توسعه در سایه پیوند صنعت و دانشگاه
ایجاد رابطه بین دانشگاه ها و محیط هاى کارى نظیر ادارات و صنایع و خدمات موضوع پیچیده اى است. شاهد این مدعا آن که با وجود این که سال ها است درباره لزوم ایجاد چنین رابطه اى صحبت مى شود، ولى به جز برخى از پیوندهاى ضعیف، این دو احساس وابستگى و نیاز به یکدیگر نمى کنند.
به عنوان نمونه یک دانشجو، پایان نامه دوره کارشناسى ارشد خود را به زنجیره هاى اعطا کننده امتیاز اختصاص داده است که در جهان موضوع نسبتاً جدیدى است و به سرعت در حال گسترش است. او براى نوشتن این پایان نامه با استادان این موضوع در کشورهاى مختلف تماس گرفته و براى درست کردن پرسشنامه و پیدا کردن متدولوژى و تحلیل نتایج هم از نظر آنها استفاده کرده است. پرسشنامه ها نیز بسیار دقیق و با حضور وى پر شده است. ولى او اکنون نمى داند که به چه نحوى مى تواند از طریق پایان نامه اش به رشد این صنعت در ایران کمک کند.
در مقابل صنایع و بخش هاى ادارى و خدمات هم درباره مشکلاتى که دارند صحبت مى کنند. مشکلاتى که در صورتى که از توانایى دانشگاه استفاده مى شد به راحتى قابل حل بود ولى حالا تبدیل به معضلى شده است.
صنایع این دیدگاه را ندارند که در دانشگاه ها مى توانند با کمترین هزینه راه حل مشکلاتشان را بیابند و به همین دلیل گاهى ناچار مى شوند با واردات کالاها و یا زیر بار هزینه هاى بالاى تعمیر رفتن حتى به وسیله شرکت هاى خارجى مشکلاتشان را حل کنند. تازه ارتباط دانشگاه با صنعت بهتر از رابطه دانشگاه با بخش خدمات است و بخش خدمات نیز به دلیل رابطه بسیار کم با دانشگاه دچار عقب ماندگى هاى زیادى شده است.
در کشورهاى پیشرفته همین رابطه بین محیط هاى کار و دانشگاه موجب توسعه آنها شده است و اصولاً تجربه این کشورها نشان داده که بدون رابطه و همکارى دانشگاه با بخش صنعت و خدمات رشد و توسعه اقتصادى غیر ممکن است.
امیرحسین بهرامى کارشناس ارشد و از مدیران صنایع مى گوید: «راه ایجاد ارتباط بین دانشگاه ها و بخش هاى خدماتى این است که صنایع مشکلاتشان را به دانشگاه ها عرضه کنند و دانشگاه ها طرح ها و اهدافشان را حل مشکلات بخش هاى صنعت و خدمات قرار دهند. همه بخش ها مى توانند مصرف کننده نتیجه کار رشته هاى دانشگاهى و نه فقط مهندسى باشند. به عنوان مثال صنایع مى توانند از نتایج کار دانشگاه در حوزه روانشناسى استفاده کنند. در حال حاضر روانشناسى صنعتى در کشورهاى پیشرفته توسعه زیادى پیدا کرده است. چرا که روانشناسى از موضوعات مورد نیاز بخش هاى صنعتى است. صنایع به این نیاز دارند که کارایى نیروهایشان را در به عهده گرفتن مسئولیت ها و یا تصدى کارهاى مختلف ارزیابى کنند و دانشگاه ها نیز در این کشورها به این موضوع مى پردازند و صنعت از نتیجه کار آنها بهره مند مى شود».
