موضوع : پژوهش | مقاله

درباره ریشه‌های بدحجابی


بدحجابی یکی از مسایل و چالش‌های جدی در حوزه اخلاق اجتماعی محسوب می‌شود. در این مقاله که به قلم استاد «محمدرضا اکبری» نگاشته شده و در اختیار خبرگزاری شهر قرار گرفته است، به ریشه‌یابی بدحجابی در جامعه و عوامل اخلاقی آن پرداخته است.


برهنگی دینی اساس فرهنگ برهنگی است .
بدحجابی و جلوه‌گری زنان در برابر مردان بیگانه از عوامل فراوانی برخوردار است که ضمن بحث در مورد آنها به درمان هر یک اشاره می‌کنیم.

1ـ کسب موقعیت
انسان موقعیت‌طلب است و همواره می‌خواهد در میان مردم از جایگاهی درخور توجه برخوردار باشد.
چنین جایگاهی به دو صورت حقیقی و کاذب محقق می‌شود. موقعیت حقیقی در اثر تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست می‌آید، اما برخی زنان که فاقد این ارزش‌ها هستند با نمایش زیبایی‌ها و جاذبه‌های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران می‌کنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبایی‌های زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی‌گیرد. بی‌حجابی، زن را صاحب فضیلت نمی‌کند بلکه از او عروسکی می‌سازد که با رشد و تعالی فاصله‌ها دارد ضمن اینکه موقعیت‌های حاصل از تحرکات جنسی تنها نزد بیماردلانی به وجود می‌آید که خود کمترین اعتباری ندارند.
زن اگر محروم از فضایل و ارزش‌های انسانی باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینت‌ها و لباس‌های فاخر تزیین کند ذره‌ای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزیین و زیبایی به یک جو تقوا نمی‌ارزد. تحصیل موقعیت جز از راه به دست آوردن زیبایی‌های باطنی و فضایل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست. ارزش زن بالاتر از آن است که خود را چراگاه چشم‌های گرسنه نامحرمان سازد. او باید به فاطمه و مریم بیندیشد که فرشته با آنها سخن می‌گفت نه آنکه با حضور جاذبه‌دار و مهیج خود را مخاطب سخنان هرزگان سازد که از حقیقت خود فرو افتاده است.

2ـ ضعف ایمان
بی‌حجابی فقر فرهنگ دینی است. فرامین الهی و ازجمله حجاب اسلامی از سوی خدای تعالی به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوی ایمان به پروردگار عالم که ریشه اصلی عمل است میسر نخواهد بود. بنابراین کسانی که از اعتقاد به خداوند در شک و تردید به سر می‌برند و قلب آنها از ایمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است در عمل به دستورات الهی تسامح می‌ورزند و تا زمانی که این مشکل اعتقادی برطرف نشود بهبودی حاصل نمی‌شود. چرا که ایمان به خدا مادر ارزش‌ها است.

3ـ دگرآزاری
ریشه خودنمایی و بدحجابی بسیاری از زنان،عقده‌ دگرآزاری است. برانگیختن تمایلات دیگری همراه با محروم کردن او یک بیماری دگر‌آزاری است. نظیر اینکه شخصی غذایی را به انسان گرسنه‌ای ارایه دهد و تمایل او را به آن غذا برانگیزد و از آن محرومش کند. دگرآزاری جنسی نیز به این است که زنی خود را بیاراید و در معرض دید دیگران قرار دهد تا تمایلات او برانگیخته شود و بدون پاسخ بماند. اگرچه این حرکت، مردان جامعه را عقده‌مند می‌کند اما زنان بیمار از حرکت خود لذت می‌برند. باید به چنین زنانی گفت آزار دادن مردان جز اینکه گناهی بر گناه خودنمایی آنها می‌افزاید اثر دیگری ندارد، ضمن اینکه آزار دیگران با هیچ منطق و وجدانی سازگار نیست. چه اینکه تبدیل مردان و جوانان سالم جامعه به انسان‌های عقده‌ای که با شرافت یک زن سازگاری ندارد.

