موضوع : پژوهش | مقاله

طرح مارشالی غرب برای مهار انقلاب‌های عربی


آیا غرب با اجرای طرح مارشالی دیگر برای اقتصاد کشورهای عربی می‌تواند، انقلاب‌های مردمی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مهار کند.
زمانی که حکومت رایش سوم در سال‌های میانه چهل به زیر کشیده شده بود و خاکسترهای جنگ جهانی در اروپا هم چنان گرم بود، ایالات متحده آمریکا خود را با رقیب تازه‌ای مواجه دید ‌که در کنار غرب داعیه رهبری جهان را داشت. نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی در کمتر از 150 مایلی کانل مانش مستقر شده بودند و این آمادگی را داشتند که در مدتی کوتاهی تمام اروپای غربی را اشغال کنند. گرچه استقرار نیروهای نظامی ناتو در آلمان غربی عملا به عنوان نوعی خط مهار برای مقابله با خطر نظامی شوروی خیال غرب تا حدودی را آسوده کرده بود، اما اقتصاد اروپا به دلیل چندین سال جنگ مدام در معرض انهدام قرار گرفته بود.
بنا بر این لازم بود، در عرصه اقتصادی نیز هماوردی مانند ناتو برای مقابله با شبح کمونیسم تشکیل شود و وظیفه چنین کاری برعهده تشکیلات ابداعی مورد نظر وزیر نظامی آمریکا جرج مارشال گذاشته شد که سوخت مقدماتی آن را مالیات شهروندان آمریکایی تشکیل می‌داد. طرح مارشال توانست به خوبی کار خود را انجام دهد و اروپای غربی برای مقابله با نفوذ شرق بازسازی و نوسازی شد.
به نظر حالا پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از آن دوران آمریکا می‌خواهد با توسل به طرحی مشابه آن و با سرو صدای کمتر برای مقابله با موج اسلام گرایی به سراغ کشورهای عربی و شمال آفریقا برود.
واقعیت این است که هیچ کس نمی‌تواند دستگاه اطلاعاتی و سیاست خارجی آمریکا را به خاطر ناتوانی در پیش‌بینی انقلاب‌های کشورهای عربی سرزنش کند، چرا که حاکمان این کشورها نیزدر سنجش خواسته‌های مردم دچار اشتباهات فراوانی شدند و عملا سال‌ها به خواسته‌های سیاسی مردم بی‌توجه بودند. اما حالا که صدای اعتراض مردم نیز بلند شده، مجادله برسر این که خواسته اصلی مردمی که حالا در میادین مصر، تونس و یمن خواستار سرنگونی حاکمان ده‌ها ساله کشورهای خود هستند، چیست هم چنان ادامه دارد و اولین متهم به راه افتادن موجی ضعف‌های اقتصادی، فساد حاکمان و بیکاری نسل جوان در کشورهای عربی بود.
چنان که "عزیز بوزیدی" جوان تونسی نیز به خاطر مصادره چرخ سبزی فروشی‌اش از سوی یک پلیس تونسی و هتک حرمتش از سوی این پلیس تصمیم به خودسوزی گرفت که همین مسئله نقطه شروعی برای انقلاب‌های عربی شد. در کشور مصر نیز تنها اقامت یک و نیم میلیون نفر در قبرستان‌های قاهره به دلیل عدم مکنت مالی نشانه‌ای از وخامت اوضاع اقتصادی در این کشور بود.
بحران‌های متوالی گندم در سال های87 و 88 که منجر به مداخله ارتش برای تامین ارزاق مردم شد، وجه دیگری از ناتوانی دولت مصر در تامین نیازهای حیاتی مردم را نشان داد. از این رو استراتژیست‌های آمریکایی در اولین قدم کمر به حل معضلات اقتصادی فوق برای مقابله با اسلام گرایی بسته اند، همان گونه که طرح مارشال به جنگ کمونیسم رفتند.

