موضوع : پژوهش | مقاله

نقش رسانه ها در پوشش خبری


اشاره

رابرت جنسن نویسنده‌ی Progressive می‌گوید: «اگر پوشش خبری دو هفته‌ی اول جنگ نشانه‌ی چیزی باشد، در حقیقت نشانه‌ی به شکست انجامیدن موفقیت‌های خبرگزاری ایالات متحده آمریکا است. در طول جنگ هیچ بحث و مناظره‌ی مهمی در برنامه‌های اصلی شبکه‌های NBC, ABC, CBS یا PBs جریان نداشت و رسانه‌ها حتی اطلاعات واقعی را نیز به خوبی بیان نمی‌کردند».

تحلیل‌های جانبدارانه‌ی ژنرال‌های اسبق ارتش از جنگ، گزارش‌های غیرواقعی در مورد خواسته‌های مردم عراق و تلفات آنها، تروریسم قلمداد کردن دفاع نیروهای عراقی و نام بردن از بمباران غیرنظامیان عراقی به عنوان درمان ظلم و بیداد، عمده مطالبی بود که طی جنگ آمریکا و عراق از رسانه‌های آمریکا پخش می‌شد.

عملکرد نامطلوب رسانه‌های آمریکا خشم مردم عراق از نحوه‌ی توصیف وقایع جنگ و بی‌اعتمادی جهانیان نسبت به این رسانه‌ها را در پی داشت. این بی‌اعتمادی، منتقدان رسانه‌ای را به این باور رساند که مطبوعات و دولت نسبت به یکدیگر وفادارند زیرا هر دو در زمره‌ی ثروتمندان و نخبگان قرار دارند. در حقیقت رسانه‌ها شرکت‌های بزرگی محسوب می‌شوند که منافع اقتصادی و سیاسی را با نخبگان کوچکی که دولت ایالات متحده را در دست دارند تقسیم می‌کنند و همواره این سؤال را بی‌جواب می گذارند: چرا هیچ گاه مردم به عنوان عامل موازنه در بحث و گفت‌وگوها شرکت داده نمی‌شوند؟

ماریلن دیامند در مقاله‌ی حاضر می‌کوشد تا گوشه‌ای از تحریفات خبری رسانه‌های آمریکا را در جنگ اخیر با عراق بازگو کند و نقش مطبوعات و سایر رسانه‌ها را در ارایه اخبار ناعادلانه و غیرمنصفانه مورد بررسی قرار دهد.


«بیان حقیقت مستلزم وجود دو گروه از افراد است، گروهی که آن را به زبان می‌آورند و گروهی که به آن گوش فرا می‌دهند» (هنری دیوید تورو).