4ـ غربزدگی
تقلید از غرب یکی از مشکلات دیرینه تعدادی از زنان مسلمان بوده است که بدون کمترین تفکر و تحلیلی از زندگی زن غربی به او اظهار تمایل کرده‌اند. خمیرمایه اصلی این تقلید را جهل و هوس تشکیل می‌دهد. ترسیم گوشه‌ای از آنچه بر زن غربی می‌گذرد، می‌تواند پرده تاریک جهل فریب‌خوردگان جوامع غربی را پاره کند تا به خود آیند.
غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی خود زندگی زن را به طور کلی متحول کرد و بی‌رحمانه او را از ارزش‌های خود تهی گردانید و اسرار و زیبایی‌های پشت پرده بدن او را در معرض نمایش افعی‌های شهوت قرار داد. اگر غرب به ارزش زن می‌اندیشید هرگز او را برهنه نمی‌کرد و از او عروسک نمی‌ساخت و برای همین است که امروز زن غربی تنها و شکست خورده است.
غرب در برابر گرفتن حجاب زن چیزی به او نداده است بلکه به دنبال آن ارزش‌های دیگر او را ربوده است به گونه‌ای که زن غربی فقیرترین زن عالم است و این به خاطر سادگی و فریب‌خوردگی تاریخی عهد رنسانس است. اگر زن غربی همانند زن ایرانی مقاومت می‌کرد و با اتکا بر دین به مبارزه با افزون‌طلبی‌های مردان می‌پرداخت به پیروزی می‌رسید اما تسلیم شد و بزرگ‌ترین ضربه‌های تاریخی را که به واژگونی او منتهی شد دریافت کرد. ضربه‌هایی که بر زن غربی وارد شد کفاره سرپیچی او از حجاب و عفافی است که خداوند در همه ادیان برای زن واجب فرموده است.
دکتر ا.و.، است اد دانشگاه در آمریکا می‌گوید: اساساً زن در آمریکا ارزش انسانی و عاطفی ندارد و او را فقط به عنوان موجودی که می‌تواند مرد را ارضا کند و او را به تمتعی برساند می‌شناسند و اگر از عهده این وظیفه برنیاید به سرعت در جامعه مطرود می‌شود. از این رو است که زن برای ایفای این نقش، با قدرت تمام به عواملی از قبیل لباس و آرایش به خودنمایی پرداخته تا بتواند توجه مردان را به سوی خود جلب کند. (1)
«خانم ژورمینن وایت» می‌گوید: زنان همیشه سعی کرده‌اند که توجه مردان را به خود جلب کنند و این باعث شده است که زنان امروز مثل موم یا خاک رسی در دست مردان باشند که به هر شکلی بخواهند برای جوابگویی به نیازهای خود آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند. متأسفانه زنان امروز سردرگم شده و چاره‌ای جز این ندارند که خود به دنبال شکارچی‌های خویش دویده و طعمه آنها شوند.»(2)

5ـ زیبایی‌طلبی
برخی دختران و زنان میل دارند به صورتی زیبا نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیبایی‌های آنها را پوشش می‌دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند. به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش می‌گذارند و سعی در پوشش لباس‌های زننده چند رنگ و یا بسیار شاد دارند و زواید تزیینی مختلفی را در پوشش خود مورد استفاده قرار می‌دهند و یا از کفش‌های پاشنه بلند استفاده می‌کنند تا نوع قرار گرفتن بدن و راه رفتن آنها تحریک‌آمیز و زیباتر شود و طنین یکنواخت آن توجه دیگران را جلب کند و با وسواس خاصی گلوبند، دستبند، حلقه و النگوی خود را همواره به نمایش می‌گذارند و به هر شیشه و آیینه‌ای که در بین راه برخورد می‌کنند قیافه خود را مشاهده می‌کنند تا در صورت لزوم، زیبایی خود را حفظ کنند و غافلند که سادگی زن، خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد و پوشیدگی، زیبایی و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگی‌های جوی بهتر حفظ می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: صیانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها (3)
پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر می‌سازد.
آنها باید بدانند که به نظر روان‌شناسان زنان و دخترانی که در انتخاب لباس و رنگ‌های متنوع در برابر مردان حساسیت می‌ورزند از نوعی بیماری برخوردارند و کوشش در خودنمایی و رفع نقایص ظاهری آنها به منظور جلب دیگران به طفلی شباهت دارد که می‌خواهد با گریه و فریاد توجه پدر و مادر را به خود جلب کند. این در حالی است که حجاب در جمال آنها نقش مؤثری دارد. ضمن اینکه متانت، بزرگواری، تمرکز حواس حضور طبیعی آنها در جامعه را سلب نمی‌کند و عمر گرانمایه آنها را از پوچی به‌دور می‌دارد.

