موضوع : پژوهش | مقاله

تناسب با روحیه شخصی


ابتدا باید ببینیم تفاوت هنر و صنعت در چیست؟ کوزه‌ای که در تپه‌های «سیلک» یافته شده و برای ما هنر محض است آن زمان در زندگی روزمره استفاده می‌شده و کاربرد در زندگی روزانه داشته است. ما در خلاقیت عنصری، چیزی را جایگزین چیز دیگر می‌کنیم، در هنر قطاعی، شرایط هم به همین گونه است، هنر قطاعی امروز پیشرفت کرده است؛ آن هم در دوره‌ای که ما وارد دوره مدرن شدیم و کاردستی دیگر کاربرد گذشته را نداشته است. من سال 82 که نمایشگاه گذاشتم واقعاً نمی‌دانستم کس دیگری هم به این هنر علاقه دارد. در چنین شرایطی من معتقد هستم که ما یک استراتژی مشخص برای احیای این هنر داریم.
باید از تجربه دستگاه‌های فرهنگی و هنری کشورهای دیگر استفاده کنیم. مثلاً اگر تنها نوازنده یک ساز خاص در سیستان و بلوچستان (استاد شیرمحمد اسپندار) اگر خدای ناکرده فوت کند دیگر جایگزینی برای او نخواهیم داشت. سعدی افشار در نمایش سیاه بازی و روحوضی همین وضع را دارد؛ بعد از او چه کسی را داریم که به جایش معرفی کنیم؟ در قطاعی هم اگر عمومیت دهیم هر کسی به تناسب روحیات شخصی خود تغییراتی را در این هنر ایجاد می‌کند. قطاعی درست مثل هنرهای تجسمی‌است، فقط موادش تغییر کرده است. آنجا ابزارش رنگ و بوم است اینجا کاغذ و قیچی. من مثل «میکل‌آنژ» به جای سنگ در کاغذ نقش را پیدا می‌کنم و اضافه‌ها را می‌برم. اگر ما نقش ایجاد نکنیم و طرحی به دست نیاوریم این هنر دچار مشکل می‌شود . پس استراتژی، یکی این است که ما تولید نقش می‌کنیم و این راهگشا است؛ برای هرکه می‌خواهد تولید نقش و فکر داشته باشد.
ارتباط خوشنویسی و قطاعی به دلیل ارتباط معنوی بین دو هنر، یک روند تکاملی است و قطاعی مرحله برش بعد از نوشتن است که تمایلات درونی و چالش‌های روحی نسل امروز ما را هم می‌تواند ارضا کند و گونه‌ای تخلیه روانی هم باشد. اینکه گفته اند قیچی ابزاری است که می‌تواند عامل خلاقیت در بچه‌ها باشد از آغاز سنین رشد در ایجاد تمرکز، آرامش، تجربه فردی و خلاقیت کاربرد دارد، کاری که با لذت انجام شود تأثیرش در تعالی درون غیرقابل انکار است. بحث دیگر این است که در گسترش این هنر و عمومیت دادن به آن می‌توان نقش‌های جدید ابداع کرد و به گنجینه نقش‌های سنتی ایران مثل بته‌جقه و ... اضافه کرد و این ثروت ملی از این طریق در روند فراگیر شدن و عمومیت یافتن این هنر در سطح عمومی ‌و با مشارکت استعدادها و خلاقیت‌های جوان تر احیا می‌شود.
من فکر می‌کنم می‌توان روی ابزارهای سنتی این هنر محدود نشد و برای کار در فضاهای عمومی‌ و شهری به جای کاغذ روی فلز با ابعاد بزرگ‌تر یک نماد هنر قطاعی را به صورت یک کار هنر مفهومی‌کار کنیم. ما می‌توانیم فقط به قیچی و کاغذ و چسب محدود نباشیم. می‌شود از الگوهای اولیه استفاده کرد اما متریال را تغییر داد و همان سنت را تداوم داد مثلاً جای کاغذ، چرم هم می‌شود کار کرد یا تعمیم دهیم به برش با لیزر.
ثبت این هنر یک حرکت مهم است. در امریکا کدوتنبل را تبدیل به جشن ملی و شناخته شده در سراسر جهان کرده اند که ثبت شده است، چرا ما هنر قطاعی را با همه قابلیت‌هایش ثبت نکنیم؟ ثبت آن می‌تواند کمک کند این تفکر رواج پیدا کند چرا که این هنر درخششی در گذشته داشته و قابلیت‌هایش قابل بهره‌برداری است.

 

منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۹۰/۹/۲
نویسنده : بهروز خانی

نظر شما