موضوع : پژوهش | مقاله

اسلام و جهانی شدن

هدف اصلی این نوشتار بررسی نسبت فرایند جهانی شدن با جهانی شدن اسلام و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا اسلام با جهانی شدن، تقابل دارد و یا تعامل؟ و بر فرض تقابلِ این پدیده با فرهنگ اسلام، مسلمانان در مواجهه با فرایند جهانی شدن، چه راهبردها و راه‏کارهایی می‏توانند اتخاذ نمایند؟
نویسنده با رویکرد نظری و بررسی اسنادی و تحلیل داده‏ها و نقد و بررسی یافته‏های پژوهشی، به پرسش‏های فوق پاسخ داده و چنین معلوم داشته است که ماهیت جهانی شدن با جهانی‏سازی مترادف نیست. برای شناخت دقیق این پدیده، باید به همه ابعاد، عوامل و پیامدهای آن توجه داشت. جهانی شدن به لحاظ ماهیت، اهداف و مشخصه‏ها، و پیامدهایی که دارد با آموزه‏های اسلام در تعارض است. در پایان نیز راه‏کارهایی برای برون‏رفت جهان اسلام از چالش‏های این فرایند ارائه شده است.


«جهانی شدن» فرایندی است که در پی برخی تحوّلات جهانی و پیشرفت‏های علمی و فنی در حوزه ارتباطات و رسانه‏ها و تسهیل و تشدید روابط و تعاملات بین ملت‏ها در زمینه‏های گوناگون، ظهور و بروز پیدا کرده است. این جریان به صورت فراگیر در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع بشری را درگیر مسائل مشترک و فراگیر و چالش‏های گوناگون نموده و انسان‏ها را با دنیای دگرگون‏شونده، سیّال، گیج‏کننده، نفوذپذیر و غیرمتعیّن و ناآشنا و فاقد حد و مرز و غیرقابل کنترل، و پیچیده مواجه ساخته است.
یکی از مهم‏ترین تأثیرات آن، تأثیر بر وضعیت فرهنگ‏ها و ادیان است. از این‏رو، جهانی شدن برای جوامع اسلامی به عنوان یکی از دغدغه‏های مهم و چالش‏برانگیز به شمار می‏رود. این مسئله، که در عصر جهانی شدن، اسلام به منزله یک دین و فرهنگ جهانی، چه نوع مواجهه و رابطه‏ای می‏تواند با جهانی شدن کنونی داشته باشد، مسئله‏ای مهم و درخور توجه است که این مقاله می‏کوشد تا بدان بپردازد.
در سال‏های اخیر، درباره جهانی شدن و تأثیرات و پیامدهای آن، از سوی پژوهشگران تحلیل‏ها و مباحث گسترده‏ای مطرح شده است. هر یک از اندیشمندان و نظریه‏پردازان کوشیده است تا ابعاد گوناگون این پدیده نوظهور را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و تبیینی علمی از این موضوع مهم ارائه دهد.
برخی از اندیشمندان معاصر، همچون گیدنز، که از مدافعان سرسخت مدرنیته و از منتقدان پست مدرنیته به شمار می‏رود، در تحلیل گفتمانی خود، جهانی شدن را به عنوان «جهانی شدن مدرنیته» تفسیر نموده و جهانی شدن را ذاتی مدرنیته به شمار آورده است.
ملک لوهان و برخی دیگر از نویسندگان، که در زمینه جهانی شدن نظر دارند، به دو چشم‏انداز جهانی شدن توجه کرده‏اند:
1. فرایند جهانی شدن از منظر روابط بین‏الملل و ارتباطات؛
2. جهانی شدن از منظر نظریه نظام واحد جهانی.
آلوین تافلر (Alvin Toffler) نیز در کتاب موج سوم، جهانی را ترسیم کرده است که در آن ضرورت همراهی و سازگاری با فرایندهای ناشی از برخورد امواج تاریخ آشکار می‏شود.2
آلدوس هاکسلی نیز در کتاب دنیای شگفت‏انگیز نو، فرایند جهانی شدن را به گونه‏ای ترسیم می‏کند که در آن انسان‏ها، در یک حکومت واحد جهانی، که با نظمی آهنین همه چیز را تحت کنترل و نظارت دارد، محصور می‏شوند و خودآگاهی و جهان‏آگاهی آنها با این تصویر تخیّل‏گونه از جهان پیوند می‏خورد و انسان و جهان اندیشه و فرهنگ او دچار استحاله می‏شوند.3
یکی دیگر از کسانی که در زمینه جهانی شدن تحقیقات گسترده‏ای انجام داده امانوئل والرشتاین، جامعه‏شناس آلمانی، است. وی معتقد است: «جهانی شدن فرایند شکل‏گیری شبکه‏هایی است که طی آن، اجتماعاتی که پیش از این در کره خاکی دور افتاده و منزوی بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می‏شوند.»4
وی با طرح نظریه «نظام جهانی» روابط بین‏المللی را به شکل نوعی همگرایی ویکپارچگی‏میان‏دولت‏ها ترسیم می‏کند. بر اساس تحلیل والرشتاین، وجود نظام جهانی به معنای پذیرش یک راهبرد مشترک و همگرایی از روی الزام و ضرورت‏است، نه‏از باب تعامل و تفاهم مشترک.5
رابرتسون، از برجسته‏ترین اندیشمندان در حوزه جهانی شدن، نیز یکپارچه شدن جهان را ناشی از یک عامل ـ مثلاً، تمدن غرب یا امپریالیسم ـ نمی‏داند، بلکه وی عوامل اصلی تغییرات در جهان حاضر را مجموعه‏ای از عوامل می‏داند، نه یک عامل. از نظر او، عواملی همچون جامعه جهانی، بشریت، اندیشه ترقّی، علم و فناوری همه از عوامل جهانی شدن محسوب می‏شوند.6
ایزابل مونال، که با گرایش‏های مارکسیستی به تحلیل تحوّلات جهانی می‏پردازد، می‏گوید: «واقعیت این است که جامعه‏ای واحد در مقیاس بشریت، به معنای ایجاد نابرابری در سطح جهان و سیطره یک حکومت بر همه جهان است.»7
یکی دیگر از کسانی که با رویکردی متفاوت و چالش‏برانگیز به تحلیل جهانی شدن و جهانی‏سازی پرداخته، فرانسیس فوکویاما است. وی با طرح نظریه «پایان تاریخ»، پیروزی فرهنگ سرمایه‏داری غرب را پیش‏بینی نموده است. وی جهانی شدن را به معنای «گسترش فرهنگ غربی و سیطره تمدن آمریکا بر جهان» می‏داند و از آن به عنوان «پایان تاریخ» تعبیر می‏کند.
اسکات لَش و جان یوری نیز بر مبنای گرایش‏های پست‏مدرنیستی، جهانی شدن را از شاخصه‏های بارز دوران پسامدرنیته تلقّی نموده‏اند.8
پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است به تبیین دقیق مفهوم «جهانی شدن»، «جهانی‏سازی»، و تفاوت‏های این مفاهیم کلیدی بپردازیم.

تعریف و ماهیت «جهانی شدن»
«جهانی شدن» معادل کلمه انگلیسی globalization به معنای شمول‏گرایی و فراگیر شدن امری در سطح جهان و به معنای بین‏المللی شدن، جهان‏گستری، فرا قلمروگرایی و تعابیری از این دست تعریف شده است. «جهانی شدن» پدیده‏ای نوظهور و پیچیده است که به دلیل ابعاد نامکشوف و گسترده آن و ماهیت ساختارشکنانه‏ای که دارد، هنوز ماهیت و کارکردهای همه‏جانبه‏اش آشکار نگشته و از این‏رو، تعاریف و برداشت‏های گوناگون و حتی متضادی از آن ارائه شده است.
در ذیل، به برخی تعاریف ارائه شده از این پدیده اشاره می‏شود:
مارتین آلبرو جهانی شدن را فرایندهایی تعریف می‏کند که موجب می‏شوند تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم بپیوندند.9
دیوید هلد چهار ویژگی اصلی این جریان را مورد تأکید قرار می‏دهد:
1. افزایش جریان‏ها و شبکه‏های ارتباطی؛
2. نفوذپذیری متقابل؛
3. گسترش روابط اجتماعی ملت‏ها؛
4. رشد ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی.10
مک گرو از دیگر اندیشمندان صاحب‏نظر در موضوع جهانی شدن، در تعریف و توصیف این پدیده می‏گوید: «جهانی شدن به معنای افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی است که فراتر از دولت‏ها شکل می‏گیرد و در نتیجه آن، قدرت دولت‏ها کاهش می‏یابد و هویت‏های مبتنی بر سرزمین و تاریخ و قومیت، ماهیتی متفاوت می‏یابند.»11
امانوئل والراشتاین در کتاب سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی، شکل‏گیری‏جهانی واحد را پیش‏بینی نموده، در تعریف «جهانی شدن» می‏نویسد: «جهانی شدن فرایند شکل‏گیری شبکه‏هایی است که طی آن اجتماعاتی که پیش از این در کره خاکی دور افتاده و منزوی بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی، ادغام می‏شوند.»12
مالکوم واترز نیز جهانی شدن را این‏گونه تعریف می‏کند: «فرایندی که در نتیجه آن محدودیت‏های جغرافیایی و نظام‏های اجتماعی و فرهنگی متحول و برچیده‏می‏شوندوبه‏تشدیدآگاهی‏عمومی‏منجرمی‏شود.»13
دیوید هاروی جهانی شدن را مرحله‏ای شدید از فشردگی زمان و مکان می‏داند که دارای تأثیر گیج‏کننده و مخرّبی بر رویه‏های سیاسی ـ اقتصادی، توازن قدرت طبقات و نیز بر زندگی فرهنگی و اجتماعی است.14
امانوئل کاستلز، نویسنده کتاب جامعه اطلاعاتی، با اشاره به عصر اطلاعات، جهان‏گرایی را ظهور نوعی جامعه شبکه‏ای می‏داند که در ادامه حرکت سرمایه‏داری، پهنه اقتصاد، جامعه و فرهنگ را دربر می‏گیرد.15
در تعریفی دیگر، «جهانی شدن» به معنای (universalization) «جهان‏گستری» آمده است؛ یعنی اشخاص و پدیده‏های فرهنگی در مقایسه با دوران‏های دیگر، بیشتر در تمام مناطق قابل سکونت کره زمین پخش شده‏اند.16
رابرتسون نیز در تعریف دقیق‏تری جهانی شدن را این‏گونه توصیف نموده است: «جهانی شدن یا سیاره‏ای شدن جهان مفهومی است که هم به تراکم جهان و هم به تشدید آگاهی درباره جهان و هم به وابستگی متقابل و هم تشدیدآگاهی‏ازیکپارچگی‏جهان‏درقرن‏بیستم‏اشاره‏دارد.»17
برخی دیگر «جهانی شدن» را معادل «غربی‏سازی» گرفته و در تعریف آن گفته‏اند: «جهانی شدن» به معنای یکسان‏سازی همه فرهنگ‏ها و بسط الگوی تمدن غربی، به ویژه آمریکا و در واقع، نوعی دیگر از «امپریالیسم» است. فوکویاما، از نظریه‏پردازان معاصر آمریکا، «جهانی شدن» را به معنای گسترش فرهنگ غربی و سیطره تمدن آمریکا بر جهان می‏داند و از آن به عنوان پایان تاریخ تعبیر می‏کند و آن را معادل جهانی‏سازی غرب و غربی‏سازی و گسترش تمدن غرب می‏داند:18 «جهانی‏گرایی»، بسط و گسترش و انتقال تمدن و فرهنگ ایالات متحده آمریکا به سایر کشورهای جهان است.19
پیروز مجتهدزاده، واژه «جهانی شدن» را معادل «آمریکایی شدن» و همان «جهانی‏سازی» می‏داند. از نظر وی، در پرتو جهانی شدن، جهانیان به فرهنگ، مفاهیم، زبان و اخلاق یا بی‏اخلاقی آمریکایی تن می‏دهند.20
در تعریفی دیگر، «جهانی شدن» به معنای «قلمروزدایی» توصیف شده است.21
بر اساس تعاریف مزبور، می‏توان گفت: تعریف دقیق «جهانی شدن» باید در بردارنده سه مفهوم اساسی و ویژگی مهم باشد:
1. فشرده شدن زمان و مکان و افزایش حجم و سرعت اطلاعات؛
2. جریان آزاد و غیرقابل کنترل مبادله اطلاعات و تغییر ساختارهای ملّی و بومی، در بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی؛
3. تشدید روابط و وابستگی متقابل و کنش‏پذیری جوامع و تغییر هویت.

