلمان.

ــ میرکو تونین، دانشگاه اروپای مرکزی، مجارستان.

ــ اُلگا اندریوا، دانشگاه اسلو، نروژ.

ــ گابور کولتای، دانشگاه اروپای مرکزی، مجارستان.

ــ توماس دیوید، دانشگاه اروپای مرکزی، مجارستان.

شانزده تن از این افراد، مقاله خود را در زمینه اقتصاد رفتاری ارائه کردند.

ارائه (پنج فصل) کتاب: استدلال کیفی درباره پویایی های اقتصادی توسط پروفسور رینهارد سلتن

در این کتاب، یک نظریه استدلال عقلانی محدود درباره نظام های اقتصادی پویا ارائه شده است. این نظریه از ادبیات مربوط به فیزیک کیفی الهام گرفته ولی مطالب جدیدی بدان افزوده شده است. هدف این کتاب، بازسازی استدلال کیفی شفاهی درباره پویایی های اقتصادی است. در این کتاب، مکانیزم جریان مسکوک هیوم و چرخه تجاری پولی هاوتری به عنوان مثال های توضیحی به کار گرفته شده است.

نظام پویای کیفی در این کتاب با متغیرهایی مربوط است که تنها مقادیر محدودی مانند «بالا»و«پایین» دارد. جابه جایی متغیرها در زمان با «گرایش ها»، با تنها سه مقدار ممکن توصیف شده است: + (افزایشی)، صفر (ساکن و بدون تغییر)، ــ(کاهشی). روابط جبری، گرایش هارابه متغیرهاو سایر گرایش ها مرتبط می سازد.

در نظام پویای کیفی، تنها وضعیت های محدودی مجاز است. انتقال از یک وضعیت به وضعیت بعدی، با زنجیره ای از استدلال علت و معلولی مربوط است که به عنوان فرآیند تعدیل مجدد تنظیم شده است. ویژگی های این الگوریتم در این کتاب به تفصیل بحث شده و تعریف ثبات در یک نظام پویای کیفی ارائه شده است. وضعیت سکون در مکانیزم جریان مسکوک هیوم، پایدار و در چرخه تجاری هاوتری بی ثبات است.

پروفسور سلتن تاکنون پنج فصل از این کتاب را نوشته و با تکمیل فصل های دیگر قرار است در 10 فصل در سال 2006 منتشر شود. عناوین پنج فصل کتاب یادشده عبارت اند از:

فصل اول: مقدمه

فصل دوم: مفاهیم اساسی و مثال های توضیحی

فصل سوم: علل انتقالی و نظام های پویای کیفی

فصل چهارم: تعدیل مجدد

فصل پنجم: مجازبودن و ثبات

هدف این کتاب، بازسازی نوعی استدلال شفاهی است که در ادبیات قدیمی چرخه تجاری یافت می شود. از نظر مؤلف این کتاب، این نوع اندیشیدن هرچند در گذشته رواج داشته، نسخه نازل تری از تحلیل و الگوسازی کمّی مدرن نیست، بلکه روش استدلال کاملاً متفاوتی است که شایسته مطالعه تفصیلی است و ارزش آن را دارد که به عنوان الگوی اکتشافی و تحلیلی نظریه چرخه تجاری بازسازی شود.

در این کتاب، بازسازی الگو به شکل نظریه الگوریتمی ارائه شده امّا ادعا نشده است که این نظریه به قدر کافی، واقعیت را منعکس می سازد. این نظریه درواقع نوعی استدلال علت و معلولی عقلانی محدود درباره پویایی های اقتصادی است؛ و این بدان معنا است که سهمی در ادبیات نوظهور «عقلانیت محدود» دارد و به عنوان ابزار مفید تحلیل در اقتصاد به کار می رود. بازسازی پیشنهادی در اینجا ملهم از کتابی است که بابرو آن را با عنوان استدلال کیفی درباره نظام های فیزیکی (1984) تدوین کرده است. برخی مقالات این مجموعه برای پروفسور سلتن، الهام بخش نوشتن این کتاب بوده است.

استدلال کیفی که در این کتاب ارائه شده، به شرح زیر است:

افزایش x سبب افزایش y می شود یا افزایش x سبب کاهش y می شود. چنین وضعیتی، «کیفی» است؛ بدین معنا که در آن، بر پیوندهای علت و معلولی میان جهت های تغییر تأکید می شود. هیچ چیز درباره شدت اثر گفته نمی شود. درواقع استدلال کیفی برای دستیابی به نتایج کیفی است که مستقیما از فروض کیفی به دست می آیند. استدلال کیفی با متغیرهای کیفی (پایین، بالا) و با گرایش ها (افزایش، کاهش، سکون) سروکار دارد.

