موضوع : پژوهش | مقاله

فونس هانتیگ؛ پیشگام حمایت از بزه دیده


هانس فون هانتیگ (Hans von hentig) به عنوان یکی از پایه گذاران و پیشروان علم بزه دیده شناسی شناخته می‌شود. بزه دیده شناسی، شاخه ای از جرم شناسی و رشته ای علمی از علوم انسانی است که به مطالعه قربانی مستقیم جرم و کنشگر دیده بزه یعنی «بزه دیده» می پردازد. از نظر زیست شناسی جنایی و جامعه شناسی جنایی که بزه دیده را مورد مطالعه و مداقه قرار می‌دهد، آنچه مربوط به خانواده او، گذشته و ویژگی های اخلاقی و شخصیت اوست، در بزه دیده واقع شدن وی تأثیر مستقیمی دارد. به عبارتی دیگر، هدف علم بزه دیده شناسی تعمیق بررسی عوامل مؤثر بر بزه دیده شدن انسان، حمایت از بزه دیده و مبارزه با جرم و پیشگیری از آن می باشد.
در حقوق جزای کلاسیک یعنی حقوقی که صرفاً بر مجازات و تنبیه مجرمین تکیه داشت، مجنی علیه یا بزه دیده مورد توجه نبود. مارک آنسل در این زمینه می گوید: «ترضیه خاطر زیان دیده از جرم، از لحاظ ذهنی با اعمال مجازات بر مجرم و از نظر عینی با اخذ حکم کیفری مبنی بر پرداخت خسارت، عملی می شد». باید اذعان داشت تاریخ پیدایش بزه دیده شناسی به سال 1948 برمی‌گردد، سالی که کتاب «مجرم و قربانی» اثر «هانس فون هنتیگ» به رشته تحریر درآمد.
فونس هانتیگ کسی بود که بر تعامل و رابطه موجود میان بزه دیده و بزهکار متمرکز شد تا آنکه به شناختی درست از پدیده ارتکاب جرم دست یابد. البته پیش از آن یک کار تحقیقی مشترک میان وی و «مندلسون» وجود داشت که تلاش کرده بود تا نوعی گونه‌شناسی بزه دیده را بنا نهد. کار فون هانتیگ، قابلیت و استعداد بزه‌دیده را مورد لحاظ قرار می داد. امّا آن را اساساً در حوزه ای قانونی. درحالی که کار مندلسون، ملاحظه ای مبتنی بر تقصیر بزه دیده را مطرح می کرد که به کشف بی ملاحظه گی های بزه دیده منجر می شود. ملاحظه مندلسون در چارچوبی مرتبط با تمامی انواع بزه‌دیدگی ها قرار می گرفت.
آن گونه که می دانیم حقوق کیفری کلاسیک، نهادها و ساز و کارهای خود را عمدتاً با توجه به بزهکار، عمل ارتکابی او و اوضاع واحوال موجود در زمان وقوع جرم بنا نهاده است. همه این نهادها در واقع برای تشخیص بزهکار از غیر بزهکار و در نهایت، سزادادن بزهکار تنظیم و جهت گیری شده است. جرم شناسی نیز به تبع آن نخستین مطالعات خود را بر بزهکار و محیط او متمرکز نمود. و از این طریق در مقام علّت شناسی بزهکاری برآمد. به گفته آقای عزت عبدالفتاح- جرم شناس کانادایی- این مسئله که بسیاری از قوانین جزایی با سر فصلی با عنوان «جرایم علیه دولت» آغاز می شود، یک امر اتفاقی نیست، بلکه حکایت از افول و به فراموشی سپرده شدن جایگاه حقوقی بزه دیدگان و توجه بیشتر به منافع دولت ها و حمایت از آن دارد. به عقیده ریموند گسن- جرم شناس فرانسوی- حقوق قربانی جرم از مهم ترین موضوعات نظام های دادرسی کیفری نوین به شمار می رود. و حال آنکه تا این اواخر، برای بزه دیده در محاکمه کیفری، به عنوان مدعی خصوصی حق ناچیزی شناخته می شد. امروزه بزه دیده در حقوق کیفری، جایگاهی ممتاز دارد. تا بدان حد که سخن از سیاست جنایی مبتنی بر حقوق بزه دیدگان در محافل علمی رونق فراوان یافته است.