6ـ ازدواج
عده‌ای از دختران، خودنمایی و سپس ارتباط با نامحرم را پلی برای رسیدن به ازدواج می‌پندارند. آنها گمان برده‌اند که اظهار زیبایی‌های زنانه می‌تواند جوانان را به آنها راغب کند به همین خاطر موهای خود را به نمایش می‌گذارند و با پوشیدن لباس‌های جاذبه‌دار در تحصیل شوهر حرکت می‌کنند. غافل از اینکه جوانان با همه خوشرویی‌هایی که با دختران دارند هرگز به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بی‌تقواترین مرد جامعه برای ازدواج خود به دنبال عفیف‌ترین دختر می‌رود. همه جوانان دوست دارند دختری را برای همسری خود گزینش کنند که برای یک مرتبه طرح دوستی و خوشگذرانی با جوان دیگری نداشته است و اسرار و زیبایی‌های جسمانی خود را تابلوی نامحرمان نکرده باشد. جوانان بی‌تقوا از دختران خودنما برای لذت‌های موقتی و تفریحات زودگذر خود استقبال می‌کنند. اما هیچ‌گاه آنها را به همسری شرعی و قانونی خود نمی‌پذیرند و به تعبیری دیگر دختران خودنما در چشم‌ها جا دارند و زنان پوشیده در دل‌ها مأوا گرفته‌اند.
بنابراین بدحجابی و حرکت‌های خلاف عفت چشم‌انداز خوبی برای ازدواج ندارد و اگر ازدواجی به خاطر جاذبه‌های جنسی صورت پذیرد از بنیان محکمی برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعایت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت او است.

7ـ ضعف حیا
ضعف این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه می‌گیرد و بی‌حجابی از مصادیق بارز بی‌حیایی است که از ضعف ایمان ناشی می‌شود.
امام صادق(ع) فرموده است: ایمان ندارد کسی که حیا ندارد. (4)
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.(5)
پوشش و حیا تفکیک ناپذیرند و تا جلوه‌ای از حیا در زنی وجود داشته باشد، پوشش او نیز با جدیت مراعات می‌شود. زنان با حیا کسانی هستند که با پوشش کامل خود از نمایش بدن، موهای سر و زینت‌های خود شرم می‌ورزند. پاکی قلب زنان خودنما به سخن ستمکاری شبیه است که لاف ترحم بلند کرده است. زنانی که اسرار زیبایی‌های جسمانی خود را به نمایش گذارده‌اند، پرده بین خود و خدا را دریده‌اند. کامیاب کردن چشم‌های گرسنه نامحرمان کم‌ترین ساز ش با پاکی و نجابت ندارد و عفیف‌بودن زن بدحجاب از القائات بی‌اعتبار شیطان است. بدحجابی از آفات پاکدامنی به شمار می‌رود و اساساً زنان پاکدامنی که از موقعیت سالم روحی برخوردارند از گناهان جنسی پرهیز دارند و بی‌حجابی یک انحراف جنسی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: کسی که پاکدامنی پیشه کند گناهانش کم و در نزد خدا منزلتی عظیم دارد.(6)
بی‌حیایی زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بی‌حیا، فیلم‌های مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده به‌ویژه روحیه مادر و پدر سرچشمه می‌گیرد و بی‌شرمی بسیاری از دختران از برهنگی آنها به هنگام حضور در جامعه در سالیان قبل از تکلیف ناشی می‌شود.
مسایل اخلاقی و تربیتی از ظرافتی خاص برخوردارند و از پایین‌ترین سنین عمر کودک شکل می‌گیرند. این اشتباه بزرگ است که به مسایل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا 9 سالگی توجه نشود آن‌گاه با رسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یکباره در خود انقلاب کنند و مسیر چند ساله خود را عوض کنند. امور تربیتی انقلاب‌بردار نیست بلکه حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب یک فرهنگ است که از سالیان قبل از تکلیف باید مورد توجه و ممارست قرار گیرد.
در هر صورت از جمله ریشه‌ها و مبانی خودنمایی و بدحجابی زنان ضعف صفت ارزشمند حیا است. صفتی که وجود آن به زن ارزشی بزرگ می‌بخشد و فقدان آن او را از خاک پست‌تر می‌سازد.

