موضوع : پژوهش | مقاله

احیای فکر دینی و بازگشت به قرآن


آیت‌الله سیدمحمود علا‌یی طالقانی، فرزند آیت‌الله سیدابوالحسن حسینی (طالقانی) در 15 اسفندماه 1289ش در گلیرد طالقان، به این جهان چشم گشود. نیاکان او از سادات طالقان هستند و با 36 واسطه سلسله‌ای نسبش به امام محمدباقر (ع) می‌رسد. پدرش شادروان آقا سیدابوالحسن 13500 - 1278ق) از شاگردان میرزای شیرازی بزرگ و حاج سیداسماعیل صدر در نجف و کربلا‌ بود و پس از گرفتن تصدیق اجتهاد از مراجع مذکور به طالقان و تهران برگشت. مرحوم آقا سیدابوالحسن از علمای طرفدار مشروطه بود و در دوران استبداد صغیر محمدعلی شاه به کوهستان‌های طالقان پناه برد و از آنجا با مشروطه‌خواهان ارتباط برقرار کرد. در زمان رضاشاه نیز به اتفاق مرحوم مدرس علیه دیکتاتوری و سیاست‌های ضددینی و ضدملی شاه به مبارزه برخاست. سرانجام در سال 1310ش در تهران درگذشت و با وجود اینکه رضاشاه تشییع جنازه را منع کرده بود، مردم تهران این ممنوعیت را شکستند و مراسم تشییع باشکوهی برای جنازه آن عالم بزرگ به عمل آوردند.
سیدمحمود در 5 سالگی وارد مکتبخانه شد و مقدمات علوم اسلا‌می را نزد پدر خواند و سپس راهی قم شد و در مدرسه فیضیه و رضویه به تحصیل ادامه داد. وی به حضور مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، موسس حوزه علمیه قم معرفی شد و دروس خود را از آن بزرگوار و از مدرسان برجسته دیگر چون آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای و آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری فرا گرفت. علا‌قه به آشناشدن با محیط علمی نجف برای مدتی سیدمحمود را به آن شهر کشانید. در آنجا از حوزه درس میرزای نائینی (شیخ محمدحسین غروی) و آقا ضیاءالدین عراقی استفاده کرد ولی چون روح تشنه او را سیراب نساخت، بار دیگر به قم بازگشت و پس از دریافت اجازه اجتهاد از آیت‌الله حایری، به تهران مراجعت کرد. 13188ش)
سیدمحمود طالقانی طلبه جوان و پرشور، در کودکی و جوانی شاهد مبارزات پدر و مرحوم مدرس و دیگر علمای بیدار علیه رضاخان برگزیده دولت بریتانیای کبیر بوده است. سیاست بریتانیا، از سال‌ها پیش تهی ساختن ملت‌های کهن و با فرهنگ از فرهنگ و آیین خویش و جایگزین کردن فرهنگ‌های نوین غرب در ذهن و زبان آنان بود. در میان ملت ترک، مصطفی کمال ملقب به <آتاتورک> را برانگیخت و او توانست پس از انحلا‌ل خلا‌فت عثمانی و تجزیه امپراتوری تا اندازه زیادی، آن سیاست را به اجرا گذارد و ملت ترکیه را به ظاهر به صورت یک ملت <لا‌ئیک> اروپایی درآورد، لیکن این سیاست در ایران، چنانکه باید، توفیق نیافت زیرا زمینه اجرای آن در ایران شیعی فراهم نبود. رضاشاه به گسترش فرهنگ غرب و کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباس و ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت و روضه‌خوانی و عزاداری ماه محرم و تشییع جنازه دست زد که برخی آثار مثبت و منفی برجای گذاشت. او همه این