موضوع : پژوهش | مقاله

دستاویز پایدار

روزنامه شرق، یکشنبه 16 آذر 1382 

 

سام خسروى فرد: واژه توسعه، بهترین دستاویز برای توجیه پروژه های عمرانی است. با چنین بهانه ای است که طرح های رنگارنگ در گوشه  و کنار کشور، اعتبارات هنگفتی کسب کرده و به اجرا در می آیند.

واژه توسعه، تشکیلات سازمان یافته جامعه مدنی و فراتر از آن، مخالفان خردگرای طرح های غیرمنطقی را به سکوتی ناگزیر دعوت می کند. آزاد راه تهران _ شمال نمونه ای از آچمز شدن اجباری دوستداران محیط زیست بود.

این تجربه تلخ باعث شد، مخالفت با سایر طرح های به ظاهر همسو با توسعه پایدار نیز به محاق رانده شود، چنان که هیچ عکس العملی در قبال سدسازی  های بی رویه در کشور نمایان نشد. تامین آب شرب و کشاورزی و همچنین تامین برق به وسیله نیروگاه های برق آبی کافی است تا منتقدان راستین به مخالفت با توسعه کشور متهم شوند.

در چنین جدال نابرابری همواره کسانی پیروز میدان بوده اند که با توجیهات تکراری خود، خواسته هایشان را بر کرسی عمل نشانده و اعتبارات مالی هنگفتی برای اهداف خود جذب کرده  اند. فلسفه وجودی چنین کشمکش هایی که در ایران امروز رنگ باخته است _ اثرات سوءپروژه هایی چون سدسازی و سازه های آبی بر محیط زیست و حیات اجتماعی مردم پایین دست آن است، اما منافع جمعی هیچ  گاه بر منافع گروهی اندک غلبه نکرده است و به همین دلیل توسعه «بی مقدار» که گاه «پایدار» نامیده می شود همچنان بر یکه تازی ها، سرپوش می نهد.

الزام بی اساس

17 پروژه عمرانی امروزه ملزم به ارائه گزارش اثرات زیست محیطی به سازمان حفاظت محیط زیست شده اند. این الزام در پی تصویب آیین نامه الگوی ارزیابی اثرات زیست محیطی از سوی شورای عالی حفاظت محیط زیست در سال 1376 پدید آمد. آن زمان تنها 7 طرح موظف بودند، گزارش مذکور را به متولی حفاظت از محیط زیست کشور تحویل دهند، چند سال بعد این رقم به 17 پروژه افزایش یافت و قرار است تا پایان برنامه سوم به 27 مورد ارتقا یابد.در این میان سدسازی و سازه های دیگر آبی از نخستین روز تصویب آئین نامه مورد اشاره موظف به تدوین گزارش ارزیابی زیست محیطی شدند. در واقع این گزارش با بررسی علمی، آثار احتمالی و سوء پروژه ها را شناسایی کرده و آنها را به مجریان طرح گوشزد می کند بدین ترتیب در صورت غیرقابل جبران یا گسترده بودن این اثرات باید مجریان یا از طرحشان صرف نظر کنند یا تغییراتی در آن پدید آورند.

اما چنین شیوه ای کمتر جدی انگاشته شده است. نمونه آن نه تنها در سدسازی که در بسیاری از فعالیت های صنعتی و عمرانی دیگر نظیر جاده سازی، پتروشیمی، خطوط گاز و ... قابل مشاهده است. پس از آن که فاز اجرایی یک طرح مراحل مقدماتی را پشت سر می  گذارد مجریان، تهیه گزارش ارزیابی زیست محیطی را به یاد می آورند.بدین ترتیب یکی از شرکت های مهندسان مشاور که برای انجام فعالیت ها و مطالعات زیست محیطی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور موفق به اخذ رتبه شده است _ را برای فرآیند ارزیابی انتخاب می کنند. این مشاوران البته به صورت ناآشکار متعهد می شوند که گزارش زیست محیطی موید فعالیت های طرح خواهد بود.

