جلوه های هنر در صحن و سرای حضرت معصومه(س)
مجله فرهنگ کوثر فروردین 1376، شماره 1
نویسنده : حجت کشفی
54
هنر
تعریف دقیق و جامع هنر بدون بحثهای طولانی دشوار است، اما با نقل مطالبی از صاحب نظران و هنرشناسان می توان راه را برای ورود به یک سلسله مقالات هنری بازکرد:
«هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه اداکردن است، منتها این شیوه بیان از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق تر و ماندگارتر است، دقت در هریک از این چند تعبیری که عرض کردم: رساتربودن، دقیق تر بودن، نافذتر و ماندگارتربودن، در فهم معنای هنر کمک می کند، ای بسا که یک گزارش غیرهنری گرچه علمی و تحقیقی و دقیق، خاصیت ارائه هنری را نداشته باشد. ابزارهای هنری بی شک، رساترین، بلیغ ترین و کاری ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است.» (1)
هنر این خصوصیت را دارد که به خاطر ملایمت با طبع آدمی، بی شک در طبع او اثر می کند. هر هنری در طبع آدمی اثر می گذارد، اگرچه آن کسی که مورد اثر قرارگرفته نتواند آن هنر را تحلیل کند هنر اثر خود را می گذارد، یعنی دل را منقلب می کند و اثری در روح باقی می گذارد، هرچه مایه هنری کمتر باشد، این اثر هم کمتر می شود.» (2)
«بر این نکته می توان اتفاق کرد که «هنر می تواند معنای واقعی همه چیز را بهتر از آنچه ما می بینیم نشان دهد.» (3)
«دانشمند روابط عالم هستی را اندازه گیری می کند، هنرمند این روابط را حدس می زند و آنها را از نو با صورتی روشن به بیان درمی آورد، هردوی آنها در پی ادراک جهانند یکی از راه عقل، دیگری به مدد عاطفه، هردوی آنها زبده هائی از عالم هستی بیرون می کشند، حاصل استخراج دانشمند «حقیقت » خوانده می شود، و از آن هنرمند «زیبائی.» (4)
با صرف نظر از پیام و محتوای مخفی شده در اندام اثر هنری، هریک از آثار موجود دربردارنده مجموعه ای از آگاهیها، فنون و قواعد علمی است. یک اثر هنری نظیر مسجد شیخ لطف الله یا مسجد جامع اصفهان نشان می دهد که مهارتهای هندسی و ریاضی فراوانی در پدیدآمدن آن به کار رفته است; هریک از قطعه های کاشی، سنگ و گچبریها نشان می دهد که ابزارهای مهندسی و معماری آن زمان چه بوده، میزان دانایی پدیدآورندگان درباره مصالح، رنگ و فضا در چه پایه ای قرار داشته است. وقتی که یک قرآن نفیس از عهد تیموری یا صفوی زیر ذره بین کارشناسان قرارمی گیرد، فنون کاغذسازی، رنگ سازی، ابزار ترسیم و نگارگری، عناصر تشکیل دهنده مرکب، بافت ویژه جلد و آشکار می شود و هر بخش آن رساله و یا حتی کتابی از فن و دانش را به نسل حاضر منتقل می سازد.
هرگز نباید هیچ اثر هنری به جای مانده از گذشته را سبک شمرد و بسادگی از کنار آن گذشت، بویژه اگر آن اثر با انگیزه های پاک و مقدس دینی پدیدآمده، گویای اعتقادات خالص نسلهای گذشته باشد.
صحن و سرای حضرت
معصومه(علیهاسلام)
بارگاه حضرت معصومه(علیهاسلام) و آثار علمی و فرهنگی به جای مانده در کتابخانه و موزه آستان مقدس قم، همانند غالب بناهای اسلامی و گنجینه های دینی، از مواریث گرانبهایی است که همراه با قداست و طهارت معنوی، دانش و هنر گذشتگان را به ما منتقل می کند. این مجموعه برای پژوهشگران موضوعی تازه و دست نخورده است. هرچند قدمت تاریخی و نفاست اماکن مقدس قم و عراق بسیار والاست، ولی متاسفانه شرق شناسان و هنرپژوهان داخل و خارج چنانکه باید بدان نپرداخته اند. در نوشته های این محققان آنقدر که درباره اصفهان و سایر بلاد ایران مطلب به چشم می خورد درباره حرمهای مطهر قم و عتبات عالیات دیده نمی شود، شاید علت اصلی این امر آن باشد که شرق شناسان و ایرانگردان غربی، که پایه گذار تحقیقات باستان شناسی هستند، بنا به سبب ویژگیهای مذهبی نتوانسته اند به صحن و سرای مطهر امامان و امامزادگان نفوذکنند و براحتی سایر ابنیه به بررسی و مطالعه این آثار بپردازند. عتبات عالیات و حرمهای مطهر امامان و ذراری رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پناهگاه دردمندان، عبادتگاه پارسایان، جایگاه عالمان و نیک نهادان است. هدف کسانی که به این مکانهای مقدس روی می آورند چیزی جز تامین نیاز معنوی، محبت و ولایت، اخلاص و تقرب به ذات لایزال الهی نیست.
