موضوع : پژوهش | مقاله

سیاست یک امر اخلاقی نیست


‏احکام و اخلاق موضوعی فردی، سیاست امری عمومی و احکام دین مساله ای شرعی والهی است و هیچ یک از این‌‏ها قابل جمع‌‏شدن نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و اندیشه ایلنا در ادامه سلسله جلسات هفتگی موسسه توسعه و تحقیقات علوم انسانی, دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم که در باره" اخلاق و سیاست" سخنرانی می کرد, با طرح سؤالاتی پیرامون امکان جمع اخلاق و سیاست و امکان اخلاقی بودن سیاست, در آغاز به جمله‌‏ای از حضرت علی‌‏(ع) اشاره کرد و گفت: ایشان می‌‏گویند اگر پرهیز از کار اخلاقی نبود من از همه عرب سیاستمدارتر بودم و از این گفته برداشت می‌‏شود که اخلاق مانعی برسر راه سیاست می‌‏باشد چرا که سیاستمدار در موقع تصمیم می‌‏گیرد.
دکتر داوری سپس به سابقه 400 ساله بحث برسر اخلاقی بودن یا نبودن سیاست اشاره کرد و گفت: ماکیاول و هابز طی این مدت مورد ملامت و مواخذه قرار گرفته‌‏اند چرا که ما کیاول سیاست را از اخلاق جدا دانسته و از این جهت او را مسئول همه نا‌ ‏اخلاقی‌‏های سیاست‌‏ امروز می‌‏دانند و هابز را هم دنبال رو نظر ماکیاول می‌‏دانند.
مولف " فلسفه چیست‌‏" به رابطه اخلاق و سیاست اشاره کرد و گفت: سیاست تدبیر امور مردم و اجرای قوانین و مقررات و نظم برای صلاح مردم می باشد و سیاستمداران زیاد نیستند در حالی که مردم در سیاست دخالت مستقیم ندارند چرا که سیاست کار خواص و مربوط به عام است.
وی در ادامه ,اخلاق را مربوط به عامه مردم دانست و گفت: کانت امر اخلاقی را فارغ‌‏ از سودای سود و زیان فرد می‌‏داند و از نظر او اخلاق با سیاست تفاوت دارد از نظر او سیاست کارعده معدودی برای همه و اخلاق متعلق به همه و مسئولیت آن برای افراد می‌‏باشد.
دکتر داوری به چگونگی ارتباط این دو اشاره کرد و گفت: در این نگاه همه باید به عمل خیر واخلاقی دست بزنند و سیاستمداران هم از این امر مستثنی نمی‌‏باشند چرا که ما در امر اخلاقی احساس تکلیف کرده و به انجام آن دست می‌‏زنیم و در غیر آن دچار عذاب وجدان می‌‏شویم.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به وجود قانون از ابتدای زندگی بشر اشاره کرد و گفت: بشر همیشه با اخلاق و سیاست، باید و نباید همراه بوده چرا که حضرت آدم از خوردن گندم منع ‏شد ولی خلاف کرد و به زمین آمد از آن‌‏جا که این قوانین منشا غیبی و فرابشری دارند عدول از آن‌‏ها موجب جزا و مواخذه اخروی است.
دکتر داوری در ادامه به قوانینی اشاره کرد که منشا بیرونی نداشته و همچنین وضع کننده به وسیله بشر نیستند و افزود: این قوانین نانوشته از جانب ما پذیرفتنی است و گاهی جنبه دینی پیدا می‌‏کند به مانند نیکی به همسایه و پدر و مادر.
نویسنده " فلسفه فارابی" اخلاق را قواعد و احکامی که انسان در عین واضح نبودن آن پذیرای اوست خواند و افزود: کانت عقیده دارد که نیروی اخلاق در درون ماست چرا که در برابر عدم انجام آن خود را بازخواست می‌‏کنیم.