هشت میلیارد دلار برای خریدن مصر و تونس
اولین پژواک‌های چنین تفکری خود را در سخنان هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا و تدابیر اتاق‌های فکر کشورهای غربی درقالب دستورالعمل‌هایی برای یاری رسانی فوری نهاد‌های اقتصادی جهانی به اقتصاد ویران این کشورها نشان داد.
قدم بعدی نیز در اجلاس کشورهای عضو گروه هشت در شهر ساحلی دوویل فرانسه با قول اعطای بیش از چهل میلیارد دلار کمک مالی که بیش از هشت میلیارد آن به دو کشور مصر و تونس اختصاص خواهد یافت، برداشته شد. اما آیا حاتم بخشی‌های قدرت‌های جهانی سبب خواهد شد تا مردم کشورهای عربی با گل‌های سرخ به پیشواز حاکمیت دوبار غرب بیایند و یا این بارنیز غربی‌ها در پیش‌بینی انتخاب بعدی مردم کشورهای عربی به خطا رفته‌اند.
نکته جالب در خصوص ماهیت و قصد کشورهای غربی از نفس چنین کمک‌هایی بی‌توجهی به شرایطی اقتصادی بود که در کشورهای عربی و به خصوص مصر و تونس حاکم بود. تونس به عنوان سرآغاز انقلاب‌های عربی از دید آمار و همچنین نهاد‌های اقتصادی غربی همچون صندق بین‌المللی پول و بانک جهانی اقتصادی موفق داشت که از آن به عنوان یک الگوی منطقه‌ای برای توسعه سایر کشورهای شمال آفریقا یاد می‌شد.
در طول 24 سال زمامداری بن علی در تونس میزان تولید ناخالص ملی این کشور به 4 برابر قبل از آن رسید. در حالی که تونس پیش از این کشوری با اقتصادی مبتنی بر کشت محصولات کشاورزی شناخته می‌شد در دوران بن علی صنایع بخش توریسم و بخش خدمات به رشد بالایی دست یافتند.
نرخ تورم تک رقمی و بیکاری 13 درصدی تونس را از لحاظ اقتصادی در ردیف کشورهایی همچون اسپانیا، یونان و حتی فرانسه قرار می‌داد. لیبی نیز بالاترین نرخ درآمد سرانه را در بین کشورهایی آفریقایی با میانگین ده هزار دلار برای هر نفر داشت و خدمات تامین اجتماعی و پزشکی این کشور در آفریقا بی‌نظیر بود.
مصر نیز با وجود تمام مشکلات اقتصادی اقتصادی به نسبت پایدارداشت که میانگین رشد آن از تمام کشورهای منطقه بالاتر بود. با تمام این شرایط و با تمام وجود تضییقات اقتصادی آیا باید تمام گناهان انقلاب را لایق دغدغه نان دانست.
در حالی تصمیم گیران و سیاستمداران غربی در حالی می‌روند تا سیل کمک‌های دلاری خود را روانه کشورهای انقلابی عربی کنند که عملا چشمان خود را به قصد و یا به عمد به آنچه که در خیابان‌های صنعا، قاهره و کارتاژ می‌گذرد، بسته‌اند.
مردمی که تجمعات خود را با نمازهای جمعه آغاز می‌کنند و رویای استقلال و آزادی را در سر می‌پرورانند. البته غربی‌ها همواره نشان داده‌اند که در نیت خوانی مردم منطقه همواره رفوزه شده‌اند چه این که کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا در زمانی که نفرت مردم ایران از رژیم شاهنشاهی به اوج خود رسیده بود، ایران را جزیره ثبات در منطقه خاورمیانه نامید. جزیره‌ای که اندکی بعد چنان به تلاطم افتاد که هنوز هم بعد از سی سال آمریکایی‌ها در معرض امواج توفنده آن در سایر کشورهای اسلامی همچون فلسطین و لبنان قرار دادند.