این انگیزه ها چنان پاک و مقدس است که زائران و عاشقان به خانه توجه ندارند و صاحب خانه را می جویند. بسیار کسان هستند که سالهای دراز پروانه حرم و جلیس مسجد و محراب بوده اند، اما به ظاهر بنا و آثار گرانبهای هنری و تاریخی کمترین توجهی نداشته اند. در این مکانهای سراسر نور، شور درون و اشک و آه سوزان به دیدگان اجازه نمی دهد تا این فضای ملکوتی و مقدعس را موضوع بررسی و تحقیق صرف قراردهد و شاید اغلب مؤمنان پرداختن به ظواهر دل انگیز بیوتات حرم را نوعی گستاخی و بی ادبی تلقی می کنند. ما نیز اگر تحقیق و مطالعه در آثار هنر اسلامی، مخصوصا در این اماکن مقدس، را وظیفه حتمی خود نمی دانستیم، به این کار حساس و دقیق دست نمی زدیم.
به هر صورت مسلمانان و دین باوران بیشتر و پیشتر از بیگانگان باید سرمایه های معنوی و مادی خود را بشناسند و در نگاهداری آنها بکوشند. نادیده گرفتن این وظیفه و نبودن برنامه صحیح باعث شد تا بیگانگان بسیاری از نفایس اسلامی ما را به یغما ببرند; در این باره اظهارات اولین سفیر آمریکا در ایران مایه عبرت و اندوه است:
«... ولی افسوس که عده زیادی از این بقعه ها و آرامگاه ها بتدریج رو به ویرانی گذاشت و تزئینات و سرامیک های آن بتاراج رفت و در سالهای اخیر با قیمت های گزاف از طرف دلالان خارجی خریداری شد و روانه خانه کلکسیونرهای هنری و موزه های بزرگ جهان گردید. یکی از بهترین آثار این دوره تزئینات سرامیک داخلی مسجد سلطانیه بود که همگی آن به یغما به موزه های خارجی رفت و متاسفانه از آن فقط دیوار خالی بجا مانده است و از همه این تزئینات مهمتر کاشیهای سردر مسجد سلطانیه بود که تا این اواخر باقی بود ولی یک مرتبه بطرز مرموزی ناپدیدشد اخیرا برای اینکه جلوی این تاراج و دزدی آثار نفیس قدیمی را بگیرند در مورد کسانی که اقدام به سرقت این قبیل آثار نمایند حکم مرگ صادر می شود ولی پول زیادی که به کلکسیونرها و موزه ها بابت این آثار می پردازند آنقدر زیاد و قابل توجه است که بازهم اشخاص جان خود را به خطر انداخته و به این دستبردهای هنری ادامه می دهند، آرامگاه مشهور حضرت امام رضا(علیه السلام) در مشهد نمونه دیگری از شاهکارهای معماری ایرانی ها مخصوصا در رشته سرامیک است، البته مسیحیان اجازه بازدید از این آرامگاه را ندارند و از فاصله مشخصی بآن نمی توانند نزدیک شوند ولی عظمت آن را گنبدهای طلائی، کاشیکاری و گلدسته های زیبای آن از فواصل دور دیده می شود و هنرشناسانی که این بنای مهم را دیده اند از عظمت و نبوغ هنری که در آن بکار رفته حکایت می کنند کاشی های لعاب دار قدیمی ایرانی که در این بنا بکاررفته ارزش فوق العاده زیادی دارند، بطوری که موزه ها برای هر کاشی لعاب دار قدیمی مبلغی در حدود 500دلار به دلالانی که آنها را به طور قاچاق از ایران خارج می کنند، پرداخت می نمایند، این کاشیها که لعابی از شیشه دارند در چند بنای تاریخی دیگر ایران هم بکار رفته اند که درخشندگی و جلای خاصی دارند و مانند بلور نور را تجزیه کرده و باطراف منعکس می نمایند.»