وى مى افزاید: «یک مشکل بزرگ بر سر راه ایجاد ارتباط بین دانشگاه ها و بخش هاى خدماتى و صنعتى در کشور ما این است که صنایع و خدمات فکر مى کنند که دانشگاه ها حرف هاى به دردنخور مى زنند و دانشگاهیان نیز فکر مى کنند که کسانى که در این بخش ها هستند چیزى نمى فهمند. در این میان دولت است که مى تواند این دو را به هم جوش بدهد. در کشورهاى پیشرفته دولت به صنایعى که با دانشگاه ها همکارى کنند و یا دانشجویان را به عنوان کارآموز بپذیرند تسهیلاتى مى دهد. مهمترین این تسهیلات کاستن از مالیات آنها است. کاستن از مالیات براى صنایع این کشورها اهمیت زیادى دارد و امتیاز بزرگى محسوب مى شود. بنابراین از آن استفاده مى کنند».
پایان نامه ها مى توانند کاربردى تر شوند
تعداد زیادى دانشجوى مستعد در دانشگاه ها وجود دارد که هر یک از آنها مى توانند بخشى از مشکلات را در بخش هاى مختلف صنعتى، ادارى و خدماتى حل کنند. حتى آنها مى توانند براى مشکلات جامعه هم راه حل هایى بیابند. یکى از روش هایى که مى توان از نیروى آنها استفاده کرد، هدفمند کردن پایان نامه ها است. در حال حاضر بسیارى از دانشجویان انگیزه اى براى کار کردن بر روى پایان نامه هایشان ندارند و آنها را با کپى کردن از روى پایان نامه هاى دیگر و یا با پرداخت پول به مؤسساتى تهیه مى کنند. در حالى که اگر بنا بر این قرار مى گرفت که پایان نامه ها براى محیط هاى کار کاربردى پیدا مى کردند چنین اتفاقى رخ نمى داد.
بهرامى مى گوید: «صنایع خودشان مى توانند مشکلاتشان را به دانشگاه ها اعلام کنند و یا دانشگاه ها مى توانند از دانشجویان بخواهند که براى پیدا کردن موضوع به صنایع مرتبط سر بزنند و در صورت ابراز تمایل آنها به این موضوع شروع به کار کنند. همچنین پایان نامه ها نباید رها شوند و در صورتى که موضوع آنها مورد نیاز بخش هاى صنعت و خدمات باشد، دانشجویان بعدى مى توانند آنها را ادامه دهند. همچنین صنایع هم مى توانند در این مدت به دانشجویان حقوق دهند و آنها را بیمه کنند. چرا که پایان نامه چیزى است که صنعت نفع زیادى از آن مى برد. چراکه دانشجو علاوه بر دانش و انگیزه خود از راهنمایى استادان و حتى رایانه هاى دانشگاه هم براى پیشبرد کار تحقیقاتى اش استفاده مى کند. از طرفى این موضوع براى دانشگاه هم نفع دارد. چراکه دانشگاه هم متوجه مى شود که مشکلات رایج صنعت چیست و در نتیجه همگام با رویدادهاى روز پیش مى رود. البته به شرط این که صنایع بابت این کارشان از جانب دولت تسهیلاتى دریافت کنند.
کار دیگرى که از سوى مراکز پ ژوهشى مى تواند انجام شود ایجاد بانک هاى اطلاعاتى است که موضوع تمام پایان نامه ها و یا مشخصات دانشجویانى که این پایان نامه ها را به انجام رسانده اند را به طور کامل در خود داشته باشد تا صنایع براى حل مشکلات خود بتوانند به آنها رجوع کنند و به دنبال آن از دانشگاه و دانشجویى که این کار را انجام داده کمک بخواهند.
