ناتو اهرم نظامی نظام سلطه
تحولات عمیق سال های آغازین هزاره جدید میلادی در خاورمیانه این پرسش را مطرح کرده که ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت مسلط نظام بین الملل و مهم ترین بازیگر مداخله گر در امور خاورمیانه چه تاثیری در امنیت سازی منطقه داشته است؟
در سال های اخیر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با خواست و اراده واشنگتن وارد خاورمیانه شده است و آمریکا از ورود ناتو به خاورمیانه اهداف متعددی را پیگیری می کند که به نظر می رسد مهم ترین آنها تثبیت برتری در منطقه باشد.
اگرچه ساختار تصمیم گیری در ناتو بر اجماع آرا استوار است ولی ناتو یک سازمان انحصاری و فرمایشی است که ایالات متحده در آن نقش شریک بزرگ تر را دارد. منافع آمریکا در خاورمیانه به حدی است که واشنگتن برای توسعه قلمرو ناتو در خاورمیانه اقدام به پذیرش اعضای همکار کرده است.
آنچه از چشم انداز خاورمیانه مسلم به نظر می رسد نقش این سازمان در فرآیند امنیت سازی منطقه ای است. خاورمیانه به دلایل متعددی برای آمریکا اهمیت فراوان دارد و لذا این منطقه در سال های اخیر بیشترین توان و انرژی دستگاه نظامی و دیپلماسی ایالات متحده را به خود معطوف ساخته است.
آنچه در این میان اهمیت دارد کیفیت نظم و امنیت منطقه است. بر این اساس واشنگتن تلاش خواهد کرد تا نظام امنیت منطقه ای به گونه ای شکل بگیرد که بیشترین اهداف مورد نظر حاصل آید. راهبرد آمریکا برای شکل دهی به امنیت خاورمیانه، ورود ناتو به منطقه و پذیرش کشورهای خاورمیانه ای به ناتو است.
آمریکا و نظام امنیتی در خاورمیانه
خاورمیانه بیش از هر منطقه دیگری جولانگاه قدرت های فرامنطقه ای است. این قدرت ها نقش تعیین کننده ای در امور سیاسی و امنیتی منطقه داشته اند تا جایی که اثر تحولات این منطقه براساس خواست و اراده قدرت های خارجی به ویژه بریتانیا شکل گرفته است.
تا دهه 70 قرن گذشته بریتانیا قدرت مسلط در خاورمیانه بود. پس از خروج بریتانیا از شرق سوئز، آمریکا نقش قابل توجهی در امور سیاسی و امنیتی این منطقه ایفا کرد. در آن مقطع جنگ سرد در جریان بود و تلاش واشنگتن در این منطقه بیش از هر چیز ایجاد مانع در برابر رشد نفوذ کمونیسم و قدرت شوروی بود. با اراده و ترغیب آمریکا پیمان نظامی سنتو برای مقابله با شوروی شکل گرفت اگرچه آمریکا خود از اعضای این پیمان نبود.
ایران و عربستان سعودی، در چهارچوب استراتژی کاخ سفید از منافع واشنگتن حفاظت می کردند. اما با ظهور انقلاب اسلامی، نظام امنیتی مورد نظر واشنگتن فرو ریخت و در نتیجه رویکرد آمریکا به نظم منطقه نیز تغییر یافت.
پس از ظهور انقلاب اسلامی در ایران، واشنگتن کوشید تا با ایجاد اتحاد امنیتی میان کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس، به مقابله با ایران و عراق برخیزد. براین اساس، شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت. این در حالی بود که کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس شرایط لازم را برای ورود به چنین اتحادی نداشتند. تا جایی که سابقه نظام سیاسی برخی کشورهای عضو، به تقریباً 10 سال می رسید و زمینه های نزاع و تخاصم میان آنها (مثل اختلافات ارضی) وجود داشت.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با ترغیب و حمایت آمریکا آغاز شد و هشت سال ادامه یافت. در این زمان، واشنگتن آرام آرام وارد منطقه شد؛ اما با فروپاشی شوروی و در همان زمان، حمله صدام به کویت و اشغال آن کشور، واشنگتن فرصتی یافت تا در منطقه حضور فعال تری داشته باشد. نتیجه این تحولات حضور گسترده نیروهای آمریکایی در منطقه بود. این نیروها در پایگاه های نظامی مختلفی که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در اختیار وی قرار داده بودند جای گرفتند تا این کشور مستقیماً در امنیت منطقه درگیر شود.
با این همه اشغال عراق به دست آمریکا و متحدان آن کشور را باید به مثابه نقطه عطفی در تحولات امنیتی منطقه و حتی نظام بین الملل به حساب آورد. پس از آن واشنگتن کوشید تا با تحمیل برخی تغییرات در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خاورمیانه، بانی تحولاتی بنیادین در منطقه شود که از دیدگاه آنها موجبات جابه جایی امنیتی در منطقه را فراهم می آورد.