دیدگاه‏های متفاوت و متضاد درباره جهانی شدن
درباره ماهیت و پیامدهای جهانی شدن، سه دیدگاه عمده وجود دارد:
دیدگاه اول: برخی از مخالفان جهانی شدن اصل وقوع پدیده‏ای به نام «جهانی شدن» را به طور کلی رد می‏کنند و آن را یک جنجال تبلیغاتی از سوی برخی روزنامه‏نگاران، سیاست‏مداران و صاحبان شرکت‏های چند ملّیتی می‏دانند.
دسته دیگری از مخالفان جهانی شدن را به معنای «غربی‏سازی» یا «جهانی‏سازی غرب» توصیف می‏کند و آن را یک طرح سیاسی ـ اقتصادی می‏دانند که کشورهای پیشرفته و امپریالیستی در جهت بسط فرهنگ مادی و لیبرال سرمایه‏داری غرب طرّاحی کرده‏اند. بیشتر اندیشمندان و متفکران مسلمان و برخی از مخالفان جهانی شدن، که گرایش مارکسیستی و سوسیالیستی دارند، «جهانی شدن» را معادل «جهانی‏سازی» و همان استعمار در شکل نوین آن تلقّی نموده، به نفی آن می‏پردازند.
دیدگاه دوم: دیدگاه موافقان جهانی شدن است که خود طیف‏های گوناگونی از دیدگاه‏ها و رویکردها را دربر می‏گیرد. یک دسته از موافقان جهانی شدن معتقدند: جهانی شدن یکی از مراحل طبیعی نظام سرمایه‏داری و جهانی شدن و برون‏گستری نظام سرمایه‏داری در جهان است و «شاخصه‏های اصلی آن را اومانیسم، فردگرایی، لیبرالیسم، قانون‏گرایی، حقوق بشر، برابری زن و مرد، سیاست دموکراتیک و اندیشه سکولار، بازار آزاد و اقتصاد سود محور بازار تشکیل می‏دهد.»22
برخی دیگر جهانی شدن را یکی از مراحل ساختاری مدرنیته می‏دانند و معتقدند: مدرنیته ذاتا جهانی است و حدّ و مرز نمی‏شناسد.
دیدگاه سوم: دیدگاهی است که جهانی شدن را فرایندی می‏داند که ناشی از تحوّل تدریجی و طبیعی جامعه بشری و یکی از مراحل پیشرفت تاریخی و معلول رشد دانش بشر و دست‏یابی به فناوری ارتباطات است. به نظر طرف‏داران این نظریه، جهانی شدن روندی است که فضای باز و رقابت‏پذیری را فراروی همه فرهنگ‏ها و ملت‏ها می‏گشاید و هر فرهنگ و ملتی می‏تواند متاع خویش را در این فضای باز به جهانیان عرضه نماید و مخاطب خود را بیابد. بر اساس این تصویر، جهانی شدن متضمّن تسهیل روابط و آزادی و توسعه بیشتر علمی و رقابت فرهنگ‏هاست.
به طور کلی، نظریات موافقان و مخالفان را می‏توان در چهار دیدگاه ذیل خلاصه کرد:
1. کسانی که آن را به عنوان «جهانی شدن نظام سرمایه‏داری» و یا غربی‏سازی توصیف می‏کنند.
2. کسانی که جهانی شدن را به مثابه «جهانی شدن مدرنیته» تفسیر می‏نمایند.
3. کسانی که جهانی شدن را به منزله «گذر از مدرنیته» و بیانگر ورود به عصر فرامدرنیته (پست مدرنیته) می‏دانند.
4. نظریه کسانی که جهانی شدن را معلول پیشرفت علم و فناوری نوین می‏دانند.
نقد و نظر: در این‏باره که آیا «جهانی شدن» معادل «جهانی‏سازی» و «غربی‏سازی جهان» است و یا اینکه این دو با هم تفاوت دارند، اختلاف نظر جدّی وجود دارد. بیشتر اندیشمندانی که درباره جهانی‏سازی و جهانی شدن به تحقیق پرداخته‏اند، مفهوم این دو را یکی دانسته و معتقدند: «جهانی شدن» و «جهانی‏سازی»، هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق مشترکند و هر دو روایتگر یک پدیده و فرایند هستند. به نظر می‏رسد درباره مفهوم جهانی شدن و جهانی‏سازی و واقعیت عینی این دو، یک خلط و اشتباه اساسی صورت گرفته است. واقعیت این است که نمی‏توان این دو اصطلاح را از نظر مفهوم و مصداق، با هم یکسان فرض کرد و جهانی شدن را با جهانی‏سازی یکی دانست، بلکه این دو جریان از یکدیگر متفاوت و متمایزند و در واقع، ما شاهد تحقق دو پدیده و دو فرایند هستیم که از نظر مفهوم‏شناختی، باید «جهانی شدن» را به عنوان یک فرایند تحوّل طبیعی و فناورانه بشری دانست، و «جهانی‏سازی» را به عنوان طرحی برای تحمیل الگوی فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی غرب و معادل غربی‏سازی توصیف کرد.
نقطه خطا و مغالطه کسانی که «جهانی شدن» را همانند «جهانی‏سازی» یک طرح می‏دانند این است که آنان همه احکام و لوازم و نتایج جهانی‏سازی را به جهانی شدن سرایت می‏دهند و آن را عامل سلطه امپریالیسم غرب و گسترش فرهنگ غرب در جهان تلقّی می‏کنند. درست است که جهانی‏سازی یک طرح و سیاست استعماری است و هدف اصلی آن غارت منابع تمامی کره زمین و بسترسازی فرهنگی و سیاسی برای گسترش بازارهای مصرف و تأمین منابع مالی و مواد اولیه شرکت‏های بزرگ اقتصادی و سیطره نظام سرمایه‏داری غرب بر جهان است و باید از آن بیمناک بود و در برابر عواقب شوم و نامطلوب آن به مقابله برخاست، اما این مطلب دلیل بر آن نیست که «جهانی شدن» نیز عینا همان «جهانی‏سازی» است و لوازم و پیامدهای جهانی‏سازی را به همراه دارد، بلکه جهانی شدن با «جهانی‏سازی»، و «غربی‏سازی جهان»23تفاوت اساسی دارد.
همچنان‏که اشاره شد، ما به دلایل پیش گفته، که مورد قبول بیشتر اندیشمندان است، با «جهانی‏سازی» به معنای «غربی‏سازی» مخالفیم و همه آثار و پیامدهای آن را منفی و مخرّب می‏دانیم و آن را یک طرح استعماری تلقّی می‏کنیم، ولی جهانی شدن را یک فرایند علمی، که در نتیجه تحوّلات علمی و تاریخی و پیشرفت طبیعی حاصل شده است، می‏دانیم و بر این باوریم که جهانی شدن ذاتا لااقتضا است و لزوما حامل فرهنگ غرب نیست، بلکه می‏تواند حامل پیام هر فرهنگی باشد و این بستگی به آن دارد که هر ملت و فرهنگی به چه میزان قدرت استفاده از این فضا و فرصت را از نظر نرم‏افزاری و سخت‏افزاری در دست دارد. از این‏رو، نحوه و میزان به کارگیری ابزار (سخت‏افزار)های جهانی شدن برای انتقال و تبادل پیام‏های فرهنگی (نرم‏افزاری) در رقابت جهانی، نقش تعیین‏کننده دارد و شکی نیست که این جریان، هم می‏تواند مطلوب و دارای ثمرات مثبت و جهانی باشد و هم می‏تواند دارای عوارض و پیامدهای منفی باشد. چنانچه در جهت بسط و گسترش بهترین و ارزشمندترین فرهنگ‏ها و آرمان‏ها به کار گرفته شود، امری مطلوب و مفید است، ولی اگر از این فضا و امکانات و ابزار در جهت تحمیل و ترویج فرهنگ‏های منحط و غیرانسانی و سلطه فکری و سیاسی و اقتصادی یک فرهنگ استفاده شود، نامطلوب و مخرّب خواهد بود.
بنابراین، در مواجهه با این جریان، نباید دچار نگاه افراطی و تفریطی و تخمین‏زدگی شویم و یا در حالت انفعالی و یا موضع‏گیری «نفی و اثبات» قرار بگیریم.