هنر اسلامی قطعی ترین و درست ترین داوری این است که هنرهای اسلامی از «قرآن » و «مسجد» سرچشمه گرفته است همه کسانی که هنر اسلامی را، به عنوان یک مقوله فرهنگی، بی طرفانه مطالعه و بررسی کرده اند به این نتیجه رسیده اند که منبع اصلی هنرهای دینی در تمام سرزمین های مسلمان نشین قرآن و مسجد بوده، حتی به جرات میتوان گفت همه رشته های هنری در کشورهای اسلامی بنحوی ریشه در مقدسات دینی دارند; سخن شرق شناسان و ایران شناسان در این باره گواه روشنی است:
«اعتقاد به اسلام که میان غالب ایرانیان بنا برغبت شخصی بود، هنر نوی را که در نظر شرقیان هنری بس مهم بود بوجود آورد و تقدیر آن بود که این هنر در ایران به اوج خود برسد و آن هنر خطاطی بود، احترام به کلام مقدس خداوند که چاوش سعادت و زندگی جاوید بود باعث بوجودآمدن احترام آمیزترین کتابت ها شد. خط بدوی عرب بظرافت گرایید و توسعه یافت و اولین پیشرفتهای هنر خط در شهر کوفه انجام گرفت و خط کوفی منسوب باین شهر بواسطه ظرافتش شهرت زیادیافت. الفبای قوی و اصیل مدون شد که عظمت کلام الهی را شایسته باشد، نبوغ ایرانی این الفبا را معقول و متناسب ساخت تا بجایی که خط کوفی تزئینی ترین و گویاترین خطوط گردید. ذوق بخط خوش که این جنین انگیخته شده بود به اشتیاقی منجرشد که حتی بوسواس کشید آتش این اشتیاق مدت هزارسال در دل مسلمین افروخته بود ...».
«... ظهور اسلام ایمانی جدید و ارزشهای تازه و حدودی نو بوجود آورد، قصور و معابد عظیم ساسانی کم کم جای خود را به مساجد داد، مسجد که مرکز اجتماع سیاسی و مذهبی مردم بود، ابتدا یعنی در قرن هفتم میلادی بسیار ساده بود، در این قرن مسجد بنائی بود که در آن نماز جماعت برگزار می شد و یا وقایع و اخبار اعلام می گردید، اما بزودی بیان «احساس » و «عبادت » در نقشه و ساختمان مساجد رعایت شد، در قرن هشتم میلادی مساجد دارای عظمت مؤثر و زیبائی خاص گردیدند، در عین حالیکه ساختمان آنها تا حدی ادامه سبک معماری ساسانی با تزئینات ساده و باشکوه بود».
«چیزی که بیش از همه در این فعل و انفعال جهت ایجاد وحدت و پاسخ به جمیع مسائل زندگی قاطعیت داشت قرآن بود. انتشار قرآن بزبان اصلی و فرمانروائی مطلق خط عربی، پیوندی بوجود آورد که تمام دنیای اسلام را بهم مربوطساخت و عامل مهمی در خلق هر نوع اثر هنری گردید.»
