معضلی که لاعلاج می ماند
اتلاف وقت در خیابانها، مصرف بیش ازحد سوخت، فشارهای روحی و روانی رانندگان شاید تنها بخشی از پیامدهای معضل ترافیک در شهر های بزرگ و بویژه در ایام نزدیک به عید باشد.
باعث افتخار نیست که ادعا کنیم، اما متاسفانه واقعیت است که کشور ما هم از لحاظ ترافیکی و هم تصادفات جاده ای در شرایط بحرانی به سر می برد و اگر بدترین نباشد، جزء بدترین ها هست. فارغ از اینکه مقصر کیست، باید به دور از تعصبات سازمانی و حرفه ای به دنبال درک درست از علت ها و معلول ها باشیم و بر این اساس این معضلات جدی را از بین ببریم یا حداقل آنها را کنترل کنیم.
خیلی از کارشناسان هم اکنون بر اساس آمارهای موجود، ترافیک شهرهای بزرگ را در 4 سال آینده، بحرانی غیر قابل حل پیش بینی کرده اند.
برای حل معضل ترافیک، تلاش های زیادی در چند سال گذشته از طرف سازمان ها و موسسات دست اندرکار شده است، اما بر اساس برنامه هایی که انجام گرفته، می توان گفت اکثر این تلاش ها نتیجه چندانی نداشته اند.
روند کند خارج شدن خودروهای فرسوده، افزایش بیش از حد تولید خودور و عدم تناسب آن با جاده های درون شهری و رعایت نکردن مقررات راهنمایی رانندگی از جمله مشکلات موجود در راه برطرف کردن ترافیک در شهرهای ایران است.
با توجه به اینکه دیدگاه های غالب در این زمینه عمدتاً مبتنی بر زیر سوال بردن فرهنگ مردم به طور عام و به طور خاص فرهنگ رانندگی بوده است بر این اساس قطعاً نتیجه ای بهتر از این نمی توان انتظار داشت و هم اکنون که در آستانه عید و خرید مردم، ترافیک به بحرانی ترین حد خود رسیده و خواهد رسید مسئولان با طرح غیر اصولی و موقت مشکلات را دو چندان می کنند.
منطق این است که با سیری در گذشته و نگاهی به آینده رویکرد جدیدی در حل موضوع ترافیک اتخاذ شود، چرا که نگاهی تاریخی و همه جانبه نگر به این مساله می تواند سرآغازی برای توجه بیشتر و اصولی تر دست اندرکاران اجرایی حمل و نقل و ترافیک کشور و کارشناسان و ایجاد یک تعامل جدی و موثر بین گروه ها و سازمانهای ذیربط در راستای بررسی و شناخت علت و معلولی این مسائل و معضلات و ارائه راهکارهای آن باشد.
نکته بسیار حائز اهمیت این است که مسئولان نقش هر یک از عوامل موجود در استفاده صحیح یا غیرصحیح از وسیله نقلیه شامل مردم، پلیس و عوامل ترافیکی را به درستی بشناسند و رابطه علت و معلولی هر یک از آنها را با مشکلات و معضلات حمل و نقل تشخیص و تعیین کنند.
در چنین حالتی می توان به تصمیم گیری ها و نتایج مفید و درستی دست یافت. در حالی که این وضعیت در کشور ما به بینش ها و نگاه های دست اندرکاران حمل و نقل و ترافیک شهری و بین شهری بیشتر روی معلول متمرکز شده است و کمتر به علت ها پرداخته می شود. علت هایی که بررسی و کشف آنها می تواند تا حدی گره این ترافیک را از دوش مردم بردارد.
قاعدتا زمانی میتوانیم بگوئیم جامعه به حد کمال رسیده که آموزش به گونه صحیح در جامعه انتقال یافته باشد و این نیز نمیتواند محقق شود مگر با یک برنامهریزی فراگیر و مستمر و مورد قبول.
منبع: / خبرگزاری / ایسکانیوز ۱۳۸۸/۱۲/۱۱
نظر شما