سخنرانی یوری گنیزی (دانشگاه شیکاگو) ؛ انگیزه های اقتصادی
اقتصاددانان معمولاً فرض می کنند انگیزه های پولی، عملکرد را بهبود می بخشد و روان شناسان ادعا می کنند که عکس آن ممکن است اتفاق افتد. این ادعاهای مخالف را گنیزی بررسی کرده و نتیجه بررسی این بوده است که تأثیر جبران پولی بر عملکرد یکنواخت نیست. در رفتارهایی که در آن پول اعطا شده، مبلغ زیاد، عملکرد بالایی نتیجه داده است. با این حال، اعطای پول همواره بهبود ایجاد نمی کند. عملکرد اشخاص موضوع تحقیق که برای آنها انگیزه های پولی کم فراهم شد، ضعیف تر از کسانی بود که هیچ جبرانی به آنها داده نشد.

نتیجه تحقیق آن است که تأثیر جبران پولی بر عملکرد، که در آن پاداش در مقادیر مختلف اعطا شده یا اصلاً پاداش اعطا نشده، آن است که پیش بینی معمول عملکرد بالا با جبران بالاتر، تأیید می شود؛ اما با معرفی جبران ناکافی، عملکرد می تواند پایین تر باشد.

بر این اساس، قرادادهای اجتماعی یا خصوصی معمولاً ناقص است و تعامل در شرایط اطلاعات ناقص را تنظیم می کند؛ پاداش برخی از شرایط قرارداد را تغییر می دهد؛ و اطلاعاتی نیز ارائه می کند. رفتار جدید ایجادشده با قرارداد، واکنشی به ترکیب ساختار پرداخت جدید و اطلاعات جدید است. بنابراین، برای ایجاد انگیزه، یا باید به قدر کافی پرداخت کرد یا اصلاً مبلغی نپرداخت.

سخنرانی آرمین فالک (دانشگاه بُن آلمان): سرمایه اجتماعی
بررسی فالک، یک مطالعه میدانی درمورد سنجش اعتماد ازطریق مبادله هدیه برای اقدام خیرخواهانه است. بدین منظور، تقریبا ده هزار نامه تقاضای مساعدت به کمک دهندگان بالقوه در این مطالعه میدانی ارسال شد. در یک سوم نامه ها، هیچ هدیه ای وجود نداشت؛ در یک سوم نامه ها یک هدیه کوچک و در یک سوم نامه ها، یک هدیه بزرگ بود. اینکه آیا یک کمک دهنده بالقوه نامه ای با یا بدون هدیه دریافت کند، به طور تصادفی تعیین شده است. در مقایسه با شرایط بدون هدیه، فراوانی نسبی کمک ها اگر هدیه کوچک بود 17 درصد، و و اگر بزرگ بود 75 درصد بیشتر بود. این پژوهش نشان می دهد که مبادله هدیه برای دادن خیریه مهم است؛ همچنین تناسب اقتصادی رفتار متقابل با استفاده از داده های میدانی را تأیید می کند.

سخنرانی اندرو شاتر (دانشگاه نیویورک): انگیزه ها و مسابقه سواران نیزه دار
برای بررسی آزمایشگاهی انگیزه ها، چند شخص که مانند مسابقه سواران نیزه دار با یکدیگر رقابت می کنند، در یک سازمان سلسله مراتبی مدرن مانند شرکت های سهامی بررسی شده است. در این مؤسسات باید برای کارکنانی که انگیزه شدیدی برای کار کردن دارند، سلسله مراتبی وجود داشته باشد. با توجه به ساختار هرمی آنها، عموما از انگیزه دهنده ها در انجام مسابقات سواران نیزه دار استفاده می کنند. در این گونه مسابقات، کارکنان برای ارتقا به پُست های بالاتر سازمانی با یکدیگر رقابت می کنند. در این تحقیق، موضوع با استفاده از تکنیک های آزمایشگاهی کنترل شده بررسی و نشان داده می شود که انگیزه های ارتقا سبب می شود تمامی کارکنان، برای ارتقا به مدارج بالاتر، در مسابقه سواران نیزه دار شرکت کنند.