وی درباره اخلاق سیاست و دین گفت: احکام اخلاق فردی و سیاست عمومی است در حالی که احکام دینی شرعی و الهی است, پس نمی‌‏توان هیچ کدام از این سه را با هم‌‏جمع کرد
رضا داوری اردکانی در ادامه به بیان نظر لیبرالیسم درباره اخلاق پرداخت و گفت: لیبرالیسم اخلاقی بودن سیاست را بی‌‏مورد می‌‏داند هم‌‏چنان‌‏که مارکسیسم در طلب جامعه بی‌‏طبقه و بدون استثمار بوده و ظاهرا با اخلاق کاری ندارد ولی بانگاهی دیگر به افکار مارکس می‌‏توان در ورای سیاست اخلاق را دید.
وی در این ارتباط به رژیم وحشت استالین اشاره کرد‌‏ و گفت: به نظر ماکیاول برای رسیدن به هدف به کار بردن هر وسیله مباح است و براساس این نظر استالین به حکومت وحشت خود ادامه داد و ما امروز نظام خشن او را ملامت می‌‏کنیم
این استاد دانشگاه, به نوع برخورد مردم در قبال سیاست‌‏های حکومت و کاربرد اخلاق در آن اشاره کرد و بیان داشت: نباید با ناظر خارجی خواندن خود تقصیر را به گردن دیگران انداخت چرا که مردم کاملا در جریان کارهای سیاستمداران بوده و از اعمال آنان آگاهی دارند و بر این اساس مردم شوروی به اندازه استالین درتبه‌‏کاری‌‏های او شریکند.
وی با بیان این که سیاست اخلاقی مارکس سرانجام به بی‌‏اخلاق رسید, تصریح کرد: مردم به کارهای هیئت حاکمه اعتراض نداشته‌‏اند چرا که به آن‌‏ها وعده صلح داده شده بود ولی محقق نشد همچنان که وعده دولت بی‌‏ طبقه هم محقق نشد.
رئیس فرهنگستان علوم در ادامه این بحث به فکر مارکس اشاره دیگری کرد و گفت: در متن " سرمایه " که خطابه‌‏ای فصیح وبلیغ است خشونت را می‌‏توان به وضوح دید و بنابراین مارکسیسم را هم نمی‌‏تواند سیاستی اخلاق‌‏گرا نامید.
دکتر داوری در بخش دیگری از سخنرانی خود به نظر کانت درباره اخلاق و سیاست پرداخت و گفت: معلم تفکر غربی به هنگام صحبت از اخلاق دروغ مصلحت‌‏آمیز را برنمی‌‏تابید و آن‌‏را شر اخلاقی می‌‏دانست ولی هنگامی که وارد قلمرو سیاست می‌‏شد دروغ را مباح می‌‏دانست.
داوری در ادامه با بیان نظرات متفکران قائل به جدایی اخلاق و سیاست گفت: ما کیاول صرفا یک پیش‌‏گو بوده چراکه نقشی را در آینده خوانده است که مبتنی بر عدم دخالت اخلاق درسیاست می باشد که با توجه به روند کنونی سیاست با قواعد و قوانین اخلاقی میزان نمی شود .
وی با اشاره به اشتباه صورت گرفته درباره مقصر دانستن ماکیاولی گفت: سیاست و اخلاق هیچ گاه با هم جمع نبوده اند که ماکیاول آن‌‏را جدا کرده باشد و تحول صورت گرفته در عصر مدرن توهم جداکردن اخلاق و سیاست توسط ماکیاول را سبب شده است.
مولف "وضع کنونی تفکر در ایران" به بیان نظرات پدر فلسفه پرداخت و گفت: افلاطون اهل اخلاق بوده است و قبل از او سیاست نظمی نداشته و او در کتاب " سیاست" خود اولین کسی است که سیاست جدید را بنیان گذاشت.
وی با بیان این مطلب که قدرت دولت حافظ نظم عمومی و آبادانی کشور می باشد تصریح کرد: ممکن است دولتی به آبادانی کشور همت گمارد و دولتی این وظیفه را به انجام نرساند در حالی که فرهنگ و آموزش و قضاوت در دوران افلاطون از حکومت مستقل بود .