اقدامات را در زمینه دیکتاتوری و زور و خفقان به اجرا درآورد و یکی از ابزارهای پیش بردن برنامه‌های خود را کشتن و به زندان افکندن و تبعید شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی انتخاب کرده بود. از این‌رو برخی از رجال ملی و مذهبی به مبارزه سیاسی با این سیاست برخاستند مانند مدرس و مصدق و برخی دیگر. آیت‌الله طالقانی می‌گوید: <از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیر تازیانه و چکمه‌های خودخواهان دیدم، هر شامگاهان در خانه منتظر خبری بودم که امروز چه حوادث تازه‌ای رخ داده و کی دستگیر و تبعید یا کشته شده و چه تصمیمی درباره مردم گرفته‌اند؟
آن دوره‌ای که در قم سرگرم تحصیل بودم، روزهایی بود که مردم این کشور سخت دچار فشار استبداد بودند، مردم از وحشت از یکدیگر می‌رمیدند، جان و مال و ناموس مردم، تا عمامه‌های اهل علم و روسری زنان مورد غارت و حمله ماموران استبداد بود... در آن روزها با خود می‌اندیشیدم که این بحث‌های دقیق در فروع و احکام، مگر برای عمل و سعادت خود و اجتماع نیست؟ مردمی که یک فرد و یک دسته بی‌پروا، اینگونه بر او حکومت و ستم نمایند، آیا روی صلا‌ح و سعادت را خواهند دید؟ آیا نباید بیشتر نیروی فکر و عمل را برای ایجاد محیط مساعد و جلوگیری از اراده‌های خودخواهانه متوجه نمود؟ از سوی دیگر می‌دیدم مردمی در لباس دین، مرد خودخواهی را، با خواندن آیات و احادیث، بر گرده مردم سوار می‌کنند و برایش رکاب می‌گیرند. دسته دیگر با سکوت و احتیاط‌کاری، کار را امضا می‌نمایند، تا آنگاه که بر خر مراد مستقر شد و افسار (زمام) را به دست گرفت و رکاب کشید و همه چیز مردم را زیر پای خود پایمال کرد، به دعا و توسل می‌پردازند و از خداوند، فرج امام زمان (عج) را می‌طلبند!
این روش و تضاد جمعی از پیشوایان دینی، این محیط تاریک، این تاثرات روحی، قهرا به مطالعه و دقت بیشتر در آیات قرآن حکیم و کتاب شریف نهج‌البلا‌غه و تاریخ و سیره پیامبر اکرم و ائمه هدی وادارم کرد. با برخورد با بعضی استادان و علمای بزرگ دستگیرم شد، کم‌کم خود را در معیار روشنی دیدم و به ریشه‌های دینی آشنا شدم و قلبم مطمئن گردید و هدف و مقصد را، از نظر وظیفه اجتماعی، تشخیص دادم و تا توانستم به توفیق خداوند، از دیگران هم دستگیری نمودم. (>مقدمه تنبیه‌الا‌مه، 4)
با این مشاهدات و تجربیات و مطالعات در اجتماع و در حوزه چاره را در بازگشت به قرآن و نهج‌البلا‌غه می‌بیند و خود در این راه پیش‌قدم می‌شود. در همین ضمن عده‌ای از جوانان از وی درخواست می‌کنند که جلسات تفسیر قرآن برایشان تشکیل دهد. او هم می‌پذیرد و این جلسات از سال 1318ش مخفیانه در خانه‌ها تشکیل می‌شود. طالقانی می‌بیند نه‌تنها دشمنان قدیم و جدید اسلا‌م با قرآن به مبارزه برخاسته‌اند و به هر دسیسه‌ای دست می‌زنند که آن را از صحنه زندگی مسلمانان کنار بزنند، بلکه دوستان و مومنان مسلمان نیز، به مروز زمان عادت کرده‌اند که بدون قرآن زیست کنند.

