موضوع : پژوهش | مقاله

جامه کعبه در عصر جدید

مجله  میقات حج  تابستان 1379، شماره 32 

نویسنده : محمد الدقن/ هادی انصاری
103
تسلط محمد علی بر اوقاف و ساختن جامه از خزانه مصر
وقتی محمد علی در ربیع الأول سال 1220 ه . والی مصر شد، همچون گذشته، از درآمد اوقافِ ویژه جامه، اقدام به ارسال کاروان محمل و جامه و خزانه کرد و همه ساله هدایای تخصیص یافته بر حرمین شریفین؛ مکه مکرمه و مدینه منوره را ارسال می نمود.

در روز دوشنبه 14 ذی القعده سال 1220 ه . جشن حرکت کاروان محمل و جامه کعبه پایان گرفت و امیر الحاج در آن سال «مصطفی جاویش العنتبلی» بود که صراف خزانه نیز او را همراهی می کرد. در روز جمعه 18 ذی القعده کاروان حج مصری، به همراه جامه و محمل، راهی «سوئز» شد تا از آنجا، از راه دریا به سوی «جده» حرکت کنند.

در سال 1221 ه . جشن حرکت جامه و محمل، در روز شنبه هشتم ذی القعده برگزار شد و ناظر جامه(1) «محمود آغا الجزیری» بود.

پیشاپیش کاروان، آغا و والی و حسابدار و گروه راهنمایان و نیز جمع بسیاری از سربازان حرکت می کردند. به دنبال آن کاروان، کاروان دیگری به سرپرستی امیرالحاج مصری، «مصطفی جاویش العنتبلی» به سوی آن سرزمین مقدس به حرکت درآمد.

در آن سال، امیر سعود ـ رهبر سلفی ها ـ به همراه لشکری عظیم حج گزارد و وی با امیر کاروان مصری، مصطفی جاویش برخورد تندی کرد و نسبت به بدعت هایی نظیر طبل ها و نی لبک ها، که به همراه خود آورده بودند و آنها را می نواختند، اعتراض و سرزنش نمود.

«جبرتی» درباره سخنانی که میان آن دو ردّ و بدل شد، چنین می نویسد:

«... مسعود وهابی با لشکری فراوان به مکه رسید و حج را در میان مردم، بی آن که به کسی آسیبی برساند و در امنیت کامل و ارزانیِ ارزاق به جا آورد، سپس «مصطفی جاویش» امیر کاروان مصری را احضار کرد و بدو گفت: این چوب دستی ها و طبل هایی که به همراه کاروان شما است، چه معنایی دارد؟! منظور او از چوب دستی، محمل بود. امیرالحاج در جواب گفت: آنها طبق عادت، اشاره و علامت برای اجتماع مردم است. سعود گفت: پس از این سال چنین چیزهایی را به حج نیاور و اگر بیاوری همه را آتش خواهم زد...»(2)

از آن سال بود که ارسال جامه از سوی مصر متوقف شد تا این که دولت عثمانی بار دیگر نفوذ خود را بر سرزمین های مقدس گسترانید و مصر مجددا ارسال جامه را در موسم سال 1228 ه . از سر گرفت.(3)

گفتنی است، هنگامی که مصر تهیه و ارسال جامه را از سرگرفت، هزینه آن را از محل درآمد وقف زمان سلطان سلیمان قانونی صرف نکرد، بلکه از محل خزانه مصری پرداخت. این بدان جهت بود که در سال 1228 ه . محمد علی، والی مصر به تمامی اوقاف مصر دست گذاشت، به طوری که حتی اوقاف جامه شریف کعبه و اوقاف حرمین شریفین نیز مستثنی نشد. او تمامی اوقاف مصر را به خزانه مصر وارد کرد. از آن پس اداره ویژه ای به نام «اوقاف حرمین شریفین» به وجود آمد که تمامی موارد وقف این سرزمین، زیر نظر آن قرار گرفت و پس از آن بود که تمامی هزینه های جامه کعبه مشرفه و موارد تخصیص یافته به حرمین شریفین؛ شامل خزانه و حبوبات و خوار و بارهای گوناگون، همگی از محل خزانه مصری تأمین می گردید.

