تاثیر نفت بر اقتصاد جهانی
اگرچه بسیاری از تحلیلگران اقتصادی, از روند افزایش قیمتهای نفت ابراز نگرانی میکنند و نسبت به تاثیرات مخرب آن بر اقتصاد جهانی هشدار میدهند, هفته نامه اکونومیست در تحلیل خود با مقایسه شوک کنونی نفت با شوکهای پیشین نفتی نه تنها این روند را نسبت به دورههای قبل بسیار متفاوت میداند ؛ بلکه آنرا نشانهای از سلامت اقتصاد جهانی عنوان میکند.
اگر اندکی پس از حوادث یازده سپتامبر سال 2001 که بازار سهام تا حدود 18 ماه در بیثباتی به سر میبرد, گفته میشد که تا چهار سال آینده قیمت نفت بیش از 30 برابر افزایش خواهد یافت. اولین تصویری که به ذهن هر کس میرسید ویران شدن اقتصاد جهانی بود.
در نوامبر سال 2001 قیمت هر بشکه نفت خام سبک ایالات متحده حدود 18 دلار بود و هماکنون قیمت این محصول در سقف 70 دلار قرار دارد. چنین افزایشی در قیمت نفت مشابه افزایش قیمت این محصول در سالهای 1973 تا 1974، 1978 تا 1989 تا 1990 است ؛ اما در هر سه مورد گفته شده اولین پیامد رکود جهانی اقتصاد و افزایش شدید تورم بود, درحالیکه در مورد اخیر, رشد تولید ناخالص داخلی در جهان بیش از میزان پیشبینی شده است و میزان تورم نیز در سطحی پایین قرار دارد, به راستی چرا اینبار اقتصاد جهانی به این راحتی پیش میرود؟
دلایل فراوانی برای این فرایند وجود دارد, سادهترین آنها این است که اگرچه میزان افزایش قیمت نفت به زیادی افزایش قیمت این محصول در شوکهای پیشین بوده ؛ اما این بار افزایش قیمت در روندی تدریجی صورت گرفته است, در سال 1979 قیمت نفت در عرض 6 ماه دو برابر شد ؛ اما اینبار این تغییر در عرض 18 ماه اتفاق افتاد و در این مدت خانوارها و شرکتها فرصت بیشتری داشتند که خود را تطبیق دهند. در نتیجه آسیب کمتری به اموال و اطمینان آنها وارد آمد و در نتیجه فعالیتهای اقتصادی نیز آسیب کمتری دید این دلیل منطقی است ؛ اما همه جریانات تنها به آن برنمیگردد, به عنوان مثال این روند افزایش قیمت نفت هر چقدر هم که تدریجی بوده باشد. آمریکاییها تحت فشار قرار گرفتهاند ؛ چرا که در حال حاضر ناچارند در ازای هر گالن بنزین 3 دلار پول بدهند که این میزان نسبت به سال گذشته دو برابر شده است.
یک دلیل دیگر این است که اگر بخواهیم از منظری واقعی نگاه کنیم, قیمت کنونی نفت چندان هم گران نیست, درست است ؛ چرا که اگر بخواهیم قیمت نفت را با میزان تورم بر حسب قیمت برای مصرفکننده تنظیم کنیم, قیمت هر بشکه نفت باید تا سقف 90 دلار افزایش یابد تا میزان تورم به سقف سال 1980 برسد.
در حال حاضر, قیمت واقعی برای مصرفکننده با اوج قیمتها در سال 1974 و 1990 فاصله دارد, قیمتهایی که آنقدر بالا بودند که میتوانستند به رکود اقتصاد منجر شوند.
علاوه بر این محاسبه قیمتهای واقعی به عامل مورد استفاده در کاهش تورم بستگی دارد, نسبت به قیمتهای تمام شده تولید در آمریکا که معیار مناسب در مراکز اقتصادی محسوب میشود, قیمتهای واقعی نفت در حال حاضر به اوج خود در سال 1980 نزدیک شدهاند ؛ اما در اقتصادی که به طور کلی واردکننده نفت است. عامل مناسب در کاهش تورم قیمتهای صادرات است ؛ زیرا مهمترین راهی که نفت گران قیمت میتواند به چنین اقتصادی آسیب وارد کند, شرایط تجاری است هماکنون به نسبت قیمتهای جهانی صادرات قیمتهای نفت در بالاترین سقف خود قرار دارند.
