موضوع : پژوهش | مقاله

علم تاریخ در بستر سنت فرهنگی


«مبانی علم تاریخ» اثری است تحقیقی از دکتر حسین مفتخری که اخیراً به همت انتشارات سمت منتشر شده است. دکتر مفتخری در این اثر پژوهشی سعی داشته تألیفی قابل فهم از مهمترین مباحث مربوط به اصول و مبانی علم تاریخ را برای مخاطبان خود و علاقه‌مندان حوزه مطالعات تاریخ فراهم آورد.
می‌دانیم که دانش تاریخ در ایران، علم نوپایی نیست اما با وجود برخورداری از سنت معرفتی در ایران با ورود مدرنیته و آمیختگی با مکاتب فکری غربی دچار ابعاد و لایه‌های ناشناخته شد. مواجهه روش‌ها و نگرش‌های سنتی و نوین، ترکیبی نامتجانس در تاریخ‌نگاری ما خلق کرد که ماحصل آن بحران روش در پژوهش‌های تاریخی ما شد. مبانی تحقیق در رساله‌های دانشگاهی گواهی بر این مدعا است. به این اعتبار بحث و نظر در باب بحرانی که دانش و علم تاریخ در ایران با آن مواجه است، مستلزم مرور تاریخ‌نگاری در غرب است؛ کاری که مؤلف کتاب «مبانی علم تاریخ» سعی کرده در این اثر پژوهشی خود انجام دهد و کند و کاوی در تحولات تاریخ‌نگاری دوران مدرن انجام دهد. چراکه دکتر مفتخری بر این باور است که تأثیرپذیری آگاهانه یا ناآگاهانه از مکاتب تاریخ‌نگاری غربی و ترویج و به کارگیری صحیح یا بعضاً ناشیانه آنها معمولاً بدون توجه به اصول و مبانی آن مکاتب بوده است. به گونه‌ای که اغلب بدون امعان نظر به این اصول، مبانی و ماهیت معرفت‌شناختی و روش‌شناختی و نیز شرایط اجتماعی - تاریخی پیدایش مکاتب غربی در تاریخ‌نویسی ما به کار گرفته شده‌اند. بنابراین برای جداسازی یا تفکیک سنت علم تاریخ خود از تاریخ‌نگاری غربی پیش از هر چیز مؤلف کتاب «مبانی علم تاریخ» به مرور مکاتب تاریخ‌نگاری و سیر علم تاریخ در غرب می‌پردازد.
در تاریخ‌نگاری سنتی غرب، تاریخ‌نگاری با تأکید بر تاریخ سیاسی، آمیخته بر افسانه و داستان و با تأکید بر نقل وقایع بود. اما بتدریج در تاریخ‌نگاری مدرن رویکرد اجتماعی، تحلیلی و نقادانه جای خود را در تاریخ‌نگاری باز کرد. در فلسفه‌های نظری مدرن تاریخ، انسان به جای خداوند تاریخ‌ساز شد و فلسفه‌های تاریخ خطی و تکاملی شکل گرفت و بسط یافت. طرفداران تاریخ‌نگاری مدرن معتقد بودند تاریخ جهان یک طرح کلی و جهانشمول است که براساس علم و دانش تجربی پیشرفت می‌کند و از سوی دیگر معرفت تاریخی به عنوان یک علم محل شک واقع شد.
با پیشرفت علم تجربی و مسلط شدن تجربه‌گرایی بر اذهان غربی تاریخ‌نگاران نیز به این امر باورمند شدند که تاریخ نیز باید شأنیت علمی بیابد و همچون علوم تجربی آزمون‌پذیر شود. البته این دیدگاه علمیت تاریخ، مخالفانی هم داشت که در نهایت این اختلاف نظرها به روش‌شناسی‌های جدید در تاریخ‌نگاری و پارادایم‌های جدید از معرفت‌شناسی تاریخی منجر شد.
از نکات پیش گفته می‌توان چنین نتیجه گرفت که همان طور که تاریخ‌نگاری در غرب با کند و کاو در مبانی و اصول نظری علم تاریخ رشد و بلوغ یافت ما نیز برای حل بحران گریبانگیر علم تاریخ و تاریخ‌نگاری خود باید بازخوانی مجددی داشته باشیم از مبانی و اصول علم تاریخ خود با توجه به فضای فکری - فرهنگی و سنت تاریخ‌نگاری خود، تا بتوانیم تاریخ‌نگاری در ایران را در مسیری روشمند و درست رشد دهیم. با وجود سنت دیرینه تاریخ‌نویسی در ایران غفلت از مباحث نظری باعث شده با وجود صدها اثری که در سال در باب تاریخ و علم تاریخ و با رویکرد تاریخ‌نگارانه تدوین و منتشر می‌شود اما درصد اندکی از آن به مبانی تاریخی اختصاص یابد و با توجه به این خلأ کتاب «مبانی علم تاریخ» می‌تواند اثری در خور تأمل باشد چراکه مؤلف در این پژوهش سعی کرده اصول و مبانی تاریخ را با توجه به فضای فکری فرهنگی ما تدوین و تألیف کند.

 


منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۹۰/۰۹/۳
نویسنده : اعظم ارومیه

نظر شما