«بسته صلح» برای موضوع هستهای ایران
بازهای جنگ طلب در اسرائیل و آمریکا به صحبت از حمله احتمالی و حتی غیرقابل اجتناب علیه ایران برای تخریب تاسیسات هسته ای آن ادامه میدهند. علاوه برآن، به گفته سیمور هرش تحلیلگر مشهور آمریکایی در تاریخ 7 جولای، نیروهای ویژه آمریکایی در حال اجرای عملیات پنهان گسترده در داخل ایران با استفاده از گروه اقلیت و گروههای اپوزیسیون نه تنها با هدف تخریب تمایلات هستهای، بلکه در عین حال به دنبال بی ثباتی دولت ایران هستند. تاکنون این تهدیدات و اقدامات پنهان و در عین حال دیپلماسی اعضای دائم شورای امنیت هیچ تاثیری بر برنامه غنیسازی اورانیوم ایران نداشته است. در واقع شواهد حاکی از آن است که ایران بسته اقتصادی و سایر مشوقهایی که آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین به همراه کشور آلمان در ازای تعلیق کامل فعالیتهای هسته ای پیشنهاد دادهاند، را رد خواهد کرد. مشکل اصلی این است که این مشوقها نیاز و احتیاجات واقعی ایران را مورد توجه قرار نمیدهد. تهران شاید با پیشنهاد تعلیق در برابر تعلیق که از سوی خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مطرح شد، موافقت کـنـد؛ بـه عـبـارت دیـگـر، ایـران شـایـد تـعلیق غنی سازی اورانیوم به مدت شش هفته را در ازای تعلیق بخشی از تحریمها بپذیرد. این ایده، اجازه انجام گفتگو برای گفتگو را خواهد داد. اما چنین تعلیقی با تعلیق کامل برنامه هستهای فاصله و تفاوت زیادی دارد. از سوی دیگر باید گفت که به رغم تهدیدهای مکرر از سوی اسرائیل و یا آمریکا، بسیار بعید به نظر میرسد که آنها به ایران حمله کنند. عواقب چنین حملهای بربازارهای نفت و افزایش قیمت آن و در عین حال اقتصاد کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تاثیر خواهد داشت. از دیگر پیامدهای این جنگ، تاثیر بر امنیت نیروهای آمریکایی و پایگاههای آنها در منطقه و بقای اسرائیل است. در یک کلام باید گفت که اگر چه ما شاهد لفاظیها و صحبتهای زیادی در مورد جنگ هستیم، اما این درک گسترده وجود دارد که جنگ علیه ایران دیوانگی محض است. آیا استراتژی جایگزین دیگری برای حل بحران هسته ای ایران وجود دارد که بتوان آن را به جرج بوش رئیس جمهور آمریکا و یا رئیس جمهور بعدی این کشور پیشنهاد و توصیه کرد ؟ اگر قرار باشد تهران به تعلیق غنی سازی اورانیوم مجبور شود باید مشوق هایی با ماهیت متفاوت از مشوق های ارائه شده فعلی به آن پیشنهاد شود. در اینجا باید گفت که درگیری های خاورمیانه همگی با یکدیگر مرتبط هستند و نمی توان یکی را بدون حل دیگری حل کرد. برای مثال، تمایلات هسته ای ایران را نمی توان از حضور نظامی آمریکا در مرزهای ایران و در عین حال درگیری اعراب - اسرائیل جدا دانست. یک بسته جامع برای حل این تنش ها و درگیری ها می تواند با موفقیت روبرو شود و یقیناً از تلاش های فعلی بهتر خواهد بود. برای مثال، اسرائیل خواستار جلوگیری از دستیابی ایران به دانش هسته ای میباشد که مدعی است ایران به دنبال سلاح هسته ای می باشد. برخی از اسرائیلیها مدعیاند که دستیابی ایران به بمب، تهدیدی برای موجودیت آنها به شمار می آید این در حالی است که اسرائیل از زرادخانه هسته ای بزرگی که شامل بیش از 200 کلاهک هسته ای و سیستم های دریایی و هوایی است، برخوردار است. اما حتی اگر این ادعا (تلاش ایران برای دستیابی به بمب) را هم کنار بگذاریم، روشن است که یک ایران هسته ای رقیبی برای اسرائیل و آمریکا خواهد بود که آزادی عمل آنها را محدود و هژمونی منطقهای آنها را به چالش خواهد کشید. بنابراین سوال کلیدی این است؛ اسرائیل و آمریکا باید چه بهایی را برای تشویق ایران به چشم پوشی از تمایلات هسته ای اش بپردازند؟ برای مثال، آیا امکان دارد ایالات متحده به عقب نشینی نیروهای خود از عراق و حتی از پایگاه های خود درخلیج فارس رضایت دهد و نقش کمتر نظامی را در پیش گیرد؟ و آیا اسرائیل به نوبه خود اجازه ظهور و استقلال کشور فلسطینی در کرانه باختری و غزه را با پایتختی بیت المقدس شرقی میدهد؟ باراک اوباما نامزد دموکرات ریاست جمهوری آمریکا به پایان دادن به جنگ عراق و عقب نشینی نیروهای آمریکایی از این کشور متعهد شده است. روشن است که این اقدام، حرکتی عاقلانه خواهد بود که در جهت منافع آمریکاست زیرا جنگ عراق به یک فاجعه تبدیل شده است. بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که حضور نظامی آمریکا در عراق و خلیج فارس به جای آنکه امنیت آمریکا و هم پیمانان آن را تقویت کند، به مخالفت ها و نا امنی و پیدایش تروریسم منجر می شود. در ضمن بسیاری از دوستان نزدیک اسرائیل از جمله نیکلاس سارکوزی رئیس جمهور فرانسه بر این عقیده اند که تشکیل کشور فلسطینی نه تنها به نفع اسرائیل خواهد بود بلکه بهترین تضمین امنیت طولانی مدت برای آن است. بنابراین اگر این تحلیل صحیح باشد، آنگاه عقب نشینی نظامی آمریکا از عراق و چراغ سبز اسرائیل برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی بهای سنگینی در ازای پایان دادن ایران به غنی سازی اورانیوم خود نیست. اسرائیل اگر در ازای کشتار فلسطینی ها به آنها در زمینه رسیدن به اهداف ملی شان کمک کند، می تواند مانع از بروز تنش های فزاینده با ایران شود. یک مسئله دیگر باقی می ماند که موضوع روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ایران نگران است آمریکا از پایگاه های خود در خلیج فارس به آن حمله کند و در عین حال کشورهای حاشیه خلیج فارس نگرانند که ایران از جوامع شیعه برای تخریب نظم سیاسی فعلی استفاده کند. این نگرانی های متقابل را می توان با یک معاهده امنیتی میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس برطرف کرد. کشورهای خلیج فارس طی این معاهده متعهد خواهند شد تا اجازه استفاده از خاک خود علیه ایران را ندهند و ایران نیز متعهد می شود تا جوامع شیعه را علیه حاکمان سنی تحریک نکند. چه می شود اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا چنین طرحی را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد ؟ در چنین شرایطی تهدید جنگ مخرب، به یک وضعیت برد - برد برای همه طرف ها تبدیل می شود و تنها بازنده آن، جنگ طلبان در تل آویو و واشنگتن خواهند بود.
منبع: / روزنامه / آفتاب یزد ۱۳۸۷/۰۴/۲۹
نظر شما