سخنرانی دانشمندان جوان
از آنجا که مطالب ارائه شده شانزده دانشمند جوان درباره دو موضوع اصلی یعنی اقتصاد رفتاری و عقلانیت محدود بود، با استفاده از مطالب ارائه شده، موضوع مشترک میان آنها را به اجمال تبیین می کنیم.

1. اقتصاد رفتاری
پیدایش مدرن اقتصاد رفتاری در دهه 1950 به پیشگامی هربرت سایمون و جورج کاتونا بود. هربرت سایمون، برنده جایزه نوبل علم اقتصاد در سال 1987 است. این دو اقتصاددان روش پیمایشی را در تحقیقات اقتصادی به کار بردند. این روش ها بر انتظارها و نیت افراد متمرکز شده است؛ یعنی برآوردهایی که عاملان اقتصادی درباره حوادث آینده نزدیک دارند. هربرت سایمون نظریه «عقلانیت محدود» را مطرح کرد که از مباحث کانونی اقتصاد رفتاری است. اقتصاد رفتاری عکس العمل به ضعف ها و کاستی های اقتصاد ارتدوکس (متعارف) است. به گفته هربرت سایمون، اقتصاد رفتاری می خواهد بدنه موجود نظریه های اقتصادی مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک را چنان تکمیل و اصلاح کند که بتوان تصویر واقع گرایانه تری از فرآیند اقتصادی را ترسیم کرد. درواقع، اقتصاد رفتاری تلاش می کند با استفاده از یافته های روان شناسی اجتماعی، رفتارهای اقتصاد کلان را توضیح دهد. از این رو روان شناسی، یکی از ارکان مهم اقتصاد رفتاری است. با همین روان شناسی است که اقتصاد رفتاری جنبه های روش شناسانه فعالیت های اقتصادی همانند نیات و انگیزه ها، نظرها و گرایش ها و انتظارات اثرگذار بر تصمیمات اقتصادی را اندازه گیری و تحلیل می کند.

اقتصاد رفتاری در چهار زمینه، نظری مخالف با اقتصاد متعارف دارد:

1. رد اثبات گرایی به عنوان مبنای روش شناسی تحقیقات اقتصادی؛

2. امتناع از پذیرش شیوه استدلال قیاسی به عنوان مبنای کافی برای علوم اجتماعی؛

3. اعتراض شدید به تحلیل های ایستا از نتایج تعادلی به جای فرآیندهای غیرتعادلی پویا؛

4. اعتراض به اقتصاد رسمی برای الگوسازی اقتصادی ساده که در آن عاملان عقلانی، رفتار بهینه سازی را به نمایش می گذارند.

هربرت سایمون به جای عاملان اقتصادی عقلانی، عقلانیت محدود را پیشنهاد کرد. علاوه بر سایمون، سایر اندیشمندان اقتصاد رفتاری تلاش کردند مفاهیمی مانند رضایت، خودآموزی و جریانات عادی تکراری را به جای به حداکثررساندن آگاهانه مطلوبیت به کار ببرند. از نظر لیبنشتاین، رفتار بهینه سازی که اعضای فردی بنگاه یا سازمان از خود نشان می دهند، ممکن است متفاوت با تصمیمات بهینه ای باشد که این رفتار برای بنگاه یا سازمان در پی دارد؛ زیرا تلاش شاغلان برای به حداکثررساندن منافع خود، الزاما به منافع حداکثر بنگاه یا سازمان نمی انجامد.

از سوی دیگر، تمامی طرفداران اقتصاد رفتاری هم عقیده اند که الگوی نئوکلاسیکی دردسترس بودن اطلاعات کامل، پردازش اطلاعات بهینه و حداکثرسازی مطلوبیتی که حاصل می شود، نیازمند اصلاحات همه جانبه است.

در حال حاضر، در اقتصاد رفتاری، رفتارهای کلان، اقتصاد خرد، اقتصاد بنگاه، مالیه عمومی و اقتصاد توسعه بررسی می شود. درواقع، اقتصاد رفتاری، شیوه ای جدید در اجرای پژوهش اقتصادی است.

اقتصاد رفتاری مدرن بر 3 اصل زیر استوار است:

1. اندیشمندان اقتصاد رفتاری، به پیروی از هربرت سایمون، مطرح می کنند که علم اقتصاد باید با دستاوردهای نظری سایر شاخه های علوم اجتماعی ــ یعنی روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، نظریه سازمان و علم تصمیم گیری ــ هماهنگی داشته باشد. از نظر آنان، این اصل از ارکان اقتصاد رفتاری است و پیروی از آنها، نظریه های اقتصادی را به واقعیت نزدیک تر می کند.