این تغییرات در قالب طرح خاورمیانه بزرگ عرضه شد، اما از طرف دیگر گروه های اسلامگرای طرفدار ایران و مخالف با سیاست های آمریکا در کشورهایی نظیر عراق و فلسطین، به قدرت سیاسی دست یافتند. حتی اخوان المسلمین در مصر نیز توانست از فضای جدید ایجاد شده، برای کسب قدرت سیاسی بهره گیرد که واشنگتن مانع گردید.
بدین سان محیط امنیتی خاورمیانه، به ضرر واشنگتن تغییر کرد. این تغییرات نشان داد که اگرچه بیشتر دولت های خاورمیانه از حضور آمریکا در منطقه استقبال می کنند؛ اما ملت های منطقه، به آمریکا گرایش ندارند؛ برای مثال نتیجه یک نظرسنجی که به صورت مستقیم از 3850 نفر از مردم کشورهای مصر، اردن، لبنان، مغرب، عربستان سعودی و امارات متحده عربی انجام شد، نشان داد که به رغم اینکه واشنگتن و تل آویو در معرفی ایران به عنوان تهدیدی علیه دولت های عرب، به موفقیت هایی دست یافتند، اما در میان ملت های عرب اوضاع به گونه دیگری است. 80 درصد اعراب، آمریکا و اسرائیل را دو تهدید بزرگ خارجی برای امنیت خود به حساب می آورند. در اردن 90 درصد، در مغرب 86 درصد و در عربستان سعودی 82 درصد مردم نظر منفی در مورد آمریکا داشتند.
در چنین فضایی آمریکا کوشید تا با ورود ناتو به خاورمیانه اهداف مورد نظر خود را پیگیری کند. در واقع ورود سازمان ناتو به منطقه، آمریکا را در موقعیتی قرار می دهد که بیشترین اهداف را با کمترین هزینه محقق سازد.
اهداف آمریکا
آمریکا از ورود ناتو به خاورمیانه اهداف متعددی را دنبال می کند که مهم ترین آنها تسلط بر این منطقه است. بسیاری از تصمیمات و ابتکارات در این سازمان از سوی واشنگتن مطرح می گردد.
هدف دیگر واشنگتن حفاظت از منابع انرژی منطقه و خطوط انتقال آن است.
با اینکه واشنگتن از سال های گذشته تاکنون راهبرد تنوع بخشی به منابع تأمین انرژی را در دستور کار خود قرار داده اما پیش بینی ها نشان می دهد که آمریکا به نفت و گاز خاورمیانه و خلیج فارس وابستگی زیادی دارد.
براساس گزارش گروه تحقیقاتی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن، نیاز اعضای ناتو به منابع انرژی خاورمیانه به ویژه خلیج فارس از 50 درصد کنونی به 80 درصد در سال 2035 خواهد رسید.
اگرچه ایالات متحده برای افزایش امنیت انرژی به منافع نفتی خزر و خلیج گینه روی آورد اما هیچ یک از مناطق یاد شده به لحاظ ذخایر با خاورمیانه قابل مقایسه نیست و توان آنها برای صادرات نفت محدود است. به علاوه خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و کانال سوئز از مهم ترین آبراه های انتقال مواد نفتی است و محافظت از این آبراه ها از اولویت های واشنگتن است.
اختلافات ارضی و مرزی، تفاوت های ایدئولوژیک و نظام های ارزشی و همچنین خریدهای تسلیحاتی گزاف منطقه خاورمیانه را به یک انبار باروت و یکی از مهم ترین کانون های نزاع در نظام بین الملل مبدل ساخته است. ورود ناتو به خاورمیانه به کشورهای خاورمیانه عضو سازمان کمک می کند تا اختلافات خود را در چارچوب آن حل و فصل کنند و با تهدیدات کشورهای غیرعضو مقابله کنند. براین اساس ناتو به واشنگتن کمک خواهد کرد تا ضریب امنیتی کشورهای دوست را افزایش داده و بی ثباتی و ناامنی را در منطقه حساس خاورمیانه کنترل کند.
از دیگر اهداف آمریکا از ورود ناتو به منطقه، مقابله با مخالفان سیاست های خود در منطقه است. پس از اشغال عراق واشنگتن درصدد برآمد ژئوپلتیک منطقه را متناسب با منافع خود تغییر دهد، از این رو هر کشوری که موافق سیاست های آمریکا در منطقه بود از نظر آمریکا دوست و کشورهای دیگر دشمن و تروریست قلمداد شدند.