ویژگی‏ها و مشخصه ‏های مهم جهانی شدن
1. ارتباطات متقابل؛ جهانی شدن موجب وابستگی شدید در حوزه ارتباطات وافزایش پیوندها و تعاملات اجتماعی در دل شبکه‏های جهانی می‏گردد که حاصل این فرایند کوچک شدن‏جهان‏وتحقق‏نظر «دهکده جهانی»است.24
2. تشدید و تقویت آگاهی؛ پیشرفت فناوری موجب تشدید و تسریع روزافزون انواع ارتباطات و مبادله اطلاعات فرهنگی و علمی شده و نتیجه آن تشدید آگاهی و انباشت اطلاعات است.
3. سرعت فزاینده و گسترده ارتباطات و مبادله اطلاعات؛ که از بارزترین و آشکارترین ویژگی جهانی شدن است.
4. کلّیت و گستره تأثیرات؛ حوادث در یک بخش از جهان، در سراسر دنیا تأثیر و انعکاس دارد. تحوّلات جدید در زمینه فناوری ارتباطات و گسترش انواع رسانه‏ها و وسایل ارتباط جمعی، مانند رایانه‏ها، شبکه پیچیده اینترنت، و ماهواره‏ها موجب شده‏اند تا انسان‏ها در هر نقطه جهان، در معرض هجوم انواع آسیب‏ها و اطلاعات سازمان‏دهی شده و غیر سازمان‏دهی شده قرار بگیرند.
5. چند بعدی و پیچیدگی؛ جهانی شدن دارای ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی، علمی و فنی است و نظیر هر پدیده نوظهور دیگری، ترکیبی از «تهدید» و «فرصت» است.
یکی از پیامدهای این جریان، همگرایی در عرصه جهانی و مواجه شدن همه ملت‏ها با ریسک‏های مشترک و شبکه تقدیر مشترک است. شتاب و تراکم ارتباطات و تسهیل انواع مبادلات این امکان را به وجود آورده است که پیامدهای بسیاری از اقدامات خود را به خارج از مرزها منتقل کنیم.25
6. جهانی شدن؛ این فرایند در شرایطی اتفاق می‏افتد که پیشرفت‏های مادی در کنترل یک تمدن الحادی است و تمدن غرب به دلیل برخورداری از ابزارهای فناورانه، بیشتر می‏تواند به گسترش فرهنگ مادی و الحادی خود بپردازد.26

جهانی بودن و جهانی شدن اسلام
پیش از بررسی رابطه اسلام با جهانی شدن کنونی، ابتدا لازم است ماهیت جهانی بودن و دلایل جهانی شدن اسلام، و ویژگی‏های آن را با نگاهی گذرا به منابع اصیل اسلامی، مورد اشاره قرار دهیم و تصویری کلی از جهانی بودن اسلام ارائه نماییم و سپس به بررسی رابطه آن با روند جهانی شدن کنونی بپردازیم.
جهانی بودن دین اسلام را می‏توان هم از طریق مطالعه محتوای آموزه‏ها و متن پیام‏های آسمانی این دین و تصریحاتی که در منابع اصیل اسلامی نسبت به جهانی بودن این دین، و جهانی بودن نبوّت و خاتمیت رسالت پیامبر شده است، مورد توجه قرار داد، و هم با توجه به مبانی عقلانی و علمی و هماهنگی این دین با فطرت نوع بشر اثبات کرد.
جهان‏شمول بودن اسلام یک حقیقت قطعی و بدیهی است که در بین مسلمانان هیچ شک و تردید و ابهام و اختلافی درباره آن وجود ندارد. اسلام ـ فی‏ذاته ـ یک دین جهانی و همگانی است و آیینی است که رسالت آن هدایت و نجات تمام انسان‏ها در همه عصرها و نسل‏هاست. جهانی بودن اسلام را می‏توان با استناد به برخی از آیات قرآن کریم اثبات نمود:
1. رسالت جهانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعا.»27
2. قرآن برای همه انسان‏ها نازل شده است: «وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ.»28
3. دارا بودن قوانینی هماهنگ و منطبق با فطرت آدمی: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ.»29
4. ارزش نهادن به علم و دعوت به آن: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ.»30
5. نگاه جامع و کامل به همه جنبه‏های جهان هستی و نیازهای بشری: «مَا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ.»31 و اینکه خداوند قرآن را «تِبْیَانا لِکُلِّ شَیْءٍ»32 توصیف کرده است.
6. توجه به نیازهای معنوی بشر و ترسیم خطوط حیات معقول (معنویت، عقلانیت و اعتدال): نظیر این آیات کریمه «وَ یَعْلَمُونَ ظَاهِرا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ.»33 عقلانیت، مثل «تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ.»34 و اعتدال نظیر، آیه شریفه 8 سوره مائده که می‏فرماید: «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی.» و یا «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ.»
7. تأکید بر برابری همه انسان‏ها و نفی تبعیض و برتری‏های نژادی ـ مادّی و قومی و زبانی: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاءٌ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ.»35
8. نفی سلطه‏پذیری و عبودیت غیر خدا: «وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِن دُونِ اللّهِ»؛36 «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛37 و نفی ظلم و فساد در هر شکل و با هر انگیزه‏ای: «وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا.»38
9. دعوت به عدالت و قسط: «کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ.»39
10. قرآن کریم در آیات دیگری بر جامعیت و کامل بودن و اینکه تنها دین مقبول اسلام است، تأکید و تصریح نموده که به برخی از این آیات اشاره می‏شود:
الف. «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ.»40
ب. «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.»41
در تفسیر آیات مزبور، حدیثی از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است، به این مضمون که ای مفضّل، به خداوند سوگند، همه اختلاف‏ها از میان ادیان برداشته می‏شود و همه به صورت‏یک‏دین‏واحد درمی‏آیند؛ همان‏گونه خدای ـ عزّوجلّ ـ فرموده: «تنها دین حق، نزد خدا اسلام است.»
در آیه 33 توبه به صراحت تمام، دین اسلام را دین حق و هدایت می‏داند که سرانجام، بر همه ادیان غلبه خواهد کرد. این آیه علاوه بر دلالت بر حقّانیت دین اسلام، از جهانی بودن دین اسلام و حتمی بودن اراده خدا نسبت به جهانی شدن این دین خبر می‏دهد.
خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب می‏کند که جهانی بودن دعوت و رسالت خود را به مردم ابلاغ کند: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعا.»42
همه مفسّران قرآن کریم اتفاق نظر دارند که لفظ «جمیعا» در این‏آیه شریفه، برای تأکید بر عمومیت رسالت و شمول و همگانی بودن رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
آیات دیگری نیز وجود دارند که بر جهانی بودن دین اسلام وتعالیم قرآن تأکید دارند؛ از جمله آیه 90 سوره انعام که می‏فرماید: «قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ.»
آیه 107 سوره انبیا نیز این مطلب را به صراحت بیان می‏کند: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینِ.»43
در آیه اول سوره فرقان هم می‏فرماید: «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرا.»
این آیه نیز هدف نهایی فرقان (قرآن) را انذار جهانیان و آگاهی و بیداری همه مردم جهان در همه زمان‏ها و مکان‏ها می‏داند. شیخ طبرسی در ذیل این آیه شریفه آورده است: منظور از «لِلْعَالَمِینَ»، «جمیع المکلّفین من الانس و الجنّ» است.44
آیه دیگر می‏فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرا وَنَذِیرا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ.»45
صاحب تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن در ذیل این آیه شریفه، حدیثی نقل می‏کند که بر جهانی بودن رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و نیز بر جهانی بودن امامت دلالت دارد.
عبداللّه بن بکر از امام صادق علیه‏السلام سؤال کرد: جانم به فدایت! آیا امام آنچه را بین مشرق و مغرب است، می‏بیند؟ امام صادق علیه‏السلام ضمن تأکید بر جهانی بودن امامت اهل‏بیت عصمت علیهم‏السلام و اینکه هر امامی گواه بر خلق است و همه مردم را می‏بیند و بر همه جهانیان حجّت و امام است، فرمودند: «و اللّه یقول: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ» یعنی: برای هر که روی زمین است و حجت پس از پیامبر جانشین پیامبر و راهنمای مشاجرات امت و ستاننده حقوق مردم است.46
علاوه برآیات متعددی که بر جهانی بودن دین اسلام و وعده الهی بر تحقق این امر دلالت دارند، در احادیث فراوانی نیز بر این مطلب تأکید و تصریح شده است. برای نمونه، به برخی از این احادیث استناد می‏شود:
1. عبداللّه بن عباس نقل می‏کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَشْهَدُ اَنْ لا اله الاّ الله وحده لاشریک له و اَنّی محمّدا عبدُهُ و رسولُه، اَرْسَلَنِی برسالَتِهِ الی جمیعِ خلقِه، «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَی مَنْ حَی عَن بَیِّنَةٍ» و اصطفانی علی جمیع العالمین من‏الاوّلین و الآخرین.»47
2. امام رضا علیه‏السلام در توصیف معجزه بودن قرآن و جاویدان بودن آن فرمودند: «انّ اللّه ـ تبارک و تعالی ـ ... لم یجعله لزمان دونَ زمان ولا لناس دون ناس؛ فهو فی کل زمان جدید و عند کلّ قوم غصّ، الی یوم القیامة.»48
و باز فرمودند: «لم یجعل لزمان دون زمان، بل جعل دلیل البرهان و الحجة علی کل انسان.» معنای حدیث این است که خداوند قرآن را برای یک زمان خاص و برای مردمی خاص حجّت و برهان قرار نداده، بلکه بر همه عالمیان و همه انسان‏ها حجت است.49
3. جهانی شدن اسلام با قیام جهانی امام مهدی علیه‏السلامروی خواهد داد، و این وعده بزرگ الهی وعده قطعی و تخلّف‏ناپذیر خداوند است. شیخ طبرسی در ذیل آیه شریفه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ»50 آورده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «لایَبْقی عَلی الأرضِ بیتُ مَدَرٍ و لاوَبَرٍ اِلاّ اَدخَلَهُ اللّهُ تعالی کلمةَ الاسلامِ.»51 یعنی: هیچ خانه آباد و هیچ چادری در روی زمین نخواهد بود، مگر اینکه خداوند به وسیله حضرت مهدی علیه‏السلاماسلام را در آن وارد می‏نماید.
با نگاهی ژرف و جامع‏نگرانه به تعالیم اسلام، می‏توان گفت: اسلام زمینه‏های لازم و کافی را برای جهانی شدن و جهانی‏شمولی دارد.
برخی از این زمینه‏ها و قابلیت‏ها عبارتند از:
1. برتری فکری و غنای فرهنگی و سابقه تمدن درخشان اسلامی و داشتن نهادهای قدرتمند و اهداف متعالی و استراتژیک؛
2. نوع تعالیم و دعوت‏ها و آرمان‏های این دین، جهانی و معقول و فطری است؛
3. نفی مظاهر جهل‏و خرافه و عوامل شرک و انحطاط؛
4. نفی تمایزات قومی و قبیله‏ای و نژادی و مادی که عامل تبعیض و تفرّق و رکود و مانع وحدت و یکپارچگی و دوستی و برابری انسان‏ها به شمار می‏روند.
5. کارکردهای این دین جهانی است و در سرنوشت کل بشر تأثیر دارد و در فرایند علم، اخلاق، فرهنگ و سیاست، تعدیل و نگرش معقول به ارمغان می‏آورد.
6. روند رو به رشد پیروان این دین در سطح جهان نشانه مقبولیت بشری به این دین است.
7. تأمین نیازهای روحی و روانی و نجات بشر از حیرت و سرگشتگی و یأس؛ این عوامل از زمینه‏ها و قابلیت‏های جهانی دین اسلام حکایت می‏کنند.
8. گذر از فردگرایی به نهادهای اجتماعی و امّت واحد جهانی؛
9. دعوت تمامی ادیان آسمانی به کلمه مشترک (توحید و یکتاپرستی)؛
10. کنترل درونی عوامل انحراف و فساد و طغیان و استبداد بشر علیه بشر.

