موضوع : پژوهش | مقاله

عربستان سعودی و استراتژی دستیابی به انرژی هسته ای


مقدمه
از اواسط دهه 1990 میلادی گزارش های متعددی در رسانه های غربی به چاپ رسیده اند که از تلاش عربستان سعودیبرای دستیابی به سلاح هسته ای خبر می دهند. ثروت نفتی عظیم این کشور در کنار روابط گسترده و رو به رشد آن با پاکستان و چین از یکسو و ترس از هسته ای شدن ایران و ضعف استراتژیک عربستان از سوی دیگر از دلایل اصلی روی آوردن ریاض به پیشبرد یک برنامه هسته ای مخفی ذکر شده است. گفته میشود که ریاض به واسطه این برنامه به دنبال دستیابی به بازدارندگی به شکل مستقل است. اما آیا به راستی رهبران عربستان به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای هستند، یا اینکه بحث موازنه قدرت با ایران و برطرف کردن ضعف استراتژیک خود را از راههای دیگر دنبال میکنند؟ آنچه بدیهی است این است که رهبران مذکور علاقه خود به فناوری هسته ای را آشکارا بیان کرده و به دنبال دستیابی به این فناوری میباشند. مقاله پیش رو بعد از پرداختن به پیشینه فعالیت هسته ای عربستان به تشریح دلایل هسته ای شدن این کشور و معضلات پیش روی آن میپردازد و سناریوهای مطرح در زمینه استراتژی هسته ای خاندان سعودی را بیان می دارد.

پیشینه موضوع
بررسی دیپلماسی هسته ای عربستان سعودی در چند دهه اخیر نشان می دهد که این کشور نقش منحصر به فرد تسلیحات هسته ای در دکترین امنیتی خود را به درستی درک کرده است. اولین زمزمهها درباره حرکت عربستان به سمت دستیابی به سلاح هسته ای با فرار محمد خیلوی، دیپلمات سابق عربستانی در سازمان ملل، در سال 1994 به آمریکا شنیده شد. خیلوی با انتشار اسنادی اعلام کرد که عربستان از سال 1975 و به دنبال شکست اعراب در جنگ 6 روزه با اسرائیل در سال 1367، برنامه ای تحقیقاتی را برای ساخت بمب هسته ای و مقابله با اسرائیل آغاز کرده است. به گفته خیلوی برنامه هسته ای مذکور تحت مدیریت و نظارت شاهزاده سلطان بنعبدالعزیز آل سعود، وزیر دفاع وقت و برادر ملک فهد، شکل گرفت و در مرکز تحقیقات هسته ای الخرج واقع در مجتمع نظامی السلیل به اجرا درآمد. طبق این برنامه متخصصان هسته ای خارجی برای کار بروی تهیه کتابخانه ای در زمینه دانش هسته ای و برنامه های تسلیحات هسته ای کشورهای دیگر استخدام شدند و کارشناسان سعودی ماه ها در تاîسیسات ساخت سلاح هسته ای پاکستان و عراق آموزش دیدند. (1) بنا به اظهارات خیلوی، عربستان در دهه های 1970 و 1980 کمکهای مالی بسیاری به برنامه های ساخت بمب هسته ای پاکستان و عراق نمود به این امید که آنها پس از ساخت تسلیحات هسته ای آن را در اختیار ریاض هم قرار دهند یا چتر هسته ای خود را بر سر عربستان نیز بگسترانند. (2) البته مقامات سعودی مدارک خیلوی را جعلی خواندند و سخنان او را تکذیب کردند. در بحثهای کارشناسی نیز افشاگریهای خیلوی معتبر دانسته نمی شود و ادعاهای او تاکنون ثابت نشده است و منابع آزاد دیگری برای تایید اظهاراتش وجود ندارد. 3
عربستان یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش هسته ای NPT و پروتکل الحاقی است. البته عربستان این کار را داوطلبانه انجام نداد و درواقع مجبور به امضایNPT و پروتکل الحاقی گردید. مقامات سعودی تا مدتها اعلام می کردند که ممکن است روزی معاهده فوق را بپذیرند اما در سال 1988 به دنبال فشار شدید آمریکا مجبور به امضای معاهده شدند. (4) اگرچه ریاض شریک استراتژیک قدیمی آمریکا به حساب می آمد و در طول جنگ سرد در کنار آن بود اما خرید مخفیانه 36 فروند موشک میانبرد S 2 CSS-از چین فرصت مناسبی در اختیار مقامات واشنگتن قرار داد تا سران سعودی را به خاطر بی خبر گذاشتن آمریکا از چنین معامله ای تحت فشار قرار دهند. ازنظر سعودی ها