تلخی یک حرمت شکنی
در مرور فراز و نشیب های تاریخ ایران به 21 تیر 1314می رسیم روزی که حرمت امام معصوم توسط میزبان حکومتی شکسته شد و عاشقان حرم آن حضرت که به اعتراض در برابر اسلام ستیزی های زمان به مسجد مرقد مطهرش پناه برده بودند غافل از گستاخی رضاخان در بی احترامی به مسجد و حرم منتسب به آن حضرت، مورد هجوم مسلحانه نیروهای نظامی رژیم قرار گرفتند و دعوت حق را یک صدا در مکانی مقدس و عزیز لبیک گفتند.
رضاخان که در آغاز حکومت، برای فریب افکار عمومی، خود را مذهبی نشان می داد، پس از مدتی به دنبال اندیشه های ضد دینی رفت و مجری سیاست های غربی ها در ایران شد. او با سفری چهل روزه به ترکیه و دیدار با آتاتورک پس از بازگشت به ایران، تصمیم به انجام رشتهای از امور گرفت تا ایران را مانند ترکیه، از آنچه 'مظاهر تمدن غرب' خوانده میشد، بهرهمند کند. از اقدامات او پس از مراجعت به ایران که هریک با اهدافی خاص صورت گرفته بود می توان به تغییر کلاه مردم به کلاه شاپو، کشف حجاب، تأسیس دانشگاه (دانشگاه تهران)، جشن هزاره فردوسی، تأسیس فرهنگستان ایران و پیمان سعدآباد - پیمانی نظامی پیرامون شوروی – اشاره کرد.
اما رضا خان با این که خود را سیاستمداری متبحر می دانست از این مساله غافل بود که برخی اقدامات او که مستقیما ضد ارزش های دینی است با توجه به جایگاه ویژه دین و مذهب در زندگی مردم ایران با بن بست روبرو می شود و او در فرآیند اجرای این سیاستها با مخالفت و مقاومت عمومی مواجه خواهد شد.
ابتدا مردم فارس و آذربایجان به مقابله با این تهاجم فرهنگی پرداختند و سپس مردم خراسان در قیامی بینظیر پایههای بظاهر مستحکم حکومت را آن چنان لرزاندند که این دیکتاتور مضطربانه هشدار داد:'اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد'.
با اجباری شدن کلاه بینالمللی و شاپو برای مردان زمزمههای حجابزدایی زنان نیز به گوش می رسید و روحانیت بیدار و آگاه پس از شنیدن شکستن این حریم توسط دولتیان در جشنها، به طور مخفی جلساتی به منظور مقابله با همه گیر شدن آن تشکیل دادند.
در این زمان نیز شهربانی مشهد برای بهکارگیری کلاه فرنگی در مقام اعمال قدرت برآمد و به دریدن کلاه سابق و بازداشت بیکلاه ها اهتمام ورزید. در نتیجه این اقدامهای شهربانی، شب نوزدهم تیرماه مردم در مسجد گوهرشاد جمع شدند و شیخ محمدتقی گنابادی معروف به شیخ بهلول واعظ که در آن جلسه بر منبر سخن میراند، مردم را به ایستادگی در برابر حکومت فراخواند.
او در منبر سخنان تندی ایراد و شنوندگان را کاملاً تحت تاثیر قرار داد. دیری نپایید که گزارش بستنشینی مردم در حرم علی بن موسی الرضا (ع) به رضا خان رسید، او به مأموران نظامی مشهد دستور صریح داد که اگر تا فردا صبح، مردم پراکنده نشوند، به بالاترین حد مجازات نظامی گرفتار خواهند شد.
وی به نیروهای شهربانی مشهد دستور داد، جمعیت متحصن را پراکنده کنند. ولی مردم کماکان از مسجد خارج نشدند، شهربانی که خود را عاجز یافت به استانداری متوسل شد و استاندار از ارتش - خواست که مردم گردآمده را پراکنده کند.
ارتش به سرکوبی مردم همت گماشت؛آنها در تاریخ 21 تیرماه صحن و حرم علی بن موسی الرضا و مسجد گوهرشاد را محاصره و به سوی تحصنکنندگان تیراندازی کردند که در نتیجه، عده زیادی از زائران و متحصنین به سیاست های غرب زده رضا خان به شهادت رسیدند.
شمار شهدای این فاجعه از سوی منابع مختلف دو روایت مطرح شده است در یک جا افزون بر دو هزار نفر برآورد شده است که در این روایت آمده است حکومت پیکر شهدا را بدون رعایت مراسم شرعی به خاک سپرد و در روایتی دیگر هم چنین آمده است که بیش از دو هزار تا پنج هزار تن به شهادت رسیدند و حدود هزار و پانصد نفر نیز به اسارت نیروهای قزاق در آمدند.
پس از این واقعه در 22 تیر تمام شهر مشهد در سوگ این واقعه فرو رفت. عدهای از وعاظ خراسان دستگیر، روحانیون و خطبا به ویژه شیخ محمدتقی نیشابوری در افشای سیاست اسلام زدایی رضاخان مصممتر شدند.
حرمت شکنی حریم امن مسجد که در طول تاریخ ایران پناهگاهی مطمئن برای مردم بود نشان داد که سلطه گران برای رسیدن به اهداف مورد نظر هیچ محدودیتی را برای خود قائل نیستند و نمونه بارز آن رژیم دست نشانده پهلوی بود که با این اقدام، لکه ننگی را در تاریخ برای خود رقم زد.
منبع: / خبرگزاری / ایرنا ۱۳۹۰/۴/۲۱
نظر شما