عصر اطلاعات بستر جنگی همه جانبه
جنگهای جدید نه تنها موجب ویرانی شهرها و آبادیها و کشتار وسیع انسانها میشوند، بلکه فکر، عقیده، شجاعت، اطمینان و میل به جنگیدن را در انسانهای مورد هجوم از میان میبرند.
«جنگ روانی» با استفاده از رسانههای جهانگستر پدیدهای است که چهرهی جنگهای دوران پست مدرن را تغییر داده است، تا آنجا که حتی زمان آغاز و پایان یک جنگ چندان مشخص نیست.
مؤلف در مقاله حاضر میکوشد با تبیین مفهوم جنگ روانی، اهداف جنگ روانی، ابزار سیاسی و برخی از تاکتیکهای آن از قبیل: تنهاسازی دشمن و آتش تهیه (تدراک آتش تبلیغاتی) را توضیح دهد و نحوهی ارسال اخبار و تصاویر توسط خبرنگاران و تصویربرداران حاضر در صحنهی جنگ عراق و آمریکا را با توجه به تأثیر آن در پوشش اخبار این جنگ نشان دهد.
جنگ اخیر آمریکا و عراق، جنگی همه جانبه و تمام عیار بود. تفاوت بین جنگ همه جانبه و تمام عیار با جنگ محدود، این است که در جنگ محدود، نیروی نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی خارجی اعمال میشود، در این جنگ، نیازی به بسیج نیروهای مردمی نیست و تلفات غیرنظامی به حداقل میرسد. اما جنگ تمام عیار جنگی است که نه تنها نیروها و تأسیسات نظامی دشمن را نابود میکند، بلکه سعی دارد از طریق رسانهها جامعه دشمن و مردم آن را به سمتی بکشاند که هر یک، روند تعویض فرهنگ را داوطلبانه بپذیرند.
هدف جنگ همه جانبه و تمام عیار این است که به اجبار، اراده ملتی را به سمت منافع گروهی دیگر سوق دهد، جنگ محدود جنگی است که فقط جنگجویان را به مقابله با یکدیگر وامیدارد اما جنگ تمام عیار جنگی است که دو ملت و یا حتی دو فرهنگ را رو در روی هم قرار میدهد.
جنگ روانی قسمتی از جنگ همه جانبه و تمام عیار
تحول پدید آمده در صنایع جنگی جدید، این صنایع را خصلت «شمول» بخشیده است. امروزه جنگ تمامی جبههها و استخدام و بهکارگیری تمامی سلاحها را شامل میشود. در جنگ همهجانبه، هم جبهه اقتصادی وجود دارد و هم جبهه نبرد، هم جبهه نظامی و هم جبهه روانی. جنگ نظامی، جنگ اقتصادی و جنگ روانی با یکدیگر در ارتباط هستند و بر روی هم نوعی از جنگ را تشکیل میدهند که جنگ همه جانبه نام دارد. بدین ترتیب، پیروزی نظامی یک پیروزی اقتصادی به شمار میرود، به شرط آن که حاصل آن تسلط بر قسمت عمدهای از منابع دشمن و یا قطع راههای امداد رسانی عمده وی باشد، همچنین پیروزی نظامی میتواند نتیجهای روانی به همراه داشته باشد، به شرط آنکه با تضعیف روحیه دشمن کاری کند که سربازان همواره منتظر شکست و یا آمادهی تسلیم و اطاعت باشند. از طرف دیگر، پیروزی نظامی اگر به شکست روانی بینجامد، فایدهای نخواهد داشت.