تورو یادآور می‌شود برای آن که حقیقت به زندگی ما راه یابد باید کسی باشد که آن را بیان کند. ما به عنوان اعضای یک جامعه فرض را بر این گذاشته‌ایم کسانی که نقش اداره کشور و اطلاع‌رسانی را بر عهده گرفته‌اند و ما باید به آنها اعتماد و اطمینان داشته باشیم، این حقایق را بی‌پرده و صریح در اختیارمان قرار می‌دهند. در زمان جنگ، بیان آزاد سخت مورد انتقاد دولت قرار می‌گیرد و در مقابل، سانسور، گزارش غلط، سخنان کذب و اخبار غیرمنصفانه رواج می‌یابد. حقیقتی که برای تشکیل یک حکومت دموکراسی پرنشاط و پویا بدان نیازمندیم، از بین رفته است، حقیقتی که ما در جنگ با عراق منتظر آن بودیم در پشت اخبار سانسور شده‌ی رسانه‌هایی که از آنها به عنوان بلندگوهای دولت ایالات متحده یاد می‌شود پنهان مانده است.
نورمن سلمان، نگارنده ستون‌های رسانه و سیاست، در 17 آوریل سال 2003، در Media Beat اظهار داشت: «این مسأله در عمل به همین شیوه جریان می‌یابد چرا که خبرنگاران بی‌شماری چه از نوع میهن‌پرست آن در شبکه Fox News و چه از نوع آزادی‌خواه امروزی آن در اخبار N.P.R، تعیین مرزهای رعایت اصول اخلاقی را همچنان بر عهده‌ی صاحبان قدرت نهاده‌اند. در طول جنگ، سؤالات بسیاری در مورد نقش رسانه‌های آمریکایی مطرح بود و گروهی نقش این رسانه‌ها را اطلاع‌رسانی قلمداد می‌کردند اما پس از پخش مقادیر کثیری از گزارش‌های غلط که طی قرارداد پنتاگون و گزارشگران مستقر در محل (مبنی بر عدم رعایت قوانین و پخش خبرهای حاکی از حمایت از جنگ) صورت گرفت، به نظر می‌رسید که ارایه و آخرین مسأله‌ای است که در اطلاع‌رسانی به مردم مورد توجه قرار می‌گیرد».
رابرات جنسن نویسنده Progressive می‌گوید: «اگر پوشش خبری دو هفته اول جنگ نشانه چیزی باشد، در حقیقت نشانه‌ی به شکست انجامیدن موفقیت‌های خبرگزاری ایالات متحده آمریکا است».
جنسن ابراز می‌دارد: در طول این جنگ هیچ گونه بحث و مناظره مهمی در برنامه شبکه‌های اصلی NBC, ABC, CBS یا PBs جریان نداشت و رسانه‌ها حتی اطلاعات واقعی را نیز به خوبی بیان نمی‌کردند.
حال که جنگ رو به پایان است و اشغالگری ایالات متحده آغاز شده است، به جای پوشش خبری بیست و چهار ساعته هر روزه از جنگ، شاهد قطعات پراکنده فیلم‌های کوتاه از سپاهیان محافظ شهرهای عراق یا سربازان نیک بختی هستیم که به خانه‌های خود بازمی‌گردند. گزارشگران مستقر در محل به شبکه‌های خبری خویش بازگشته‌اند و حوادثی از قبیل ویروس سارس و کره شمالی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. به این ترتیب و با این وضعیت، ما به کجا می‌رویم؟ آیا می‌توانیم گزارش‌های جانب‌گرایانه، وطن‌پرستانه، احساسی و خلاف واقع را در مورد سلاح‌های شیمیایی عراق و سقوط شهرهای آن به دست فراموشی بسپاریم؟
در شرایط کنونی، آنچه بیش از پیش برای ملت اهمیت دارد این است که رسانه‌ها در مورد اطلاعات ارایه شده از جنگ، از جمله تحلیل ژنرال‌های اسبق ارتش به عنوان منابع قابل اعتماد، گزارش‌های غیرواقعی در مورد خواسته‌های مردم عراق و تلفات آنها اظهارنظر کنند. بحث و گفت‌وگو در مورد اولویت‌های مطبوعات و دولت در طول این جنگ از مسایل بسیار مهمی است که امیدواریم تا تغییر سیاست‌های مطبوعاتی ادامه یابد. ما باید مجالی برای مناظره آزاد که ضرورت یک حکومت دموکراسی است، فراهم بیاوریم؛ ما به زمان مطلوب برای تغییر جهت و واکنش‌های خود نسبت به این امر رسیده‌ایم، زمانی که چشم‌ها دیگر از بمباران‌های بی‌رحمانه به درد نمی‌آید بلکه گشوده‌اند تا ویرانی حقیقی جنگ و تبعات ناشی از انتشار اطلاعات غلط آن را مشاهده کنند.

