مردم مصر مراقب فریب غرب باشند
تحولات مصر اگرچه از یک محرک بیرونی به نام انقلاب تونس نشأت گرفت، اما تونس تنها یک جرقه در میان هیزمهای خشم مردم مصر بود که سالها در انتظار شعله ور شدن آن به سر می بردند.
در واقع قیام مردم مصر، تنها نیازمند یک شتاب دهنده بود که موضوع تونس بهانه آن را فراهم کرد، ولی اصل ناراحتی مردم از خفقان موجود در رژیم مبارک و شرایط بد اقتصادی و اجتماعی در این کشور بر هیچ کس پوشیده نبود.
غربیها این موضوع را از سالها پیش درک کرده بودند و به همین خاطر آمریکاییها آرام آرام حضور خود را در خاورمیانه جدی تر کردند. آنها 8 یا 9 سال پیش اعلام کردند رژیمهای منطقه مثل مصر آماده انفجار هستند و می دانستند اگر وارد منطقه نشوند، قطعاً منافع آنها بیش از پیش تهدید خواهد شد. لذا می بینیم که از همان زمان به بهانه افغانستان و بعد عراق، حضور نظامیان خود را در خاورمیانه افزایش دادند تا در صورت سقوط رژیمهای حامی غرب، منافع آنها دچار تهدید برگشت ناپذیر نشود.
سالها همکاری رژیم مبارک با صهیونیستها و فشار بیش از حد بر مردم و بخصوص کارشکنیهای این اواخر توسط مبارک بر سر راه کمک رسانی به غزه، مردم مسلمان مصر را به شدت از دیکتاتوری مبارک عصبانی کرد و باعث شد آنها در چشم ملتهای مسلمان و آزادیخواه تحقیر شوند.
با توجه به این موارد باید تحولات مصر را عمیق تر از آنچه نشان می دهد بدانیم و درست به همین دلیل است که آمریکاییها و البته رژیم صهیونیستی خبره ترین مشاوران خود را در اختیار مبارک قرار داده اند تا با رفتارهای روانشناسانه، مانع شکل گیری یک انقلاب رادیکالی در مصر بشوند. آنها به خوبی می دانند که مبارک روزهای پایانی حکومت خود را سپری می کند، لذا تلاش می کنند به هر ترتیب ممکن از تکرار آنچه در ایران 57 رخ داد، جلوگیری نمایند.
دادن امتیازهای اقتصادی، عقب نشینی های صوری، تأکید به ارتش برای درگیر نشدن با مردم و... از سوی مبارک همه برای این است که بتوانند تجمعات مردمی را وارد یک مرحله فرسایشی کرده و با گروه های رهبری مردم، برای انتقال آرام قدرت در مصر وارد مذاکره شوند.
در روزهای پایانی رژیم پهلوی هم شاه مخلوع تلاش می کرد، با ادبیات نرم و عقب نشینی های مکرر، گروه های مخالف خود را وارد مذاکره کند و با برگزاری انتخابات فرمایشی، مانع خروج زمام امور از دست غرب شود.
در ایران، خوشبختانه رهبری عالمانه امام راحل و همراهی یاران ایشان مانع شکل گیری چنین روندی شد و مردم انقلابی فریب این صحنه سازیها را نخوردند. اما در مصر به دلیل وجود نداشتن رهبری واحد، غربیها بسیار امیدوارند با اتخاذ روشهای فریبکارانه، مردم را آرام و زمینه انتقال آرام قدرت را فراهم کنند. در چنین فرآیندی، آنها می توانند مهره های خود را به جمع رهبران مخالف دولت بفرستند و زمام امور را به شکلی تازه به دست بگیرند.
بدون شک، فروپاشی رژیم مبارک و اداره امور مصر به دست مردم این کشور، شرایطی را برای غرب و بخصوص رژیم صهیونیستی فراهم می کند که در تاریخ این رژیم بی سابقه خواهد بود.
مردم مصر البته تا کنون مقاومت کرده و همچنان راه خود را تا برکناری قاطع مبارک ادامه می دهند، اما باید متوجه باشند که عقب نشینی های مبارک و گفتگوهای احتمالی برخی سران مخالف با دولت، باعث نابودی انقلاب آنها و انحراف قیامشان نشود.
بدون تردید، اکنون مبارک از مشاوران خبره غربی برای غلبه بر انقلاب مردم بهره می برد و این وظیفه گروه های مختلف مخالف مبارک است که مردم را از این دسیسه ها آگاه سازند. خستگی انقلابیون، راهبردی است که رژیم مبارک و حامیان وی در مصر دنبال می کنند و به همین دلیل هم به ارتش دستور داده اند در مقابل مردم ایستادگی نکند تا احساسات آنها را جریحه دار نکند.
نداشتن رهبری واحد برای مردم مصر یک معضل است، اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که امروزه رهبری جریانهای اجتماعی به صورت کروی می تواند انجام بگیرد و آنها می توانند با شبکه های اجتماعی موجود وحدت و آگاهی خود را افزایش دهند و اجازه ندهند انقلابشان دوباره در دامان غرب گرفتار شود.
منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
نویسنده : سیامک باقری
نظر شما