شاید از همه نوشته ها و داوریها، اظهارات تیتوس بورکهارت، ژرفتر و سنجیده تر باشد. وی در کتاب «هنر اسلامی » مطالبی عنوان می کند که پذیرفتن آن برای خواننده معمولی و بی اطلاع از جنبه های شگرف هنری بسیار دشوار است:
«اگر کسی ناگزیر شده به پرسش اینکه «اسلام چیست؟» پاسخ گوید به یکی از شاهکارهای هنر اسلامی مانند مسجد قرطبه یا مسجد ابن طوطون در قاهره یایکی از مدرسه های سمرقند یا حتی تاج محل اشاره کند این پاسخ خود معتبر است، زیرا که هنر اسلامی خود نمودار همان مفهومی است که از نامش بر می آید بی هیچ ابهامی ... هنر اسلامی گویا ممتاز است به اینکه پیوسته با روح اسلام سازگاری داشته باشد و این سازگاری دست کم در مظاهر اصلی آن مانند معماری مکانهای مقدس نمودار است به شرط آنکه تحت تاثیر عوامل انحرافی نفوذ بیگانه قرار نگرفته باشد... این مطلب نباید نه شگفت انگیز نماید و نه عجیب، که بیرونی ترین مظهر یک دین یا تمدنی مانند اسلام - که هنر خود بر حسب تعریف آن جلوه گاه بیرونی است - باید نمودار جهان درونی آن تمدن باشد. جوهر هنر زیبایی است و این امر در اصطلاح اسلامی همانا کیفیتی الهی است و بدین لحاظ دارای دو جنبه است: یکی در طبیعت که پوششی است مانند جامه ای زیبا که وجودها و چیزهای زیبا را پوشانیده است اما در وجود خدا یا در ذات هستی، جمال مطلق و خالصی است از میان همه صفات الهی که در این جهان متجلی شده و بیش از همه یادآور هستی مطلق است، پس به عبارت دیگر بررسی هنر اسلامی یا هرگونه هنر مقدعس چون با گونه ای اندیشه بازنگریسته شود رو سوی درکی کمابیش ژرف، از واقعیات معنوی دارد که در ریشه همه افلاک و جهان بشریت خفته است چون از این دیدگاه بنگریم «تاریخ هنر» از پهنه تاریخ درمی گذرد و در برابر این پرسش قرارمی گیرد که: «زیبایی این جهان که هم اکنون از آن یادکردیم از کجا سرچشمه می گیرد و فقدان آن که امروزه جهان را تهدید می کند از کجا مایه می گیرد؟».
صحن و سرای حضرت معصومه(علیهاسلام)چشم انداز بارگاه حضرت معصومه علیهاسلام، از برآمدن آفتاب تا ساعتی پس از آن بسیار دلپذیر و خاطره انگیز است. مسافری که از راه دور می آید اگر با تامل به این مجموعه بنگرد، منظره ای به یادماندنی خواهددید. با وجود دگرگونیهایی که زندگانی ماشینی در سیمای شهرهای اسلامی پدیدآورده، هنوز هم دورنمای شهرهای مذهبی با گنبدها و گلدسته های زیبایش دلنشین است. حرم در مرکز شهر قرارگرفته و این رکزیت شباهت کلی قم را با شهرهای مشهد، کربلا، نجف اشرف و کاظمین به یاد می آورد، در همه این بلاد حرمهای مطهر در وسط شهر قرارگرفته و آبادیها، بتدریج و بطور طبیعی در اطراف این کانونها شکل گرفته است. آنچه در تمام این مراکز به چشم می خورد بارگاه مقدس، مسجد، مدرسه، صحن های وسیع با حجره های متعدد و اماکنی برای آسایش زائران و رفع نیازهای آنهاست.
پیوند عبادت و درس، نیایش و دانش، پارسایی و طلب علم و کتاب خدا و کتابهای علمی از عناصر جدایی ناپذیر این مجموعه هاست. در آستان امامان و امامزادگان(ع) عالمان، پارسایان و عابدان بسیار دیده می شوند، ارتباط دانشمندان دینی با توده مردم به اصیل ترین صورت نمایان است; در فهرست بناهای حرم در همه اماکن مقدس وجود مسجد و مدرسه حتمی است و زیارتگاه از هر بنای مذهبی دیگر به مسجد نزدیکتر است. کسانی که در شهرهای مقدس زندگی می کنند پیوسته در مساجد بزرگ و اماکن مذهبی حضور می یابند چنانکه باید ویژگیهای معماری و چگونگی ابنیه و آثار مذهبی را حس نمی کنند، اما مسافری که از بیرون می آید اگر به دیده تحقیق بنگرد، نکته های حکمت آمیز بسیار خواهدیافت.
«در مسجد همیشه بروی مردم باز بود و به همه مسلمانان به یک اندازه تعلق داشت غریب خانه بدوش همان حق را سبت به پذیرایی روحانی و جسمانی در مسجد دارد که امیر صاحب جاه یک شهر ... از آنجا که مسجد در سراسر زندگی مردم از لحاظ روحانی همراه است و از آغاز چنین بوده، اغلب با وجود شهر درآمیخته و بی شک میتواند کانون آن شمرده شده و آن را با ضمائم گوناگونش می شود یک بنای آسمانی در دل شهرهای زمینی به شمار آورد.»
