اهمیت مساله یابی در گفتمان پیشرفت
به همت گروه مطالعات توسعه اسلامی موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، 11 نشست «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: بررسی اندیشهها و تحلیل مبانی» با حضور کارشناسان و محققان علوم مختلف طی، آبان و آذر سال جاری برگزار میشود. چهارمین نشست از این سلسله نشستها با عنوان «مسأله پیشرفت و پیشرفت مسأله» با سخنرانی دکتر لطفالله نبوی، مدرس منطق و فلسفه و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس یکشنبه 22 آبان برگزار شد که اکنون بخش های از سخنان وی در این نشست را با هم میخوانیم.
بدون تردید مقوله توسعه و پیشرفت از شعارهای محوری انقلاب اسلامی ایران است که شعار بسیار میمون و مبارکی هم هست، اما همانطور که مستحضر هستید شعارهای بلند و ارزشمند اگر از واسطه شعور عبور نکنند ممکن است در صحنه عمل مقرون به توفیق و واصل به مقصود نشوند و چه بسا در عمل نقض غرض ایجاد شود، لازم است که شعارهای بلند توسط یک شعور راهبردی هدایت و نظارت شوند تا در صحنه عمل مقرون به توفیق شوند؛ در غیر این صورت چه بسا به کعبه مقصود نرسیده ره از ترکستان در بیاوریم. پس در عین حال که شعار توسعه و پیشرفت میدهیم و باید هم این کار را انجام دهیم، هرچه در مقوله توسعه و پیشرفت تأمل نظری و یک شعور راهبردی داشته باشیم جا دارد و ارزشمند است و احتمال اینکه در صحنه عمل به مقصود برسیم طبعا بیشتر است.
بدون اینکه بخواهم روی واژهها حساسیت به خرج دهم، در بدو امر از توسعه، یک توسعه کمی اراده میکنم، البته در لغت هم توسعه به معنای گسترش در سطح است. هر چند روی واژهها چندان حساسیتی نداریم، بنابراین در مقوله توسعه از کمیت توسعه و توسعه کمی صحبت میکنیم اما در مقوله پیشرفت به کیفیت پیشرفت و پیشرفت کیفی نظر میکنیم. میتوان توسعه را معادل Development و پیشرفت را لااقل در این بحث معادل Advancement در نظر بگیریم، مثل آمار پیشرفته، اقتصاد پیشرفته. البته جامعه ما هم باید به توسعه دست بیابد و هم به پیشرفت نائل شود، اما احساس میکنم باید یک تمایز منطقی بین این دو مقوله قائل شد. از منظر یک منطقدان و روششناس مایلم تأملی به این مسأله بکنم شاید این تأمل بنده برای افرادی که کار اصلیشان اقتصاد توسعه و پیشرفت است، منشأ نکته و خیری شود.
درخت توسعه و درخت پیشرفت
مایلم از مَثَل در تبین این امر استفاده کنم؛ مثلها برای تقریب مسائل به ذهن خیلی کمک میکنند. میخواهم به عنوان مثال از یک درخت استفاده کنم، شاید درخت جلوه بارز و بارزترین جلوه طبیعت باشد. مایلم از درخت توسعه و درخت پیشرفت یاد کنم و از این تشبیه نکاتی را استخراج کنم، درخت توسعه و درخت پیشرفت چه تفاوتی دارد؟! وقتی صحبت از درخت توسعه میکنیم همان طور که بیان کردم توسعه در کمیت، توسعه در سطح و سطح توسعه اراده میکنیم.
درخت توسعه را میتوان با تیرکهایی برپا کرد و آن را سر پا نگه داشت، او را زینت کرد و در شاخههای مختلف دست به توسعه زد، محصولاتی را از بازار تهیه کرد و بر این درخت آویخت و به عبارت دیگر، از مدلهای موجود توسعه به این معنا (مدل چینی، مدل ژاپنی، مدل اروپایی) و یا ترکیبی و تلفیقی از آنها استفاده کرد و درخت توسعه را در شاخههای مختلف زینت کرد و از شاخههای توسعه و توسعه در شاخههای مختلف صحبت کرد و بر نقصان توسعهنایافتگی چیره شد. باید این نقصان را برطرف کرد و این از ضرورتهای جامعه است ولی میتوان از نظریهها و مدلهای موجود استفاده کرد، آنها را آموزش داد و از تجارب موفق موجود استفاده کرد و درخت توسعه را برپا کرد و در حوزههای مختلف درختی زیبا و البته درختی که بتواند مایه آرامش و آسایش باشد ایجاد کرد.