کانون اسلا‌م و مجله دانش‌آموز
بعد از سقوط و تبعید رضاشاه در شهریور 1320ش و باز شدن فضای سیاسی و فراهم شدن زمینه فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی، آیت‌الله طالقانی <کانون اسلا‌م> را برای نشر معارف و رهنمودهای قرآن و سنت تاسیس می‌کند و سلسله سخنرانی‌هایی در جهت ارشاد مردم به اسلا‌م و قرآن ترتیب می‌دهد و مجله‌ای به‌عنوان <دانش‌آموز> از طرف این کانون منتشر می‌کند.

فعالیت‌های سیاسی
با اینکه اکثر قریب به اتفاق روحانیون آن روزگار، فعالیت سیاسی را دون شأن روحانیت می‌دانستند و از وارد شدن در میدان عمل سیاسی سخت اکراه داشتند، آیت‌الله طالقانی از جمله روحانیون انگشت‌شماری بود که سیاست به معنای دخالت در سرنوشت اجتماعی را، جزیی از ابواب دین می‌دانست و بر این باور بود که با کنار کشیدن افراد صالح و درستکار از مسوولیت اجرایی و دور شدن رهبران مذهبی و دانشمندان آگاه از نظارت و ارشاد در کار حکومت، سررشته امور به دست اشرار و افراد فاسد و دست‌نشانده بیگانگان می‌افتد و به تدریج مستبدان و طاغوتی‌ها بر گرده مردم سوار می‌شوند.

نهضت ملی ایران
پس از شهریور 1320ش و باز شدن فضای نسبی سیاسی، رهبران سیاسی و رجال ملی و بعضا مذهبی به استیفای حقوق پایمال‌شده ملت ایران کمر همت بستند از جمله دکتر مصدق و برخی از همکاران او در مجلس شورای ملی <نهضت ملی ایران> را تاسیس کردند و هدف و شعار خود را <ملی کردن نفت> قرار دادند. از آنجا که آیت‌الله طالقانی مبارزه با استعمار و استبداد و استثمار را تکلیف شرعی خود می‌دانست و پیوسته به یاری و پشتیبانی نهضت ملی ادامه می‌داد، پس از کودتای 28 مرداد 1332ش با <نهضت مقاومت ملی> که در شهریورماه همان سال به همت آیت‌الله حاج‌آقا رضا زنجانی تشکیل شد، همکاری نزدیک داشت. در سال 1334 و 1335 با حمایت از رهبران فدائیان اسلا‌م و پناه دادن به آنان در خانه محقر خود که تحت تعقیب حکومت نظامی وقت بودند، مخالفت خود را با حکومت کودتا نشان داد.
در سال 1339 که نهضت ملی ایران به‌نام جبهه ملی دوم تجدید حیات کرد، آیت‌الله طالقانی در جلسات آن شرکت می‌جست لیکن پس از مدتی که ملا‌حظه کرد مشی او با سران جبهه ملی دوم هماهنگ نیست به همراه یاران دیرین خود مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و احمد صدر حاج‌سیدجوادی و تنی چند از همکاران سابق خود در نهضت مقاومت ملی، جمعیت نهضت آزادی ایران را تاسیس کردند. ایدئولوژی این جمعیت اسلا‌می بود؛ استراتژی آن، اقدام برای آزادی و استقلا‌ل ایران و شیوه عمل تاکتیک آن مخالفت با دیکتاتوری شاه و تبلیغ برای دموکراسی و مبارزه با استعمار و استبداد و استثمار بود. آیت‌الله طالقانی با داشتن اندیشه‌های جهانشمولی اسلا‌م، در مبارزه با استعمار و استبداد و هر گونه ستمی که بر انسانیت رود، تنها به درون مرزهای ایران نمی‌اندیشید و در مرحله بعدی به فکر ستمدیدگان جهان اسلا‌م بود.

کنفرانس‌های اسلا‌می
از جمله فعالیت‌های ایشان شرکت در کنفرانس‌های (موتمرهای) اسلا‌می است. از آن جمله در <موتمر شعوب‌المسلمین> کراچی در پاکستان 13311) و موتمر اسلا‌می قدس در فلسطین 13488) و <موتمر اسلا‌می قاهره> در مصر 13400ش) شرکت کرد. وی در این کنفرانس‌ها به جهان اسلا‌م آن روز اعلا‌م کرد که ملت ایران با صهیونیسم مخالف است و حساب ملت‌ها از دولت‌های وابسته و دست‌نشانده جدا است.

