موضوع : پژوهش | مقاله

رسانه ایرانی، اندیشه جهانی


امروزه بسیاری از اتفاقات به گفته اندیشمندان نـه در واقعیت کـه در رسانـه‌ها رخ می‌دهند و جنگ نه در میدان‌های نبرد که در فضای رسانه‌ای در جریان است. در این فضاست که باید دانست چگونه می‌توان حقایق را آن گونه که هست نمایاند و اعتماد رسانه‌ای ایجاد کرد. پیرامون این مسائل با جامعه‌شناس «دکتر سیدجواد میری» عضو پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید. دکتر میری دانش آموخته دکترای جامعه‌شناسی از دانشگاه بریستول انگلستان است و تألیفاتی به زبان انگلیسی در زمینه علوم اجتماعی و اندیشه‌های دکتر شریعتی و استاد مطهری و شهید بهشتی و امام موسی صدر دارد.

*علل شکل‌گیری رسانه‌های جمعی امروزین به لحاظ اجتماعی تاریخی چه بوده و چه تأثیری در زدودن مرزهای مکان و زمان داشته است؟
رسانه در زبان انگلیسی «مدیا» خوانده می‌شود و در این زبان این لغت با کلمه «رابطه برقرار کردن» هم‌سنخ است. اما رسانه‌های گروهی از آنجا شکل می‌گیرد که جامعه بشری از حالت سنتی خود خارج می‌شود و فاصله بین شهر و روستا از بین رفته و انبوهی از کارگران در شهرهای صنعتی تشکیل می‌شود که دیگر شاکله سنتی خود را نداشته و بی‌ریشه و بی‌هویت شده اند. این بی‌هویتی از آنجا ناشی می‌شود که فرد در زادگاه خود نسب خانوادگی شناخته شده‌ای داشت که در شهر، دیگر از آن نشانی نبود و دیگر ازطریق عضویت در فامیل و قوم و قبیله‌اش شناخته نمی‌شد.
در این شرایط نهادی چون دولت یا حکومت برای برقراری ارتباط با این توده عظیم نیاز به وسیله‌ای برای برقراری ارتباط دارد که رسانه متولد می‌گردد. در این حال که حس وفاداری از قوم و قبیله به«ملیت» تغییر می‌یابد، فرد ملیتی دارد که به آن وفادار است. سیر تحول تاریخی رسانه نیز از آغاز تا امروز به حدی وسعت یافته که دامنه ارتباطات، نقش زمان و مکان را تغییر داده است. تا پیش از این اختلاف زمانی سبب می‌شد هنگامی که کسانی در حال کارند، در کشور دیگری همه خواب باشند اما با به وجود آمدن «رسانه»های امروزین، فاصله زمان و مکان از بین رفته و چیزی به نام «مکانزمان» به وجود آمده است که از انطباق این دو حاصل شده است.
رسانه، نماینده جهانی شدن است که توانسته زمان و مکان را یکی کند و آرامش را از جهان بگیرد گویی شب که هنگامه آرامش دانسته شده است، از دنیا گرفته شده و خواب معنایی ندارد. در این شرایط شرق و غرب و شمال و جنوب عالم بشدت در حال فشرده شدن است.

*مهم‌ترین پیامی که رسانه‌ها باید آن را منتقل کنند چیست و مخاطب این پیام کیست؟
برخی اعتقاد دارند که «رسانه» خودش «پیام» است و این که پیام رسانه چیست دیگر معنایی ندارد. بنابراین وقتی رسانه‌های معاندی چون «بی. بی. سی» وجود دارند، «بودنشان» خود پیامی است که همان ضدیت با چارچوب‌های نظام برخی کشورهاست. پس داشتن رسانه، به معنای «ساختن» یک پیام است. اما با در نظر گرفتن نقش رسانه در «رساندن» خود، یا به عبارت دیگر «پیام» دولت به ملت باید گفت چگونه می‌توان وجهه دولت را نه در خودآگاه و هشیاری و ذهن مردم بلکه در «پس ذهن» آنها تغییر داد به گونه‌ای که تصویر مطلوبی بر پایه درستی داشته باشند.
بیشترین مسائل اجتماعی نه در خودآگاه بلکه در واکنشی ناخودآگاه شکل می‌گیرد. به عنوان مثال فردی که دچار نارضایتی است وقتی ترغیب می‌شود تا زباله را در جای خود بریزد آن را وظیفه شهرداری عنوان می‌کند و این همان عکس‌العمل ناخودآگاه است. اینجا رسانه است که می‌تواند «پس‌ذهن»ها را تعدیل کند. البته ممکن است گفته شود که می‌توان از عناصر فرهنگی استفاده کرد و باید کار فرهنگی انجام پذیرد اما باید گفت «یک رسانه صادق» می‌تواند به این فرهنگ‌سازی کمک شایانی نماید.
بنابراین یکی از ویژگی‌های بسیار مهم، در کار رسانه‌ای که نتیجه را می‌تواند به معجزه تبدیل کند «اخلاص و صداقت» است. این از آن دسته معیارهایی است که به قلب انسانها نزدیک است و گاه از معیارهای جهانی فاصله دارد. این معیار به «وجه رحمانی» و «وجه انسانی انسانها» برمی‌گردد.