ویژگی‏های جهانی شدن اسلام
اسلام دارای ویژگی‏ها و مختصاتی است که با هیچ‏یک از نظام‏های موجود قابل مقایسه نیست. جهانی شدن اسلام نیز در واقع، به معنای جهانی شدن این اصول و ویژگی‏هاست.
برخی از مهم‏ترین ویژگی‏های جهانی شدن اسلام را می‏توان این‏گونه برشمرد:
1. جامعیت و کامل بودن: اسلام به مثابه یک دین جامع و کامل، ناظر به همه ابعاد حیات بشری است و دارای عمیق‏ترین و عالی‏ترین معارف عقلی و تعالیم معنوی، عرفانی و اخلاقی و دارای قوانین متقن و دستورات عملی برای حیات فردی و اجتماعی است.
2. ذاتی بودن جهان‏شمولی اسلام: یکی از ویژگی‏های دین اسلام، جهانی بودن آن است. جهانی بودن دین اسلام ویژگی ذاتی آن و هدف و نوع رسالت و ماهیت آموزه‏های این دین است. جهانی شدن اسلام اولاً، جنبه اعتقادی دارد و ثانیا، مبتنی بر عقل و فطرت انسانی است. اسلام خود را به مثابه دین حق، متعلّق به کل بشریت و همه انسان‏ها می‏داند و طبق وعده الهی، سرانجام بر همه فرهنگ‏ها و ادیان پیروز و جهانی خواهد شد.
3. الهی و فطری بودن اسلام: دین اسلام چون موافق با عقل و فطرت انسان است، هر انسان طالب حق و کمال در هر جا و هر زمان که باشد، چاره‏ای جز پذیرش حقایق فطری و عقلانی اسلام ندارد؛ چون اسلام همان طریق حق و صراط مستقیم است.
4. ارادی و درونی بودن تحوّل فردی و اجتماعی در اسلام: فرایند جهانی شدن اسلام بر اساس اراده و انتخاب آگاهانه و گرایش قلبی افراد شکل می‏گیرد و از درون به بیرون است، ولی «جهانی شدن» کنونی به نوعی، تغییر از بیرون به درون و به صورت جبری و تحمیلی است؛ یعنی انسان‏ها باید از روی آگاهی و باور درونی، تصمیم به تغییر و اصلاح بگیرند، نه با اجبار شرایط بیرونی، یا به وسیله تلقین و القای رسانه‏ها، وادار به تغییر سبک زندگی و نوع ارتباطات شوند. بر این اساس، از این نظر نیز «جهانی بودن اسلام» با پدیده «جهانی شدن» کنونی، هم در اهداف و هم در روش‏ها، کاملاً از یکدیگر متمایزند.
5. دعوت به علم و عقلانیت: یکی از مهم‏ترین زمینه‏های جهانی شدن و مقبولیت عام یک فرهنگ، عقلانی بودن آن و توانایی پاسخ گفتن به نیازهای اساسی بشر است. از جمله دیگر ویژگی‏ها و قابلیت‏های ذاتی اسلام برای جهانی شدن و بسط در بین سایر ملت‏ها و فرهنگ‏ها، اصل «عقلانی بودن آموزه‏های آن» است و جهانی شدن اسلام به معنای جهانی شدن علم و عقلانیت و معنویت و عدالت و امنیت و رشد و تعالی انسان‏ها در سراسر جهان است.

وجوه تفاوت و تمایز جهانی بودن اسلام و جهانی شدن کنونی
جهانی شدن اسلام با پدیده جهانی شدن کنونی، هم در تعریف و هم در اهداف و روش‏ها، تفاوت‏های بنیادی دارد. جهانی شدن اسلامی با الگوی جهانی‏سازی غربی، که بر پایه امپریالیسم و نئولیبرالیسم است، از چند جهت تفاوت دارد:
1) جهانی‏سازی غرب بر مبانی و زیرساخت‏ها و اصول فکری و فلسفی تمدن غرب شکل گرفته است. این مبانی عبارتند از:
الف. تکیه بر عقلانیت بشری و علم اثبات‏گرایانه؛
ب. اومانیسم (انسان‏محوری)؛
ج. لیبرالیسم (تأکید بر آزادی مطلق انسان)؛
د. سکولاریسم (تأکید بر استغنای بشر از دین).
در مقابل، مبانی جهانی‏سازی اسلامی (مهدوی) عبارتند از:
الف ـ فطرت ‏گرایی؛
ب ـ ارج نهادن به عقل و علم؛
ج ـ اعتقاد به وجود رابطه جهان هستی با مبدأ؛
د ـ غایتمندی نظام آفرینش و به ویژه انسان؛
ه. ـ اصل قانونمندی نظام تکوین و تشریع (اصالت تشریع و اصالت دین)؛
و ـ استمرار و تداوم نظام هدایت و رهبری الهی؛
ز ـ اصل کرامت الهی انسان؛
ح ـ اصل حاکمیت ارزش‏های الهی؛
ط ـ اصل آزادی و حق حیات و بهره‏مندی همه انسان‏ها از مواهب طبیعی؛
ی ـ اصل عزّتمندی و شرافت و نفی سلطه دیگران؛
ک ـ اصل حق انتخاب راه و حق رشد و تعالی که از لوازم اصل کمال‏طلبی فطری است.
2) الگوی جهانی شدن اسلام مبتنی بر ارزش‏های الهی و اخلاقی و معیارهای عقلانی است. اسلام به عنوان یک دین کامل و یک نظام جامع، تعالیم خود را مبتنی بر فطرت، اعتقاد به حاکمیت خداوند، خداباوری، حاکمیت ارزش‏های معنوی، امامت و رهبری صالحان، عقلانیت و علم، کرامت انسانی، عدالت‏گستری، تحقق صلح و امنیت و حقوق فطری بشری بنا نهاده است. هدف بنیادین جهانی شدن اسلام و جهانی‏سازی مهدوی تکامل همه‏جانبه انسان‏ها و بسط معارف توحیدی و از بین بردن تمامی موانع رشد و کمال بشری و تحقق ارزش‏های والای انسانی و تأمین امنیت و عدالت و صلح و برابری و محبت و نفی تمامی مظاهر فساد و کفر و شرک و ظلم است. این آموزه‏ها جزو عناصر جوهری جهانی شدن اسلام است که زمینه مقبولیت جهانی اسلام و پویایی و تداوم این مذهب را تضمین می‏کند. علاوه بر این، طبق وعده الهی، سرانجام این تعالیم و ارزش‏ها در سراسر جهان بسط و گسترش خواهند یافت و بر ارزش‏های باطل و منحط فرهنگ‏های شیطانی پیروز خواهند شد.
فرهنگ غرب که بر مبنای ارزش‏های غیردینی و سکولاریستی و مادی‏گرایانه شکل گرفته است، به دلیل مبانی خاص فکری و فلسفی خود، هرگز نمی‏تواند تأمین‏کننده نیازهای واقعی انسان‏ها به حقیقت، عدالت و معنویت و امنیت و صلح باشد و از این نظر، جهانی شدن غرب لزوما به بهتر شدن وضعیت زیست جهان و تأمین امنیت و تحقق عدالت و صلح نمی‏انجامد.
به تعبیر یکی از اسلام‏شناسان غربی، «تنها بر اساس الگوهای دینی و اخلاقی و معنوی است که آرامش و ثبات برای انسان‏ها به وجود خواهد آمد و جهان امروز ما برای بسیاری از معضلات خود، تنها و تنها باید به سراغ دین برودوبه‏سوی‏برابری‏وبرادری‏همه‏انسان‏هاحرکت‏کند.»52
3) جهانی شدن بر اساس الگوی اسلامی، هرگونه سلطه‏گرایی و استعمارگری و استثمارشدگی و بی‏عدالتی و نابرابری و تبعیض را نفی می‏کند، در حالی که جهانی شدن غربی با تحمیل و اجبار الگوهای خود بر سایر فرهنگ‏ها و جوامع، درصدد سلطه بر همه جهان است. جهانی شدن اسلامی مبتنی بر گرایش‏های فطری، و منطبق با عقلانیت و ارزش‏های انسانی بوده و با آزادی و انتخاب آگاهانه صورت می‏گیرد.53
4) نماد بارز جهانی شدن غرب تحمیل الگوی معیّنی از حیات است که بر مبنای تفکر سکولاریستی غرب شکل می‏گیرد. چنین الگویی از جهانی شدن، به معنای تحمیل سلطه همه‏جانبه غرب است که نتیجه و دستاورد نهایی آن استضعاف بیشتر مردم و الحاد و رواج فساد اخلاقی و اجتماعی و بی‏عدالتی و فقر و تبعیض و استثمار است.
5) موج کنونی جهانی شدن، بی‏هدف و کنترل نشده و غیرنظام‏مند و سریع و کلی و غیرمذهبی است و از این‏رو، مخاطرات و پیامدهای آن تا حدّ زیادی غیرقابل پیش‏بینی است و همه فرهنگ‏ها و ملت‏ها، از جمله مسلمانان را در معرض چالشی بزرگ و تهدیدکننده قرار می‏دهد، در حالی که جهانی شدن اسلامی منجر به نابودی زبان‏ها و نقاط مثبت و عقلانی فرهنگ‏های بومی نمی‏شود.
6) رویکرد «جهانی شدن کنونی» در جهت تخریب محیط زیست، ترویج فرهنگ مصرف و نابودی فرهنگ‏های محلّی و بومی است و در جهت منافع بیشتر و گسترش شرکت‏های چندملّیتی و در دست گرفتن کل سرمایه‏های جهان است. اما در مقابل، تمدن اسلامی علم و فناوری و صنعت و اقتصاد را در خدمت بشریت قرار می‏دهد و زمینه استثمار و استعمار و ظلم و تبعیض و بی‏عدالتی را از بین می‏برد. اسلام در این جهت نیز با جهانی شدن همسویی ندارد.