نقش مطبوعات
کریس هجزا گزارشگر نیویورک تایمز: در زمان جنگ مطبوعات همیشه بخشی از مشکلات به شمار می‌روند. وقتی مردم ملتی به جنگ می‌روند، مطبوعات نیز به دنبال آنها راه می‌افتد... پرگویی و سخنان نسنجیده و خلاف واقع FOX, CNN یا MSNBC بخشی از یک سنت کهن و غم‌انگیز است.
در دسامبر 2001، چند ماه پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر سلمان خاطر نشان کرد حجم گسترده‌ای از اخبار ایستگاه‌های خبری به عنوان دستگاه تقویت جنگجویان واشنگتن انجام وظیفه می‌کند.
منتقدان در این مسأله هم عقیده‌اند که نقش مطبوعات در جنگ علیه عراق بازداری از ابراز عقاید مخالف و پرچمداری جنگ در حال جریان بوده است. یک جانبه‌نگری و احساسات وطن‌پرستانه مفرط که قرابت نزدیکی با موضع دولت در جنگ دارد هر گونه تلاشی را برای حفظ انصاف و بی‌طرفی بی‌ثمر می‌گذارد. سلمان اظهار می‌دارد: «مطبوعات که مبهوت نمایش‌های رزمی ـ تاکتیکی همه جانبه در خاک عراق شده بودند، به ندرت از جنگ تمام عیاری که دولت ایالات متحده و همدست انگلیسی آن به راه انداخته بودند به عنوان نقض قوانین بین‌المللی یاد می‌کردند».
در تلاش برای دست یافتن به علت پوشش خبری غیرمنصفانه و به گوش نرسیدن هر صدای دیگری، سلمان به این باور رسیده است که پس از حوادث 11 سپتامبر کاخ سفید پیامی را به خبرنگاران مخابره کرده است که مضمون آن چنین است: «گرایش بیش از حد به استقلال شما را متهم به همکاری با دشمن تروریست می‌کند».
براین لامبرت، نگارنده‌ی ستون‌های رسانه‌ای Pioneer Press این مسأله را تأیید می‌کند که گزارشگران به جای آن که واقعیت‌های جنگ را گزارش کنند و مجموعه‌ای از دیدگاه‌های متنوع را در اختیار مردم قرار دهند، بیشتر نگران آن هستند که به وطن‌پرستی خود خدشه وارد نکنند.

لامبرت اظهار می‌دارد: «شبکه‌های آمریکایی به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی از این که وطن‌پرستی آنها مورد تردید واقع شود و آمار بینندگانشان کاهش می‌یابد، می‌هراسند و به همین دلیل جنگ را جز با لحنی پیروزمندانه و دلیرانه گزارش نمی‌کنند».
در تلاش‌های دیگری که منتقدان رسانه‌ای برای تبیین نقش مطبوعات در درگیری‌های نظامی صورت داده‌اند بسیاری معتقدند که مطبوعات و دولت نسبت به یکدیگر وفادارند زیرا وجه اشتراک آنها این است که هر دو در زمره ثروتمندان و نخبگان قرار دارند.
آنتونی آرنو، نویسنده مجله «Z» گفته است: «بوش و دولت او هر دو از این که می‌توانند بر روی «حس وطن‌پرستی» مطبوعات حساب باز کنند، آگاهند، چرا که مطبوعات در ایالات متحده خود را مورد سانسور قرار می‌دهند». آرنو معتقد است که تعهد مطبوعات نسبت به دولت به روابط مالی هر یک از این دو با یکدیگر وابسته است.
آرنو اظهار می‌دارد: «رسانه‌ها در مسایل اساسی با دولت همسو هستند چرا که خود شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شوند که منافع اقتصادی و سیاسی را با نخبگان کوچکی که دولت ایالات متحده را در دست دارند، تقسیم می‌کنند.
در نتیجه، خبرنگاران مستقر در عراق از محدودیت‌های شدیدی که در گزارش وقایع باید رعایت کنند رنج می‌برند. خبرنگاران مستقر یا باید به عنوان مهمان ارتش آمریکا، قوانین را رعایت کنند یا این که خطر به خانه فرستاده شدن را بپذیرند. این خبرنگاران که یونیفورم‌های نظامی عرق کرده و پر گرد و خاکی به تن دارند، از پشت تانک‌ها چنان با اصطلاحات نظامی مأموریت واحد خود را توصیف و گزارش می‌کنند که گویی خود نیز از تازه نفس‌ترین نیروها و سربازان هستند».
سلمان در مورد گزارشگران مستقر در میدان نبرد می‌گوید: «گزارشگران به قدری به یکدیگر شبیه‌اند که زبان و دیدگاه‌های بیان شده آنان غیرقابل تشخیص به نظر می‌رسد».
کریس هجز گزارشگر Nation می‌گوید: «نقش خبرنگاران تنها پخش اکاذیب است،... داستان‌هایی که توسط دولت‌ها به ما خورانده می‌شود... اسطوره‌هایی که برای توجیه جنگ و تقویت روحیه سربازان و غیرنظامیان از آنها بهره می‌جویند. در نتیجه همه این خبرنگاران نیز در به راه انداختن جنگ سهیم و شریکند».