8ـ اظهار غنای مالی
ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنمایی‌های مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداری‌های مالی‌ آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود که بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش می‌گذارند و حلقه یا گلوبند گران‌قیمت خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند و لباس‌های فاخر به تن می‌کنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات می‌دانند و این به معنای آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آورده‌اند و برخی خود را در طلا خلاصه کرده‌اند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمی‌سازد بلکه هر کسی را با توجه به برخورداری‌ها و نوع هوسی که دارد از راه خدا دور می‌کند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که این‌گونه فخر کردن‌های مالی همراه با جاذبه‌های زنانه، تمایلات نامحرمان را برمی‌انگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند که انسان خلیفه خداست و می‌تواند ارزشی برتر از ملایک داشته باشد، روحیه و عملکرد آنها عوض می‌شود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه کنند.

9ـ ملامت دیگران
یکی از ریشه‌های بدحجابی و خودنمایی دختران و زنان ملامت اعضای خانواده، فامیل و دوستان است. چه بانوانی که به خاطر سلامت نفسی که دارند، می‌خواهند از حجاب دینی کامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبیخون می‌زنند و زبان به ملامت می‌گشایند. گاهی ملامت‌ها از سوی مردان فامیل صورت می‌گیرد. ریشه اصلی ملامت اکثر این افراد هواهای نفسانی آنهاست. زیرا با بی‌حجابی و خودنمایی زنان و دختران بهتر می‌توانند به لذت‌های نامشروع خود دست یابند.
یک بانونی دانشجو از تهران «خانم ح.ن» می‌گوید:
«وقتی باحجاب شدم با مخالفت‌های شدیدی در خانواده روبرو شدم و می‌دیدم که مخالفت با حجاب، بیشتر از جانب آقایان مطرح می‌شود تا بانوان و این برایم سؤال بود که چرا با وجودی که این مسأله به خانم‌ها مربوط می‌شود آقایان اظهارنظر می‌کنند. آشنایی با مطالب کتاب «بهای یک نگاه» مرا متوجه این نکته کرد که شاید بیشترین نفع بی‌حجابی را همین مدعیان آزادی زن می‌برند که از این راه به لذت‌های نفسانی بیشتری دست می‌یابند.(7)
البته مردان و جوانان اقوام که با حجاب دینی مخالفت می‌کنند هیچ‌گاه علت مخالفت خود را که برخورداری از لذت‌های جنسی و مخالفت با احکام خداست به صراحت اعلام نمی‌کنند و به سخنان ضعیف و بهانه‌های واهی که بیشتر به یک کلاف سردرگم شبیه است می‌پردازند. جا دارد که به آنها گفته شود که می‌دانید با چه حقیقتی مخالفت می‌کنید؟ شما قبل از آنکه با من مخالفت کنید با آیات قرآن که حجاب را بیان کرده‌اند به مخالفت برخاسته‌اید و اگر خود عقیده ندارید به عقیده دیگران احترام گذارید. هر کسی این حق را دارد که نوع پوشش خود را انتخاب کند و معلوم است که اگر بین احکام خدا و نظر شما دوگانگی وجود داشته باشد حکم خدا را ترجیح خواهم داد. ضمن اینکه شما به ریشه مخالفت خود فکر کنید شاید مثل من هدایت شوید. گاهی مخالفت از سوی پدر، شوهر یا برادر است. اگرچه هیچ‌کس از مکر نفس و وسوسه‌های شیطان در امان نیست اما غالب مخالفت‌های آنها ناشی از جهل به فلسفه، آثار، برکات و حقیقت این حکم الهی است که باید با بیان مطالب مفید و ذکر آیات خدا آنها را متقاعد کرد و اگر از اعتقاد و یا غیرت لازم برخوردار نیستند به آنها گفته شود مایلم چنین پوششی داشته باشم که خداوند آن را واجب کرده است. چه اینکه آثار مثبت آن را احساس کرده‌ام و از مخالفت با احکام خدا هراسناکم . من قبل از آنکه فرزند یا همسر و یا خواهر شما باشم، بنده خدا هستم و خداوند تکلیف همه را روشن کرده است و بازگشت همه ما به سوی اوست. شما نیز به مخالفت خود بیاندیشید کمترین دلیل منطقی بر آن نخواهید یافت. شما چگونه حاضر می‌شوید که ناموس خود را ابزار تحریک نامحرمان سازید. بیش از آنچه شما از من خودنمایی و غفلت بخواهید، ‌از شما غیرت، مردانگی، بزرگواری و آگاهی می‌خواهم و اضافه شود چرا به جای مخالفت، علت پوشیدگی مرا سؤال نمی‌کنید؟ همان‌گونه که من علت منطقی مخالفت شما را خواستارم. اگر مخالفین از خانم‌های اقوام و یا دوستان باشند باید علت مخالفت و ملامت آنها را جویا شد. اگر سخنی داشتند به جواب منطقی آنها که در مواضع متعدد این کتاب هم به آن اشاره شده است بپردازیم و اگر سخنی نداشتند از آنها بخواهیم از طرح سخنان و مخالفت‌های بی‌مورد پرهیز کنند و اضافه کنیم شما هم تسلیم خدا باشید و البته از خدا بترسید و قیامت را باور کرده باشید. حجاب شما از پوشیدگی من کمتر نخواهد بود. البته با انتخاب راه خدا برخی دوستان گذشته از انسان جدا خواهند شد و این خود شروع نیل به ارزش‌های الهی و انس با دوستان باتقوا خواهد بود.