اسلام و جهانی شدن؛ چالش یا تعامل؟
با توجه به دلایل و شواهد پیش گفته، می‏توان چنین نتیجه گرفت که جهانی شدن کنونی، چه به معنای «جهانی‏سازی غربی» و چه به معنای علمی و تاریخی آن، با فرهنگ اسلامی و اندیشه دینی تعارض دارد. علاوه بر وجوه تمایزی که پیش‏تر مورد اشاره قرار گرفت، شواهد ذیل نیز مؤیّد این واقعیت است:
1. از جمله دلایل تعارض اسلام با جهانی شدن کنونی این است که اولاً، همه فرهنگ‏ها و جوامع، دست‏رسی برابر به فناوری‏های جدید ندارند. و همچنین در فرایند شکل‏دهی و تحقّق آن، سهم و نقش مؤثری ندارند و از این‏رو، از جنبه سخت‏افزاری، نظام‏های سکولار بر مسلمانان برتری فنی دارند.
ثانیا، جهانی شدن به دلیل مشخص نبودن مبانی و عوامل پیش‏برنده آن و همچنین به دلیل نامشخص بودن اهداف و ماهیت ساختارشکنانه آن، نمی‏تواند مورد تأیید فرهنگ اسلام باشد، بلکه فقط از جنبه ابزاری آن، سایر فرهنگ‏ها و از جمله اسلام، می‏توانند از این فرصت و زمینه برای انتقال پیام‏های فرهنگی و و ارزش‏های خود بهره ببرند و از این نظر، می‏توان گفت: اسلام با بعد فنی و سخت‏افزاری جهانی شدن تضاد و مخالفتی ندارد، مگر اینکه ما معتقد به تفکیک‏ناپذیری فناوری از فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر غرب باشیم، که اثبات چنین ادعایی آسان به نظر نمی‏رسد. اما در هر صورت، در این نکته تردیدی نیست که اسلام با جنبه‏های نرم‏افزاری و محتویات فرهنگی و پیامدهای سیاسی و اقتصادی غرب (جهانی شدن بر مبنای مبانی و الگوهای غرب) به صورت اجتناب‏ناپذیر، دچار چالش و رویارویی خواهد شد.
ثالثا، واکنش‏های منفی فرهنگ‏ها و ادیان گوناگون، بخصوص جوامع اسلامی، در برابر جهانی شدن و رشد و شکل‏گیری هویّت‏های دینی و اسلامی، حکایت از ناسازگاری و تعارض با فرایند جهانی شدن دارد؛ به این معنا که بیشتر فرهنگ‏های بومی و دینی در برابر گسترش فرهنگ مادی‏گرایانه و سکولاریستی و ارزش‏های منحط غربی واکنش منفی نشان می‏دهند. یکی از علل تقویت و انسجام بنیادگرایی اسلامی در عصر کنونی، همین مسئله است که مسلمانان در پی احساس خطر حذف، بر حفظ هویّت اسلامی خود پافشاری می‏کنند و به باز تولید خود می‏پردازند.

2. یکی دیگر از وجوهی که منجر به چالش اسلام با جهانی شدن می‏شود این است که آموزه‏های اعتقادی و ارزش‏های دینی و معیارهای اخلاقی اسلام مطلق و ثابت و تعطیل‏ناپذیرند، در حالی فرایند جهانی شدن کنونی مبتنی بر هیچ‏یک از این ارزش‏های قدسی و الهی نیست و اگر نفی‏کننده این ارزش‏ها نباشد، دست‏کم پذیرای آنها هم نیست. از این‏رو، ارزش‏های اصیل دینی با نسبیت‏گرایی و تکثّرگرایی و تأثیرپذیری فرهنگ‏های بیگانه و الحادی تعارض قطعی دارد. ارنست گلنر می‏گوید:
میان این ادعا که آموزه‏های غرب در فرایند جهانی شدن، عالمگیر و جهانی می‏شود، با آموزه‏های اسلامی و ناسازگاری وجود دارد و این ناسازگاری موجب می‏شود که هر دو به نفی یکدیگر بپردازند و بنیادگرایی اسلامی در پی احساس خطر حذف هویّت اسلامی، به بازتولید خود می‏پردازد.54
همچنان‏که اشاره شد، تعارض فرهنگ اسلام در مقابل جهانی شدن فرهنگ‏های موجود، به ویژه فرهنگ غرب، قطعی و اجتناب‏ناپذیر است. مسئله مهم و قابل توجه در این زمینه، آن است که در چنین رقابتی، اگر محور این رقابت و چالش را بنیان‏های فرهنگی ـ نه فناورانه و ابزاری ـ بدانیم، قطعا فرهنگ اسلام فرهنگ غالب خواهد بود؛ زیرا اسلام یک دین جامع و کامل و عقلانی و منطبق فطرت انسانی است و تعالیم آن صبغه جهانی دارد و مخاطب آن همه انسان‏هاست. هدف این دین توحیدی، هدایت انسان‏ها به سوی بندگی خدا؛ نجات از بندگی طاغوت‏ها و رهایی از استبداد و جهل؛ و بسط عدالت و تأمین کرامت انسانی؛ دعوت به عقلانیت، عدالت، صلح و تفاهم، برابری و برادری؛ عقل‏گرایی و علم‏گرایی؛ و ارزش‏های متعالی اخلاقی است و علم و فناوری و صنعت و اقتصاد را در خدمت همه بشریت قرار می‏دهد و همین آموزه‏ها زمینه‏های مقبولیت جهانی برای اسلام ایجاد کرده، پویایی و تداوم این مذهب را تضمین خواهند کرد. از سوی دیگر نیز باید به این واقعیت توجه داشت که تمدن غرب از جنبه‏های معرفتی و مبانی هستی‏شناختی و انسان‏شناختی و معنوی و اجتماعی در درون خود، با بحران‏ها و مشکلات گوناگونی روبه‏روست، تا برسد به غلبه بر همه فرهنگ‏ها و اداره همه جهان. از این نظر نیز قدرت مقابله و رویارویی با مبانی قوی و قویم دین اسلام را نخواهد داشت.
بنابراین، با توجه به ویژگی‏های ذاتی اسلام و آموزه‏ها و فلسفه و رسالت این دین، می‏توان گفت: جهانی شدن اسلام ماهیتا متفاوت با جهانی شدن کنونی است. اما این تغایر و تمایز دلیل بر تضاد لاینحل ونفی متقابل این دو فرایند نیست؛ زیرا به نظر می‏رسد جهانی شدن یک امکان و فرصت و زمینه است و خود ذاتا حامل ایدئولوژی و پیام ضدعقلانی و ضددینی نیست و نمی‏توان آن را مانند «جهانی‏سازی» حامل فرهنگ غرب و معطوف به اراده قدرت سیاسی، که هدف آن نفی سایر فرهنگ‏هاست، دانست. همچنان‏که اشاره شد، جهانی شدن حاصل پیشرفت‏های علمی و فنی تاریخی و طبیعی همه بشریت است و اساسا در ذات خود، به گونه‏ای است که در صید و کنترل هیچ فرهنگ و قدرتی درنمی‏آید و صرفا امکان و ابزاری است که می‏تواند حامل همه پیام‏ها و فرهنگ‏ها باشد و ـ به اصطلاح ـ «ظرف بی‏مظروف» است. بدین‏روی، عاملی مهم برای تبادل و رقابت و انتقال همه فرهنگ‏هاست و هر فرهنگی بنا بر قابلیت و ظرفیت ذاتی و نرم‏افزاری و سخت‏افزاری خود، می‏تواند از آن بهره بگیرد.
برخی از اندیشمندان اسلامی، همچون محمّد قطب معتقدند: «جهانی شدن نه تنها موجب تضعیف و طرد دین نخواهد بود، بلکه موجب تقویت و انتشار دین و بیداری اسلامی در تمام نقاط زمین خواهد بود.»55

چالش‏های فراروی جهان اسلام
در عصر حاضر، اسلام در مواجهه با امواج گوناگون فرهنگ‏ها و تحوّلات جهانی، با مسائل و چالش‏های گوناگونی مواجه شده است. اندیشمندان جهان اسلام باید برای این مسائل چاره‏ای بیندیشند و آمادگی رویارویی با تحوّلات آینده، به ویژه پیامدهای جهانی شدن را کسب کنند. بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران مسلمان بر این باورند که مدرنیته با ورود اجتناب‏ناپذیر خود به دنیای اسلام، بسیاری از اندیشمندان مسلمان و دین‏ورزان را دچار دغدغه و موضع‏گیری‏های متفاوت کرد و اکنون با رخ نمودن پدیده جهانی شدن، به نظر می‏رسد گستره این‏گونه چالش‏ها افزایش یافته است. مسلمانان در چند دهه گذشته، احساس به چالش کشیده شدن توسط نوگرایی جدید را داشته و نسبت به علوم و فناوری‏های جدید نگرانند. از سوی دیگر، دلایل فراوانی نیز وجود دارند که نشان‏دهنده تأیید و پذیرش علوم و فناوری‏های جدید به طور فزاینده توسط نخبگان مسلمان هستند. امروز مسلمانان بیش از هر زمان دیگری نیاز دارند که از پیشرفت‏های علمی دنیا و فرهنگ و تمدن جهانی آگاه باشند و نکته‏های مثبت آن را کسب کنند. ولی در این زمینه، نباید مرعوب غرب شوند و از توانایی‏ها و قابلیت‏های دین اسلام غفلت ورزند.56
یکی از مسائل مهم در زمینه چگونگی مواجهه مسلمانان با غرب، مسئله اخذ فناوری از غرب است. در این خصوص، کشمکش‏ها و دیدگاه‏های گوناگونی بین اندیشمندان اسلامی وجود دارد. برخی با طرح این مسئله، که بین فناوری و ایدئولوژی غرب پیوندی ماهوی و ناگسستنی برقرار است، نگاهی افراطی به موضوع دارند که نتیجه‏اش عقب‏ماندگی بیشتر جهان اسلام خواهد بود. چنین ادعایی نه معقول است و نه به نفع امّت اسلامی و نه راهی اساسی برای برون‏رفت جهان اسلام از عقب‏ماندگی علمی و فنی. علاوه بر این، این انسان است که فرهنگ‏ساز است نه ابزار و فناوری. ثانیا، علم و فناوری نمی‏تواند در انحصار هیچ فرد و قدرتی باشد، و اگر امروزه غرب به دلایل خاص خود، در دست‏یابی به علوم جدید و فناوری نوین، از جمله سخت‏افزارهای جهانی‏سازی، از دیگر ملت‏ها پیش‏قدم‏تر است، این مسئله دلیل نمی‏شود که ابزار جهانی شدن توسط سایر افراد بشری در فرایند تحوّل و پیشرفت علمی قابل دست‏یابی نبوده، بلکه بشریت از دیرزمان و در ادوار گوناگون، در پی تحقق این آرمان دیرینه خود بوده است و این امکان در عصر جدید، محقّق شده است.
چند معضل و چالش فرهنگی دیگر نیز در عصرکنونی فراروی جهان اسلام وجود دارند که نیازمند چاره‏اندیشی اساسی و راهبردی از سوی اندیشمندان مسلمان هستند. این چالش‏ها عبارتند از:

1. ابهام و اختلاف در مواجهه با فرایند جهانی شدن
ماهیت و تبعات و پیامدهای مثبت و منفی پدیده جهانی شدن هنوز به درستی آشکار نگشته است و از این‏رو، با وجود تحقیقات و نظریه‏پردازی‏های گوناگونی که درباره آن وجود دارد، این پدیده همچنان ماهیت خود را در هاله‏ای از ابهام‏ها و ایده‏پردازی‏ها پنهان کرده است. اما به هر حال، به باور بسیاری از اندیشمندان، جهانی شدن یک امکان و فرصت عام برای‏همه فرهنگ‏هاست، و جهان اسلام نیز می‏تواند از این فرصت به نفع خود، برای جهانی کردن آموزه‏ها و ارزش‏های انسانی خود استفاده کند.