اخبار ناعادلانه و غیرمنصفانه
«... شگفت‌انگیز است که چگونه پنتاگون اخبار را تحت کنترل خود درمی‌آورد... رادار هر کس باید در بالاترین حد خود قرار بگیرد و آنتن موج‌یاب شما باید با حداکثر قدرت و سرعت عمل کند» (مایکل مور).
هنگامی که آرم شبکه مزین به پرچم آمریکا در صفحه تلویزیون به نمایش درمی‌آید، ما به یاد می‌آوریم که اخبار دریافت شده از اوج درگیری‌ها به طرز وحشتناکی جانب‌گرایانه، حامی جنگ، ضدعراقی و مخالف هر صدای دیگر است. به ندرت اتفاق می‌افتد که اطلاعاتی از طرف مقابل جنگ، غیرنظامیان عراقی و حرکت‌های ضدجنگ دریافت کنیم. تنها درصد کمی از سخنان عراقی‌ها منعکس می‌شود و بسیاری از افراد که تسلیم پوشش خبری جانب‌گرایانه جنگ می‌شوند، دیدگاه‌های خود را براساس آنچه گفته و شنیده می‌شود شکل می‌دهند.
در دوم آوریل سال 2003 سلمان در Democracy Now! اظهار داشت: «فضای کوچکی که در رسانه‌های گروهی به نظر مخالفان خودجوش اختصاص یافته بود حداقل در حال حاضر به حد وسیعی کاهش یافته است». وی همچنین یادآور می‌شود که او پیش از آغاز جنگ پنج تا شش بار در شبکه خبری CNN حضور یافته است اما از آن به بعد هیچ دعوتی برای بازگشت او به این شبکه صورت نگرفته است. واضح است که جای او به منابع قابل اعتماد دیگری برای تفسیر و تحلیل سپرده شده است.
استیوندل از (FAIR) نیز با این امر موافق است که صداهای مخالف به گوش نرسیده و در زیر خرواری از نگرش‌ها و عقاید پس از جنگ مدفون شده است.
در مصاحبه چهارم آوریل 2003 که با آرون برون گوینده اصلی خبر شبانه CNN در Democracy Now صورت گرفت، رندل خاطرنشان کرد: «در طول چهار برنامه اصلی که در چهار شبکه تلویزیونی به پخش رسید کمتر از یک درصد میهمانان دعوت شده در مورد وقایع دو هفته اول جنگ عراق در ماه فوریه صحبت کردند و کمتر از یک درصد اظهارات ضدجنگ از این شبکه‌ها شنیده شد».
«... هنگامی که موضوع جنگ در میان باشد می‌بینیم که شبکه‌های خبری به سرعت ظاهر می‌شوند و از ژنرال‌های قدیمی، افسران اسبق پنتاگون و کسانی که تنها به راه حل نظامی ‌می‌اندیشیند، استفاده می‌کنند»، اما رندل این سؤال را مطرح می‌کند که چرا هیچ گاه مردم را به عنوان عامل موازنه در بحث و گفت‌وگوهای خود شرکت نمی‌دهند؟ گزارش تلفات غیرنظامیان عراقی و ساختاری که برای تشخیص بین اعمال آمریکایی‌ها و عراقی‌ها وجود داشت، یکی دیگر از مسایل ناراحت‌کننده در پوشش خبری رسانه‌ای محسوب می‌شد. در مصاحبه‌ای که در دوم آوریل سال 2003 با امی گودمن در Democracy Now صورت گرفت نورمن سلمان در مورد تلفات عراقی‌ها توضیحاتی ارایه داد.
امی گودمن اظهار داشت تقریباً هیچ گونه توجهی به تلفات غیرنظامیان عراق نشان داده نمی‌شد در حالی که تلفات نیروهای آمریکایی به دقت مستند می‌شوند. حتی هنگامی که نیروهای عراقی درصدد مقابله با نیروهای آمریکایی برمی‌آمدند دفاع آنها تروریسم و کشته‌های آنها خسارات جنبی تلقی می‌شد.
سلمان می‌گوید: «خشم آشکار مردم عراق ریشه در نحوه توصیف وقایع توسط رسانه‌های آمریکایی و لحن بی‌روح آنها دارد».
با چهره‌ای جدی و اشتیاقی نه چندان وافر برای طرح سؤالات اساسی، شبکه‌های آمریکایی به نحوی نسنجیده، سیلی از اظهارات بی‌وقفه مقامات آمریکایی را بازگو می‌کنند که در آن اعمال عراقی‌ها زشت و شنیع و اعمال آمریکایی‌ها مثبت ارزیابی می‌شود. آنها دارای جوخه‌های اعدام هستند و ما دارای ارتشی شریف، بمب‌های آنها نفرت‌انگیز است و بمب‌های ما درمان ظلم و بیداد.