بی شک این گونه تصرفات از سوی محمد علی، تجاوز و تعدی به این وقف عظیم به شمار می آمد که در نتیجه، جامه کعبه و موارد ارسالی به حرمین شریفین، وابسته به شرایط سیاسی دولت گردید و هرگاه شرایط سیاسی میان حکومت مصر و دستگاه حاکمه حجاز دستخوش تغییرات می شد و به سردی می گرایید، تأثیر به سزایی در ارسال جامه از مصر و یا توقف آن می گذاشت، تا آنجا که در مواردی دستگاه حاکمه حجاز از پیاده شدن جامه کعبه در سرزمین های مقدس جلوگیری کرد. در این باره سخن خواهیم گفت.

در هر صورت، مصر جامه کعبه را به همراه محمل، در هر سال به سوی این دیار می فرستاد و این نشان می دهد که آنان نسبت به انجام وظیفه دینی خود در مورد بیت اللّه الحرام جدی بوده اند.

در روز هشتم رمضان سال 1332ه . آتش جنگ جهانی اول شعله ور گردید و مصر به عادت همیشگیِ خود، در آن سال نیز جامه کعبه مشرفه را ارسال کرد.

هنگامی که دولت عثمانی به همیاری آلمان و متحدین بر ضدّ انگلیس و هم پیمانانش وارد جنگ شد، به تصوّر آن که انگلیس اعلام حمایت از مصر کرده است، مانع از ارسال جامه به کعبه شد و خود جامه کعبه را مهیّا ساخت و آن را به وسیله راه آهن حجاز به مدینه منوره فرستاد و این در حالی بود که حکومت مصر جامه کعبه را همانند گذشته در سال 1333 ه . بدون محمل به این دیار ارسال کرد، به این صورت که مأموران سلطنتی، محمل، جامه و خزانه را به مرز جده رساندند و در آنجا آنها را به نماینده امیر مکه تحویل دادند و خود به مصر بازگشتند.

به طراز (= کمربند) جامه یاد شده نام «سلطان حسین کامل»، پادشاه مصر، اوّل صفر 1333 تا 22 ذی الحجه 1335 ه .) در کنار نام سلطان عثمانی «محمد رشاد» نقش بسته بود. امیر مکه مکرمه «شریف حسین بن علی» با والی حجاز «غالب پاشا» اتفاق نمودند قطعه ای را که نام سلطان مصر بر آن بود، از روی جامه بردارند و قطعه قدیمی را که تنها نام(4) «سلطان محمد رشاد» بر آن نوشته شده بود، جایگزین کنند، پس خاندان شیبی ها (پرده داران کعبه) این کار را به انجام رسانیدند.

اما جامه ای که از سوی دولت عثمانی ارسال گردید، همچنان تا سال 1341 ه . در مدینه منوره باقی ماند.

مصر در هر سال برای کعبه مشرفه جامه ای ارسال می کرد و در سال 1336 ه . بر روی جامه فرستاده شد، نام سلطان «فؤاد اول» که در 22 ذی الحجه سال 1335 ه . بر حکومت مصر دست یافته بود، دیده می شد و این بعد از قیام «شریف حسین» بود که به عنوان انقلاب عربی بر ضدّ حکومت ترکیه، در رمضان سال 1334 ه . راه انداخت. همچنین به فرمان سلطان فؤاد اول پرده نوینی را جایگزین پرده پیشین که نام خدیو «عباس حلمی دوم» بر آن بود، کردند.

از آن پس تا سال 1341 ه . جامه کعبه همچنان همه ساله به نام سلطان «فؤاد اول» ارسال می گردید که بر جامه یاد شده، جمله «صاحب الجلالة الملک فؤاد الأول» نقش بسته بود.(5)

ماجرای هیأت اعزامی پزشکی
و بازگشت جامه در سال 1341 ه .
در سال 1341 ه . اختلافی میان حکومت مصر و شریف «حسین بن علی»، پادشاه حجاز پیش آمد. حادثه این گونه بود که به هنگام رسیدن محمل مصری، به وسیله کشتی اختصاصی به مرز جده، به همراه آن، جامه کعبه مشرفه و گندم و سربازان و پاسداران محمل و نیز هیأت پزشکی قرار داشتند. «شریف حسین» به آمدن هیأت پزشکی اعتراض کرد و مانع از ورود آنان به مکه مکرمه شد. به دنبال این اختلاف کاروان محمل به وسیله همان کشتی با تمامی تجهیزاتش؛ نظیر گندم و جامه کعبه و جز اینها، که شامل خزانه و مستمری ها و صدقات بود، از مرز جده برگردانده شد. این حادثه در پایان ماه ذی القعده آن سال اتفاق افتاد. «شریف حسین» هنگامی که وضع را چنین دید، تلگرافی به مدینه منوره زد و از امیر آن خواست به سرعت جامه ای را ـ که عثمانیان در سال 1333 ه . ساخته و در مدینه منوره به ودیعت نهاده بودند ـ به مرز «رابغ» ارسال نماید.