2. مسئله جامعه مصنوعی (جهان مجازی)
یکی از واقعیت‏های جهان نوین، گسترش پدیده مجازی‏سازی57 است. یکی از ویژگی‏ها و وجوه دنیایجدید، شکل‏گیری فضاهای مجازی و واقعیت‏های مجازی است. در این فضا، تصورات خیالی جایگزین واقعیت‏های طبیعی می‏گردند و در فضای ذهن و روان آدمیان، بین واقعیت اصیل و مجازی نوعی ابهام و سردرگمی ایجاد می‏شود. رسانه‏های گروهی جدید با قدرت و سیطره فناوری‏های پیشرفته ارتباطی، افکار عمومی را به خود مشغول ساخته، با تولید مصنوعات فکری و ارزش‏های مبتذل و ایجاد انعطاف و انحطاط در افکار و آرمان‏ها، به صورت لجام‏گسیخته، فضای فرهنگی را در مسیر دلخواه سوق می‏دهند. در دنیای جدید، انسان هر قدر بیشتر در هجوم انواع اطلاعات قرار گرفته و دلهره و اضطراب، دنیای مجازی او را از واقعیت‏ها دور کرده است. پیدایش رسانه‏های الکترونیکی ما را با رویدادها و کنش‏ها و قیافه‏های مصنوعی و ارتباطات مصنوعی درگیر ساخته است. قرار گرفتن انسان‏ها در محیط‏های فرهنگی و اطلاعاتی جهانی شده، که مرزهای پنهان و آشکار آنها دگرگون شده، وابستگی‏های مکانی و اجتماعی و تاریخی و فرهنگی را از انسان‏ها سلب نموده است. در فضای مجازی‏سازی، بسیاری از کنترل‏ها و حصارها از بین می‏روند و قدرت کنترل و نظارت مراجع فرهنگی و دینی تضعیف می‏شود. این‏گونه تحوّلات به صورت اجتناب‏ناپذیر، فرهنگ دینی را با چالش‏های گوناگونی مواجه خواهند ساخت.

3. ارتباطات و اطلاعات
مسلمانان می‏توانند از فناوری‏های ارتباطی موجود برای ارتقای ارتباطات و افزایش اطلاعات استفاده کنند. این نوع فناوری‏ها می‏توانند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بین مسلمانان را از بین ببرند؛ اما باید توجه داشت که این مسئله همانند شمشیری دولبه است که هم می‏تواند چالش‏هایی برای فرهنگ اسلامی ایجاد کند و آن را به رویارویی ورقابت با فرهنگ‏های دیگر بکشاند و هم فرصتی بی‏نظیر برای نشر تعالیم و آموزه‏های غنی اسلام در سطح جهان فراهم می‏آورد.

4. چالش بر سر هویّت دینی امّت اسلامی
مسلمانان در عصر جهانی شدن، با مسئله حفظ هویت اصیل فرهنگی و تمدنی خود مواجهند؛ از یک‏سو، وظیفه دارند به حفظ و احیای سنّت‏های اصیل اسلامی و تأسیس نهادها و نظام‏های حقوقی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود بپردازند و از سوی دیگر، با ضرورت انطباق با شرایطِ به سرعت متحوّل و متجدّد عصر مدرنیزاسیون و استفاده از ابزارها و نهادهای نوین فناورانه جهانی روبه‏رو خواهند بود و از این‏رو، در چنین شرایطی همواره باید آمادگی مقابله با امواج فرهنگ‏های مختلف را داشته باشند.

5. برخورد یا گفت‏وگوی تمدن‏ها و فرهنگ‏ها
یکی از مهم‏ترین زمینه‏های جهانی شدن یک فرهنگ، «عقلانی بودن» آن و توانایی پاسخ گفتن به نیازهای اساسی بشر است. از جمله پیش‏شرط‏ها و قابلیت‏های ذاتی یک فرهنگ برای جهانی شدن و بسط در بین سایر ملت‏ها و فرهنگ‏ها بهره‏مندبودن از آموزه‏ها و ایده‏های جهانی و فرازمانی و فرامکانی و فرانژادی است. آموزه‏هایی نظیر عقلانیت و عدالت‏گرایی و اصل برابری، اعتقاد به کرامت انسان، الغای تبعیض نژادی و اجتماعی، توجه به ارزش‏های اخلاقی، داشتن الگوی‏های کامل تربیتی و جامع‏نگری به ابعاد و شئون انسان از قابلیت‏ها و آموزه جهانی اسلام به شمار می‏روند که در سایر ادیان و فرهنگ‏ها نظیر و بدیلی ندارند. از سوی دیگر، اسلام تنها فرهنگی است که برای همه شئون حیات بشر، راهبردها و راه‏حل‏های اساسی برای حلّ معضلات جهانی دارد.58

استراتژی جهانی شدن اسلام
در پاسخ به این پرسش که موضع مسلمانان در قبال «جهانی شدن» چگونه باید باشد، چند راهبرد وجود دارد:
1. راهبردهای فرهنگی
الف. بازگشت به اسلام اصیل: شکی نیست که چالش‏های پیش‏روی مسلمانان، هم داخلی است و هم خارجی. به لحاظ داخلی، کشورهای اسلامی از نظر سیاسی، دچار بی‏ثباتی و عدم الگوی سیاسی مناسب با فرهنگ اسلامی بوده و تحت سلطه حاکمان وابسته و غیرمسئول قرار دارند. از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز دچار بی‏عدالتی، فقدان آزادی، فقر و نابرابری و ظلم و محدویت در انتخاب سرنوشت خود و تحقق بخشیدن به قوانین شریعت اسلام‏اند.
خیزش‏ها و تلاش‏هایی جدّی برای احیای میراث اسلامی در بیشتر جوامع اسلامی در حال شکل‏گیری است. جنبش مسلمانان و خیزش‏های اسلامی در سال‏های اخیر، با انگیزه احیای مجدّد اسلام و دل‏بستگی و عشق به قرآن و خاطره عظمت گذشته اسلام موجب شده است تا امّت اسلامی در پی بازیابی هویّت اصیل خود، در جهان پرآشوب امروز، در برابر هجوم انواع مکاتب به مبارزه برخیزد.
امروزه مسلمانان برای حفظ هویّت فرهنگی خود، راهی جز پای‏بندی به ایمان و آموزه‏های عقلانی اسلام و بازسازی ساختارهای درونی خود و بهره‏گیری از دستاوردهای علمی و فنی برای تقویت فرهنگ و انسجام درونی خود ندارند.
مسلمانان باید به این واقعیت باور داشته باشند که اسلام درس‏ها و راه‏حل‏های بسیاری برای بحران‏های فکری جهان دارد.
ایدئولوژی اسلام این شایستگی و توانایی را دارد که بر روی ویرانه‏های جوامع از هم‏پاشیده، جامعه‏ای نو، بنیاد نهد. اسلام قادر است در قلوب پیروان خود آنچنان هیجانی برپا کند که قاطعانه با موانع و مشکلات، به نیروی ایمان و اتحاد، پیکار جویند. نقش ایمان تنها به خودسازی فرد مسلمان خاتمه نمی‏یابد و از نظرگاه اجتماعی، در جهان امروز، می‏توان دیانت اسلام را در هیأت ایدئولوژی فراگیر با دو ویژگی تساهل و بلندپروازی به جهانیان معرفی کرد. ایدئولوژی اسلام قادر است نظام تازه‏ای در روابط بین ملت‏ها بر اساس انسان‏گرایی و معنویت ایجاد کند.59
برنارد شاو، نویسنده و محقق ایرلندی، می‏گوید:
من همیشه نسبت به دین محمّد، به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت‏آورش، نهایت احترام را داشته‏ام، نظر من، اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیّر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنین پیش‏بینی می‏کنم و از هم اکنون آثار آن پدیدار شده است که ایمان محمّد مورد قبول اروپای فردا خواهد بود.60
روژه گارودی، فیلسوف تازه مسلمان فرانسوی، معتقد است: «قدرت برهان و روشنی حقایق اسلام و همسویی آن با فطرت، این آیین را به عنوان آیین جهانی بشر مطرح خواهد ساخت، به ویژه پس از شکست و ناکامی ایدئولوژی‏های سوسیالیستی و کاپیتالیستی و امثال آنها که مدعی ضمانت و سعادت بشر بودند.»61
ب. شناخت مسلمانان نسبت به وظیفه خود: وظیفه مسلمانان در قبال روند جهانی شدن، اولاً، کسب شناخت و آگاهی لازم از قابلیت‏های اسلام و محتوای تعالیم اصیل و ارزش‏های اصیل فرهنگ غنی اسلام و ظرفیت‏های جهانی این دین است.
ثانیا، گرایش به سمت وحدت و تشکیل امّت واحده اسلامی است. قرآن کریم به صراحت، مسلمانان را به وحدت فراخوانده و از تفرقه‏افکنی منع می‏نماید. امروز یکی از مهم‏ترین ضعف‏های مسلمانان نداشتن وحدت در زمینه‏های فکری فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و نظامی است. وحدت اسلامی و خوداتّکایی مسلمانان و کاهش وابستگی به قدرت‏های بیگانه در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حمایت از حقوق ملت‏های مسلمان در صحنه‏های بین‏المللی یکی از وظایف مهم ملت‏ها و دولت‏های اسلامی است. جهان اسلام ضمن مرزبندی هویّت خود با فرهنگ و تمدن بیگانه، باید درصدد ساختن هویّتی یکدست و منسجم برای پیروان این مکتب در قالب «امّت» واحد باشد؛ زیرا یکی از عوامل مهم عزّت و اقتدار مسلمانان توجه به همین اصل استراتژیک است. استعمارگران با تقسیم کشورهای اسلامی به دولت‏های کوچک، پاره پاره کردن مرزهای جغرافیایی جوامع اسلامی و ایجاد انواع مرزبندی‏های سیاسی و فرهنگی، امّت اسلامی را دچار تشتّت و تفرقه‏های داخلی نموده‏اند.
ج. شناخت تمدن غرب: خطیرترین وظیفه مسلمانان در قبال روند جهانی شدن، مقابله با مفروضات و مبانی فرهنگ غرب است، نه نفی دستاوردهای علمی غرب. هر روز که می‏گذرد، مظاهر فرهنگ غرب در برابر فرهنگ اسلامی، که مبتنی بر تکامل معنوی و تعالی روحی است، نفوذ خود را از دست می‏دهد. اگرچه غرب با پیشرفت‏های صنعتی و پژوهش‏های علمی خود، همچنان جاذبه خود را در بین همه ملت‏ها دارد، ولی با این همه، این جاذبه از دل‏بستگی مسلمانان به معنویت اسلام و ایمان به خدا، نکاسته و امّت اسلامی را به تقویت بنیان‏های تمدن اسلامی و الهام از تجربه‏های تاریخی صدر اسلام دل‏گرم ساخته است. مسلمانان این واقعیت را پذیرفته‏اند که در شرایط جهان‏امروز، اسلام در صورتی می‏تواند نقش راستین خود را ایفا کند که ملت‏های مسلمان به موازات ایمان مذهبی و ارزش‏های اخلاقی، به‏ابزارهای‏صنعتی‏وعلمی‏مجهّزباشند.
مسلمانان و اندیشمندان و متفکران جهان اسلام باید از جنبه نظری، به بازتعریف و تحلیل خاستگاه و زمینه‏های تاریخی پیدایش تمدن غرب و جهانی شدن و عواقب و پیامدهای آن بپردازند و از جنبه عملی و کاربردی نیز با استفاده از ابزارهای فناورانه رسانه‏ای، مانند ماهواره و اینترنت و انواع وسایل جدید ارتباطی، این امکانات را به عنوان یک فرصت و فضایی مناسب برای نشر عقاید و ارزش‏های اسلامی خود تلقّی کنند و در فرایند تحوّلات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در هر نقطه‏ای از جهان نقش خود را ایفا نمایند.
رسالت دیگر اندیشمندان مسلمان در شرایط کنونی، یافتن راه‏حلّی برای بحران‏های فکری و معنوی جهان حاضر و کوشش در جهت تسخیر روح معنویت و فکر تمدن غرب است و از این نظر، توجه به بنیادها و مبانی فلسفی و سیاسی و اقتصادی تمدن غرب و بحران‏های اجتماعی و فرهنگی و دینی عمیق عصر حاضر، که منجر به بروز و ظهور مکاتب الحادی و لاادری‏گری و صدها مکتب پوچ و سرگرم‏کننده و خلأهای فکری و اعتقادی در غرب شده، حایز اهمیت است. بدین‏روی، اندیشمندان اسلامی بایدبکوشند برای نیازهای عقلانی، فطری، معنوی بشر امروز پاسخ اقناع‏کننده ارائه‏نمایند و این خود، امتیازی بزرگ برای‏اسلام‏واندیشمندان‏اسلامی‏درجهان‏امروزاست.