10ـ مدگرایی
مدگرایی روحیه خاصی است که برخی زنان به آن مبتلا می‌شوند. مدگرا سعی دارد همواره از تازه‌های لباس و آرایش مطلع شود و با هر زحمت و قیمتی که هست از آنها بهره گیرد. مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است که فراموشی دین و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده که با تحقیقات وسیع و روان‌شناسی لازم به ارایه مدهای جدید می‌پردازند به گونه‌ای به طراحی مدل‌های کفش، لباس و قیافه زنان می‌پردازند که پوچی، اسارت، مصرف و تحریک‌آمیزی آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلکه از ارکان نوآوری‌های آنها باشد.
سخن با چنین زنانی این است که غالب مدهای ساخته غرب نظیر لباس‌های تنگ با اصول اخلاقی و بهداشتی مغایرت دارند چه اینکه لباس‌های تنگ مانع جریان صحیح خون و تنفس پوستی می‌شوند وانگهی اگر زندگی آدمی به ولگردی در خیابان‌ها، بررسی مدها، تازه‌های لباس و امثال آن بگذرد پس مسوولیت انسانی، آرمان الهی، سعادت اخروی و بسیاری از حقایق و ارزش‌های الهی و خلاصه هدف آفرینش آدمی و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربی این زندگی را طی کردند و نتیجه آن چیزی جز سقوط آنها نبود.
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

11ـ عملکرد دستگاه‌های ذیربط
عملکرد، سخنان و برخوردهای مسوولان از بالاترین تأثیرات روانی و اجتماعی برخوردار است. اگرچه خانم‌هایی که حجاب شرعی را مراعات نمی‌کنند در قوانین حکومت اسلامی مجرم و دارای کیفر می‌باشند اما تصویب صریح، جامع و متقن قوانین پوشش دینی که از ضروریات دین اسلام به شمار می‌رود ازجمله اموری است که جای خالی آن احساس می‌شود و چه امری از تصویب ضروریات اسلام مهم‌تر که باید به آن پرداخته شود.
دستگاه اجرایی نیز فراز و نشیب‌های فراوانی را در ارتباط با پوشش دینی طی کرده و سال‌های زیادی را با بی‌تفاوتی گذرانده است. امید است شورای انقلاب فرهنگی که از جایگاهی استوار برخوردار شده است با انجام کارهای تخصصی و تحقیقات واقع‌بینانه و برنامه‌ریزی‌های منسجم و مداوم فرهنگی و اجرایی وظیفه مهم خود را ایفا کنند و دستگاه قضایی کشور نیز به وظایف خود در برابر کسانی که حاضر نیستند علم عصیان بر زمین گذارند عمل نمایند که افت حجاب در دهه دوم و سوم بعد از انقلاب تأسف‌بار بوده است.
یکی از مسایلی که باید به آن پرداخته شود، پوشش مشخص جهانگردان خارجی است که برخی از آنها به هدف بدآموزی با قیافه‌های حساب شده و لباس‌های خاصی در کشور اسلامی ما حضور می‌یابند که آثار منفی آنها بر کسی پوشیده نیست.
وظیفه مهم دیگر نظارت لازم بر مؤسسات تولیدی است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس‌های مبتذل مبدل شده‌اند. آنها آزادانه و به دور از هر نظارتی به دوخت مانتوها، کاپشن‌ها و دیگر لباس‌های غیرشرعی مبادرت می‌ورزند و موقعیت لباس را به گونه‌ای کرده‌اند که اگر کسی بخواهد مانتو یا شلوار ساده و درخور شأنی خریداری کند موفق نخواهد شد. از این رو برخی از بدحجابی‌های دختران و زنان ناشی از لباس‌های تحمیلی مانتوسراهای سودجویی است که به فرهنگ بدحجابی و شهوترانی دامن می‌زنند و نظارت جدی دستگاه‌های ذیربط بر آنها به یکی از آرزوهای کهنه جامعه اسلامی مبدل شده است. لباس‌های دیگر به‌ویژه بچه‌ها و نوجوانان نیز از آثار و علایم غربی مصون نمانده است. لباس ازجمله اموری بوده است که بیش از هر چیز دیگر مورد تاخت و تاز دشمنان اسلام و سرمایه‌داران سودجوی بد فرهنگ قرار گرفته است.
نظارت ضروری دیگر کنترل بازیگران فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی است تا سیمای جمهوری اسلامی را وسیله ترویج مدهای جدید خود نسازند که ناگزیر از تأثیر منفی اخلاقی و اجتماعی آن خواهیم بود.