سدهای ایران

مهار آب و تولید انرژی همواره مهم ترین بهانه برای تاسیس سدها بوده و ساخت چنین سازه هایی نیز اولویت  توسعه قلمداد می شوند. براساس آمار سایت اینترنتی اطلاعات آب کشور _ که از سوی سازمان مدیریت منابع آب راه اندازی شده _ 320 سد در کشور در مراحل شناخت، مطالعات فاز 1 و 2 ، اجرا و بهره برداری قرار دارند. از این تعداد 62 سد به مرحله بهره برداری رسیده  اند، 70 سد مراحل اجرایی را طی می کنند، 29 سد در مرحله مطالعات فاز 2 و 110 سد در مرحله مطالعات فاز 1 قرار دارند و بالاخره 49 سد نیز مراحل شناخت را سپری می کنند.

وزیر نیرو در ارتباط با برنامه مطالعه توسعه منابع آب کشور در گفت وگویی اعلام کرد که مطالعات 167 سد مخزنی در سال جاری انجام می شود. قائم مقام وی نیز پیش بینی کرده است تا پایان امسال 10 سد مخزنی دیگر به بهره برداری و 6 سد نیز آبگیری شود.روند شتابان سدسازی هیچ گاه پرسش برانگیز نشد، مهار آب های جاری و تولید برق هر ذهن پرسشگری را به بن بست، هدایت می کرد. با این حال مروری بر وضعیت چند سد در حال بهره برداری به مثابه ایجاد روزنه ای هر چند اندک در این بن بست است.

زمانی که سد منجیل ساخته شد کارشناسان عمر مفید آن را 80 سال تخمین زدند، اما پس از گذشت 30 سال چنان از رسوب انباشته شده که قرار است بالا دست آن سد دیگری با 164 میلیارد دلار هزینه احداث شود. ظرفیت سد سفیدرود 8/1 میلیارد متر مکعب برآورد شده که از دهه 40 تاکنون حدود 600 میلیون مترمکعب آن از گل و لای انباشته شده است.بافت زمین در سدهای لار، 15 خرداد، و درود زن به گونه ای است که آب چندانی را نمی توان پشت آنها انباشت و در عمل بسیاری از هزینه های صرف شده به زمین تزریق شده اند.

چنین سرنوشتی گریبان بسیاری از سدهای دیگر را نیز خواهد گرفت.از سوی دیگر عدم همکاری و هماهنگی لازم میان دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی باعث شده تا همزمان با طرح های سدسازی، طرح های آبخیز داری _ به منظور کاهش حجم رسوبات وارد به سدها به طور کامل عملی نشود، بنابراین حجم رسوبات آبرفتی چنان افزایش می یابد که خیلی زودتر از موعد پیش بینی شده، عمر سدها به پایان برسد. این عدم هماهنگی بیش از همه در بخش کشاورزی مشهود است. از 3 میلیون هکتار اراضی کشاورزی تنها 650 هزار هکتار با شبکه های فرعی آبیاری مناسب پوشش داده شده است. بنابراین ساخت سدهایی که آب مزارع را تامین نمی کند به حال کشاورزان نه تنها مفید نیست، بلکه با پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی به واسطه سدهای بالادست این گروه زیان می بینند و از اندک آب در دسترس نیز بی بهره می مانند.

