از نو بباید ساخت
در آغاز هر سال نو، همگان را گرایش بر آن است که عزمهایی تازه در سر بیاورند و تصمیمهایی نو را در نقشهی راه سال خود بنگارند. این گرایش طبیعی که با تحول طبیعت در دلها زنده میشود، سزاوار پاسداشت است. باید بدین دلمشغولی به ایدهی میمنت و شگون نگریست و آن را از آفت زمانزدگی و فراموشی در امان نگاه داشت.
شاید به عنوان یک پیشنهاد سزاوار باشد به یک نقشهی راه جمعی و همگانی در سال جدید همگان را تفطّن دهیم و آن همگرایی بیشتر بر محور اسلامیّت و ایرانیّت باشد. در کنار تصمیمهای فردی در بهسازی و ترمیم آفات درونی خود، میتوانیم به یک وفاق جمعی در بازسازی و تدارک رشتههای از هم گسیخته و تارهای از پود گسسته در روابط اجتماعی خود برسیم و بدین مهم، بهار را آنچنان نکو سازیم که به تمام سالمان امیدوار باشیم.
در این راستا به سه منزلگاه به عنوان خط نشانهای این نقشهی راه اشاره میکنم:
1ـ توجه به هویّت ایرانی ـ این هویت قاعدتاً از هویت دینی و فرهنگ اعتقادی ما جدا نیست. کسانی که از دیرباز در گفتمان جدایی و دوگانگی «دین» و «زادبوم» این دو را مقابل هم نشانده و یا مینشانند در خوشبینانهترین تحلیل، ناآگاهان از سیر تطوّرات و قوانین جامعهشناختی هستند و نمیدانند هنگامی که دین و آیینی وارد سرزمینی میشود و مورد اقبال بومیان آن منطقه قرار میگیرد، همچون شناسنامهای است که در بدو تولد نوزادی، اسمی و فامیلی برای او میآورد. آیا میتوان کودکی را صرفاً با قد و وزن و رنگ چشم و ناز و کرشمهی اندام او هویتسازی کرد و او را از دیگران بازشناخت؟و یا اسم و رسم و قید و بند نام و نشان خانوادگی و فامیلی، به وی هویت مشخصی میدهد؟ آیا رسوم و سنتها در غذا خوردن و لباس پوشیدن و تعارفات و نیز ادبیات و سخن گفتن و معاشرتها و یا قیدوبندهای اجتماعی که از جامعهای بر جامعهی دیگر متفاوت است جزو هویت و شخصیت افراد آن جامعه هست یا نیست؟ جامعهشناسان پاسخ این سؤال را با جواب «هست» دادهاند. اکنون سؤال دیگر این است که اعتقادات پذیرفته شدهی دینی توسط یک ملّت که به شهادت تاریخ در مواقع لزوم و مقتضی بر همهی دیگر آداب و رسوم یک جامعه تفوّق مییابد تا جایی که حاضرند همهی آنها را فدای این بخش هویتی خود، یعنی اعتقادات دینی خود کنند، چگونه میتواند در تقابل با ملیّت قرار گیرد؟ از اینروست که نزاع دینگرایی و ملّیگرایی به لحاظ محتوا نزاعی بیمضمون و بیمعنی است. مذهب در هر ملّیتی جزو ملّیت آن ملّت است، کما اینکه ملّیت هنگامی که رنگ مذهب بگیرد چیزی جز مذهب نیست. پس اگر میگوییم هویت ایرانی خود را پاس بداریم و بر این وفاق ملّی کوتاه نیاییم، پاسداشت دین پذیرفته شدهی این ملّت رمز مستتر در آن است. در یک کلام ما ایرانیان مسلمان دارای یک هویت هستیم و نه دو هویّت به هم الصاق شده. اکنون بیاییم و بر محور این هویت که رمز استقلال و همبستگی ماست، سال جدید را سال بازسازی گسلها و رعشههای افتاده در این دیوار هویتی خود سازیم.
2ـ توجه به هویّت زبانی ـ فارسی زبان مادر است. این مادر در طول چند هزار سال دوام کرده و عمرش همچنان بر دوام باد! در دوام و بقای این مادر بوده است که دیگر زبانهای ایرانی اعمّ از تکلّمها، گویشها و لهجهها متولد شدهاند و بالندگی یافتهاند. امّا ما ایرانیان را در یک جمله به پارسیزبانان میشناسند و دیگر گویشها و لغتها در این سرزمین پهناور در عین ارجمندی و غنا و وقار، همه در سایهی این مادر است که ارج دارند و محترم ماندهاند و امید که همچنان بمانند. گنجینهی ادب چند هزار سالهی ما به زبان فاخر پارسی بوده و در هم تنیده است و این عمود خیمه است که دستاوردهای ادبی نفیس چندین قرن اخیر را به عنوان افتخاری بر پیشانی ایرانیان، تاج هویت ایرانی کرده است. همهی ایرانیان در یک توانایی مشترکاند و آن تکلّم به زبان پارسی است و این غنیمت پاسداشتنی است.
3ـ غرور و حمیّت ایرانی ـ بسیاری از کسانی که از بیرون با ایرانیان در حشر و نشر و تعارف و آشنایی بودهاند خصایصی ـ اگر نگویم منحصربهفرد ـ امّا بسیار بارزتر از دیگر ملل در این ملت دریافته و بازشناختهاند. خصلتهایی همچون مهربانی و عطوفت، ادب و تعارفات اجتماعی، خانواده دوستی، تعاون و همیاری، پافشاری بر حفظ سنّتها و عادات نیکو و میراثهای گذشتگان بخشی از این برجستگیهاست. من همهی اینها را در بستهای نام مینهم که میتوان به «غرور و حمیّت ایرانی» نامبردارش کرد. این غرور، همان چیزی است که هر گاه نگاهی خصمانه و یا طمعورزانه و یا حیلهگرانه از بیرون، این ملّت را نشانه رفته است، همه و همه در هویتی واحد به نام ایرانی، آن نگاه و طمع و حیله را ناکام گذاشتهاند؛ هرچند اگر خود به اقتضای سلایق و طبایع، موقتاً با یکدیگر در تعارض و نزاع خانگی بودهاند. نزاع خانگی در این دیار همواره تا جایی دوام داشته، که موش موذی در دیوار همسایه لانهای نداشته! اما به محض احساس موش دیوار و گوش موذی، این مردم همیشه خود را اهل یک چهاردیواری میدیدهاند.
در زیر سایهی اسلام و آسمان ایران، دوباره به هویت ارزشمند خود پاسدارانه بیندیشیم.
منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۱/۱۸
نویسنده : محمدعلی فیاضبخش
نظر شما