خرید موشک ها از چین (که حتیتعداد آنها را 60 فروند عنوان کرده اند) کاری عاقلانه بود چراکه دوره موشکها در منطقه آغاز شده بود و اسرائیل، عراق، مصر، سوریه، ایران و یمن موشکهای زمین به زمین در اختیار داشتند و عربستان بیم داشت که در حلقه ای از این کشورها بدون داشتن توان مقابله گرفتار آید. از نظر مقامات سعودی امکان خرید موشک های میانبرد از تامین کننده اصلی نیازهای تسلیحاتی اش یعنی آمریکا وجود نداشت چراکه این موشک ها به راحتی می توانست اسرائیل را هدف قرار دهد. سعودی ها با آگاهی از واکنش شدید کنگره نسبت به فروش هرگونه سلاح استراتژیک از سوی آمریکا به عربستان، به خوبی می دانستند که حتی در صورت موافقت دولت ریگان، کنگره اجازه فروش تسلیحات مذکور را نمی داد. از سوی دیگر مقامات سعودی فکر میکردند که مجبور به پاسخگویی به آمریکا برای اقدامات امنیتی خود نیستند. در چنین شرایطی چین گزینه ای ایده آل به حساب می آمد چراکه چین با وجود کمونیست بودن، سابقه ای از اشغال کشورهای اسلامی همانند شوروینداشت و حاضر به همکاری کامل با عربستان بود. 4
از دید آمریکا معامله موشکی عربستان با چین حتی بدون درنظر گرفتن خطر احتمالی علیه اسرائیل، به چند دلیل خطرناک و بی ثبات کننده بود: این معامله رقابت موشکی در خاورمیانه را سرعت می بخشید، گامی در راه عدم وابستگی کامل ریاض به واشنگتن بود، چین را به عنوان فروشنده تسلیحات به کشورهایی که مخالف کمونیسم بودند و در جبهه آمریکا قرار داشتند معرفی می کرد و از همه مهم تر اینکه موشکهای S 2 CSS-توانایی حمل کلاهک هسته ای را داشت. از سوی دیگر، موشک های S 2 CSS-از دقت در هدف گیری برخوردار نیستند و می توانند بهعنوان حامل کلاهک های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیک که دقت در هدفگیری اهمیت زیادی در کاربرد آنها ندارد، به کار گرفته شوند و این نکته نگرانی شدیدی نزد مقامات آمریکایی ایجاد میکرد. لذا آمریکا خرید موشک های مذکور را نشانه ای از تلاش مخفیانه عربستان برای به دست آوردن تسلیحات هسته ای و رسیدن به بمب هسته ای اسلامی برای مقابله با رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد. این ارزیابی مقامات کاخ سفید را به تکاپو واداشت تا با اتخاذ استراتژی چندسطحی بحران به وجود آمده را برطرف سازند؛ در گام نخست دولت ریگان اعلام رسمی فروش 450 میلیون دلاری تسلیحات به عربستان را به تاîخیر انداخت و لایحه مربوطه را به کنگره ارائه نکرد. هرچند کنگره آمریکا واکنش شدیدی به خبر معامله موشکی عربستان به چین نشان داد و قطعنامه هایی را برای عدم فروش آواکس به عربستان که قرارداد آنها در سال 1981 بین دو کشور امضا شده بود را صادر کرد. در گام دوم دولت ریگان تلاش کرد تا مسئله به وجود آمده روابط اقتصادی و استراتژیک مهم دو کشور را تحت تاثیر قرار ندهد و از گسترش ابعاد و تاîثیرات آن جلوگیری کند. در گام سوم و مرحله نهایی این جورج پی. شولتز، وزیر امور خارجه آمریکا، بود که با سفر به ریاض مقامات سعودی را قانع کرد تا با پذیرش معاهده منع گسترش هسته ای جو ضد عربستانی به وجود آمده در واشنگتن را خنثی سازند. (6) درواقع آمریکا تنها یک گزینه را پیش روی عربستان گذاشت و آن اینکه درصورت امضای انپیتی می تواند موشک های S 2 CSS-خود را حفظ کند. مقامات سعودی نیز که به دنبال مواجهه با مقامات آمریکایی نبودند سرانجام به این پیشنهاد تن دادند و تسلیم خواسته آمریکا شدند. درواقع شاید بتوان تمام اتفاقات فوق را برنامه ای دقیق طراحی شده از سوی آمریکا دانست تا درحالیکه اسرائیل بدون امضای انپیتی تسلیحات هسته ای در اختیار دارد، عربستان طبق الزامات و معاهدات بین المللی از گام برداشتن در این مسیر همواره برحذر بماند.