تاثیرات سدها

اثرات مخرب سدها در محیط زیست کشور هیچ گاه به صورت همه جانبه بررسی نشده است. به عنوان مثال هنوز روشن نیست که آیا سدها در ایران موجب لرزش زمین شده اند یا نه؟ اما تجربه های مشابه در هندوستان، آفریقا و مصر نشان می دهد که سدسازی سبب وقوع زلزله هایی _ البته نه خانمان برانداز _ شده است. از سوی دیگر هنوز معلوم نیست در مناطق گرمسیری وجود آب راکد به چه میزان سبب شیوع بیمار هایی نظیر مالاریا و شیستوزوما می شود. مهم تر آنکه با زیر آب رفتن هکتارها زمین دراثر ایجاد دریاچه در پشت سد بسیاری افراد مجبورند سرزمین  مادری خود را ترک کنند، سرنوشتی که این افراد، ناگزیر به آن تن می دهند و به مشاغل دیگر روی می آورند و یا به دیاری دیگر مهاجرت می کنند در مطالعات اجتماعی - اقتصادی مربوط به توجیه پروژه چندان جایگاهی ندارد، آنچه مهم تلقی می شود وضعیت امروز این مهاجران است و هیچ ضمانتی برای فردای آنان وجود ندارد.

گر چه آثار مخرب سد ها در ایران مشابه کوه یخی است که بخش اعظم آن زیر آب از دیدگان پنهان است اما گوشه ای از این اثرات امروز نمایان شده است. سد «حسن لو» در این ارتباط یک نمونه است. این سد اکوسیستم های کم نظیر تالابی یادگارلو و شورگل _ که به نام تالاب های بین المللی شناخته می شوند _ را چنان مختل کرده که یکی به ورطه نیستی هجرت کرده و در دیگری از آب شور که ارزشی حیاتی برای آن زیستگاه دارد، اثری نمانده است. همچنین احداث سدهای کوچک و بزرگ دیگر در آذربایجان غربی، روی رودهای منتهی به دریاچه ارومیه _ بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران که از نظر جهانی حائز دو عنوان ذخیره گاه زیست کره و تالاب بین المللی است _ سبب شد تا شوری این اکوسیستم آبی چنان افزایش یابد که عرصه حیات بر آن تنگ شود.

این پدیده تلخ دراثر عدم رعایت، حتی به پایین دست سدها به وقوع پیوسته است. با این حال، توجیه گران عوامل توسعه برون زا خشکسالی های پی در پی را بهانه قرار داده  اند. آنچه برای این افراد بی اهمیت می نماید مرگ ارومیه است که بسیاری از کارشناسان وقوع این روز شوم را کمی بیش از یک دهه پیش بینی کرده  اند. در این صورت از دریاچه ارومیه، جز پهنه ای نمکزار باقی نخواهد ماند که با اندک نسیمی نمک به مزارع اطراف گسترده شده و شوری زمین های مجاور را رقم خواهد زد.در خوزستان نیز سدسازی روی رودهای پراهمیت چون کارون، دز و کرخه عواقب ناخوشایندی برای افراد محلی و طبیعت به ارمغان آورده است. کاهش حجم آب در مصب رودخانه هایی که به خلیج فارس می ریزند سبب شده آب شور، پیشروی قابل ملاحظه ای از خود نشان دهد.

گرچه خشکسالی و برداشت آب از سوی مزارع نیشکر و صنایع را نیز در این ارتباط می توان تاثیر گذار دانست، چنین واقعه ای باعث شده چندین هکتار از نخلستان های حاشیه رودخانه ها، جز اراضی خشک و بی ثمر که افرادی ژنده پوش و به فقر درغلتیده را به نمایش می گذارد تصویر دیگری قابل مشاهده نباشد. خوزستان، زمانی مهم ترین مرکز پرورش و تولید خرما شناخته می شد اما امروز نخل هایی که بر اثر پیشروی آب شور نابود شده  اند را چگونه می توان با اهداف توسعه کشاورزی توجیه کرد؟ آیا افرادی که به واسطه خشک شدن نخیلات، زندگی شان تحت تاثیر قرار گرفته، به شغل های کاذب رو آورده یا جلای شهر و دیار می کنند را می توان «هزینه توسعه» نامید؟ بهای توسعه در ایران چقدر است؟

نظر شما