پیامدها و پوشش خبری پس از آن
«ما نباید اختلاف عقیده را با خیانت اشتباه بگیریم. به خاطر داشته باشیم که ما از نسل مردان بی‌شهامت و از تبار کسانی نیستیم که از نوشتن، سخن گفتن، ارتباط داشتن و دفاع از استدلال می‌هراسیدند؛ دفاعی که شاید در برخی شرایط خوشایند نبوده است» (ادوارد مارو، گزارشگر CBS، 1961 ـ 1935).
حال که این جنگ سخت به آرامی رو به پایان است این ما هستیم که باید در مورد سیاست‌های پنتاگون و دولت نیز گزارش‌هایی که در اتاق‌های نشیمن خود دریافت کرده‌ایم، اظهارنظر کنیم. در حالی که برخی از منتقدان مانند مایکل مور امیدوارند که این خبرنگاارن نیز سرانجام دست از همکاری‌های خود با دولت بردارند، دیگران نقش رسانه‌های گروهی را واقعیتی منفی و ماندگار در زندگی حال و آینده می‌دانند.
دانیل شچر می‌گوید: «چرخه مداوم خبر رویدادها را به تاریخ مبدل می‌سازد. به زودی ما در انبوهی از کتاب‌ها، نوارهای ویدئویی و فیلم‌های مستند مربوط به عملیات آزادسازی عراق غرق خواهیم شد».
به نظر می‌رسد که طرح مناسبی برای حل مسأله تعصب خبری و محدودیت‌های حاکم بر مطبوعات ارایه شده است اما عجب آن که این محدودیت‌ها را دولتی به وجود آورده است که خود مدعی پایبندی به رعایت قوانین است.
استیو رندل از “FAIR” در Democracy Now می‌گوید: «فرهنگ سالم خبرگزاری امکان بحث و گفت‌وگوی گسترده و مستقل، ارایه اطلاعات دقیق و طرح سؤالات جدی از صاحبان قدرت را فراهم می‌آورد». اما به نظر می‌رسد اجرای این طرح که مفهوم واقعی خود را از دست داده است برای هر جامعه‌ای که در آن همه‌ی صداها شنیده می‌شود و تمام عقاید بر مبنای نظر فردی و بدون دخالت رسانه‌های جمعی (که از نظر اقتصادی و سیاسی با دولت ارتباط دارند) شکل می‌گیرد، ضرورت دارد. نورمن سلمان در سخنان خود ابراز می‌دارد: «یا باید این طرح را به کلی رها کرد و یا باید به مفهوم واقعی از آن بهره گرفت که در این صورت، دموکراسی از یک نظریه صرف تبدیل به یک واقعیت عملی خواهد شد. اما این امر مستلزم انعکاس صداها و ابراز عقاید مختلف است و از همین رو هنگامی که جنگ سکوت ما را می‌طلبد، ضرورت ابراز عقاید مختلف، اهمیت بیشتری می‌یابد.

منبع:
www.mediaed.org/ news/ articles/mediairaq


منبع: / فصلنامه / پژوهش و سنجش / 1382 / سال دهم، شماره 34، تابستان ۱۳۸۲/۰۰/۰۰
مترجم : فاطمه صحرانورد
نویسنده : ماریلن دیامند

نظر شما