موضوع : پژوهش | مقاله

از فراز تا فرود


دکتر سالوادور آلنده 62 ساله بود که مسوولیت ریاست‌جمهوری را بر دوش گرفت. در کتاب‌های تاریخ انبوهی از مطالب درباره اصلاحات موردنظر آلنده و بهبود وضع فقرا می‌توان یافت ولی معمولا هیچ اشاره‌ای به حال و هوا و احساسی که آن روزها در فضا موج می‌زد نیست. هیچ چیز دراین باره که در روز پیروزی آلنده خیابان‌های سانتیاگو پر بود از جمعیتی خوشحال که بالا و پایین می‌پریدند، فریاد می‌زدند، یکدیگر را در آغوش می‌گرفتند و می‌خندیدند. مردمی ساده، مردان با کفش‌های کار، زنان بچه به بغل و دانشجویان در محله‌های لوکس و حفاظت شده شهر که در گذشته کمتر پایشان به آنجا می‌رسید، برای رئیس‌جمهور منتخب خود هورا می‌کشید. در آن روز اما همه خوشحال نبودند. پیروزی آلنده از همان ابتدا بیم و بی‌میلی و مخالفت بخش محافظه‌کار جامعه را برانگیخت. مخالفان به حیله متوسل شدند: انتخابات زودرس. اما به چه دلیل؟ چون آلنده از حمایت اکثریت برخوردار نیست. برای نخستین بار زمزمه کودتا به گوش می‌رسید. دوره سه ساله ریاست جمهوری آلنده زمان دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی بود: مصادره املاک بزرگ کشاورزی، ملی کردن شرکت‌های بزرگ به ویژه منابع و معادن مس و نیترات سدیم، تصرف خودجوش و اغلب غیرقانونی کارخانه‌ها توسط کارگران. این سه سال دوران سربرآوردن و پیشرفت طبقه محرومان و رویارویی انقلاب صلح‌آمیز با نخبگان اقتصادی جامعه و جناح سیاسی راست بود. دوران خرابکاری و اعتصاب علیه دولت سوسیالیستی که گاه با پول سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا سازمان می‌یافت و نیز سال‌های درگیری‌های خیابانی. دوران کشاکش میان رئیس‌‌جمهور سوسیالیست با جناح رادیکال چپگرایان انقلابی بود که او را فردی اصلاح‌گر از جناج چپ میانه‌رو و آدمی فرصت‌طلب می‌شمردند.
آلنده طی سه سال ریاست جمهوری‌اش درمقابل چالشی مضاعف ایستاده بود. از یک سو جناح راست مصرانه می‌خواستند که دولت جلوی تغییرات انقلابی را بگیرد و از سوی دیگر افراطیون چپ او را به احتیاط بیش از اندازه و حتی خیانت به انقلاب متهم کردند. سال اول ریاست‌جمهوری آلنده، سال رونق و شکوفایی اقتصاد بود. تولید به نحوی چشمگیر رشد کرد و تورم و بیکاری کاهش یافت. قیمت‌ها را همانطور که قول داده بود تثبیت کرد و همزمان دستمزدها را بالا برد. درمقابل اما در صنعت مس، محور کودتا در اقتصاد شیلی جای متخصصین ماهر و باتجربه را کارمندانی دون‌پایه و بی‌تجربه گرفتند. در سایر بخش‌های اقتصاد نیز صاحبان شرکت‌های خصوصی که انتظار داشتند ملی اعلام شوند، سرمایه‌گذاری را متوقف کردند. بخش کشاورزی نیز درحالی که دستخوش هرج و مرج و اصلاحات بی رویه و کشمکش برای تصرف زمین‌ها بود و نمی‌توانست به میزان کافی مواد غذایی تولید کند. به این‌ترتیب بود که پی‌های بحران ریخته شد. همه چیز وارونه شد: سطح تولید پایین آمد، صادرات کاهش یافت، آلنده ناچار به وارد کردن جنس از خارج بود درحالی که به علت کاهش قیمت مس کسر بودجه داشت. پس آلنده دست به ذخیره ارزی برد و افزایش همزمان قیمت‌ها سیل تورم را به راه انداخت. پس از سه سال در مراحل پایانی انقلاب صلح‌آمیز سالوادور آلنده بازار سیاه رونق تصورناپذیری یافته بود، گرانی بیداد می‌کرد و همه چیز نایاب بود. یک ماه پیش از کودتای پینوشه خبرنگاران خارجی گزارش می‌دادند که در سانتیاگو به سختی می‌توان نان خرید. نظر عمومی این بود که کشور فقط یک قدم با جنگ داخلی فاصله داشت. هواداران سیاسی آلنده می‌گفتند: «این دولت مزخرفی است، اما مال خود ماست.” این گفته کلید فهم خیزش مردم شیلی بود. بعد از خودکشی سالوادور آلنده نیز اسطوره‌ای را ساختند که بنابر آن رئیس‌جمهور در دفاع از کاخ لاموندا تا آخرین نفس پایداری کرده و درعین مبارزه به قتل رسیده بود. اسطوره را اما کوبایی‌ها ساخته بودند.


منبع: / روزنامه / اعتماد ملی ۱۳۸۸/۰۵/۰۶
نویسنده : پارسا پویان‌فر

نظر شما