نامبرده آنگاه یکی از کشتی های خود در جده را راهی رابغ کرد تا جامه را به جده انتقال دهد و این کار به سرعت انجام شد و سپس از جده به مکه مکرمه انتقال یافت.

جامه، در همان روزی که کعبه به وسیله آن پوشانده می شد؛ یعنی در روز عید قربان، به مکه رسید و کعبه در سال 1341 ه . پوشانیده شد.(6)

در این میان برخی از محققان معاصر(7) جریان اختلاف میان حکومت مصر و شریف حسین را که منجر به بازگردانده شدن جامه و سایر موارد اهدایی به مصر گردید، بررسی کرده و در پایان حکومت مصر را مورد سرزنش و توبیخ قرار داده اند.(8)

در سال 1342 ه . شریف حسین با توجه به اختلافی که میان او و حکومت مصر به وجود آمده بود و از بیم آن که مبادا در سال بعد جامه از مصر ارسال نگردد، دستور داد برای احتیاط جامه ای از نوع قیلان(9) در عراق تهیه کنند که این جامه بافته شد و آماده گردید. لیکن در سال یاد شده اختلافات برطرف گردید و مصر مجددا جامه کعبه را ارسال کرد که بر کعبه معظمه پوشانده شد. جامه ساخته شده به دستور شریف حسین، همچنان محفوظ ماند تا این که در سال 1343 ه . وقتی «ملک عبدالعزیز آل سعود» به مکه مکرمه سلطه یافت و میان او و شریف حسین جنگ درگرفت و سپس این درگیری میان او و شریف علی بن الحسین (ملک علی بن الحسین) تا جمادی الثانی سال 1344 ه . ادامه یافت و ارسال محمل و جامه از مصر به دلیل جنگ های یاد شده متوقف گردید، «ملک عبدالعزیز آل سعود» در سال 1343 ه . کعبه را با همان جامه قیلانی پوشانید.(10)

ماجرای محمل و توقف ارسال جامه از مصر به مدت ده سال

در سال 1344 ه . جنگ با عقب نشینی ملک علی بن الحسین از حجاز (جمادی الثانی 1344 ه .) به پایان رسید و قدرت در دست ملک عبدالعزیز آل سعود قرار گرفت. پس در آن سال، جامه کعبه مشرفه به همراه محمل ارسال گردید که جامه ارسالی بر کعبه قرار داده شد، لیکن در آن سال حادثه مشهور محمل در منا اتفاق افتاد. و آن بدین صورت بود که: میان پاسداران محمل مصری و برخی از اعراب، به علت همراهیِ گروه موزیک و طبل زنان و نی زنان و سنت های دیگری که هیچ گونه تضادی با دین نداشت لیکن سلفی ها آن را بدعت می دانستند، درگیری رخ داد و اعراب به محمل یورش بردند.

در این درگیری پاسداران محمل برای پراکنده کردن متجاوزان گلوله هایی شلیک کردند که در نتیجه هرج و مرج و سر و صدا میان حاجیان به وجود آمد. این امر موجب گردید که ملک عبدالعزیز آل سعود از ورود محمل و سربازان آن، به سرزمین حجاز جلوگیری به عمل آورد که در نتیجه مصر از ارسال جامه کعبه در سال 1345 ه . خودداری کرد و این امر را منوط به تفاهم میان مصر و دولت عربستان دانست.