سومین بحثی که توسط صاحبنظران خوشبین مطرح میشود, این است که هماکنون اقتصاد مدرن بیش از آنکه بر اساس قدرت نفت اداره شود, بر اساس قدرت مغز و تراشههای الکترونیکی اداره میشوند. به یمن افزایش بهرهوری انرژی که در نتیجه استفاده از منابع دیگر انرژی و تغییر جهت از بخش تولید به بخش خدمات حاصل شده , استفاده از نفت در ازای هر دلار واقعی از تولید ناخالص داخلی، نسبت به دهه هفتاد قرن گذشته به نصف رسیده است. این بدان معنی است که افزایش قیمت نفت آسیب کمتری را به بخش تولید وارد میکند ؛ در حالیکه کشورهای نفتخیز تولید ناخالص داخلی خود را از نفت کمتر کردهاند, بسیاری از اقتصادهای رو به ظهور هنوز هم به شدت به بلعیدن انرژی ادامه میدهند.
برخی از اقتصادهای آسیایی همچون هند و کره جنوبی در ازای تولید ناخالص داخلی خود نسبت به دهه 70 نفت بیشتری را مصرف میکنند.
علاوه بر این حتی اگر آمریکا نسبت به 30 سال گذشته در ازای تولید ناخالص داخلی خود نفت کمتری را مصرف کند, از طرف دیگر تولید نفت این کشور نیز کاهش یافته و در نتیجه واردات خالص نفت آن تقریبا به نسبت تولید ناخالص داخلی تقریبا مساوی است. (اندکی زیر 2 درصد) علاوه بر این تاثیر قیمتهای نفت بر تولید ناخالص داخلی به واردات خالص بستگی دارد, نه به مصرف ؛ زیرا تولیدکنندگان نفت زمانی درآمد خوبی کسب میکنند که قیمتها بالاست.
بررسی نفت خام
طبق تحلیل صندوق بینالمللی پول به ازای هر 10 دلار افزایش قیمت نفت 6/0 درصد از تولید جهانی کاهش مییابد, در نتیجه افزایش 30 دلاری قیمت نفت در سال گذشته باید رشد جهانی اقتصاد در حدود دو درصد کاهش داده باشد ؛ اما تمام این تخمینها بر طبق شوکهای پیشین نفتی صورت گرفته که در همه آنها دلیل افزایش قیمت نفت به اخلال در روند عرضه برمیگردد, تحریم نفتی اوپک از سال 1973 تا 1974، انقلاب ایران در سال 57 (1979) و حمله کویت به عراق در سال 1990.
اما در دوره کنونی دلیل افزایش قیمت نفت به افزایش میزان تقاضا بهویژه در چین، سایر نقاط آسیا و ایالات متحده برمیگردد, سال گذشته افزایش میزان مصرف نفت در 30 سال اخیر بیسابقه بوده است.
قوانین قدیمی که بر مبنای اختلال در عرضه نفت شکل گرفتهاند, در مورد افزایش کنونی قیمت نفت که بر اثر افزایش میزان تقاضا بهوجود آمده کارآیی ندارند. قیمت نفت به دلیل کمبود میزان عرضه افزایش یابد. باعث افت تولید ناخالص داخلی در همه جا خواهد شد ؛ اما اگر افزایش قیمت نفت در نتیجه افزایش میزان تقاضا صورت گرفته باشد, از سلامت اقتصاد جهانی خبر میدهد, درنتیجه در این حالت افزایش قیمت نفت آسیبهای بسیار کمتری را به دنبال خواهد داشت.
اما بعد منفی قضیه در اینجاست که اگر اینبار دلیل افزایش قیمت نفت به جای اینکه در اثر اختلال در عرضه باشد, به افزایش میزان تقاضا مربوط باشد, احتمال اینکه این قیمتهای بالا تا مدتی طولانیتر ادامه داشته باشند, بسیار بالاست.
در شوکهای پیشین نفتی هرگونه افزایشی در قیمت نفت که در اثر محدود بودن موقت عرضه صورت میگرفت, باعث میشد میزان تقاضا نیز کاهش مییافت تا بدین وسیله بازار عرضه زودتر به حالت طبیعی خود برگردد و قیمتها خیلی سریع کاهش یابند ؛ اما اگر افزایش قیمت نفت در نتیجه افزایش میزان تقاضا در چین و سایر قسمتهای اقتصادی در حال ظهور صورت گرفته باشد, احتمال اینکه قیمتها سریع کاهش یابند, بسیار کم است.
