موانع تامین انرژی اروپا
اروپا همیشه در زمینه تامین انرژی خود با مشکلاتی رو به رو بوده که گاه کشورهای این قاره را به موضع گیری های سیاسی و یا اقدام هایی متناقض کشانده و ثبات و یا عدم ثبات کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی را به امری مهم در سیاست خارجی اعضای اتحادیه اروپا تبدیل کرده است.
مناطقی مانند خاورمیانه، شمال افریقا و آسیای مرکزی که به علت داشتن منابع سرشار نفت وگاز از دیرباز مورد توجه و علاقه اروپایی ها بوده است، از جمله مصادیق بارز این تناقض بوده اند.
ایجاد یک کشور جعلی مانند رژیم اشغالگر قدس در قلب خاورمیانه و حمایت از دیکتاتورهای عربی با هدف تضمین انتقال مستمر و ارزان انرژی از خاورمیانه به سمت غرب، فرایندی است که از سوی آمریکا و اروپا بیش از هفت دهه توام با تناقض مذکور ادامه داشته است.
پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی در ایران در سال آخر دهه هفتاد میلادی هم تناقض این فرایند را بیش از پیش آشکار و ادعاهای حقوق بشری غربی ها را با چالش های جدی مواجه کرد و هم در طول این سه دهه گذشته موجبات بیداری مسلمانان را در خاورمیانه و شمال آفریقا فراهم ساخت که به شکل قیام های مردمی ضد دیکتاتوری در این مناطق نمایان شده است.
اما این فرایند در منطقه آسیای مرکزی با خاورمیانه و شمال آفریقا تفاوت های اساسی داشته و پنج جمهوری استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی سابق که روی دریایی از منابع انرژی فرو خفته بودند، در این بازی متناقض غربی ها وضعیت ویژه ای پیدا کرده اند.
به نظر می رسد نقش اروپایی ها در این بازی از نقش آمریکایی ها بیشتر باشد که علت اصلی آن می تواند نزدیکی جغرافیایی آنها به آسیای مرکزی وکوتاه بودن سنتی دست آنها از منابع انرژی خاورمیانه باشد.
تقاضا برای کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه
ظاهرا کاهش وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه با توجه به تعدد و تنوع این منابع در سایر مناطق جهان به یکی از خواسته های اروپایی ها تبدیل شده است و آنها معتقدند اروپا باید خود را از این وابستگی برهاند.
مثلا رییس جمهوری رومانی زمانی در گفتگو با روزنامه فایننشال تایمز تاکید کرده بود کشورهای اروپایی باید با استفاده از انرژیهای جایگزین، میزان وابستگی خود به واردات نفت و گاز از روسیه را کاهش دهند.
به گزارش خبرگزاری ها وی تصریح کرده بود : عملکرد مقامهای کرملین طی سال های اخیر نشانگر این واقعیت است که مسکو قصد استفاده سیاسی از منابع نفت و گاز خود را دارد و بحرانهای اخیر در روابط روسیه با اوکراین و بلاروس به روشنی این مطلب را نشان داده است.
به گفته وی وابستگی بیش از حد اروپا به یک منبع تامین انرژی مخالف اصول ابتدایی اقتصاد آزاد و اقتصاد بازار است و اروپا باید با ایجاد فضایی رقابتی، منابع انرژی مورد نیاز خود را تامین کند.
معاون سابق سرمایهگذاری شرکت ملی نفت ایران نیز با بیان اینکه هم اکنون سالانه روسیه حدود 120 میلیارد متر مکعب گاز تحویل اروپاییها میدهد گفت: 'براساس برنامههای توسعهای این کشور پیشبینی میشود طی سالهای آینده میزان تولید گاز روسیه حدود 88 میلیارد متر مکعب افزایش یابد'.
بنابر اظهارات غنیمی فرد در کنار روسیه برخی کشورهای آفریقایی همچون لیبی، مصر و الجزایر تامین کنندگان گاز اروپا هستند اما میزان تولید گاز این کشورها نیز تا سال 2016 به تدریج کاهش مییابد.
وی با بیان اینکه پیشبینی میشود تا 3 سال آینده میلادی کشورهای اروپایی در تامین انرژی خود با مشکلات اساسی روبرو شوند، به صراحت گفت: 'این موضوع موجب میشود که اروپاییها برای تامین انرژی خود به گاز کشورهای خاورمیانه وابستگی بیشتری پیدا کنند'.