وقتی در سال یاد شده جامه شریفه از مصر ارسال نشد، ملک عبدالعزیز آل سعود فرمان داد که در ماه ذی الحجه، جامه کعبه را به سرعت مهیا سازند که این جامه ظرف چند روز از ماهوت سیاه ارزشمندی که دارای آستری گران بها بود فراهم گردید. این جامه در زمان مقرر خود؛ یعنی در دهم ذی الحجه سال 1345 ه . بر کعبه پوشانده شد.(11)

قرار داد تفاهم میان مصر و سعودی
و ارسال مجدد جامه از مصر
به دنبال این ماجرا، تماس هایی میان دو دولت مصر و سعودی برقرار گردید و در نتیجه تفاهمی میان دو طرف به وجود آمد، سپس «فؤاد بیک حمزه» وزیر امور خارجه سعودی به عنوان نماینده از سوی ملک عبدالعزیز آل سعود برای مذاکره درباره موارد اختلاف، که در نتیجه آن، ارسال محمل و جامه و سایر هدایای اختصاص یافته به حرمین شریفین متوقف گردیده بود، به مصر سفر نمود.

در این مذاکرات فؤاد بک حمزه وزیر امور خارجه سعودی و آقای «فوزان السابق» کاردار امور سعودی در مصر از سویی و از سوی دیگر نخست وزیر «مصطفی النحاس پاشا» و «عبدالحمید بدوی پاشا» مستشار حکومتی مصر و «شیخ محمد النبا» رییس اداره امور دینی قاهره با هم به مذاکره پرداختند. این گروه پس از رسیدگی به مسائل مورد اختلاف، قراردادی را میان خود به امضا رساندند و سپس متعهد شدند که چهار بند توافق نامه، همزمان به وسیله مصطفی نحاس پاشا نخست وزیر مصر و فؤاد بک حمزه نماینده وزارت امور خارجه سعودی به نظر پادشاه مصر و نظر ملک عبدالعزیز آل سعود در سعودی برسد و سپس به عرض عموم رسانده شود. زمان اعلان این موافقت نامه پگاه روز جمعه ششم ماه رمضان سال 1355 ه . (20 نوامبر 1936 م .) تعیین گردید.

توافق نامه یاد شده دارای چهار بند بود بدین ترتیب:

1 ـ جامه و محمل.

2 ـ صدقات برای نیازمندان حجاز و اوقاف حرمین شریفین.

3 ـ گذرنامه مصریان و سعودیان.

4 ـ حاجیان و عوارض آنان هنگام ورود به سرزمین حجاز.

این موافقت نامه به دو زبان عربی و فرانسوی در شمارگانی فراوان چاپ گردید و در اختیار روزنامه نگاران مصر و نیز روزنامه «امّ القری» در حجاز قرار داده شد. همچنین در تاریخ یاد شده به وسیله رادیوهای دو کشور نیز اعلام رسمی گردید.

مضمون پیمان یاد شده میان طرفین به صورت زیر خلاصه می گردد:

الف) در مورد جامه و محمل: مصر نسبت به ارسال جامه شریفه در موسم سال جاری (1355 ه .) اقدام کند و محمل نیز همانند سابق در زمان مقرر از قاهره به حرکت درآید و آنگاه که به جده رسیدند، محمل در جده بماند و جامه به مکه مکرمه ارسال گردد و با تشریفاتی که در شأن آن است، جامه بر روی کعبه معظمه قرار داده شود و باید این متن بر روی جامه گلدوزی شود:

«اهدیت اِلَی الْکَعْبَة الْمُشَرّفَة فی عَهْد حَضْرة صاحب اْلجَلالة الْمَلِک عَبْدالْعزیز آل سعود ملک المملکة العربیة السعودیة»(12)

ب ـ درباره صدقات به نیازمندان حجاز و اوقاف حرمین شریفین: دولت مصر درباره از سرگیری صرف صدقات به نیازمندان حجاز و نیز ارسال مجدد غلات اوقاف حرمین شریفین به این دیار و استفاده آن در سرزمین مقدس، تدابیر لازم را اتخاذ کرد که این بند، از آغاز موسم حج سال آینده عملی گردد. گفتنی است که دولت مصر خود نماینده ای جهت نظارت بر امر تقسیم صدقات تعیین نماید و از مازاد غله اوقاف یاد شده ـ در حدود قوانین شرعی ـ بر ساختمان حرمین شریفین و آبریزگاه های متعلق به آن با توافق دو دولت مصر و سعودی نسبت به تصمیمات ویژه ای که اتخاذ می شود در آن کارها عمل نمایند.

ج) درباره گذرنامه مصریان و سعودیان: که این موضوع خارج از بحث ما است.