دکتر داوری با یادآوری این که تا قبل از افلاطون وظایف کنونی دولت درسیاست مطرح نبوده افزود: افلاطون وظایف کنونی دولت و حکومت را پی ریزی کرده است ولی بعد از او تا دوره رنسانس سیاست مورد نظر او در غرب پیاده و اجرا نشد.
وی با بیان این‌‏که در سیاست افلاطون اخلاق هم دخالت داشته تاکید کرد: افلاطون غایت مدینه را تحقق فضائل ( امور اخلاقی) می داند و از نظر او سیاست باید در خدمت اخلاق بوده و باید عدالت و عفت و شجاعت در مدینه جاری باشد.
این عضو شورای‌‏عالی انقلاب فرهنگی در ادمه به بیان نحوه تعلیم فضائل اخلاقی از نظر افلاطون پرداخت و گفت: برای افلاطون بخت و شانس مردم برای حاکم شدن قانون گزاران و دانایان حکیم برآنان مهم است چراکه با حاکم شدن دانایان برجامعه نظم به مدینه بر می گردد.
دکتر داوری ضمن بیان اخلاقی بودن سیاست افلاطون و ارسطو تصریح کرد: در قرون وسطی سن توماس این امر را شرعی کرد و در مقابل ماکیاول جدابودن سیاست و اخلاق را یادآور شد و آدام اسمیت هم به عدم دخالت دولت در روابط خصوصی افراد اشاره می کند.
این نویسنده ضمن بیان دائمی بودن عمل اخلاقی گفت : علم اخلاقی جهانی از علم سیاست توسط افلاطون به وجود آمده است و از آن‌‏جا که ارسطو هم کتاب سیاست را به طور جداگانه و کتاب اخلاق را هم جداگانه گذاشته است و پس اخلاق و سیاست در نظراین دو مجزا می باشند.
وی با یاد آوری سخن حضرت علی در مورد اخلاق و سیاست به بازداشتن اخلاق از انجام هر عملی در عرصه سیاست اشاره کرد وگفت : در سیاست حفظ قدرت مهم بوده و با رعایت اخلاق قدرت به خطر می افتد و انتقال قدرت هم همواره با خشونت انجام می پذیرد.
دکتر داوری ضمن بیان این سوال که آزادی و حقوق بشر اخلاقی می باشند یانه پاسخ داد: حقوق بشر قانون اساسی عصر مدرن بوده و اخلاقی نیست هم‌‏چنان که اعلامیه حقوق بشر اخلاقی نیست, ولی از طرفی می توان آن‌‏را اخلاقی دانست.
و ی در این باره افزود : در عصر مدرن اخلاق از سیاست جدا است در حالی که جوامع 200 ساله اخیر به دلیل آزادی در اظهار نظر اخلاقی ترین دوره تاریخ بشر است.
دکتر داوری در ادامه این بحث گفت : سیاستمدار باید به فکر حفظ قدرت باشد و این با مصلحت سنجی قدرت تطابق دارد.
نویسنده "فلسفه کارل پوپر " در انتهای سخنانش با بیان این مطلب که سیاست قادر به تخطی از قانون تکنولوژی نبوده به صراحت سیاستمدار اشاره کرد و گفت: سیاستمدار مکلف به بررسی احوال گرسنگان, دردمندان و اصحاب رنج نمی باشد, چرا که او به موارد کلی توجه دارد و نمی تواند تحت حکم و جدال خود به اجرای دستو ر العمل کلی حکومت بپردازد.
گفتنی است که این جلسه به همت موسسه تحقیقات توسعه علوم فناوری عصر پنج شنبه در محل این موسسه و با حضور دکتر بهزادیان و دکتر آزاد ارمکی و سایر اساتید و محققان و علاقه مندان انجام پذیرفت.


منبع: / خبرگزاری / ایلنا ۱۳۸۲/۱۰/۰۵
نویسنده : رضا داوری اردکانی

نظر شما