بهانه‌ای برای ندیدن حقیقت
این بار نیز آمریکایی به جای تجمعات میلیونی در نمازهای جمعه، شبکه‌های فیس بوکی و توییتر را به عنوان گردهمایی‌های اصلی ضد استکباری مردم می‌بینند، در حالی که بسیاری از مردم کشورهای مصر، تونس و لیبی بر اساس مطالعه خبرنگار فرانسوی نشریه لوموند یا به اینترنت دسترسی ندارند و یا با عضویت در چنین سایت‌هایی نیز آشنا نیستند.
شعارهای ضد صهیونیستی مردم قاهره، اسکندریه و سایر شهرهای مصر نیز در رسانه‌ها سانسور می‌شود تا بر اسراییل دوستی مصری‌ها صحه گذاشته شود و مخالفت با رژیم صهیونیستی نیز کار شبکه‌های فعال تروریستی در مصر که از سوی ایران و یا حزب‌الله و گروه‌های طرفدار این کشور خواهد بود.
البته انکار واقعیت، تغییری در حقیقت موجود نخواهد داد. تنها اندکی پیش از آغاز حرکت انقلابی مردم مصر موسسه نظر سنجی پیو در آمارگیری خود بر این نکته اذعان کرد که بیش از هشتاد درصد مردم مصر مخالف رژیم صهیونیستی هستند و اغلب آن‌ها نیز خواهان اجرای رسمی شریعت اسلام هستند.
مساله‌ای که پیش از این با آن به شدت از سوی حزب حاکم ملی به رهبری حسنی مبارک مقابله می‌شد و این ژنرال سابق مصری را به عنوان نمادی از مقابله با افراط گرایی اسلامی و البته تساهل مذهبی معرفی می‌کرد.
مساله دیگری که غرب را در گرفتن نتیجه مورد نظر از صرف این مبالغ با مشکل مواجه می‌کند، نسخه‌های تجویزی است که همزمان با اعطای این وام‌ها برای اقتصاد این کشورها ابلاغ می‌شود. در حقیقت اقتصاد کشورهای مصر و تونس پیش از پیروزی این انقلاب‌ها در همان مسیری حرکت می‌کرد که قرار با دریافت همان وام‌ها حرکت کند.
مصر و تونس در سال‌های حکومت بن علی و مبارک در مسیر اقتصادی به اصطلاح رقابتی و آزاد گام برمی داشتند. شرکت‌های غربی از آزادی کامل در سرمایه‌گذاری و فععالیت اقتصادی برخوردار بودند و بخش خدمات و گردشگری نیز رشد خوبی داشت. اما با تمام این تدابیر مشکلات اقتصادی مردم مصر و تونس نه تنها کاهش نیافت بلکه دائما نیز به آن اضافه شد.
انحصارهای پدید آمده در مجموعه‌های صنعتی و خدماتی این دو کشور سبب ثروتمند شدن عده‌ای محدود از سرمایه‌داران و فقر بیشتر مردم شد. سرمایه دارانی که پیش از این در اطراف حسنی مبارک و بن علی جمع شده بودند و با برقراری ارتباط‌های خانوادگی درصدد تحکیم موضع خود بودند. البته صف طویل خروج این سرمایه‌داران نیز در هنگام اعتراض مردم به رژیم دیکتاتوری مصر در فرودگاه قاهره نیز دیدنی بود.
به طور حتم حالا با پیروزی انقلاب در کشورهای عربی مردم ر راضی به بازگشت و یا تداوم چنین سیستم اقتصادی در مصر و یا جاهای دیگر نخواهند بود. سیستمی که رهاورد مستقیم مدیریت غربی و سیستم اقتصاد آزاد در این کشورها بوده است. اگر هر دولتی پس از این نیز در پی الگو گیری از این چنین سیستمی باشد باید بار دیگر هزینه قهر مردم و انقلابی دیگر را یپردازد. مسیری که به نظر می‌رسد کشورهای غربی با تصویب پرداخت چنین وام‌هایی به این دو کشور جلوی پای دولت‌های آینده مصر و تونس قرار داده‌اند.

پذیرش شعور مردم، کاری ناممکن برای غرب و آمریکا
به نظر می‌رسد تنها راه عاقلانه‌ای که در مقابل غرب قرار گرفته است، پذیرش خرد و شعور سیاسی مردم کشورهای عربی است. تظاهرکنندگان در میادین قاهره، صنعا و تونس آگاه‌تر از آنند که فریب طرح ایذایی با سازش احزاب را بخورند. چه این که در طول سه هفته انقلاب مردم مصر بارها احزاب گوناگون اعم از اسلامی و غیر اسلامی تا مرز مذاکره و توافق کامل با رژیم مبارک پیش رفتند، اما هر بار این جوانان و مردم مصر بودند که با رد هر مذاکره‌ای بر سرنگونی حکومت مبارک تاکید کردند و تا به آنجا پیش رفتند که حرف خود را به کرسی بنشانند.
حالا نیز به نظر می‌رسد غرب باید به واقعیت انقلاب در کشورهای عربی ایمان بیاورد و از روی آوردن به طرح‌های مقطعی برای سوار شدن بر موج کشورهای عربی خود‌داری کنند.
البته آمریکا بارها در تجربیات خود نشان داده است که در پذیرفتن چنین واقعیاتی دچار مشکلات بنادین است. ضعفی که برای اولین بار خود را در جریان انقلاب اسلامی ایران خود را نشان داد و این بار نیز می‌رود تا در پیچ دیگری از تاریخ ضربه سخت‌تری به منافع حیاتی این ابر قدرت در حال نزول در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا وارد کند.


منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۳/۱۹

نظر شما