موضوع : پژوهش | مقاله

بیرون کشیدن پرونده خاک خورده


اخیراً و شاید باز هم برای چندمین بار، بحث انتقال پایتخت از تهران به منطقه و یا شهری دیگر مورد توجه قرار گرفته است.
لطف‌الله فروزنده، معاون رئیس جمهور دیروز در حاشیه جلسه هیات دولت از برنامه دولت در مطالعه انتقال پایتخت سخن گفت.
تا جایی که به حافظه بنده مربوط است قبل از این هم چندبار این بحث مطرح شد و حتی یک بار در دولت آقای هاشمی و توسط آقای کرباسچی بسیار هم جدی شد اما همچنان مسکوت ماند و پایتخت هر روز بزرگتر و گرانتر و غیرقابل تحمل‌تر شد.
حال باید دید آیا چنین طرحی اصولاً زمینه اجرایی دارد؟ آیا در کشورهای دیگر چنین امری محقق شده است؟ به هر حال دهها سال است که پاریس و لندن و واشنگتن و آنکارا و ریاض و بغداد و... مرکز کشور بوده‌اند و هستند و در هیچ کشور اروپایی نیز سراغ نداریم که پایتخت عوض شده باشد. پس آیا با این وجود اصولاً چنین کاری شدنی است؟ برای پاسخ به این سوال یک مثال بسیار روشن و یک مصداق خوب و موفق البته وجود دارد که نشان می‌دهد گرچه چنین کاری معمول نیست اما ناشدنی نیست. بعد از استقلال قزاقستان از شوروی «آلماتی» پایتخت این کشور بود. شهری در جنوب شرقی این کشور و در مجاورت قرقیزستان که مهم‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر این کشور هم به حساب می‌آمد.
قزاق‌ها اما بعد از استقلال کشور یک مشکل عمده پیدا کردند. این شهر پرجمعیت و مهم که بخش مهمی از ثروت و تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده بود، چه از بعد امنیتی و چه از بعد اقتصادی و چه از منظر جغرافیایی در منتهی‌الیه یکی از مرزهای کشور قرار داشت و نمی‌توانست مرکزیتی برای کشور به حساب آید. قزاق‌ها در یک منطقه مرکزی کشور، یک شهر به نام «آستانه» ساختند و ‌آنجا را پایتخت کشور قرار دادند. انصافاً هم شهر شیک و قشنگی ساختند و همه دفاتر سیاسی و وزارتخانه‌ها و هیئت‌های نمایندگی خارجی را به آنجا بردند و به این شکل مشکلشان را حل کردند. البته شاید بتوان گفت ضرورت‌هایی که برای تغییر مرکزیت در قزاقستان وجود داشت با الزاماتی که برای ما وجود دارد یکی نباشد. آلماتی دارای جمعیت وحشتناکی نبود و کمتر از یک‌ونیم میلیون جمعیت داشت اما آنچه که موجب می‌شود در ایران ضرورت انتقال پایتخت مطرح شود تمرکز فوق‌العاده‌ای است که چه از نقطه نظر جمعیتی و چه از جنبه اقتصادی و امکانات رفاهی در آن اتفاق افتاده است. بیش از یک‌پنجم جمعیت کشور در تهران و در مناطق اطراف آن زندگی می‌کنند که این میزان با توجه به گسترش جغرافیایی کشور و تراکم جمعیتی در هر کیلومتر مربع نسبتی با مساحت کشور ندارد. همین تمرکز ثروت، صنعت، تجارت و جمعیت در این کلان‌شهر چه از نظر اجتماعی، چه اقتصادی و حتی امنیتی قابل توجیه نیست. باید قبول کنیم که همه برنامه‌ریزی‌های انجام شده بابت خلوت‌تر کردن این ابرشهر و انتقال جمعیت از آن و برقراری مهاجرت معکوس نیز پاسخ نداده است و لذا هر روز که می‌گذرد شاهد تراکم بیشتر جمعیتی در آن هستیم. درست به همین خاطر است که هنوز بحث انتقال پایتخت داغ مانده و ذهن دولت دهم را نیز به خود مشغول کرده است... اما آیا چنین امری می‌تواند محقق گردد؟
همه می‌دانیم که اجرای چنین طرحی نیازمند برنامه‌ریزی و اقدامات عملی و کارکارشناسی پیچیده‌ای است که به این سادگی نمی‌توان به آن پرداخت. یکی از مهم ترین مسایل دراین زمینه یافتن یک مکان مناسب است. زمانی اعلام شد که می‌توان پایتخت را به یکی از شهرهای آماده در مرکز کشور منتقل کرد. اصفهان شهری بود که نام آن به میان آمد اما در آن روزگار امکانش پیدا نشد و حال دیگر کلاً موضوع منتفی است. این شهر در حال حاضر، خود یک کلان شهر شده و با ترافیکی نظیر تهران دست به گریبان است. ضمن این که مهم‌ترین نیاز یک پایتخت یعنی تامین آب کافی از جمله دغدغه‌هایی است که همین حالا نیز گریبان مردم شهر و جمعیت موجود در آن را گرفته و تشنگی زاینده‌رود آن را به خوبی عیان کرده است. پس باید به شهر و دیار دیگری اندیشید. برخی از سمنان و عده‌ای هم از گرمسار صحبت می‌کنند. اما هریک از این دوشهر نیز برای مرکزیت کشور محدودیت‌هایی دارند ضمن این که در جانمایی پایتخت حتما باید محلی را تعیین کرد که مرکزیت بیشتری در جغرافیای کشور داشته باشد و هرکدام از این شهرها به فاصله اندکی از تهران قرار دارند.
به این ترتیب انتخاب یک منطقه که بتوان در آن شهری مدرن با ساختمان‌ها و مهندسی شهرسازی مطلوب و بناهای کافی و شایسته و راه‌های دسترسی هوایی و زمینی آسان و امکانات خوب ساخت درجغرافیای اکثراً خشک ایران شاید به آسانی قزاقستان با جمعیت کم آن نباشد و لذا اگر بنا داریم که مجدداً این پرونده خاک خورده را از بایگانی ایام و سالهای دور و دراز در دولت‌های مختلف خارج و دوباره آن را به جریان بیندازیم، نخست شایسته است که قبل از دزدیدن منار، چاه آن را حسابی بکنیم و همه جوانب انتقال را ارزیابی کنیم و عملی بودن آنرا و زمینه‌های اجرایی آنرا فراهم کنیم و بعد حرفش را به رسانه‌ها بکشانیم. و گرنه صرف حرف و ایجاد تنش و التهاب بدون برنامه‌ریزی و بستر سازی و جانمایی و ارزیابی توانایی اجرا و عمل، نه تنها مشکلی از مشکلات این‌شهر قفل شده نا‌آرام را حل نخواهد کرد بلکه مشکلات دیگری را نیز برای شهر و شهروندان خسته و به ستوه آمده آن به بار خواهد آورد.

منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۴/۲۳
نویسنده : فتح‌الله آملی

نظر شما