د) درباره عوارض و مالیات هایی که در هر سال بر حاجیان تعیین می گردد: حکومت عربستان در یادداشت خود به دولت مصر، تصریح کرد که از این پس پیش از موسم حج هر سال، مقررات و آیین نامه های ویژه ای را درباره عوارض و مالیات ها و تکالیفی که هر حاجی هنگام ورود به این سرزمین ملزم به انجام آن می باشد، تعیین خواهد نمود.

ه) اما بند ویژه این موافقت نامه نسبت به محمل و جامه به هنگام ورود آنها به جده: که آن به صورت زیر خلاصه می شود:

هنگام ورود کشتی حامل جامه شریفه و محمل به بندر جده، از سوی دولت عربستان سعودی استقبال رسمی به عمل آید و مراسم سلام نظامی برای آنها اجرا گردد. سپس محمل با نظر بزرگان هیأت اعزامی، تا پایان موسم حج در جایگاه ویژه ای در جده که مورد احترام باشد، قرار گیرد.

سپس کاروان جامه نیز، تا رسیدن به درِ حرم شریف مکی، مورد استقبال قرار گرفته آنگاه در آن مکان تسلیم دولت مردان رسمی عربستان می شود. سپس امیر الحاج نامه ای را که در آن صورت اوقاف حجاز و مبالغ انفاقی و نیز نام اشخاصی که از سوی دولت مصر برای توزیع و تقسیم مبالغ یاد شده تعیین گردیده، به نماینده وزارت امور خارجه عربستان تسلیم می نماید.

همچنین امیر الحاج مصری ـ به هنگام اقامت خویش در حجاز ـ با پادشاه آن ملاقات کرده، نامه ای را که از سوی پادشاه مصر ارسال گردیده، تقدیم می دارد، همچنین جواب نامه یاد شده را نیز خود برای پادشاه مصر دریافت می کند.(13)

اختلاف سیاسی میان مصرو عربستان
و توقف نهایی ارسال جامه از آن
پس از به وجود آمدن تفاهم میان دو دولت و برقراری پیمان یاد شده، مصر ارسال جامه شریفه و وابسته های حرمین شریفین را، دیگر بار از موسم حج سال 1355 هجری از سر گرفت و همچنان همه ساله آن ها را ارسال می کرد. هنگام برپایی انقلاب 23 ژوئیه سال 1952 میلادی / 1371 هجری در مصر، حکومت انقلاب همچنان نسبت به ارسال جامه شریفه مانند پیش توجه ویژه ای از خود نشان می داد و تا موسم حج سال 1381 ه . همچنان در زمان معین نسبت به گسیل آنها اقدام لازم را به عمل می آورد، لیکن در سال یاد شده به علت بروز اختلاف سیاسی میان مصر و سردمداران دولت عربستان سعودی که در آن هنگام در دوران ریاست جمهوری «جمال عبدالناصر» در مصر و ملک «سعود بن عبدالعزیز» در عربستان بود. دولت مصر باز همچنان نسبت به ارسال جامه کعبه و وابسته های آن اقدام لازم به عمل آورد و در زمان معیّنی همانند پیش، آنها را ارسال نمود لیکن دولت عربستان از پیاده کردن جامه کعبه از کشتی در جده جلوگیری کرد و علت آن را این گونه بیان کرد:

«جامه ای که از مصر برای کعبه ارسال می گردد، به علت ساخته شدن از نخ های غیر مرغوب، به سرعت فرسوده و پاره می گردد!»(14)

این عذر بی شک عذری واهی و دلیلی غیر قابل قبول بود؛ زیرا در طول تاریخ طولانی حتی پیش از آن که اسلام به کشور مصر وارد شود، خلفا پارچه قباطی مصر را برای جامه کعبه ترجیح می دادند. از آن پس هنگامی که خورشید اسلام در مصر طلوع کرد، این کشور همواره در طول قرون متوالی، ویژگی خاصی را نسبت به ساخت و تهیه جامه کعبه به دست آورد، تا آنجا که پادشاهان مصر برای پشتوانه این کار، سه روستا را وقف این کار کردند و عایدات آن را به مصرف تهیه کارگاه جامه به کار بردند. همچنین پس از آن که مصر زیر نفوذ قدرت عثمانی درآمد، سلطان سلیمان قانونی هفت دهکده دیگر در کنار سه دهکده یاد شده قرار داد و در نتیجه این موقوفه به ده روستا رسید.