زندان‌ها و تبعیدها
آیت‌الله طالقانی در راه عقیده و مبارزه با استعمار و استبداد و در جهت دفاع از حقوق مظلومان، پیوسته گرفتار زندان و تبعید بود. نخست در سال 1318 ش برای دفاع از زنی که پلیس رضاشاه می‌خواست چادر را از سر او بردارد، با آن پلیس درگیر می‌شود و در نتیجه وی را به اتهام توهین به مقامات عالیه مملکت به چند ماه زندان محکوم می‌کنند. در سال 1335 ش به جرم پناه دادن به نواب‌صفوی و دیگر اعضای فدائیان اسلا‌م که تحت پیگرد حکومت نظامی بودند، مدتی به زندان می‌رود.
در 30 تیر 1340 ش که پلیس جوانان را در ابن‌بابویه بر سر مزار شهدای سی‌ام تیر 1331ش بازداشت می‌کند، آیت‌الله طالقانی همراه آن جوانان سوار کامیون روباز ارتشی می‌شود و به شهربانی می‌آید و با پافشاری در کنار جوانان به درون زندان می‌رود ولی چون سیاست رژیم در آن روز به زندان افکندن کسی مانند او نبود، پس از دو روز وی را از زندان بیرون می‌کنند.
در بهمن‌ماه 1341 ش که شاه می‌خواست انقلا‌ب سفید خود را به رفراندوم بگذارد، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و شمار زیادی از دانشجویان دانشگاه‌ها و از جمله آیت‌الله طالقانی را به زندان می‌برند لیکن در آغاز محرم (خرداد 1342 ش) او را آزاد می‌کنند.
پس از چند ماه رژیم کیفرخواستی علیه سران نهضت آزادی ایران و اعضای آن تنظیم می‌کندکه اتهام اصلی آنان عضویت در جمعیتی است که مرام و رویه‌اش ضدیت با سلطنت مشروطه است. آیت‌الله طالقانی در جلسات دادگاه اظهار می‌دارد به عنوان یک مجتهد دادگاه نظامی را به رسمیت نمی‌شناسد و لذا سکوت می‌کند. در این دادگاه آیت‌الله طالقانی به 10 سال زندان محکوم شد، لیکن در آبان 1346ش بر اثر فشار موسسات حقوق بشر و مبارزات داخل و خارج ایران بر شاه به اتفاق شادروان مهندس مهدی بازرگان آزاد شد.

پس از پیروزی انقلا‌ب
سرانجام انقلا‌ب در 22 بهمن 1357 ش به پیروزی رسید. این پیروزی غیرمنتظره مسوولیت‌های سنگینی را ایجاب می‌کرد. در نخستین لحظات شورای انقلا‌ب تشکیل شد، اعضای این شورا توسط دوستان انقلا‌ب به امام خمینی (ره) پیشنهاد شده بود و ایشان عده‌ای را از میان آنان تایید کرده بودند. شورای انقلا‌ب آیت‌الله طالقانی را به ریاست خود انتخاب کرد که پذیرفت و به انجام این وظیفه کمر همت بست.

نماز جمعه
پس از انقلا‌ب، طالقانی به امام خمینی (ره) یادآوری می‌کند که لا‌زم است در جمهوری اسلا‌می ایران امام‌جمعه را منصوب کنند. امام هم خود ایشان را به عنوان نخستین امام جمعه تهران نصب کردند. نخستین نماز جمعه در پنجم مردادماه 1358 در دانشگاه تهران برگزار شد و آخرین نماز جمعه را در روز 16 شهریور 1358 ش در بهشت زهرا در کنار قطعه شهدای 17 شهریور 1357 برگزار کرد.

مجلس خبرگان بررسی و تصویب قانون اساسی
حضرت امام خمینی (ره) در پاریس به یکی از یاران دستور داده بود پیش‌نویسی برای قانون اساسی جمهوری اسلا‌می تهیه کند. این پیش‌نویس با پیش‌نویسی که در تهران توسط جمعی از حقوقدانان تهیه شده بود، تلفیق شده و این طرح تهیه شد و پس از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می به‌وسیله کارشناسان حقوقی و نیز در نخست‌وزیری مورد اصلا‌ح و تکمیل قرار گرفت.
برخی از افراد معتقد بودند این پیش‌نویس در مجلس موسسان مورد تصویب قرار بگیرد و برخی دیگر می‌گفتند برای جلوگیری از اتلا‌ف وقت بهتر است به آرای عمومی مردم گذاشته شود. چون اختلا‌ف بالا‌ گرفت، آیت‌الله طالقانی پیشنهاد کرد که به جای دو گزینه، مجلسی از حدود 60 تا 70 کارشناس تشکیل شود تا هم با نظر علمی قانون اساسی را بررسی کنند و هم پس از بررسی آنان نتیجه کار به همه‌پرسی گذاشته شود. این پیشنهاد پذیرفته شد و برای تعیین نمایندگان هر استان انتخاباتی صورت گرفت و آیت‌الله طالقانی رای نخست مردم استان تهران را به دست آورد.

