موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

پرسش و پاسخهای حقوقی دعوای مادر علیه پسرش

روزنامه همشهری پنجشنبه 18 مرداد ,1375 8 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1037

اشاره: صفحه در راهروهای دادگاه خانواده که هر پنجشنبه از نظرتان
می گذرد, باب تازه ای از گفت وگو و مباحثه میان ما و خوانندگان را
گشوده است. خوانندگانی که مطالب این صفحه را پیگیری می کنند هر هفته
با دهها تلفن و نامه به طرح مسائل و مشکلات حقوقی اجتماعی خود
می پردازند و مایلند که از راهنمایی های مشاوران حقوقی سرویس اجتماعی
در این زمینه ها بهره مند شوند. از آنجا که مسائل مطرح شده در این
نامه ها از جمله عمده ترین مشکلات اجتماعی است که بسیاری از مردم از آن
رنج می برند و نیز به دلیل آنکه مرجع مشخص و قابل دسترسی برای
پاسخگویی به این سئوالات و افزایش آگاهی های حقوقی و قانونی مردم وجود
ندارد, سرویس اجتماعی تصمیم گرفت با گشودن ستونی با عنوان پرسش و
پاسخهای حقوقی به این نیاز خوانندگان پاسخ گوید. امید است با طرح
سئوالات, مشکلات, انتقادات و پیشنهادات خود, ما را در ادامه این کار
یاری کنید.

پرسش سی سال سن دارم. در کودکی پدرم را از دست دادم و برای امرار
معاش خانواده یعنی مادر و تنها خواهرم مشغول به کار شدم. تا سال دوم
راهنمایی درس خواندم که از آن زمان مادرم از ادامه تحصیل من جلوگیری
کرد و مجبورم کرد تا در تعمیرگاه شوهرخاله ام کار کنم. با توجه به
اینکه در یک خانه موقوفه زندگی می کردیم و سرپناهی برای خودمان
نداشتیم, پس از انقلاب یکی از نهادها که به صورت رایگان زمین واگذار
می کرد, که ما هم مشمول آن شدیم و به نام مادرم زمین گرفتیم. با
پس اندازی که داشتم خانه ای در آن بنا کردیم و پس از مدتی علیرغم
مشکلات مالی و تنگدستی, ازدواج کردم ودر یکی از اتاقهای خانه با
همسرم زندگی مشترک را آغاز کردیم. با مشقت فراوان خواهرم را که به
سن مناسب برای ازدواج رسیده بود, به خانه بخت فرستادیم, امااز
بخت بدمان داماد نیز وضع مالی خوبی نداشت. به همین جهت با همراهی
خواهرم ,مادرم را تحریک کردند تا مرا با زن ودو فرزند با
ترفندهای مختلف از جمله بستن آب منزل از خانه ام بیرون کردند. با
تمام این احوال من واکنش تندی نشان ندادم, اما مادر و خواهرم و
شوهرش در نهایت با مراجعه به دادگاه, حکم تخلیه آن یک اتاق را
گرفتند, به علاوه اینکه برای چهار سال سکونت در آنجا اجاره بهای
سنگینی مطالبه کرده اند.
حجت قربانی لاهیجان

پاسخمعمولا دیده می شود که برخی از فرزندان به دلایل گوناگون در
حق پدر و مادر خویش بی مهری و بی توجهی می کنند, اما کمتر ممکن است
که والدین با فرزندانشان چنین رفتاری را داشته باشند, بویژه که در
مورد پیش گفته با نبودن پدر به عنوان سرپرست خانواده در عمل تمام
امور ایشان تا سامان یافتن نسبی وضع مادی و نزدیک شدن به شرایط عادی
با تلاش تنها فرزند پسر خانواده انجام گرفته است.
از نظر قانونی با توجه به اجرائیه دادگاه صادر کننده حکم, نمی توان
تشخیص داد که قطعا دادگاه رابطه مادر و فرزند را رابطه استیجاری
دانسته یا تصرف غیرقانونی تا درستی یا نادرستی آن ازبعد حقوقی معلوم
شود. از آنجا که سکونت فرزند و خانواده اش در یکی از اتاق های منزل از
آغاز با توافق صریح یا تلویحی مادر همراه بوده و رابطه میان ایشان
از نوع نزدیک ترین قرابت نسبی یعنی مادر و فرزندی است مطابق قانون
روابط موجر و مستاجر مصوب سال 1362 و قانون مدنی , بخش اجاره اشیاء,
رابطه مزبور استیجاری نبوده و از این حیث نمی توان حکم تخلیه عین
مستاجر را صادر نمود. پس موضوع از نظر غیرقانونی بودن تصرفات خوانده
یعنی فرزند مطرح می شود. نظر به اینکه سکونت پسر و خانواده اش در
ابتدا با اطلاع مادر که قانونا مالک رسمی زمین و خانه می باشد, تحقق
یافته و هیچ اجبار و اکراهی در بین نبوده است, پس نمی تواند عنوان
غصب یا تصرف عدوانی را نیز داشته باشد. بنابراین صدور حکم در مورد
اجرت المثل چهار ساله سکونت پسر موجه به نظر نمی رسد. نتیجه اینکه اگر
محکوم علیه این پرونده یعنی فرزند خواهان, بتواند برای پرداخت
مبالغی که برای ساختن خانه هزینه کرده است, مدرکی یا هر چیز که
بتواند مورد استناد قرار گیرد و محکمه پسند باشد ارائه دهد می تواند
از مالک خانه مطالبه کند. متاسفانه با قطعی شدن حکم و صدور اجرائیه
و فقدان دلایل قابل قبول قانونی امکان تجدید نظر و یا استفاده از روش
اعاده دادرسی یعنی بررسی مجدد پرونده مذکور وجود ندارد و از زمان
تقدیم دادخواست, خواهان یعنی مادر می تواند تخلیه محل سکونت پسر و
خانواده اش را بخواهد.

 

نظر شما