جنگ روانی که جدیدترین سلاح جنگی است، علیه فکر، عقیده، شجاعت، اطمینان و میل به جنگیدن عمل میکند و جنگی دفاعی و هجومی به شمار میرود که در عین تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به تضعیف روحیه دشمن میپردازد. جنگ روانی قسمتی از جنگ همه جانبه است که پیش از نبرد آغاز میشود و در حین و پس از آن ادامه مییابد، چرا که این نوع جنگ، تابع قوانین و شیوههای جنگ عادی نیست و بر مبنای توصیفهای ارایه شده از صحنه نبرد یا سازماندهی عملیات جنگی قابل تعریف نیست.(1)
در عرصه جنگ روانی طبیعت عملیات مربوط از این جهت تفاوت دارد که سیاست قادر نیست آن را به طور واقعی تعریف کند، چرا که این جنگ به سبب ماهیت سلاح و ابزار مورد استفاده آن و همچنین وظایف و مسوولیتهایی که بر عهده دارد مدتها پیش از جنگ نظامی آغاز میشود و پس از توقف عملیات خصومتآمیز همچنان ادامه مییابد.
اهداف جنگ روانی
اهداف جنگ روانی عبارتند از:
1ـ از بین بردن امید مخاطبان و یا کشور مقابل
2ـ رواج بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور مقابل
3ـ ایجاد شکاف در بین جامعه مخاطب
هدف جنگ روانی در حقیقت غلبه بر عقل دشمن است نه در بند کشیدن بدن او. بر اساس نظری که به کلاوس ویتز نسبت داده میشود «جنگ همان سیاست است که با وسایل دیگری به اجرا درمیآید». این حقیقت که با تعبیری جدید و ساده بیان شده است گویای واقعیتی است که از قدیم مورد قبول همگان بوده است. بدین ترتیب، جنگ وسیلهای از وسایل اقناع به شمار میرود؛ وسیلهای غیر از وسایل اقتصادی و جاری مورد استفاده که در هنگام کارآیی نداشتن سایر وسایل کاربرد مییابد.
آنچه به نام استعمار جدید شناخته شده است و استعمارگران علیه دولتهای از بند گسستهی آفریقا و آسیا در عرصه اقتصادی به راه انداختهاند، چهره نوینی از جنگ روانی جدید است. هر چند که اگر دولتهای درگیر این جنگ بیدار و آگاه باشند و ملت خود را در رویارویی با روشهای مورد استفاده آن آموزش دهند و به درجهای از آگاهی سیاسی و اجتماعی برسانند که هدفهای این گونه عملیات غیرانسانی را درک کنند، کاری از آن نخواهد آمد. (2)
ابزار سیاسی جنگ روانی
هنگام بحث در مورد جنگ روانی و ابزار سیاسی مربوط به آن لازم است که یادآور شویم که این ابزار هم در صلح و هم در جنگ مورد استفاده قرار میگیرند. این امکان وجود دارد که همواره خط مرزی بین جنگ و صلح قایل شویم. همان گونه که در حال حاضر و در جنگ چنین کاری امکانپذیر نیست. اقدام به جنگ را میتوان زمانی دانست که دو دولت، آماده عملیات خصومتآمیز هستند و یا آن را آغاز کردهاند.
ابزار سیاسی عمده در هنگام صلح و جنگ به شرح زیر است:
دیپلماسی، تبلیغات، اقتصاد و تسلیحات.
جنگ روانی عمدتاً از طریق تبلیغ یا حرکت ایدئولوژیک که مبتنی بر استراتژیها و تاکتیکهای دقیق معطوف به اهداف مشخص است، هدایت و رهبری میشود. سلاحهایی که در جنگ روانی به کار میروند: عبارتند از: شبکههای ماهوارهای، سایتهای خبری، کنفرانسهای خبری، رادیو، تلویزیون، فیلم، گردهماییهای عمومی، تظاهرات، شعارها، پوسترها، کتابها، اعلامیهها، روزنامهها و مجلات و سایر ابزاری که بر تفکر و عواطف نخبگان فکری و یا عامه مردم تأثیر میگذارد. (3)
جنگ ائتلاف علیه عراق، جنگی همه جانبه
در جنگ اخیر، نیروهای ائتلاف عراق از شبکههای اطلاعرسانی نوین به ویژه شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت استفاده گسترده و زیرکانهای کردند. طی این مدت، تحولاتی که در عملکرد رسانهها رخ داد به گونهای بود که آن را در بسیاری از زمینهها میتوان جدید دانست.