شوراها و دموکراسی
آیت‌الله طالقانی به شوراهای مردمی نه به‌عنوان یک تاکتیک بلکه به عنوان یک اصل عقیده داشت و می‌گفت که مردم با شرکت در شوراهای ده، بخش، شهر و استان تجربه اداره کردن خود را می‌آموزند و باور می‌کنند که سرنوشت خود را به دست گرفته‌اند و بدین وسیله دموکراسی را به دست می‌آورند. اگر هم اشتباه کنند اشکالی پیش نمی‌آید، به تدریج مجرب می‌شوند. خداوند به پیغمبر خود با آن عظمت که متصل به وحی است، فرمان می‌دهد که در کار روزمره اجتماعی مردم با آنان مشورت کن. اگر کار مردم به دست خودشان داده شود پس ما چه کاره‌ایم؟ می‌گفت شما هیچ‌کاره، بروید دنبال کارتان!
طرحی برای شوراها تهیه کرد، لیکن سرانجام عملی نشد. در آخرین نماز جمعه در بهشت زهرا، از تاخیر تصویب آن طرح گله می‌کند. پس از مراسم نماز جمعه در بهشت زهرا، غسالخانه جدید آن را افتتاح کرد.
آثار منتشرشده آیت‌الله طالقانی به شرح زیر است:
1- ترجمه و توضیح و مقدمه‌نهج‌البلا‌غه
2- گفتارهای رادیویی
3- اسلا‌م و مالکیت
4- مقدمه، پاورقی و توضیح کتاب تنبیه‌الا‌مه و تنزیه‌المله
5- ترجمه جلد نخست امام علی (ع)
6- به سوی خدا می‌رویم
7- تمرکز و عدم تمرکز مرجعیت و فتوا
8- پرتویی از قرآن
9- مهدویت و آینده بشر
10- جهاد و شهادت
11- هجرت و انقلا‌ب
12- شهادت و شورا
13- تبیین رسالت برای قیام به قسط
و سرانجام بعد از 50 سال تلا‌ش مداوم برای احیای اسلا‌م و به صحنه آوردن قرآن و عمل به سنت خوشحال از تحقق عینی آرمانش و نگران نسبت به آینده مردم در استمرار و عمل به انقلا‌ب اسلا‌می از جنبه‌های عمیق و اصیل آن و امیدوار به رشد مردم برای حفظ و تداوم انقلا‌ب با کار شورایی و به دست گرفتن سرنوشت خویش در ساعت 45/1 دقیقه بامداد روز دوشنبه 19 شهریورماه سال 1358 به پروردگارش پیوست. طالقانی هنگام مرگ پنج پسر به نام‌های 1- ابوالحسن، 2- حسین، 3- مهدی، 4- محمدرضا، 5- مجتبی و پنج دختر به نام‌های 1- مریم، 2- وحیده، 3- اعظم، 4- طیبه و 5- طاهره داشت.
طالقانی هنگام مرگ 69 سال سن داشت.

منابع و ماخذ:
1- آیه رحمت: گردآوری و تدوین سیدجواد میرسلیمی
2- یادنامه ابوذر زمان: بنیاد فرهنگی آیت‌الله طالقانی
3- طالقانی فریادی در سکوت: سیدمحمدحسین میرابوالقاسمی
4- زندگی و مبارزات پدر طالقانی: اسکندر دلدم

منبع: / روزنامه / کارگزاران ۱۳۸۷/۰۶/۲۰
نویسنده : على شاملو

نظر شما