هم اکنون روسیه بزرگترین تولید کننده گاز مورد نیاز اروپاست و ترکیه، ایتالیا، فرانسه و آلمان از بزرگترین وارد کنندگان گاز روسیه در اروپا هستند. تا پایان سال 83، شرکت دولتی گازپروم روسیه تنها عرضهکننده گاز به کشورهای بوسنی و هرزگوین، استونی و اسلواکی بوده است. همچنین 97 درصد گاز بلغارستان، 89 درصد گاز مجارستان، 86 درصد گاز لهستان، نزدیک به 75 درصد گاز جمهوری چک، 67 درصد گاز ترکیه، 65 درصد گاز اتریش، حدود 40 درصد گاز رومانی، 36 درصد گاز آلمان، 27 درصد گاز ایتالیا و 25 درصد گاز مورد نیاز فرانسه از سوی گازپروم تامین میشد.
نگاه اروپا به انرژی آسیای مرکزی
با این تفاصیل به نظر می رسد اروپا با هدف کاهش وابستگی خود به گاز روسیه ترجیح می دهد به سایر منابع انرژی از جمله جمهوری های سرشار از گاز آسیای مرکزی متمایل شود که البته در این مسیر نیز باید با مشکلات ویژه ای دست وپنجه نرم کند.
یک پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات سیاست اروپا واقع در بروکسل وابستگی اروپا به روسیه را در زمینه گاز بیشتر و مهم تر از نفت می داند و اعتقاد دارد که تحولات مهمی در ساختار بازارهای جهانی گاز روی داده و در نتیجه اروپا نباید خیلی نگران وابستگی به انرژی روسیه باشد. مایکل امرسون در گفت و گو با سایت انگلیسی زبان (اوراسیا) در این خصوص با اشاره به اینکه خطوط لوله های انتقال گاز اوکراین و بلاروس به اروپا دارند کار می کنند گفت: البته درخصوص قابل اعتماد بودن نظام حکومتی اوکراین نگرانی های سیاسی بزرگی وجود داشته است، اما این نظام هنوز وجود دارد و اکنون با ویکتور یانوکویچ رییس جمهوری اوکراین، این کشور با ثبات تر هم شده است.
به گفته وی مسیر شمالی جریان گاز (نورث استریم)اکنون در حال احداث است و بموقع نیز بهره برداری خواهد شد، بعلاوه کریدور جنوبی– ناباکو و پروژه های مسیر جنوبی جریان گاز (ساوث استریم) در مراحل مختلف پیشرفت قرار دارند.
امرسون درباره پروژه ناباکو گفت: ناباکو به نظر می رسد بطور فزاینده ای به تعهد – تعهد واقعا عملی- بوسیله شرکت های مربوطه نزدیک شده باشد، گرچه تعهد سیاسی وجود داشت.
وی با اشاره به اینکه این پروژه به گاز آذربایجان، عراق و احتمالا ترکمنستان متکی خواهد شد و مذاکرات برای این منظور در جریان است، افزود: همین اواخر 'جوز براسو' رییس کمیسیون اروپا برای اولین بار به باکو و عشق آباد سفر کرد و بنظر می رسد چراغ ها هم سبز و هم نارنجی باشند ولی قطعا قرمز نیستند.
این پژوهشگر با اشاره به نقش آْلمان به عنوان یکی از بازیگران کلیدی عرصه انرژی در اروپا و بخصوص نفوذ گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان، در این عرصه گفت: کار شرودر در گرفتن پروژه مسیر شمالی جریان گاز(نورث استریم) در روی نقشه خیلی مهم بود، ما اکنون چیز زیادی از او در رسانه ها نمی شنویم، گرچه من حدس می زنم او هنوز برای گازپروم کار می کند، اما آلمان زمانی بدنبال جلوگیری از اجرای ابتکار ناباکو درجهت حمایت از مسیر شمالی جریان گاز(نورث استریم) بوده است، ولی اکنون اینگونه نیست.
وی با اظهار بی اطلاعی از دلیل مشکل آلمان با پروژه ناباکو معتقد است که دوره ای از تردید البته به دلایل مختلف ناباکو را دربر گرفته است که مهم تر از همه موضوع پیدا کردن عرضه های کافی گاز برای پرکردن خطوط لوله این پروژه است.
ارتباط انرژی با سیاست خارجی
امرسون درباره ارتباط مقوله انرژی با مقوله سیاست های اتحادیه اروپا نسبت به آسیای مرکزی نیز گفت: اتحادیه اروپا بدنبال ایفای یک نقش تعدیل کننده، حمایتگرانه و دیپلماتیک در آسیای مرکزی است.
وی منظور خود را از نقش تعدیل کننده اینگونه بیان کرد: وقتی می گویم تعدیل کننده، منظورم تعدیل کننده بین منافع عرضه انرژی، منافع مسیر امن تا افغانستان و منافع سیاسی حقوق بشر است، همه اینها در بسته ای از فعالیت ها که اتحادیه اروپا با آنها درگیر است، وجود دارد.