در برخی موارد نیز تحولات جدید تکرار همان روشهای سنتی بود که در گذشته شاهد آن بودهایم. در یک دستهبندی کلی این تحولات را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1ـ تحولات شکلی 2ـ تحولات محتوایی.
تحولات شکلی
بهرهگیری از تاکتیک تنهاسازی دشمن
نگاهی به عملکرد شبکههای خبری ماهوارهای اینترنتی در ابتدای جنگ «نبرد برای کنترل» (Battle for contraol) استفاده از سیاست تنهاسازی دشمن توسط این رسانهها را، آن هم پیش از آغاز جنگ نشان میدهد. نیروهای ائتلاف پیش از جنگ مسیر را به نحوی طراحی کردند که دولت صدام حسین هیچ حامیای در سراسر دنیا نداشته باشد و به عبارت دیگر هیچ کشوری جرئت حمایت از صدام و حکومت او را در خود نبیند. این مسأله به حدی بود که حتی وقتی موضوع برکناری صدام و انتقال او به کشور دیگری مطرح شد، تنها برخی از کشورهای اروپایی نظیر سوئیس اعلام کردند که برای جلوگیری از کشتارهای احتمالی میتوانند صدام را بپذیرند.
زمانی که رسانهها تصمیم میگیرند علیه یک فرد مسیری را طراحی کنند از این تاکتیک بهره میگیرند. رسانهها با استفاده از جنایاتی که رژیم بعثی طی سی سال گذشته چه در خود کشور عراق مانند حلبچه و چه در کشورهای دیگر مانند کویت و ایران مرتکب شده بود، صدام را به گونهای خونخوار و جانی قلمداد کردند که اگر کشوری در راه جلوگیری از جنگ علیه عراق قدمی برمیداشت خود را تنها احساس میکرد و به نوعی مسیر آینده خود را به مسیر نابوی و سقوط او گره میزد.
بهرهگیری از تاکتیک «آتش تهیه» تبلیغاتی پیش از آغاز جنگ نظامی
تاکتیک دیگر، جنگ روانی سنگینی بود که پیش از جنگ نظامی توسط نیروهای ائتلاف، پستهای الکترونیکی، سایتهای خبری و رسانههای وابسته به این نیروها چه در داخل عراق و چه در کشورهای دیگر آغاز کردند.
در داخل عراق، با تضعیف نیروهای دشمن و مردم حامی حکومت و حتی مردمی که جنگ را میخواستند، این روش را با به رخ کشیدن وسایل و تاکتیکهای جدید جنگی و نیز مسیری که زمینه «آتش تهیه» تبلیغاتی سنگین برای تضعیف نیروهای عراقی و حتی گارد ریاست جمهوری این کشور را فراهم میکرد، طراحی کردند تا القا کنند که این جنگ چند روزی بیشتر طول نخواهد کشید و بدین ترتیب هر گونه مقاومتی را از میان خواهد برد. حتی زمانی که نیروهای گارد ریاست جمهوری بیشترین قدرت خود را در بغداد جمع کردند، چند ساعتی بیشتر نتوانستند مقاومت کنند و فدائیان صدام و حامیان او که حاضر بودند جان خود را در راه حمایت از صدام از دست بدهند تعدادشان حتی به ده هزار نفر هم نرسید.
این در حالی بود که در گذشته همواره بر این نکته تأکید میشد که صدام تعداد صدهزار فدائی از جان گذشته دارد که هر لحظه حاضرند خود را در راه او قربانی کنند اما مسیر تبلیغات به گونهای بود که این روحیه را به شدت از میان برد.
در خارج از عراق هم این آتش تهیه تبلیغاتی سنگینی که شبکههای خبری ماهوارهای و اینترنتی شروع کردند ـ قبل از هر جنگی عمدتاً این آتش تهیه تبلیغاتیها توسط سیستمهای رسانهای اعمال میگردد ـ هیچ گونه جایی برای حمایت از صدام و یا مقابله با جنگ را نداشتند.