واشنگتن درصدد بر آمد تا در چارچوب جنگ با تروریسم فضای سیاسی اقتصادی و فرهنگی خاورمیانه را متناسب با ضروریات امنیتی خود تغییر دهد و این سهم را در قالب طرح خاورمیانه بزرگ پیش ببرد.
لیکن بسیاری از ملت های مسلمان و حتی دولت های منطقه با الگوهای تحمیلی واشنگتن در قالب طرح خاورمیانه بزرگ موافق نیستند و این مسئله موجب رنجش دولت ها و ملت های عرب از واشنگتن شد. اما آمریکا می کوشد اهداف موردنظر خود را در چارچوب ناتو محقق سازد و حیثیت و پرستیژ بین المللی برای این کشور بیشتر از نظر دوستان عرب مهم بوده است.
در چارچوب حصول به این اهداف امنیتی بود که واشنگتن زمینه ورود ناتو به خاورمیانه را فراهم آورد و تلاش کرد که کشورهای خاورمیانه ای متحد خود را در ناتو گردهم آورد.
به هر حال ناتو سازمانی است که ساخته و پرداخته آمریکا و حامیانش است و توسط این کشورها پایه گذاری شده است. ناتو در چارچوب منافع امنیتی اعضا حرکت می کند و بازیگران این نهاد بین المللی به منافع خود بیش از هر چیز دیگری می اندیشند. ناتو بدون شک از چند جهت در منطقه خاورمیانه به آمریکا کمک خواهد کرد که مهم ترین آن تثبیت حضور و برتری آمریکا در این منطقه خواهد بود. در این سازمان آمریکا نقش شریک بزرگ تر را دارد و عضویت کشورهای دیگر به ویژه کشورهای خاورمیانه ای به منزله تثبیت و مشروعیت بخشی به حضور نظامی و مداخله در تمام شئونات امنیتی کشورهای خاورمیانه است.
ساختار ناتو
ناتو سازمانی است که در دوران پس از جنگ جهانی دوم برای اجرای پیمان آتلانتیک شمالی در سال 1949تشکیل شد.
در سال های اولیه بعد از جنگ جهانی دوم و در واکنش به توسعه طلبی های شوروی سابق در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی در ماه مارس سال 1948 پنج کشور انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و لوکزامبورگ با امضای معاهده بروکسل اتحادیه دفاع جمعی را تشکیل دادند.
سپس آنها از کشورهای دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال برای عضویت دعوت کردند. دوماه بعد با پیوستن کانادا و آمریکا به این جمع در چهارم آوریل سال 1949 پیمان آتلانتیک شمالی در واشنگتن به امضا رسید و سازمان ناتو تشکیل شد.
محور اصلی پیمان ناتو ماده پنج آن است که در آن کشورهای امضاکننده توافق کرده اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.
طبق ماده 9 پیمان آتلانتیک شمالی برای سازمان ناتو یک ساختار متمرکز متشکل از نهادهای نظامی و مدنی در نظر گرفته شده است. در راس ناتو شورای آتلانتیک شمالی متشکل از وزرای کشورهای عضو قرار دارد که حداقل هر دو سال یک بار تشکیل جلسه می دهد. این شورا بالاترین مرجع تصمیم گیری در پیمان ناتو است و تصمیمات آن به اتفاق آرا اتخاذ می شود.
از آنجا که ناتو برای مقابله با تهدیدات نظامی شوروی سابق و پیمان ورشو تاسیس شده بود برای این سازمان یک سیستم کامل فرماندهی نظامی برای جنگ های احتمالی در نظر گرفته شده که متشکل از روسای ستادهای ارتش کشورهای عضو و سه سرفرماندهی شامل فرماندهی اروپایی، فرماندهی اقیانوس اطلس و فرماندهی انگلیس است.
مقر ناتو ابتدا در فرانسه قرار داشت اما پس از آن که ژنرال دوگل سال 1966 در اعتراض به سیطره آمریکا بر این سازمان از فرماندهی نظامی ناتو خارج شد به بروکسل منتقل شد. فرانسه یک بار در سال 1995 در الحاق مجدد به ناتو ناموفق بود و پس از آن در سال 2008 با اعزام نیرو به افغانستان به ناتو پیوست. اعضای ناتو عبارتند از: اسپانیا، استونی، اسلوواکی، اسلوونی، انگلیس، ایتالیا، ایسلند، آلبانی، آلمان، آمریکا، بلژیک، بلغارستان، پرتغال، ترکیه، جمهوری چک، دانمارک، رومانی، فرانسه، کانادا، کرواسی، لتونی، لوکزامبورگ، لهستان، لیتوانی، مجارستان، نروژ، هلند و یونان.
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۹/۳
نظر شما