نقطه ضعف لندن درباره ایران چیست؟
اظهارات دیوید میلیبند وزیر خارجه سابق انگلیس در جلسه پارلمان این کشور خطاب به ویلیام هیگ همتای فعلی خود به خوبی نقطه ضعف لندن در روابط با تهران را نشان داد. وی پس از سخنان هیگ که از تصمیم این کشور مبنی بر اخراج دیپلمات های ایرانی و متقابلا فراخواندن دیپلمات ها از ایران خبر داد خطاب به وی گفت: « آیا شما فکر نمی کنید فراخواندن دیپلمات ها از ایران نقطه قوت ما در قبال آمریکا یعنی داشتن شناخت کارشناسی از تحولات داخل ایران را از ما سلب خواهد کرد».
روابط تهران و لندن از ابتدای ایجاد همواره دستخوش فراز و نشیب هایی بوده است. حتی در قبل از انقلاب اسلامی نیز در دوره هایی حکومت ایران رسما انگلستان و دستگاه های وابسته به این پادشاهی را مسئول برخی از تحرکات داخلی در ایران می دانست. بعد از انقلاب نیز دوبار روابط همیشه ملتهب ایران و انگلستان دستخوش تغییر جدی تا حد فراخواندن سفیر شده است.
حوادث اخیر سفارت انگلیس در تهران و اقدامات برخی دانشجویان نیز که اگرچه با نیت پاک صورت گرفته است اما از نگاه هزینه- فایده زیان های بزرگی به وجهه ایران وارد ساخته و خواهد ساخت. به طور عمده با این کار استدلال های دوگانه و تبعیض آمیز غرب در برابر حقوق ایران منطقی به نظر آمده و غرب را در ایجاد اجماع علیه ایران یاری خواهد داد. این رفتارها استدلال و تبلیغات غرب مبنی بر این که ایران کشوری ناقض حقوق و قوانین بین المللی است را پررنگ تر جلوه می دهد جدای از این، این رفتارها در شرایطی که روابط ما با اروپا نازل ترین و بدترین روزهای خود را می گذراند این فرصت را به دولتمردان انگلیسی داده است تا حداکثر استفاده را از این فرصت به عمل آورند. حال سوال این است که چشم انداز این چالش به کجا خواهد انجامید و آیا اصولا لندن در این راه تا چه حد پیش خواهد رفت؟ تاریخ روابط انگلیس و ایران و به ویژه خباثت ها و ظلم هایی که کارگزاران ملکه در رابطه با ملت و دولت ایران انجام داده اند پاسخ بخشی از این سوال را خواهد داد اما یک نکته مهم در استراتژی لندن نسبت به روابط با تهران در سال های اخیر می تواند تا حد زیادی معادله موجود را در روند آتی آن در صورت اتخاذ رویکردهای مناسب از سوی دستگاه دیپلماسی و نهادهای مسئول به نفع ایران تغییر دهد. تجربه تاریخی نشان داده است که این لندن بوده که همواره تمایل خود را برای بازگذاشتن درهایی به منظور دسترسی به مقامات و اطلاع از جامعه ایرانی ابراز و عملی کرده است. انگلیس از این لحاظ در روابط فراآتلانتیکی خود نسبت به آمریکا دست بالا را داشته است. مواضع فعلی دولتمردان انگلیسی مبنی بر آمادگی برای گفت وگو درباره روابط دو جانبه پس از هیجانات اولیه و موضع گیری های احساسی نسبت به حوادث سفارت این کشور در تهران نیز نشان دهنده راهبردی بودن اهمیت حضور در تهران به عنوان کانون بسیاری از تحولات مهم خاورمیانه برای لندن است. نشریه دیپلمات در تحلیلی در این باره می نویسد: « حمله به سفارت و واکنشی که غرب به آن نشان داد حاکی از آن است که آمریکا و متحدانش یکی از راه های ارتباطی حیاتی دیگر با ایران را از دست داده اند. این همان فقدان ارتباط مستقیم است که آمریکا و برخی کشورهای دیگر در ارتباط با ایران به آن دچار شده اند... هرچند سفارت انگلیس در تهران مورد حمله قرار گرفته اما مقامات باید درصدد آن باشند که از رویدادی مشابه آن چه پس از حادثه سفارت آمریکا در تهران در ۱۹۷۹ اتفاق افتاد جلوگیری کنند». متقابلا ایران نیز طی سال های گذشته به لندن به عنوان راهی برای ارتباط با خارج نگاه می کرده است. در شرایطی که روابط اقتصادی ۲ طرف قابل توجه نیست اما روابط فرهنگی و سیاسی همواره پرتحرک بوده است. حال اگر رفتار دولتمردان انگلیسی، نیت ایران برای ارتباط با لندن به منظور رساندن پیام ایران به طرف های اصلی منازعه با ایران و هم چنین تعدیل این مواضع را برآورده نمی کند و لندن خود پیشتاز تصویب طرح تحریم بانک مرکزی ایران که به نوعی آغاز جنگ اقتصادی علیه یک کشور است می شود شاید بهترین رفتار در قبال این کشور کاهش سطح روابط و هم چنین کنترل ارتباطات سفارتخانه این کشور در تهران و یا حتی نهایتا قطع این ارتباط باشد. چیزی که قطعا خوشایند لندن نخواهد بود. بدون شک دستگاه دیپلماسی ایران در روند مسائل پیش آمده در روابط ۲ کشور این نگاه راهبردی انگلیس به حضور در ایران را نباید از نظر دور بدارند و سیاست های خود برای عبور از این بحران را تحت تاثیر مواضع احساسی و عتاب آلود فعلی دولتمردان انگلیسی تنظیم نکنند. نیاز انگلیس به حضور در ایران اهرمی است که می تواند به تعدیل مواضع آنها منجر شود.
منبع: / روزنامه / خراسان ۱۳۹۰/۹/۲۰
انویسنده : سید حمید حسینی
نظر شما