*برای افزایش کارایی رسانه باید به چه اقدامات بنیادینی دست زد؟ آیا امکانات اولیه این ارتقا وجود دارد؟
من بی‌پرده می‌پرسم که چرا یک رسانه بیگانه باید ظرفیت آن را داشته باشد که با استفاده از منابع ما، دست به نقد ما بزند اما ما نمی‌توانیم از همین روش برای فهم و تبیین امور خود بهره بگیریم؟ چرا رسانه‌های ما نباید این ظرفیت‌سازی را انجام دهند؟ امروزه وقتی کشوری از نظر جایگاه «ژئوپلتیک» بررسی می‌شود، «رسانه» از جمله شاخصه‌های مهم و کلیدی است. رسانه می‌تواند «وجهه جهانی» یک کشور را تغییر داده و بهبود بخشد. باید روی این مسئله کار شود که چگونه می‌توان «تصویر» خود را چه در داخل و چه در جهان، ارتقا داد؟
باید «تصویر» توسط رسانه به گونه‌ای «نمایانده» شود که دیگران را جذب کند. چین در این زمینه به کارهای خوبی دست زده و تصویر چین دهه 80 را در جهان که تصویری «منفور» بوده به تصویری جذاب تبدیل کرده است. باید در نظر داشت که امپراتوری های رسانه‌ای رقیب با تمام توان به کار خود مشغول است و این مسئله ارتباطی با تلاش یا عدم تلاش ما ندارد. ما باید از تمام داشته‌های خود استفاده بهینه کنیم و اینجاست که پای رسانه به میان می‌آید و به عنوان یک بازوی فراملی در عرصه جهانی و منطقه‌ای و ملی عمل می‌کند و وجهه را تغییر می‌دهد.
امروزه در ایران منابع انسانی عظیمی با ظرفیت‌های بالا وجود دارد و این رسانه است که با استفاده از این منابع می‌تواند «تصویر فراملی» ما را در نظر جهانیان ارتقا بخشد. باید گفت که این تصویر به شکل مستقیم تنها به مواضع سیاسی ما مربوط نمی‌شود که اگر اینگونه بود، امریکا با وجود گستردگی «تنفر بین‌المللی» نباید جاذبه می‌داشت و این از آن روست که
روی تصویر خود در روان و ذهن جهانیان کار می‌کند. برای این کار به گروهی از روانشناسان و روانکاوان و آینده‌پژوهان و متخصصان حوزه‌های مختلف نیاز است و باید از کار میدانی آغاز کرد.
باید دید چه عواملی در جهان وجود دارد که باعث برانگیختگی ضدیت با ما می‌شود تا بتوان برای آن نسخه پیچید. زمانی برای حفاظت از مرزها نیاز به قلعه و حصار بود اما امروزه برای حراست از مرزها باید سپر رسانه‌ای ساخت. «تصویر» باید به گونه‌ای در ذهن‌ها خلق شده و حذف شوند که مرزها غیرقابل تهدید باقی بمانند.

*«ظرفیت» در رسانه به چه معناست و بالا بردن آن به کجا می انجامد؟
منظور از بالا بردن «ظرفیت» در رسانه بالا بردن و افزایش سطح تحمل و «تساهل و تسامح» است. حوزه عمومی، نباید حوزه غلیان احساسات باشد. این حوزه، حوزه‌ای است که باید «عقلانیت» بر آن حاکم باشد. وجود این فضای نفوذپذیری و تحمل بالا سبب می‌شود تا بتوان محصولات خود را جهانی ساخت و عرضه کرد. این رسانه‌ای است که محلی است اما جهانی عمل می‌کند.
این گونه است که می توان در ایران زیست اما جهانی اندیشید. با فراهم کردن فضای رسانه‌ای برای اندیشمندانی که اندیشه‌ای جهانی و تعهد ملی دارند این مهم امکان تحقق پیدا می‌کند.
با توجه به این که یکی از اضلاع قدرت کشور رسانه است این ضلع نیاز به تقویت دارد و شاخص آن، این است که ما چقدر توانسته‌ایم به شکل واقعی در میان همسایگان و مناطق مختلف چون آسیای میانه و مرکزی و اوراسیا و بالکان و حتی در چین نفوذ کنیم. احتمال می‌رود در آینده، در کنار زبان‌های بین‌المللی، مردم به آموختن زبان چینی نیازمند شوند که این نشانه افزایش نفوذ آنان در جهان است.