در گذشته این طور مطرح میشد که اگر قرار باشد جنگی صورت گیرد لازمه آن یک آتش تهیه سنگین از سوی طرفِ خواهان جنگ است، اما این بار شاهد هستیم که این آتش تهیههای سنگین را رسانههای نوین، از جمله شبکههای خبری ماهوارهای و اینترنتی اعمال میکنند.
این مسیر تبلیغاتی حتی در طول جنگ نیز ادامه داشت. برای مثال، انتشار اخبار تضعیفکننده وضعیت عراق و دولت آن در شبکههای خبری ماهوارهای و اینترنتی، با آغاز حمله به شهرها، یکی از روشهایی بود که عمدتاً برای تضعیف روحیه طرفداران صدام و به بیتفاوتی کشاندن مردم نسبت به جنگ از آن استفاده میشد. در این تبلیغات گفته میشد که اگر سربازها از مکانهای خاص و مردم از منازلشان بیرون نیایند جانشان در امان خواهد بود.
تصویربرداران و خبرنگاران در صفوف اول جبهه
در بقیه موارد نیز شاهد تحولات جدیدی در خبررسانی از جنگ توسط شبکههای خبری ماهوارهای و اینترنتی بودیم. به طور کلی حضور خبرنگاران و تصویربرداران در صفوف اول جبهه در کنار سربازان خطشکن جهت به تصویر کشاندن لحظه به لحظه عملیات جنگی مسیری بود که این بار متفاوت از جنگهای گذشته بود.
برای نمونه، در سال 1991 که جنگ آمریکا علیه صدام برای آزادسازی کویت شکل گرفت، شاهد بودیم که رسانه CNN تنها رسانهای بود که میتوانست اخبار و مسیر جنگ را طراحی کند. طبیعی بود که پیش از آن نیز تاکتیکهای جنگی، حرکت سربازان در خطوط جنگی و همچنین اعلام زمانهای حمله جزء نکات بسیار محرمانه جنگی محسوب میشد. پیش از این هر دو طرف درگیر جنگ از تاکتیک اختفا استفاده میکردند اما این بار شیوه حرکت و حضور خبرنگاران و تصویربرداران در صفوف اول جبهه، این تاکتیک نظامی را هم به چالش کشاند و مسیر آن را کاملاً تغییر داد.
شاید دیگر برای فرماندهان نظامی آمریکا استفاده از سیاست اختفا برای عملیات جنگی سیاست تازهای نبود. آنان هیچ مسیری را نمیتوانستند از دید تصویربرداران مخفی کنند چرا که تصویربرداران و خبرنگاران قدم به قدم با سربازان خط شکن جلو میرفتند و لحظه به لحظه و با سرعت تصاویر و اخبار را توسط ماهوارههای جدید مخابره تصویر و اینترنت انتقال میدادند، دیگر تاکتیکهای قدیمی نظامی کاربردی نداشت. انتقال هر لحظهی اطلاعات مربوط به زمان، مکان، روز، مسیر و جهت حمله از دیگر اعمال رسانههای نامبرده در این جنگ بود. همین اطلاعرسانی در لحظه، برتری نظامی نیروهای ائتلاف را به رخ عراق و کشورهای دیگر میکشاند.
به این ترتیب به مسیر این نوع اطلاعرسانی و تأثیر بسیار آن، میتوان به جرئت گفت که جنگ بر روی صفحات تلویزیون و رایانههای متصل به اینترنت War on Screen شکل گرفت و با حضور خبرنگاران و به ویژه تصویربرداران و اطلاعرسانی در لحظه آنان، مردم هیچ گاه خود را جدای از جبهه احساس نکردند. کسانی که پای تصاویر تلویزیونی کانالهای ماهوارهای و سایتهای خبری مینشینند لحظه به لحظه خود را در خطوط اولیه جبهه احساس میکردند و به نوعی دوربینها و نتبوکها به جای تانکهای میجنگیدند. شما امروز تصاویر تانکهایی را میبینید که در کنار یک خبرنگار یا تصویربردار به آتش کشیده میشوند، تصاویر خبرنگاری را میبینید که در هنگام دویدن مورد حمله موشکها قرار میگیرد و خون او بر روی دوربینش ریخته میشود. ما چنین لحظاتی را که شاید به تعبیری زندهتر از لحظات حضور یک سرباز در جبهه جنگ است میبینیم. اخبار لحظه به لحظه و این تصاویر که جنگ را از خطوط اول جبهه به صفحه تلویزیونها و مانیتورها میکشد مخاطبان را به گونهای ارضا میکند که دیگر هیچ گاه هیچ کس به کسانی که در خطوط اول جبهه حضور داشتهاند، غبطه نمیخورد.