2. در نظریه های اقتصادی، توجه باید به رفتارهای واقعی و قابل مشاهده معطوف شود و با این نظریه ها بتوان آنها را توضیح داد.

3. نظریه های اقتصادی باید به طور تجربی یا از راه های دیگری مانند مطالعات میدانی، آزمایشگاهی، روش پیمایشی و... تأیید شوند.

جورج کاتونا، پدر اقتصاد رفتاری مدرن به حساب می آید. این شاخه به اقتصاد روان شناسی نیز معروف است. هربرت سایمون هم از چهره های برجسته اقتصاد رفتاری به شمار می رود. او با استفاده از روان شناسی، اعتبار فرض عقلانیت در اقتصاد رسمی را به زیر سؤال برد و عقلانیت محدود را ارائه کرد و مفهوم رضایت را جانشین فرض حداکثرسازی مورد استفاده رسمی کرد. هدف سایمون از ارائه نظریه عقلانیت محدود، نقد نظریه عقلانیت در اقتصاد نئوکلاسیک بود.

2. عقلانیت محدود
«عقلانیت محدود»، نوعی انتخاب عقلانی است که در آن، محدودیت های شناختی تصمیم گیرنده ــ یعنی محدودیت های شناخت و نیز محدودیت های ظرفیت محاسباتی درنظر گرفته می شود. عقلانیت محدود، یک موضوع مرکزی در رویکرد رفتاری در علم اقتصاد است و به راه هایی مربوط می شود که در آنها فرآیند تصمیم گیری عملی بر تصمیمات اتخاذشده اثر می گذارد.

در نظریه مطلوبیت ذهنی که در اقتصاد نئوکلاسیک نقشی اساسی دارد، فرض می شود که انتخاب ها به ترتیب زیر انجام می شوند:

1. درمیان مجموعه ثابت و معینی از آلترناتیوها،

2. با توزیع های احتمال شناخته شده (ذهنی) نتایج برای هر یک.

3. به طریقی که ارزش انتظاری تابع مطلوبیت معین، حداکثر شود.

نظریه های عقلانیت محدود را با کنار گذاشتن یک یا چند فرض نظریه مطلوبیت ذهنی می توان ایجاد کرد؛ مثلاً به جای فرض مجموعه ثابتی از آلترناتیوها که تصمیم گیرنده از میان آنها انتخاب می کند، می توان فرآیندی برای ایجاد آلترناتیوها فرض کرد؛ به جای فرض توزیع های احتمال شناخته شده از نتایج، می توان رویه های برآورد برای آنها معرفی کرد، یا می توان درپی استراتژی هایی برای سروکار داشتن با نااطمینانی بود که در آن به جای فرض حداکثرسازی یک تابع مطلوبیت، استراتژی راضی کردن فرض می شود. انحرافات خاص از فروض مطلوبیت ذهنی حداکثر سازی کلی که اقتصاددانان دارای گرایش رفتاری معرفی کرده اند، از آنچه از لحاظ تجربی درباره اندیشه بشری و فرآیندهای انتخاب و نیز از آنچه درباره محدودیت های ظرفیت شناختی بشر برای کشف آلترناتیوها شناخته شده است، محاسبه پیامدها در شرایط اطمینان یا نااطمینانی و مقایسه میان آنها به دست می آید.

آلترناتیوها: با مطالعه فرآیندهای ایجاد آلترناتیوها به سرعت آشکار می شود که در اغلب شرایط، معقول نیست درباره یافتن «تمامی آلترناتیوها» صحبت کرد. ایجاد آلترناتیوها، فرآیندی پرهزینه و طولانی است؛ و فرآیندی است که در دنیای واقعی، به ندرت امکان تحقق دارد. نظریه های جست وجوی بهینه می تواند بر چنین فرآیندهایی پرتو بیفکند؛ اما به دلیل محدودیت های مربوط به پیچیدگی رفتار بشری، ایجاد آلترناتیو که در آزمایشگاه مشاهده شده است، به درستی به جست وجوی اکتشافی برای یافتن آلترناتیوهای رضایت بخش یا آلترناتیوهایی که نشان دهنده بهبود در موارد موجود قبلی است، توصیف شده است.