*در فضای موجود رسانه‌ای چه گره ای قابل مشاهده است و چه راهی برای بازکردن آن می‌توان تصور کرد؟
در فضای موجود رسانه‌ای، نقطه کوری که وجود دارد ایجاد فضای آرامش و التیام در ناخودآگاه مردم است. این التیام از آن روست که مردم احساس کنند نظراتشان در رسانه لحاظ شده، بلکه در رسانه حضور داشته باشند و حتی آن را از آن خود بدانند. این کار اصحاب رسانه نیست. باید جامعه شناسان، مردم شناسان و روانکاوان و روانشناسان در جست‌وجوی عوامل این اعتماد برآیند زیرا نشانه‌ها، نشان از آگاهی مردم دارند.
وقتی محصول خوب مورد اقبال قرار می‌گیرد بنابراین این ذوق و اعتماد بالقوه وجود دارد و اگر «قهری آگاهانه» صورت می گیرد باید عامل آن پیدا شده و ترمیم گردد، زیرا مسائل اجتماعی سیاه و سفید و صفر و صدی نیست و بخش زیادی از آن مذاکره و چانه زنی و گفت و شنود و سازش است. برای پیدا کردن نقاط ثقل همین «معادله» است که «صداقت و اخلاص» لازم و ضروری است. شاید باور ما نسبت به «اخلاص» کم رنگ شده باشد اما این همان اکسیر توفیق رسانه است و تا کسی اثرات آن را تجربه نکرده باشد به میزان کارایی و اعجاز آن پی نخواهد برد. «اخلاص» از جمله وسایلی است که می‌تواند رسانه را به جایگاهی برساند که برترین قدرت‌ها و سرمایه‌ها و تخصص‌ها نیز از آن عاجزند.
لایوتسه می‌گوید: «هرگاه راه را گم کردی، دیگر حرکت نکن، بایست و به اصولت بازگرد.» ما نیز باید گاه بایستیم و بپرسیم مگر همه دغدغه‌ها برای داشتن یک زندگی سالم یا به تعبیر علامه جعفری(ره) حیات معقول نیست؟ این حیات ارکان و لوازمی دارد که رسانه باید برای ساختن آن از آنها کمک بگیرد که از جمله آنها اخلاص است.

*رسانه در بالا بردن تساهل و تسامح و نهادینه کردن آن در آگاهی جمعی چه نقشی دارد؟
پیام پیامبر(ص) کتاب او قرآن است و اساس کار او بر درستی است و این گونه است که معصوم است زیرا از راستی و درستی تخطی نمی‌کرده حتی اگر به ضرر او بوده باشد. قرآن عظیم‌ترین و بلندترین رسانه‌هاست. هنر آن است که در عرصه زندگی فردی و اجتماعی و حتی سیاسی خود آن را لحاظ کرده و جامه عمل بپوشانیم. در کتاب «تاریخ دیپلماسی ایران» آن چه نظر را به خود معطوف می‌کند این است که هر که با دیگری در هر مقامی اختلاف پیدا می‌کرده، به برکناری فرد از مقام اکتفا نکرده و در پی حذف فیزیکی او نیز برآمده است. این مسئله‌ای را بازگو می‌کند که چرا نمی‌توان دیگری را به عنوان صاحب یک مقام بلکه در حد داشتن حق حیات تحمل کرد؟
ترویج رعایت این حقوق را می‌توان از رسانه خواست که دیدگاه‌های مختلف را به راستی بتواند در خود جمع کند که نمونه بارز آن اوایل انقلاب اسلامی است. این گونه است که تساهل و تسامح نهادینه می‌شود و بر نسل بعد و روابط اجتماعی تأثیر می‌گذارد.


منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۹۰/۰۷/۰۷
نویسنده : مهدی امام بخش

نظر شما