درباره تضاد این منافع هم این پژوهشگر گفت: عرضه های انرژی و حقوق بشر اغلب به سهولت منطبق هم نیستند و به همین خاطر آن یک مساله سختی برای دیپلمات ها است که تصمیم بگیرند واقعا چکار بکنند، این روزها اتحادیه اروپا در واقع یک گفتگوی حقوق بشری را با همه پنج کشور این منطقه شروع کرده است، اما باید گفت که این مساله تنها قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان را دربر می گیرد و در مورد ازبکستان و ترکمنستان تنها تلاش های خیلی رسمی و ناخوشایندی در خصوص گفتگوی حقوق بشر بخاطر رهبریت این دو کشور وجود دارد.
به گفته وی درهمان حال که سرتاسر ترکمنستان سرشار از منابع گاز است، این موضوع برای نهادهای غیر دولتی- نهادهای غیر دولتی حقوق بشری- مهم است که آیا دنبال کردن اتصال گاز ترکمنستان به خط لوله ناباکو با تحت فشار قرار دادن این کشور بخاطر سیستم حقوق بشری، تناقض دارد یا خیر.
وی یادآور شد: من نمی توانم خودم را با بحث نهادهای مختلف غیردولتی حقوق بشری متقاعد کنم که می گویند باز کردن یک خط لوله گاز غربی از میان دریای خزر بایستی وضعیت حقوق بشر در درون ترکمنستان را تحت تاثیر قرار دهد.
امرسون تناقض درنگاه اتحادیه اروپا به آسیای مرکزی در خصوص انرژی و حقوق بشر را رد می کند و می گوید: اهداف امنیت انرژی، امنیت استراتژیک و تعادل سیاسی در اهداف سیاست خارجی اتحادیه اروپا متمرکز شده و عینا همه آنها در مورد سیاست خارجی ایالات متحده هم صدق می کند.
وی با قبول این موضوع که مصالحه این سه هدف در مواردی می تواند حقیقتا مشکل باشد، به وجود طیف گسترده ای از گرایش ها و منافع اقتصادی متفاوت در درون اتحادیه اروپا اشاره کرد و در باره تاثیر آن درمواضع این اتحادیه در قبال کشورهای اسیای مرکزی گفت: دو مساله متفاوت وجود دارد، یکی ویژگی منافع متفاوت کشورهای عضو و اینکه آیا آن مانعی برای تشکیل یک نگاه مشترک می تواند باشد یا خیر و دیگری اینکه آیا آن نگاه مشترک نیاز دارد که بطور شدیدتری اعمال شود.
امرسون در تشریح این مسائل تصریح کرد: در نکته نخست، این یک امر عادی است که شرکت های بزرگی در کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا وجود دارد که منافع تجاری خودشان را دارند و بخشی ازنقش وزارت خارجه کشورها هم حمایت از شرکت های خودشان در تجارت و رقابت تجاری است ولی آن لزوما مانعی برای اتخاذ مواضع سیاست خارجی نیست به شرط اینکه بتوان این دو را ازهم جدا کرد.
وی افزود: در قزاقستان هم فرانسه، هم بریتانیا و هم ایتالیا حضور دارد، همه این کشورها دارای شرکت های معظم نفت و شرکت های گاز درحال کار درآنجا دارند، من در این خصوص مشکل ویژه ای از تضاد منافع – یا مشابهات منافع - نمی بینم.
وی به دو مورد قزاقستان و ازبکستان اشاره کرد و گفت: قزاقستان و ریاست آن بر سازمان امنیت و همکاری در اروپا در سال گذشته مورد خوبی است، من شخصا دوست ندارم که اتحادیه اروپا موضع شدیدتری در قبال زندانی شدن مدافعان مشهور حقوق بشری این کشور اتخاذ کند. (یکی از این مدافعان، فعال حقوق بشری قزاقستان، یوگنی زوتیس، همان شخصی است که درست قبل از آغاز ریاست قزاقستان بر سازمان امنیت وهمکاری دراروپا در قزاقستان زندانی شد و آن زمانی بود که رییس جمهوری قزاقستان نورسلطان نظربایف به کشورهای مختلف سفر می کرد تا به همه بگوید 'لطفا به کنفرانس سران در آستانه بیایید'، من فکر می کنم منظور این پیام این بود که 'ما تنها در این شرایط موافقت می کنیم تا این مرد از زندان آزاد شود.'
امرسون در خصوص مورد ازبکستان هم گفت: رییس جمهوری ازبکستان اسلام کریم اف اخیرا به بروکسل سفر کرد و موافقت کرد که اتحادیه اروپا باب گفتگو را در تاشکند باز کند و از این طریق مراوده اش را با ازبکستان عمق ببخشد، نهادهای غیردولتی حقوق بشر بخاطر این موضوع خیلی ناراحت شدند، زیرا آنها می گویند این برگشتن از اصل محکمی است که اتحادیه اروپا در سال 2005درخصوص کشتار اندیجان – پنج سال قبل – اتخاذ کرد.
منبع: / خبرگزاری / ایرنا ۱۳۹۰/۴/۴
نظر شما