مشکل توسعهنایافتگی در زمینههای مختلف وجود دارد که اینها را باید برطرف کرد، نقصان توسعهنایافتگی در عرصههای مختلف مانند آموزش، بهداشت، پزشکی و... وجود دارد که میتوان از مدلهای موجود برای رفع آن استفاده کرد و یا ترکیب بهینهای از این مدلها به کار گرفت و البته این امر یک ضرورت است؛ چرا که اگر ما درخت توسعه را برپا نکنیم نمیتوانیم به درخت پیشرفت بیندیشیم، اما پیشرفت از مقوله دیگر است.
احساس میکنم مشکل یا مسأله پیشرفت در هیچ جامعهای و از جمله جامعه ما برطرف نخواهد شد، مگر اینکه پیشرفتی در ارتقای فرهنگ حل مسأله و تلاش برای طراحی مسأله به وجود آید. باید جامعه در زمینههای مختلف، فرهنگ طراحی مسأله و حل مسأله را پیدا کند. ما در توسعه کمی به دنبال طراحی مسأله و حل مسأله نیستیم، تنها نقصانها و کمبودها را برطرف میکنیم البته این تذکر را هم باید داد که چه بسا مدلهای توسعهای که امروزه در دنیا وجود دارد مدلهایی به ظاهر زیبا و خوشصورت هستند، ولی خوشسیرت نیستند. ما از درخت توسعه نه فقط زیبایی که زیبندگی را اراده میکنیم. همین بحرانی که برای اروپا و آمریکا اتفاق افتاده به ظاهر جوامع توسعهیافته هستند ولی نشان میدهد که در سیرت این مدل توسعه پارهای زشتیها وجود دارد.
در مقوله توسعه در عین حالی که به زیبایی ظاهری درخت نگاه میکنیم به زیبندگی آن هم نظر داریم که در عین حال این درخت مایه آرامش و آسایش هم باشد. رفاه اجتماعی، اشتغال و... نقصانهایی است که وجود دارد فقط زیبایی در سطح و صورت نیست زیبایی در سیرت هم هست، باز میخواهم بگویم که پیشرفت خیلی فراتر از اینهاست، حتی مدل توسعه ما هم میتواند مدلی متفاوت باشد.
میتوان توسعهای مانند توسعه کشور امارات(توسعه اماراتی) داشت، در توسعه اماراتی زیبایی در سطح است، البته این لازم است. ما نوعی مدل توسعه زیبنده یک جامعه ایرانی اسلامی نیاز داریم، ولی مقوله پیشرفت، مقوله دیگری است. احساس میکنم ما وقتی میتوانیم مسأله پیشرفت را در جامعه خود حل کنیم و آن را نهادینه کنیم که فرهنگ طراحی مسأله و حل مسأله ایجاد شود و این یک فرصت تاریخی است و نباید آن را از دست دهیم. فقط در این صورت است که میتوانیم به پیشرفت دست پیدا کنیم.
میتوانیم یک حرکت عمقی در این زمینه داشته باشیم، فقط حرکت در سطح نیست. میتوان با تیرکهایی درخت توسعه را برپا کرد، ولی درخت پیشرفت را باید کاشت و باید از او باغبانی کرد تا ریشههایش عمیق و عمیقتر شود، باید مسائل ریشهای را پیدا کرد و مسائل را در ریشه حل کرد تا به پیشرفت رسید؛ نه اینکه از مدلهای موجود استفاده کنیم و درختی را برپا کنیم و این امر ضرورت هم دارد ولی این پیشرفت نیست.