حرم و زیارتگاه نیز چنین است; این در، مخصوصا به روی نیازمندان و دردمندان و آنهایی که از همه جا رانده شده اند، پیوسته گشوده است. در شهرهای بزرگ زیارتی درهای حرم در تمام ساعات شبانه روز باز است، رواقها و اطراف ضریح از جمعیت زائر، نمازگزار و حاجتمند موج می زند; هرچه زمان پیش می رود هجوم جمعیت مشتاق، که از راه های دور می آیند، بیشتر می شود.
در سالهای اخیر، مخصوصا شبهای جمعه و چهارشنبه، اجتماع عظیم توده های علاقمند در بیوتات حرم حضرت معصومه(ع) و مسجد جمکران شوق انگیز است.
حرمهای امامان و امامزادگان نیز مانند مسجد، در طول تاریخ اسلام، محل درس و بحث بوده است. در زمان حاضر پیوند درس و عبادت بیش از همه جا در حرم مطهر قم دیده می شود. در تاریخ سرزمینهای اسلامی چنان می خوانیم که معمولا مدرسه و کتابخانه ای به مسجد متصل بود. هرچند امروزه این ویژگی در بسیاری از مناطق فراموش شده، اما هنوز در غالب شهرهای بزرگ نظیر مشهد مقدس، اصفهان و قم دیده می شود. ارتباط مدرسه و حرم و کتابخانه در حریم دخت موسی بن جعفر(ع) نه تنها ضعیف نشده، بلکه در پرتو انوار عنایات فاطمه معصومه(س) از گذشته استوارتر شده است.
کسی که تاریخ اسلام را مطالعه کند مسجد را پایگاه سیاست، چه سیاستهای باطل و چه سیاستهای حق، می یابد; فرمان خلفا و سلاطین، اعلان جنگ و بسیج و حتی جلوس حکمرانان و برقراری حکومتها در مساجد باطلاع مردم می رسید.
این حقیقتی است که پژوهندگان تمدن و هنر اسلامی به آن تصریح کرده اند و ما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد جوشش آن بوده ایم. تجدید حیات سیاسی مردم در مساجد و بناهای مذهبی ره آورد گرانقدری است که، پس از دوران دراز رکود، به یمن نهضت اسلامی مردم ایران به دست آمد. اینک با این زاویه دید بهتر می توانیم اسرار و حکمت معماری اماکن مقدس را دریابیم. بنایی که باید ارتباط آسمانی و سرنوشت اجتماعی و سیاسی مردم، زیر سقفهای آن رقم زده شود، ضرورتا در شکل و سیمای ظاهر دارای چهره ای خاص خواهدبود. بیننده هشیار راز و رمز گنبد، گلدسته، صحن و طاق و رواق را می جوید و با اندکی تفکر درمی یابد که هدف از این سازه ها پذیرش بی ریا و بی منت همه طبقات و تامین آسایش آنها در انجام دادن فرایض دینی، مناجات، درس و بحث و تلاوت قرآن است و این هدف آسمانی بنایی خاص می طلبد; بنایی که باید در طراحی، مصالح ساختمانی، رنگ، نور و زیور با مقاصد معنوی هماهنگ باشد.
پی نوشتها:
1 - مقام معظم رهبری، هنر، ص 9.
2 - همان، ص 11.
3 - سینما از دیدگاه هنر، ص 3.
4 - معنی زیبائی، ص 49.
5 - مقصود گنبد سلطانیه است که در بازمانده شهر تاریخی سلطانیه، واقع در6کیلومتری جنوب راه زنجان به قزوین، قراردارد، و از بناهای الجاتیو پادشاه مغول است. گروهی آن را از بزرگترین و جالبترین بناهای ایران پس از اسلام دانسته اند. این بنا در طول تاریخ صدمات فراوان دیده و در حال حاضر مرمت و نگهداری می شود.
6 - س ج و بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه حسین کردبچه، ص 228.
7 - پرفسور آرتور پوپ، مقاله نظری به هنر ایران، مجله هنر و مردم شماره 27 دی ماه 1343. پوپ دارای اثر بسیار بزرگی، به زبان انگلیسی، درباره هنر ایران و اسلام است که در16 مجلد مکررا به چاپ رسیده است.
8 - ارنست کوئل، هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، ص 6.
9 - تیتوس بورکهارت، هنر اسلامی، ترجمه مسعود حبیب نیا، ص 16.
10 - پوپ، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، فصل 3.
نظر شما