12ـ خانواده
خانواده‌هایی که از تعالیم دینی فاصله می‌گیرند به یک فرهنگ برزخی بین اسلام و خواسته‌های نفسانی خود می‌رسند. بسیاری از عقاید آنها رنگ مذهبی و دینی ندارد. اینان همان کسانی هستند که دین را لقلقه زبان ساخته و با کمترین سختی یا تضاد با تمایلاتشان به‌راحتی از دین خدا چشم‌پوشی می‌کنند.
یکی از مسایل مهم اجتماعی که از ابعاد معنوی مبارزه با نفس برخوردار است پوشش دینی است که در خانواده‌های شبه مذهبی از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و فرزندان آنها نیز به فرهنگ تسامح به دین که از رهاوردهای تربیتی والدین است خو می‌گیرند و در نتیجه زاد و ولد آنها نیز نسخه‌های تکراری آنها خواهد بود. یعنی آنها نیز فرهنگ بی‌اعتنایی به احکام دینی را دنبال می‌کنند. بخشی از بدحجابی‌های جامعه منسوب به این خانواده‌ها و والدین شبه مذهبی است که از غیرت دینی تهی مانده‌اند. خوشا به حال دختری که از مادری عفیف و پوشیده برخوردار است که روحیه چنین مادری بهترین زمینه حجاب او خواهد بود.

13 ـ تقلید
یکی دیگر از ریشه‌های خودنمایی و بی‌حجابی زنان، تقلید ناموجه از زنان و دخترانی است که بنا بر یکی از ریشه‌های بی‌حجابی، تقوای جنسی را ترک کرده‌اند.
علل چنین تقلیدی: جهل، ساده لوحی، همرنگی با دوستان، چشم و همچشمی و فریب‌خوردگی از سخنان خانم‌های بی‌تقوایی است که در لباس دوست، همسایه، اقوام، همکلاسی و امثال آن به انحراف او همت می‌گمارند.
سخن با چنین مقلدهایی این است که تقلید در معصیت بنابر هر یک از موارد ناموجهی که ذکر شد از بدترین نوع تقلید است زیرا اصل تقلید از کسانی که واجد شرایط الگوی انسان نیستند بلکه از جهت فکری یا اخلاقی آفت‌مندند، خود یک عمل جاهلانه است که تقلید از گناه آنها بر قبح و زشتی آن می‌افزاید. زن بی‌حجاب گلی پرپر شده است و کم‌ترین ارزش تقلیدی ندارد.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
- این تقلید همان دنباله‌روی کورکورانه‌ای است که بدون کمترین تفکر، عاقبت‌اندیشی، بررسی ماهیت عمل و آثار و تبعات و احکام شرعی آن مورد توجه قرار می‌گیرد. انسان زمانی سهمی از مودت انسانی دارد که بیندیشد و براساس مصالح واقع‌بینانه و منافع همه جانبه خود تصمیم بگیرد و تنها با تفکر، اعتماد به نفس، مصلحت‌اندیشی، استقلال در عمل و ارزش قایل شدن بر خویش است که می‌توان از این بیماری رهایی یافت.

پی نوشت:
1ـ نگاه پاک زن و نگاه آلوده به او
2 ـ همان منبع
3ـ غررالحکم
4ـ اصول کافی، باب حیا
5ـ مستدرک الوسایل، ج 7، ص 463
6ـ غررالحکم
7ـ آیین بهزیستی، ج 3، ص 232

منبع: / خبرگزاری / شهر ۱۳۸۶/۰۱/۳۱
نویسنده : محمد رضا اکبری

نظر شما