چگونه میتوان به طراحی مسأله دست پیدا کرد؟ فرهنگ طراحی مسأله و حل مسأله یک فرصت تاریخی برای کشور ماست، چرا که پیشرفت مسألهمحور است، اما توسعه آموزشمحور و سوال محور است.
با توجه به تأکیدی که بر این نکته کرده بودم که مسأله پیشرفت حل نمیشود، جز با ارتقای فرهنگ طراحی مسأله و حل مسأله، ضروری است بدانیم که مسأله چیست؟ پیشرفت، مسألهمحور و توسعه، سوالمحور است، اینها چه تفاوتی دارد؟ اساسا هویت واقعی مسأله چیست؟ در مسأله پیشرفت باید سوال از نقصانها و توسعه کرد که چگونه میتوان نقصانها را برطرف کرد. همان طور که گفتم میتوان از مدلها و نظریههای موجود یا ترکیبی بهینه از این مدلها استفاده کرد و برای این سوال و جواب، نه راه حلی درخور و شایسته درچارچوب مدلهای موجود پیدا کرد، اگر یک جامعه توسعهیافته را به صورت کامل توسعهیافته نمیدانیم، ولی ترکیب بهینهای از جوامع توسعه یافته را میتوانیم به عنوان مدل و الگو اختیار بکنیم یا عناصری را هم خودمان اضافه کنیم.
پرسش اصلی این است که چگونه میتوان نقصانهایی را که وجود دارد برطرف کرد. باید مدلهای موجود را فراگرفت، آموزش داد و این آموزشها را به کار گرفت و از تجارب موفق موجود در دنیا استفاده کرد و مشکل توسعهنایافتگی را برطرف کرد. بنابراین عنصر سوال و آموزش ارتباط تنگاتنگی با مقوله توسعه پیدا میکنند. توسعه، سوالمحور، آموزشمحور و تجربهمحور است. توسعه در سطح اتفاق میافتد، توسعه به ما درختی میدهد که هم درختی زیباست و هم در عین حال مایه آرامش است، سایهای بر سر ماست. نه فقط زیباست، بلکه زیبنده است. اما پیشرفت این نیست البته باید در این سطح وجود داشته باشد. باید آموزش را توسعه داد و صحبت از آموزش توسعه کرد، آموزش مدلهای موجود و تجارب موفق موجود را دانست و آنها را به کار گرفت و ترکیبی بهینه از اینها ایجاد کرد و این نقصان توسعهنیافتگی را برطرف کرد.
ذهن مسألهساز
وقتی آموزش مناسبی داده شود، مدلها و نظریههای موجود فراگرفته شود، در جامعه یک ذهنیت علمی ایجاد میشود. معلوم است زمانی که آموزشی پیگیری میشود، ذهنیت علمی ایجاد میشود، مدلهای موجود فراگرفته میشود و افراد خبره میشوند. این ذهنیت علمی برای مسوولان و مدیران وقتی که جوابهای موجود برای سوالها دریافت شد، ذهنیت علمی ایجاد میکند و تجارب موجود دیده میشود و به کار گرفته میشود.
جامعه پیشرفته، باید خلاق باشد و جسارت طراحی مسأله و حل مسأله را داشته باشد و از این جهت این یک فرصت تاریخی برای ماست، خودباوری فقط این نیست که از مدلهای موجود تقلید کنیم خودباوری در همین زمینههاست که شجاعت و جسارت طراحی مسأله و حل مسأله را داشته باشیم و البته وقتی طراحی مسأله بدرستی صورت گرفت وارد فرآیند حل مسأله شد که داستان مفصلی دارد. در یک فرآیند پژوهشی ما باید مسائل اجتماعی، صنعتی و اقتصادی را حل کنیم. باید نظریه و فرضیهای برای حل مسأله داشته باشیم و البته آزمونهای موفق را هم اجرا کنیم. تا طراحی مسأله صورت نگیرد ما نمیتوانیم قدم به عالم پیشرفت به معنای دقیق کلمه بگذاریم.
منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۹/۲
سخنران : لطفالله نبوی
نظر شما