2. راهبردهای علمی و فنی
الف. توجه به اهمیت علم و عقل‏گرایی: اسلام بر اهمیت عنصر آگاهی و عقلانیت، توصیه و تأکید بسیار نموده است، به گونه‏ای که مفهوم «علم» و مشتقات آن قریب 880 بار در قرآن آمده است. علاوه بر این، به صراحت، در متون روایی، واجب بودن کسب علم برای هر مسلمانی مورد تأکید قرار گرفته است. پیامبر صلی الله علیه و آله با این فرمایش خود که «کسب دانش وظیفه هر زن و مرد مسلمان است»62 و «دانش بیاموزید، حتی اگر در چین باشد»63 ارزش کسب دانش را از نظر اسلام، بازشناسانده و به فراگیری آن سفارش نموده‏اند.
یکی از علل رشد علمی و فرهنگی مسلمانان همین بوده که در اخذ علوم و فنون و صنایع و هنرها تعصّب نمی‏ورزیده‏اند و علم را در هر نقطه و در دست هر که یافته‏اند از آن بهره گرفته‏اند. استاد شهید مطهّری در این‏باره می‏نویسد: «اسلام با تعلیمات [خود]، مبنی بر جست‏وجوی علم و ترک تعصّبات قومی و مذهبی و اعلام همزیستی با اهل کتاب، غل‏ها و زنجیرهایی که به تعبیر خود قرآن، به دست و پا و گردن مردم جهان آن روز بسته شده بود را پاره کرد و زمینه رشد یک تمدن عظیم و وسیع را فراهم آورد.»64
یکی از این راهبردهای مهم و تأثیرگذار در عصر حاضر، توجه مجدّد جهان اسلام به ارزش علم و پرورش اندیشمندان بزرگی همچون ابن‏سینا، خواجه نصیرالدین، رازی و خوارزمی و ... است تا بتوانند رهبری علمی بشریت را به دست بگیرند. بنابراین، جهان اسلام تنها زمانی می‏تواند اقتدار جهانی خود رابه نمایش بگذارد که بار دیگر دانشمندان و متفکران بزرگی با چنان قابلیت و اعتبار جهانی در خود بپروراند.
بر اساس همین تعلیم اسلامی، مسلمانان باید تلاش کنند تا زمینه‏های انتقال دانش جهانی را به جوامع خویش تسهیل کنند. تحت این شرایط است که امّت اسلامی می‏تواند به کمک علم و فناوری به توسعه پایدار و مطلوب و متناسب با فرهنگ خود دست یابد.
ب. شکستن تمرکز و انحصار قدرت‏های بزرگ بر فناوری‏های ارتباطی: این مسئله این امکان را به مسلمانان می‏دهد که وارد عمل شوند و توسط این فناوری‏های ارتباطی، برنامه‏هایی را که با الگوهای اجتماعی و فرهنگی جوامع مسلمان سازگار است، پخش کنند. در شرایط کنونی، شرکت‏های چند ملّیتی با به کارگیری رسانه‏های جمعی گوناگون و شبکه‏های متمرکز انباشت اطلاعات و تسلط بر شاه‏راه‏های ارتباطی همچون اینترنت و ماهواره و دیگر رسانه‏های پیشرفته، برنامه‏های فرهنگی و اهداف تبلیغی خود را به پیش می‏برند و تهاجمی گسترده به فرهنگ اسلامی آغاز کرده‏اند. افزایش استیلای فرهنگی و آموزشی غرب بر کشورهای در حال توسعه و به ویژه بر کشورهای اسلامی، خطری جدّی فراروی مسلمانان است. از این‏رو، مسلمانان باید به نحو مطلوب از فناوری اطلاعاتی، حداکثر استفاده را ببرند. استفاده از فناوری‏های ارتباطی به صورت سازمان‏یافته و منسجم، در جهت حفظ ارزش‏ها و اعتقادات مذهبی و تبلیغ دین و حفظ هویّت دینی و تقویت ارتباطات درونی گروه‏های فرهنگی اسلامی در سرتاسر جهان و تأثیرگذاری بر فرهنگ جهانی از جمله اقدامات بایسته و مهم است.
ماهاتیر محمّد، نخست‏وزیر سابق مالزی، در این زمینه هشدار می‏دهد:
طرف‏داران جهانی شدن به شدت سرگرم آماده‏سازی خود برای سوء استفاده از بازار جهان بدون مرز هستند، ولی مسلمانان باید با کوششی هماهنگ، بر فرایند جهانی شدن تأثیر بگذارند و آن را قانونمند سازند. مسلمانان باید هوشیارانه برخی از ابزارهای کلیدی جهانی شدن را در دست داشته باشند و باید جهانی شدن را درک کنند.65
وی همچنین معتقد است: «نقش دین اسلام در عصر جهانی شدن، به این امر بستگی دارد که در مقابل مسائل مهم جهانی، از قبیل صلح جهانی‏وعدالت و فرایند توسعه ورفاه‏عمومی‏انسان‏ها،اسلام‏چگونه‏نقش‏ایفامی‏نماید.»66
برنامه‏ریزی علمی برای توسعه پایدار و ایجاد شرایط سریع اصلاح و توسعه همه‏جانبه و تشکیل نهادهای مستقل بین‏المللی و به کارگیری منابع همه کشورهای اسلامی برای رشد و توسعه همه‏جانبه امّت اسلامی از جمله پیش‏شرط‏ها و لوازم نقش‏آفرینی امّت اسلام در عصر حاضر است.

3. راهبردهای اقتصادی
مسلمانان باید تدابیری بیندیشند که از نظر اقتصادی، به الگویی از توسعه بومی و اسلامی دست یابند و از تابعیت و تأثیرپذیری سلطه اقتصادی غرب رها شوند. توسعه‏ای که هم از نظر مبانی نظری و هم از نظر اهداف و روش‏ها مبتنی بر آموزه‏های اسلامی باشد و بر محور خداباوری و عدالت و کرامت انسانی به پیش برود. مسلمانان نمی‏توانند داعیه جهان‏شمولی فرهنگ خود را داشته باشند، ولی از نظر اقتصادی و سیاسی، تابع الگوی سرمایه‏داری باشند. مسلمانان باید با ایجاد شرکت‏های چندملّیتی و سرمایه‏گذاری مشترک در زمینه‏های اقتصادی، علمی تحقیقاتی، زمینه‏های تحکیم و انسجام روابط مسلمانان و کاهش وابستگی آنها به غرب را فراهم کرده، زمینه‏های رشد و عزّت آنها را تقویت کنند. از نظر اقتصادی، مسلمانان باید راهبردهای سیاسی و اقتصادی جهانی را در پیش گیرند و با امضای توافق‏نامه‏های مشترک، یک نهاد یکپارچه اقتصادی و مالی بین‏المللی راه‏اندازی کنند. بسیاری از کشورهای اسلامی به اشتباه بر این باورند که منافعشان از طریق ارتقای روابط با غرب، به دلیل تولیدات، فناوری، آموزش، بازار و امنیت غربی بهتر تأمین می‏شود، در حالی که همواره حکومت‏های غربی فرهنگ اصیل اسلامی را چالشی بزرگ بر سر راه خود می‏بینند و از این‏رو، نقشه‏های شومی برای بی‏ثباتی سیاسی کشورهای اسلامی و ایجاد جنگ‏های داخلی و منطقه‏ای طرّاحی می‏کنند و به اجرا می‏گذارند تا چنین نهادهای انسجام‏بخشی شکل نگیرند. کشورهای غربی با فشار و تهدید و تحریم‏های اقتصادی و مالی، کشورهای اسلامی‏راازامضای‏توافق‏های‏منطقه‏ای‏وهمکاری‏بایکدیگر منصرف‏می‏کنند تا مسلمانان از نظر سیاسی و اقتصادی و منابع و سلاح و غذا به کشورهای غربی وابسته باشند.
مسلمانان باید به این آگاهی برسند که جهانی‏سازی مانع توسعه بزرگی در راه استقلال آن است. بازار تجارت جهانی و سایر سازمان‏های وابسته به نظام‏های لیبرالیستی به نفع ما نیست و نتیجه‏ای جز وابستگی بیشتر به دنبال ندارد. بنابراین، جهان اسلام راهی جز تشکیل اتحادیه همه‏جانبه اسلامی در زمینه‏های سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی و علمی ندارد.