البته این بر این معنی نیست که جو روانی بیتاثیر بوده ؛ چرا که وجود روانی و ادامه حدس و گمانها مبنی بر ادامه افزایش قیمت نفت بازار این محصول را آشفته کرده و آنرا بیش از هر زمان دیگری آماده پذیریش افزایش قیمتهای بعدی کرده است. با این وجود با توجه به رشد شدید میزان تقاضا و تحت فشار بودن بیسابقه بازار عرضه که در نتیجه عدم سرمایهگذاری مناسب در اکتشاف، توسعه و افزایش ظرفیت پالایشگاهی در سالهای اخیر صورت گرفته, هرگونه اختلالی در میزان عرضه قیمتهای نفت را باز هم بالاتر خواهد برد.
واقعیت اساسی این است که ترازمندی قیمت نفت افزایش یافته است, طبق بررسی صورت گرفته در موسسه گلدمن سش، انتظار میرود سال آینده متوسط قیمت نفت 68 دلار باشد و این میزان در 5 سال بعد در حدود 60 دلار قرار گیرد. در درازمدت بالا بودن قیمتها اکتشاف بیشتر را تشویق میکند و میزان عرضه را افزایش داده و در نتیجه قیمتها را کاهش خواهد داد ؛ اما این امر نیازمند زمان است.
تجربه تازه تورم
افزایش نسبتا تدریجی قیمتها کاهش یافتن نقش نفت در اقتصاد بسیاری از کشورها و نقش میزان بالای تقاضا به جای عرضه محدود هر یک به نوعی توضیح میدهند که چرا اینبار افزایش قیمت نفت به تولید ناخالص داخلی در سطح جهان آسیب وارد نکرده است ؛ اما بیشک مهمترین فرقی که بین افزایش کنونی قیمت نفت با دورههای قبلی وجود دارد, در واکنش تورم و نرخهای بهره نهفته است.
در گذشته افزایش قیمت نفت افزایش ناگهانی تورم را در پی میآورد و بانکهای مرکزی هم دیر یا زود نرخ بهره را افزایش میدادند؛ اما اینبار چطور آخرین آمار منتشر شده, نشان میدهد که از فاصله ماه ژوئن تا ماه جولای میزان تورم در آمریکا از 5/2 درصد به 2/3 درصد رسیده است که دلیل آن هم عمدتا به قیمت بالای نفت برمیگردد ؛ اما میزان متوسط تورم تنها از 2 درصد به 1/2 درصد رسیده است.
در حقیقت میزان تورم در سراسر جهان به طرزی غیرعادی پایین است که دلیل بخشی از آن به فشارهای رقابتی از سوی چین و جاهای دیگر برمیگردد. کنترل شدن تورم و پیشبینی ادامه این روند به بانکهای مرکزی امکان داده که نرخ بهره را نسبت به گذشته پایینتر نگه دارند.
در نتیجه کاهش نرخهای بهره و اقتصاد آمریکا و چندین کشور دیگر شاهد افزایش قیمت مسکن، وامگیری خانوارها و افت میزان پسانداز بودهاند, تاثیر قیمتهای بالای نفت همچون تاثیر مالیات بر مصرفکنندگان است که برای آنان پول کمتری باقی میگذارد که خرج خرید اقلام دیگر نکنند.
اما در امریکا این روند کاملا از طریق وامگیری در برابر افزایش قیمت مسکن خنثی شده است, این امر نشان میدهد که چرا قیمتهای بالاتر نفت تقاضای داخلی در اروپا را بیش از آمریکا کاهش داده است.
این حقیقت که اقتصاد آمریکا قادر بوده به دلیل رونق ناگهانی در بخش مسکن و رهن، از قیمتهای بالای نفت آسیب نبیند, به هیچ عنوان نمیتواند فکر آرامش بخش برای آمریکاییها باشد. وقتی که قیمت مسکن افزایش یا کاهش مییابد, چه اتفاقی میافتد؟ در چنین مواقعی مصرفکنندگان تاثیر قیمت بالای نفت را کاملا درک میکنند, تاکنون افزایش قیمت نفت آسیب چندانی بهدنبال نداشته است ؛ اما ممکن است شرایط بدتری هم در راه باشد.
منبع: / خبرگزاری / ایلنا ۱۳۸۴/۰۶/۲۳
نویسنده : محمد جواد شمسعلی
نظر شما