ورود به قرن بیستم آغاز تحولی اساسی در وضعیت بزه دیده است. این تحول شگرف را از دو منظر مختلف می توان مطمح نظر قرار داد که سبب بروز دو رویکرد متفاوت نسبت به مسئله بزه دیده گردید. رویکرد نخست، جهت گیری علمی یا جرم شناسانه به این مسئله دارد. مرحله ای که در آن به شخصیت، صفات زیستی و روانی، خصوصیات اجتماعی و فرهنگی بزه دیده در روابطش با بزهکار و در نهایت نقش و سهم او در تکوین بزه ارتکابی توجه می شود. با وجود آنکه بنیامین مندلسون- وکیل کیفری آمریکایی- در سال1973 برای نخستین‌باربه ارزیابی علمی بزه دیده پرداخت، ولی بنیانگذاری بزه دیده‌شناسی را به عنوان یک رشته علمی خاص به تلاش های «هانس فون هانتیگ»- آلمانی - نسبت می دهند.
فون هانتیگ در سال 1940 به بررسی روابط مباشر جرم و قربانی او مبادرت ورزید. وی در همین راستا چندین گروه بزه دیده را از یکدیگر تشخیص داد. وی حاصل پژوهش های خود را در قالب کتابی به نام « بزهکار و قربانی او» در سال 1948 منتشر ساخت. مندلسون نتایج مطالعات خود را درسال1947 در کنگره ای که به وسیله جامعه روان شناسان رومانی تشکیل گردید، ارائه نمود. عنوان مقاله مندلسون در این کنگره «افق های جدید زیستی- روانی- اجتماعی: بزه دیده شناسی» بود. وی این عنوان را طی مقاله دیگری در سال 1956 تکرار نمود. و بدین ترتیب با ارائه طرحی از بزه دیده، به مفهوم موسع بزه دیده شناسی دست یافت.
از اواسط دهه 1970 دلمشغولی مربوط به بزه دیدگان از جرم از اولویت سیاسی و دانشگاهی بیشتری برخوردار گردیده است. در این ارتباط مایزر (1978) بر این باور است که «سیاسی کردن بزه دیده» در شکل گیری «هیئت جبران آسیب های جنایی» در سال 1964 نقشی انکارناپذیر داشت. یقیناً ظهور خدمات حمایتی برای بزه دیدگان از جرم در قالب «حمایت از بزه دیده»، ابزاری را برای رساندن صدای بزه دیدگان از جرم که پیشتر وجود نداشت، فراهم آورده است. بزه دیده علمی سعی در بررسی جنبه های مردم شناختی و جامعه شناختی مسئله بزه دیدگی دارد. و در این بررسی تنها بر روی نقش بزه دیده در وقوع جرم و میزان مسئولیت او تمرکز نمی‌کند، بلکه به آنچه موقعیت و وضعیت او را در معرض بزه دیدگی قرار می دهد، توجه داشته و با حمایت از بزه دیده در کاهش بزه‌دیدگی و آسیب‌های وارده بر او تلاش می کند.

منابع:
1- فیلیزولا، ژینا (1379)، بزه دیده و بزه دیده شناسی، مترجم روح الدین کرد علیوند ؛ انتشارات مجد، تهران.
2- و الک لیت، ساندرا (1386)، شناخت جرم شناسی، مترجم حمیدرضا ملک محمدی، میزان، تهران
3- رایجیان اصلی، مهرداد(1381)، بزه دیده در فرآیند کیفری، انتشارات خط سوم، تهران.
-4Farel B& Philips.g.(1995). Victimology. British Journal of criminology. vol 35. No 2.
-5Fattah E.A.(1991). Understanding criminal victimization. Macmillan Press.canada.
6-Henting.H.V.(1998).The criminal and victim. Yale university Press. U.S.A.
-7Matthew.B.Robinson. D.(1998).Revictimization. British Journal of criminology.vol 38. No 1. Winter.
8-Henting.A.B (1978). The criminal and his victim.See Ais.California commission on the statuses of women.
9-Domestic violence fact sheet 1948.

 

منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۹/۷
نویسنده : لیلا نعمتی

نظر شما