بخش هاى اقتصادى و ادارى به نیروى ماهر نیاز دارند
اگر دانشجویان مهارت هاى لازم را در دوران تحصیل کسب نکرده باشند، نه تنها پس از تحصیل براى پیدا کردن کار سرگردان مى شوند، بلکه بخش هاى مختلف هم نمى توانند از تخصص نیروهاى ماهر برخوردار شوند. این در حالى است که در کشور ما هر سال تعداد زیادى از فارغ التحصیلان دانشگاهى به جمع کسانى که به دنبال کار مى گردند اضافه مى شود، اما بسیارى از آنها مهارت لازم براى شروع یک حرفه را ندارند. اغلب مدرکى نیز در دست دارند، اما مهارت هاى مورد نیاز براى کار را نیاموخته اند. دلیل این است که بسیارى از این دانشجویان تنها بحث هاى تئوریک را مى دانند و مهارت هاى لازم را به شکل عملى نیاموخته اند. این یکى از بهانه هایى است که مى تواند دانشگاه و بخش هاى صنعتى و خدماتى و ادارى را به یکدیگر پیوند زند.
با وجود این که طرح کارآموزى دانشجویان مدت ها است که اجرا مى شود، اما به دلایلى و احتمالاً بیشتر به این دلیل که این بخش ها از ناحیه پذیرش دانشجویان براى کارآموزى از تسهیلات جالبى برخوردار نمى شوند، این موضوع موجب وابستگى متقابل دانشگاه با این بخش ها نشده است. در حالى که در کشورهاى پیشرفته کارآموزى دانشجویان اهمیت زیادى دارد و دانشجویان در حین تحصیل نیز ناچارند با ارتباط با صنایع پایان نامه بنویسند و یا طرح دانشجوى دیگرى را ادامه دهند.
همچنین لازم است که دانشگاه با آموزش مهارت هاى حل مشکل و یا توانایى تحلیل و یا روابط عمومى قوى، انعطاف و آستانه تحمل و بردبارى دانشجویان را بالا ببرد تا آنها نحوه مواجهه با شرایط و مشکلات محیط هاى کار و یا برقرارى ارتباط در محیط هاى کار را بیاموزند. در حالى که شاهدیم که دانشجویانى که براى کارآموزى و یا کسب تجربه و حتى کار وارد محیط هاى کار مى شوند به خاطر نداشتن این مهارت ها با مشکلات بسیارى مواجه مى شوند و در کسب تجربه و یا ارتباط با این بخش ها دچار مشکل شوند و نمى توانند نفعى به خود و یا محیط هاى کار برسانند.
محترم شجاعى کارشناس تکنولوژى آموزشى مى گوید: «لازم است که برنامه هاى درسى و محتواى آموزشى دانشگاه ها با نیازهاى جامعه و محیط هاى کارى هماهنگ شود تا به افزایش مهارت آنها منجر شود البته نکته اینجا است که این مراکز صنعتى و ادارى هستند که مى توانند مدام به دانشگاه ها بگویند که چه مهارت هایى را نیاز دارند. خود دانشگاه ها هم باید به محض به وجود آمدن فناورى هاى جدید از آن مطلع شوند و بر اساس آن نیرو تربیت کنند. این در حالى است که دانشگاه هاى ما معمولاً از این موضوع عقب هستند».
البته همه تلاش ها نباید از جانب دانشگاه ها باشد. صنایع نیز لازم است که دیدشان را نسبت به دانشگاه ها تغییر دهند. آنها مى توانند مهارت هاى مورد نیازشان را به دانشگاه ها اعلام کنند تا دانشگاه ها براساس نیاز آنها برنامه هاى درسى شان را تدوین کنند و یا هنگامى که با مشکلى مواجه مى شوند از دانشگاه ها بخواهند که در قالب پایان نامه ها و طرح هاى تحقیقاتى مشکلات آنها را حل کنند.
در حال حاضر در کشورهاى پیشرفته صنایع با پیش آمدن کوچک ترین مشکلى به دانشگاه مراجعه مى کنند و دانشگاه ها هم مى کوشند که این مسائل را براى صنایع حل کنند. به این ترتیب این اعتماد دوجانبه به ایجاد رابطه تنگاتنگ صنعت و دانشگاه منجر شده و توسعه بیشتر این کشورها را به دنبال آورده است.
منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
نویسنده : حمیده احمدیان راد
نظر شما