تحولات محتوایی
ساخت یک Hard News (واقعیتسازی خبری) با استفاده از Hard News ها به جای Soft News ها.
تحولی که در جنگ صورت گرفت این بود که به جای Hard Newsها یعنی همان تحلیلها، پیشبینیها، تفسیرها و دیدگاههایی که مسیر یک خبر Hard News را تغییر میدادند؛ سخت خبرها آمدند و با Hard Newsهای موجود به جای Soft Newsها یا همان نرمخبرها، به ساخت واقعیت پرداختند.
برای نمونه مخالفان جنگ برای نشان دادن جنایات نیروهای ائتلاف میتوانستند به جای این که در تحلیلهای خود به قطع آب، برق یا کمبود دارو اشاره کنند از تصاویر متعدد و بسیار صحنههای جنگ از جمله تخریب منازل، از بین رفتن اماکن عمومی شهرها، کشتار وسیع مردم، وضع رقتبار کودکان و زخمیهای جنگ و ... بهره بگیرند.
در جبهه مخالف آن نیز اگر طرفداران جنگ میخواستند نشان دهند که مردم از سرنگونی رژیم عراق خشنودند، آرامش و برخورد خوب نیروهای ائتلاف، توزیع آذوقه و دارو بین مردم و شادی آنان از سرنگونی رژیم عراق را که در حقیقت نیز در سراسر این کشور به چشم میخورد به تصویر میکشاندند.
منطقهای شدن رسانهها
در جنگ اخیر بار دیگر منطقهای شدن کانالهای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی مطرح شد. برای مثال کانالهای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی کشورهای عرب زبان در یک بستهبندی کلی به تبعیت از مسیر کانال الجزیره، قطر، منافع انترناسیونالیستی عرب را دنبال کردند و بدون در نظر گرفتن جنایاتی که صدام حسین در گذشته حتی علیه خود آنها مرتکب شده بود، به حمایت مستقیم و علنی از آن برخواستند.
رسانهها، مدافع منافع ملی کشورهایشان
اتفاق دیگری که شاهد آن بودیم این بود که کانالهای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی هر کشور دقیقاً همان سیاستی را اعمال کردند که دولتهای کشورهایشان در سیاستهای کلان خود نسبت به این جنگ دنبال میکردند، چه در اروپا که ادعای مهد دموکراسی بودن را دارد و چه در آمریکا که مدعی ایجاد دموکراسی در همه کشورهای دنیا است.
منابع:
1- Lawrence Grossberg & Others "Media Making”, Thousand Oaks: SAGE, 1998.
2ـ دکتر محمد سلطانیفر و دکتر شهناز هاشمی، «پوشش خبری»، تهران، انتشارات سیمای شرق، بهار 1382.
3ـ صلاح نصر، «جنگ روانی»، ترجمه محمود حقیقت کاشانی، تهران، انتشارات سروش و مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما، 1381.
ـ اخبار خبرگزاریها، سایتهای اینترنتی، وبلاگها، کانالهای ماهوارهای، روزنامهها، رسانههای داخلی و خارجی، اسفند 1381 و بهار 1382.
منبع: / فصلنامه / پژوهش و سنجش / 1382 / سال دهم، شماره 34، تابستان ۱۳۸۳/۰۶/۰۰
نویسنده : محمد سلطانی فر
نظر شما