جامه ای که در سال 1381 ه . به مصر باز گردانده شد، تا کنون همچنان در قفسه های چوبی در «کارگاه جامه کعبه»(15) در خرنفش واقع در قاهره قرار دارد و بازدید کنندگان می توانند پس از گذشت ربع قرن از آن تاریخ، آن را همچنان محکم و استوار ملاحظه نمایند.(16)

اما حاجیان مصری و دیگر اعضای هیأت اعزامی همراه جامه نیز پس از این اقدام، از پیاده شدن به خاک عربستان خودداری کردند و ممانعت از پیاده شدن جامه را دلیل ممانعت از حج خویش (و مصدود شرعی)(17) به شمار آوردند و با آن که دولت عربستان کوشش فراوانی برای انجام فریضه حج حاجیان مصری به عمل آورد،(18) لیکن آنان کار را از پیش نبردند و همگی به همراه جامه کعبه بدون انجام مناسک حج در آن سال، به مصر بازگشتند.

در سال 1382 ه . دولت عربستان سعودی اقدام به بازگشایی کارگاه جامه در مکه مکرمه کرد و تا سال 1397 ه . جامه کعبه در این کارگاه مهیا می گردید. از آن پس کارگاه یاد شده به کارگاه نوینی در «امّ الجود» واقع در مکه مکرمه انتقال یافت و از آن هنگام تا کنون جامه شریفه در کارگاه یاد شده بافته و آماده می گردد.

پی نوشتها:
1 ـ به مدیر کارگاه جامه بافی، در آن هنگام ناظر جامه می گفته اند، «مترجم»

2 ـ جبرتی، عجائب الآثار ... ج 6، صص 231، 258، 259 ، 307، 308 و 363

3 ـ همان، ج 7، صص 222 و 225

4 ـ حسین عبداللّه باسلامه: تاریخ الکعبه المعظمه، ص 288 و 289

محمد طاهر الکردی: التاریخ القویم، ج 4، ص 206

5 ـ یوسف احمد: المحمل و الحج، ج 1، ص 262

6 ـ حسین عبداللّه باسلامه،تاریخ الکعبة المعظمه، صص 289 و 290

7 ـ حسین بن محمد نصیف: ماضی الحجاز و حاضره، چاپ اول جده 1349 ه . صص 95 و 96

8 ـ نویسنده کتاب در این جا به صورت مشروح مطلب را عنوان کرده و دو دولت را به محاکمه کشیده است که از مطرح کردن آنها در این بخش خودداری گردید، «مترجم».

9 ـ نوعی پارچه که در عراق تهیه می شده و ظاهرا از مقاومت ویژه ای نسبت به حرارت و سرما برخوردار بوده است، «مترجم».

10 ـ حسین عبداللّه با سلامه، تاریخ الکعبه المعظمه، ص 281

محمد طاهر الکردی، التاریخ القویم، ج 4، ص 207

11 ـ ارزقی، اخبار مکه، ج 1، پاورقی ص 259

یوسف احمد، المحمل و الحج، ج 1، صص 262 و 263

12 ـ در دوران پادشاهی عبدالعزیز آل سعود، فرمانروای دولت عربستان سعودی به کعبه مشرفه اهدا گردید.

13 ـ به متون پیمان نامه های رسمی میان مصر و عربستان منتشر شده در نوشته یوسف احمد، المحمل و الحج، ج 1، صص 20 ـ 14 مراجعه شود.

14 ـ محمد محمد المدنی، رأی الدین فی حادث الکسوه، بحثی علمی، دینی و تاریخی به مناسبت رد ملک سعود نسبت به جامه اهدایی از سوی جمهوری عربی متحد (مصر) به کعبه در موسم سال 1381ه . / 1926 م. طرح کرده است.

15 ـ دار الکسوة الشریفه.

16 ـ مؤلف به دیدار این جامه در کارگاه خود در خرنفش، واقع در قاهره اقدام کرده است.

17 ـ هرگونه ممانعت از ورود به حرم به هنگام موسم را، شرعا، مصدود می گویند.

که در این حال استطاعت حج از مستطیع سلب می گردد. (مترجم).

18 ـ محمد محمد المدنی، رأی الدین فی حادث الکسوة، صص 25، 27 و 28

نظر شما