4. راهبردهای سیاسی
در بعد سیاسی، کشورهای اسلامی باید با استفاده از ظرفیت سازمان کنفرانس اسلامی، استقلال و همگرایی خود را به تناسب شرایط جدید تقویت و تحکیم کنند و جبهه واحدی در برابر تهاجم‏های غرب ایجاد نمایند. مسلمانان جهان باید هویّت واحد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خود را در سطح جهان عینیت بخشند و امّت واحد اسلامی را به معنای واقعی آن تشکیل دهند.
بنابراین، از لحاظ جهانی، مسلمانان به یک نظام منسجم و قوی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ارتباطی برای مقابله با فشارهای بین‏المللی و جهانی‏کننده نیاز دارند. وجود چنین نهادی به امّت اسلامی این امکان را می‏دهد که بتواند به صورت مستقل و فعّال در عرصه‏های سیاسی بین‏المللی و بازارهای جهانی تأثیرگذار باشد. بنابراین، مسلمانان چاره‏ای ندارند جز اینکه با تلاش دسته‏جمعی و تشکیل یک نهاد بین‏المللی همه‏جانبه، از فرهنگ و هویّت و منافع خود دفاع کنند.

نتیجه‏گیری
از مجموع مطالب پیش گفته می‏توان نتایج ذیل را مورد توجه قرار داد:
1. از نظر مفهوم‏شناختی، «جهانی شدن» دارای ماهیتی متفاوت و متمایز از جهانی‏سازی بوده و از نظر عینی نیز هر کدام لوازم و مقتضیات متفاوتی نیز دارند. (این نکته قابل تأمّل و توجه جدّی است.)
2. «جهانی شدن» یک فرایند طبیعی است که در جهت تحوّل همه‏جانبه علمی، صنعتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پدید آمده است. ولی جهانی‏سازی یک طرح غربی و هدایت شده در جهت گسترش سلطه استعماری غرب بر تمام جهان است و امری کاملاً زیانبار برای همه ملت‏ها و فرهنگ‏ها و ادیان است و از این‏رو، جهانی شدن به عنوان یک فرایند علمی و یک فضای باز، می‏تواند به عنوان یک امکان و فرصت مورد توجه واقع شود و در خدمت تبلیغ و بسط و رقابت همه فرهنگ‏ها، از جمله اسلام به شمار آید. به همین دلیل، به همان میزان که می‏تواند در خدمت فرهنگ غرب باشد، می‏تواند در خدمت اسلام و سایر فرهنگ‏ها باشد. مسئله مهم در این زمینه، میزان و نوع برخورداری و استفاده از این امکانات و ابزارهای صنعتی جدید برای انتقال پیام‏ها و تولیدات نرم‏افزاری است که باید دید به چه هدفی و برای جهانی کردن کدام فرهنگ مورد استفاده قرار می‏گیرند.
3. جهانی شدن اسلام به عنوان یک فرهنگ جامع عقلانی و فطری بر اساس ادلّه و شواهد قرآنی و روایی و تاریخی به صورت قطعی، مبرهن و قابل اثبات است. جهانی شدن اسلام ویژگی‏ها و تمایزهای اساسی با روند کنونی جهانی شدن و جهانی‏سازی دارد. اسلام ـ فی ذاته ـ یک نظام جامع و جهان‏شمول است و جهان‏شمولی و جهان‏نگری اسلام آموزه‏هایی همچون یکتاپرستی، نفی ظلم و تبعیض، عدالت‏گرایی و عقلانیت، صلح‏جویی و حقوق بشر، کرامت انسانی، مسئولیت فردی و اجتماعی انسان، تفاهم و برابری و برادری و ارج‏گزاری به علم را ترویج و محقق می‏سازد. همین اصول و ارزش‏های اصیل عقلانی و معنوی زمینه‏های مقبولیت جهانی برای اسلام ایجاد و پویایی و تداوم این مذهب را تضمین خواهد کرد. از این‏رو، جهانی شدن اسلام از جنبه‏های گوناگون مورد اثبات و تأکید است. همچنین این مطلب نیز مورد توجه و تأکید است که بین جهانی شدن اسلام و انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه‏السلام ارتباطی وثیق برقرار است و تمام شرایط و ابزار جهانی شدن اسلام در آن دوره خاص مهیّا خواهد شد که به این نکته مهم به صراحت در نصوص دینی و احادیث اشاره شده است.
4. بر فرض چالش اسلام و فرایند جهانی شدن و مواجهه اسلام با سایر فرهنگ‏ها، اسلام برتری خود را در زمینه‏های مبانی معرفتی، علمی و فرهنگی حفظ خواهد کرد؛ اما پیروزی و غلبه همه‏جانبه اسلام و جهان‏گستری این دین مشروط به بهره‏مندی از همه قابلیت‏های نرم‏افزاری و عوامل فنی و سخت‏افزاری است. و حق این است که از نظر شرط فاعلی، اراده خداوند به جهانی شدن این دین تعلّق گرفته است.
همچنان‏که امام باقر علیه‏السلام در تفسیر آیه شریفه «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ»67 می‏فرمایند: «انّ ذلک یکون عند خروج المهدی (ع) من آل‏محمّد (ص)، فلایبقی احدٌ الاّ اقرَّ بمحمّد.»68
اما شرط قابلی آن به عوامل و زمینه‏های گوناگونی بستگی دارد که مهم‏ترین آنها، رشد آگاهی مردم و تبیین و نشر تعالیم اسلام توسط پیروان اسلام اصیل و ناب محمّدی است.

پى نوشت ها
1 دانش‏آموخته حوزه علمیه و دانشجوى دکترى مبانى نظرى اسلام.
2و3ـ على‏اصغر کاظمى، جهانى‏شدن فرهنگ و سیاست، 1379، ص 16 / ص 17.
4ـ امانوئل والرشتاین، «سیاست و فرهنگ در نظام متحوّل جهانى»، مطالعات راهبردى 13، ص 270.
5ـ کیت نش، جامعه‏شناسى سیاسى معاصر، 1380، ص 82.
6ـ چنگیز پهلوان، فرهنگ‏شناسى و گفتارهایى در زمینه فرهنگ و تمدن، 1380، ص 423.
7ـ همان، ص 479.
8ـ کیت نش، جامعه‏شناسى معاصر، 1380، ص 7ـ13.
9ـ مارک ویلیامز، «بازاندیشى در مفهوم حاکمیت»، اطلاعات سیاسى ـ اقتصادى 11ـ12، ص 137.
10- David Held, A Globalizing World, 2000, p. 140.
11ـ دیوید هلد و آنتونى مک گرو، جهانى‏شدن و مخالفان آن، 1382، ص 96ـ124.
12ـ امانوئل والرشتاین، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانى، 1377، ص 278.
13ـ مالکوم واترز، جهانى‏شدن، 1379، ص 10ـ12.
14- D. Harvey, The Condition of Postmodernity: an Enquiry in to the Conditions of Cultural Chang, 1989, p. 240.
15ـ امانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، 1380، ج 1، ص 130.
16ـ یان آرت شولت، نگاهى موشکافانه بر پدیده جهانى‏شدن، 1382، ص 7.
17- R. Robertson, Globalization: Social Theory and Global Culture, 1992, p. 25-44.
18ـ على‏اصغر داودى، «جهانى‏شدن و چالش‏هاى حاکمیت‏هاى ملّى»، کتاب نقد 24 و 25، ص 28.
19- Fukuyama Froncis, The End History The Last Man, 1992, p. 4.
20ـ قدیر نصیرى، «چیستى جهانى‏شدن، تأمّلى نظرى در سمت و سرنوشت آهنگ جهانى»، مطالعات راهبردى 3، ص 285ـ286.
21ـ یان، آرت. شولت، نگاهى موشکافانه به پدیده جهانى شدن، ص 172.
22ـ یحیى گل‏محمّدى، «جهانى‏شدن و فرهنگ»، مجموعه مقالات فرهنگ در عصر جهانى‏شدن؛ چالش‏ها و فرصت‏ها، 1380، ص 47ـ89.
23- Westernizel.
24ـ على عادل عبدالحمید، «جهانى‏شدن و آثار آن بر کشورهاى جهان سوم»، اطلاعات سیاسى ـ اقتصادى 11و12، ص 163ـ178.
25ـ یورگن هابرماس، جهانى‏شدن و آینده دموکراسى، 1380، ص 87.
26ـ کاظم معتمدنژاد، «مطالعات انتقادى در وسایل ارتباط جمعى»، رسانه 9، ص 18.
27ـ اعراف: 158.
28ـ قلم: 52.
29ـ روم: 30.
30ـ زمر: 9.
31ـ انعام: 38.
32ـ نحل: 89.
33ـ روم: 7.
34ـ عنکبوت: 47.
35ـ آل‏عمران: 63 / اصل عدالت‏خواهى و عدالت‏گرایى، «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»مائده: 8.
36ـ آل‏عمران: 64.
37ـ نساء: 141.
38ـ اعراف: 56.
39ـ نساء: 135.
40ـ آل‏عمران: 19.
41ـ آل‏عمران: 85.
42ـ اعراف: 158.
43ـ انبیاء: 107.
44ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان فى تفسیرالقرآن، 1408، ج 4، ص 160.
45ـ سبأ: 28.
46ـ سیدهاشم حسینى بحرانى، البرهان فى تفسیرالقرآن، 1417، ج 3، ص 352.
47ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 16، ص 374.
48ـ همان، ج 2، ص 280.
49ـ محمّدرضا حکیمى و دیگران، الحیاة، 1368، ج 2، ص 147.
50ـ نور: 55.
51ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 4، ص 152.
52ـ مارسل بوازر، اسلام در جهان امروز، 1361، ص 252.
53ـ محمدعلى، تسخیرى و همکاران، «جهانشمولى اسلام و جهانى‏سازى»، مجموعه مقالات شانزدهمین کنفرانس وحدت اسلامى، 1382، ص 316.
54ـ سید عبدالقیّوم سجادى، «اسلام و جهانى شدن»، کتاب نقد 24ـ 25، ص 314 به نقل از:
Erneast Glner, Postmodernism, Reson and Religians.
55ـ سیدمحمّد قطب،مسلمانان‏ومسأله‏جهانى‏شدن،1382،ص12.
56ـ مهدى نکوئى سامانى،دین‏وفرایندجهانى‏شدن،1376،ص255.
57- Virtualization.
58ـ سیدهادى خسروشاهى، اسلام دین آینده جهان، 1351، ص 42ـ67.
59ـ مارسل بوازار، اسلام در جهان امروز، 1361، ص 125.
60ـ برنارد شاو، رساله خداپرستى و افکار روز، بى‏تا، ص 47 و 48.
61ـ مصاحبه خبرنگار سوئدى با روژه گارودى، به نقل از: میراحمدرضا حاجتى، عصر امام خمینى قدس‏سره، 1382، ص 288.
62ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص 180.
63ـ همان، ج 105، ص 15.
64ـ مرتضى مطهّرى، خدمات متقابل اسلام و ایران، 1362، ص 145ـ152.
65و66 برگرفته از: سخنرانى ماهاتیر محمّد، نخست‏وزیر سابق مالزى در بیست و هفتمین اجلاس وزراى امور خارجه کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى، سایت اندیشکده صنعت و فناورى: www.iranasef.org.
67ـ توبه: 33.
68ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 3، ص 25.

 

 

منبع: ماهنامه / معرفت / شماره 133
نویسنده : مهدی نکوئی سامانی

نظر شما