غذا داروى ماست
روزنامه شرق، پنجشنبه 13 آذر 1382 ديويد سوزوكى - ترجمه زينب همتى: تابستان امسال، من وهمسرم 10 روز به ياد ماندني را در يكي از دور افتاده ترين مناطق بريتيش كلمبيا گذرانديم. خرس هاي گريزلي، خرس هاي سياه ، گوسفندان كوهي، گرگ ها و موس ها (گوزن بومي آمريكاي شمالي) به تعداد زياد در منطقه وجود داشته و آزادانه به جست و خيز و شكار مي پرداختند. رودخانه ها مملو از ماهي هاي قزل آلاي رنگين كمان بوده و صداي فرياد مرغ غواص در تاريكي شب به گوش مي رسيد.ما هر روز ماهي تازه مي خورديم و از آب و هواي پاك منطقه لذت مي برديم.
آنچه گفته شد نمونه اي كلاسيك از طبيعت وحشي كاناداست و براي شهرونداني چون من كه از وجود چنين مناطقي در كانادا آگاه هستند رضايت بخش و مايه خشودي است.هنگامي كه به محل زندگي خود بازگشتيم چند روزي طول كشيد تا به شوك حاصل از شهر نشيني عادت كنيم. در اولين روز بازگشت، با دلهره و اضطراب بسيار شروع به قدم زدن در حمام كردم. ناگهان به سمت همسرم برگشتم و با صداي بلند به او گفتم: «اي زنيكه مذهبي، 2 پوند از پول هاي من كم است. چطور چنين چيزي ممكن است. من هرگز به سالن ورزشي نرفته و در اين مدت نيز تنها چيزي شبيه به گوشت خوك خورده ايم.»همسرم با نگراني به من نگاه كرد و گفت: گاهي اوقات به شدت دلواپس و نگران تو مي شوم. در مورد چيزي كه مي گويم خوب فكر كن.
آيا اين تو نبودي كه هر روز قايق را از خزه هايي كه در كف آن جمع مي شدند، پاك مي كردي؟ ما هر روز به پياده روي و قايق سواري مي رفتيم. آيا اين تو نبودي كه نصف روزت را به جمع آوري و شكستن هيزم اختصاص مي دادي؟ تو هر روز كاري براي انجام دادن داشتي و هيچ وقت دستت از كار خالي نمي شد.بله، حق با همسرم بود. او تمامي خاطرات طبيعت وحشي را برايم يادآوري كرد، تمامي كارهايي كه ما در آنجا انجام داده بوديم با كمك اندام هايي صورت گرفته بود كه دقيقا براي همين منظور تكامل يافته بودند. در طبيعت وحشي ما مجبور نبوديم با ماشين به اين طرف و آن طرف برويم يا دائما جلوي تلويزيون چنبره بزنيم و با خوردن هله و هوله اوقات خود را سپري كنيم.مردمان آمريكاي شمالي در يك وضع معماگونه زندگي مي كنند.
پزشكان، سازمان هاي غير انتفاعي و مسئولان امر بارها و بارها به ما گوشزد كرده اند كه مي بايست اضافه وزن خود را كاهش داده و مرتبا ورزش كنيم. شيوه هاي زندگي امروزي، همه و همه در جهت تفريح و سرگرمي بيشتر افراد تعبيه شده و تبليغ هاي صورت گرفته توسط راديو و تلويزيون در جهت تبليغ مصرف بيشتر است: غذاهاي پر كالري،SUVs و خانه هايي با وسعت 12 متر مربع در حومه شهر. هرگونه تلاش براي گرفتن رژيم غذايي و انجام ورزش مستلزم خريد آت و آشغال هاي بيشتر است.
سال ها قبل، من اين افتخار را يافتم كه ميهمان اهالي جزيره هايدا (Haida _ جزاير ملكه شارلوت) باشم. در آن موقع من از آدا (Ada)، مادر خوانده هايدايي خود، پرسيدم كه چرا به جاي خوردن غذاي سنتي هايدا از غذاهاي آماده موجود در سوپر ماركت ها استفاده نمي كند.
او با تعجب به من نگاهي كرد و گفت هرگز اين جمله را فراموش نكن: غذا داروي ماست.با كمي تامل مي توان فهميد كه علي رغم صورت ظاهري جمله، معاني بسياري در پس آن نهفته است.
ما معمولا زماني سراغ دارو مي رويم كه چند روزي از ظاهر شدن علائم بيماري گذشته باشد اما غذا چيزي است كه ما روزي 3 الي 4 مرتبه به سراغ آن مي رويم و اين كار را دائما در طول زندگي خود تكرار مي كنيم. اين روزها، غذا در فهرست آخر فعاليت هاي ما قرار مي گيرد و قسمت اعظم آنچه كه ما در جهت تندرستي خود انجام مي دهيم پاسخ به زندگي غير فعال و پر از استرسمان است.
به عنوان يك شهروند و به عنوان فردي كه در شهر زندگي مي كند روزانه مي بايست به باشگاه ورزشي بروم و تعمدا به انجام كاري بپردازم كه به هيچ عنوان با فعاليت روزانه من يكي نيست: ورزش.هنگامي كه ما سعي مي كنيم اغماض بيش از حد در مصرف غذاهاي ناسالم را نه با تغيير رژيم غذايي بلكه با مصرف غذاهاي بدون قند و چربي و عاري از كالري جبران كنيم، به اوج پوچي خود نزديك شده ايم.
امروزه، افراد بسياري در جهان وجود دارند كه از اضافه وزن بالا رنج مي برند و به همين تعداد نيز افرادي با سوء تغذيه شديد يافت مي شوند. چاقي و مشكلات بهداشتي مرتبط با آن مانند بيماري قلبي و ديابت در كشورهاي توسعه يافته به صورت اپيدمي درآمده است و پيامدهاي بهداشتي، اجتماعي و محيط زيستي حاصل از آن بسيار عظيم است.
در حال حاضر ما به سوء استفاده از هوا، آب و خاك مشغوليم- و نهايتا از بدن هايمان- و در ادامه سعي مي كنيم كه با اپيدمي هاي آلرژي، آسم، چاقي و سرطان معامله كنيم بدون آنكه با علت هاي اوليه آنها دست و پنجه نرم كنيم. تا زماني كه ما به اين شيوه ادامه بدهيم نياز به دارويي كه بدنمان واقعا نيازمند آن است را احساس نخواهيم كرد.
Environment Network News, 2003.Oct.14
نظر شما