ارزیابی پیامدها: محدودیت های شناختی در این حالت، فقدان آگاهی، و محدودیت های توانایی پیش بینی آینده نیز نقشی مرکزی در ارزیابی آلترناتیوها ایفا می کند. محدودیت های شناختی، محدودیت های اطلاعات خاص نیستند؛ بلکه در بیشتر موارد، محدودیت هایی بر کفایت نظریه های علمی هستند که می توان از آنها برای پیش بینی پدیده های متناسب استفاده کرد. به طور مشابه، درستی پیش بینی های اقتصادی با الگوهای کامپیوتری، به شدت با فقدان آگاهی درباره مکانیزم های اقتصادی اساسی نشان داده شده در معادلات مدل، محدود شده است.

معیار انتخاب: در تابع مطلوبیت، فرض می شود انتخاب بشری سازگار است؛ درحالی که آنچه در واقعیت مشاهده می شود، همیشه چنین نیست. فرض حداکثرسازی ممکن است بار محاسباتی سنگینی (غالبا غیرقابل تحمل) نیز بر دوش تصمیم گیرنده بگذارد. نظریه عقلانیت محدود به دنبال مشخص کردن رویه های انتخابی است (در نظریه و در رفتار عملی) که از لحاظ محاسباتی ساده ترند و می توان ناسازگاری الگوهای انتخاب بشری را لحاظ کرد.

عقلانیت رویه ای و اساسی: نظریه های عقلانیت محدود، در این صورت نظریه های تصمیم گیری و انتخاب هستند که در آنها فرض می شود تصمیم گیرندگان خواهان حصول به اهداف هستند و برای رسیدن به آن هدف، تاآنجا که ممکن است از ذهن خود استفاده می کنند. نظریه های عقلانیت محدود، نظریه هایی هستند که در آنها، برای توصیف فرآیند تصمیم، ظرفیت های عملی ذهن بشر درنظر گرفته می شود.

نظریه استاندارد مطلوبیت ذهنی به دنبال محاسبه فرآیندی نیست که بشر برای اتخاذ یک تصمیم از آن استفاده می کند؛ بلکه دستگاهی برای پیش بینی انتخاب است، با فرض آنکه واکنش بهینه عینی به وضعیت ارائه شده باشد. ادعا در این نظریه این است که مردم به گونه ای انتخاب می کنند که گویی درحال حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری ذهنی هستند.

نظریه های عقلانیت محدود، در تلاش برای تسخیر فرآیند عملی تصمیم و نیز اساس خود تصمیم نهایی، بلندپروازانه هستند. یک نظریه واقعی از این نوع را می توان تنها برمبنای دانش تجربی ظرفیت ها و محدودیت های ذهن بشر ــ یعنی بر مبنای تحقیق روان شناسانه ــ بنا کرد.

عقلانیت محدود در اقتصاد نئوکلاسیک: نباید فرض کرد که نظریه اقتصادی جریان اصلی در زمینه محدودیت های شناختی بشری به طور کامل روشن است. درواقع برخی از مهم ترین اختلاف نظرها در نظریه اقتصاد کلان ممکن است عدم توافق در جاهایی باشد که محدودیت های عقلانیت بشری قرار دارند. برای مثال، یکی از دو مکانیزمی که برای کم اشتغالی و چرخه های تجاری در نظریه کینزی درنظر گرفته می شود، عبارت است از توهم پولی که نیروی کار از آن آسیب می بیند (یک حالت روشن عقلانیت محدود). در نظریه انتظارات عقلایی چرخه تجاری، محدودیت شناختی عبارت است از ناتوانی صاحبان مشاغل در تبعیض قایل شدن میان جابه جایی قیمت های صنعت و جابه جایی های سطح عمومی ـ قیمت که نوع دیگری از توهم پولی است. بنابراین، تفاوت های اساسی میان این نظریه ها از استنتاجات مختلف متخذه از فروض عقلانیت ناشی نمی شود؛ بلکه نتیجه دیدگاه های مختلفی است در این باره که کجا و چه وقت برقراری این فروض متوقف می شود.

تمایز نظریه های معاصر عقلانیت محدود، با الگوی مطلوبیت انتظاری، در این است که در نظریه عقلانیت محدود تأکید می شود الگوی عقلانیت بشری باید از مطالعه تفصیلی و سیستماتیک تجربی رفتار تصمیم گیری بشری در آزمایشگاه و موقعیت های دنیای واقعی به دست آید.

نظر شما