نکته حائز اهمیت درباره موشکهای فوق این است که معلوم نیست که آیا عربستان خود قادر به نگهداری و شلیک آنها است یا نه برای این کار نیازمند کارشناسان چینی است. علاوهبراین، در حالی که تمام موشکهای S 2 CSS-در چین مسلح به کلاهک هسته ای هستند اما نمونه فروخته شده به عربستان کلاهک متعارف نظامی بزرگ دارد. اگرچه گفته میشود که عربستان درحالحاضر این موشک ها را کنار گذاشته و از شمار تسلیحات استراتژیک خود خارج کرده است اما برخی کارشناسان براین باورند که موشک های مذکور همچنان توسط پرسنل چینی نگهداری می شوند و توان عملیاتی دارند. (7) همچنین گفته میشود که مقامات سعودی در سال 1995 برای جایگزینی موشکهای S 2 CSS-با مقامات چینی وارد مذاکره شده اند و این مذاکرات در سال 2000 ادامه یافته است. (8) به هر حال موضوع موشکهای S 2 CSS-نهتنها باعث شد که ریاض به پذیرش انپیتی تن دهد بلکه مقامات سعودی طی نامه ای کتبی به مقامات آمریکایی متعهد شدند که هرگز از موشکهای مذکور برایپرتاب کلاهکهای نامتعارف استفاده نکنند؛ هرچند آنها حاضر به پذیرش بازرسی آمریکاییها از سایتهای موشکی S 2 CSS-خود نشدند. 9
از دیگر دلایل گمانه زنی درباره برنامه هسته ای عربستان رابطه آن با پاکستان و حمایت مالی از برنامه های موشکی و هسته ای این کشور است. به گفته برخی از تحلیلگران همزمانی شروع جدی برنامه های تسلیحاتی پاکستان با برنامه های مشابه عربستان، مقامات سعودی را به فکر انداخت تا به جای رقابت با اسلام آباد به حمایت از برنامه های آن برخیزند و درعوض از پیشرفت های فنی و دستاوردهای موشکی و هسته ای آن به اشکال مختلف بهره مند شوند. به باور این تحلیل گران کمکهای مالی عربستان به پاکستان در دهه 1980 بیشتر پوششی بود برای تامین منابع مالی برنامه هسته ای تسلیحاتی پاکستان و بعد از اینکه پاکستان به خاطر آزمایش های هسته ای اش مورد تحریم قرار گرفت عربستان تلاش کرد تا با فروش نفت ارزان به حمایت هایش ادامه دهد. (10) در مه 1999 شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز، وزیر دفاع وقت عربستان از تاسیسات هسته ای و موشکی پاکستان در کاهوتا معروف به آزمایشگاههای عبدالقدیر خان دیدار کرد. این دیدار از سوی بسیاری از تحلیلگران به عنوان تقویت بیش از پیش روابط هسته ای دو کشور تفسیر گردید. با سفر عبدالقدیر خان در نوامبر همان سال به عربستان به بهانه شرکت در سمپوزیوم "منابع اطلاعات در جهان اسلام" تردیدها درباره اهداف هسته ای ریاض شدیدتر شد به نحوی که عربستان همچنان امروزه نیز به عنوان یکی از مشتریان شبکه خان مورد ظن و تردید است. در سال 2002 یکی از اعضای خاندان سعودی به همراه نمایندگانی از لیبی و کره شمالی، مهمان ویژه مراسم شلیک آزمایشی موشک قائوریپاکستان بود. (11) در همان زمان خبری از قول مقامات آمریکایی در رسانه های آمریکا چاپ شد که از تصمیم سران سعودی به خرید موشکهای قادر به حمل کلاهک هسته ای از پاکستان خبر می داد هرچند که چنین معامله ای صورت نگرفت. (12) با سفر ولیعهد وقت عربستان، شاهزاده عبدالله به پاکستان در اکتبر 2003 بار دیگر روابط دو کشور در بخش هسته ای و موشکی مورد توجه قرار گرفت و گزارش های بسیاری درباره امضای یک بسته دفاعی بین پاکستان و عربستان منتشر گردید. طبق گزارشات، بسته دفاعی مذکور عربستان را زیر چتر هسته ای پاکستان قرار می داد و اسلام آباد در قبال این کار نفت ارزان قیمت از عربستان دریافت می کرد. (13) البته این گزارشها به شدت از سوی دو طرف تکذیب شد.
برخی از تحلیلگران غربی تاîمین مالی برنامه هسته ای پاکستان و خرید موشک های چینی S 2 CSS-را بیشتر ناشی از تشویق های پکن و هدایت آن می دانند. به گفته این تحلیلگران چین بعد از فروش موشکهای مذکور که مبلغ آن 5/2 تا 3 میلیارد دلار گزارش شد درصدد برآمد تا معاملات تسلیحاتی خود با عربستان را به شکل غیرمستقیم و تحت پوشش پیش ببرد و پاکستان بهترین گزینه برای چنین کاری بود. در چنین چارچوبی چین میتواند توانایی هسته ای موردنیاز عربستان را به واسطه پاکستان به این کشور واگذار کرده باشد. تحلیل گران مذکور سود سرشار اقتصادی، تضمین امنیت انرژی به واسطه نفت فراوان عربستان و یافتن نفوذ استراتژیک در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را از انگیزه های چین برای چنین اقدامی می دانند. 14
بحث کمک مالی عربستان به صدام حسین برای دستیابی به سلاح هسته ای نیز بخش دیگری از گمانه زنیها درباره تلاش ریاض برای رسیدن به بمب هسته ای را تشکیل می دهد. خیلوی در اظهارات خود عنوان داشته بود که عراق در دهه 1980 و در طول جنگ با ایران کمکهای مالی گسترده ای از عربستان دریافت داشت که رقم آن به 25 میلیارد دلار می رسید. به گفته خیلوی 5 میلیارد دلار از کمک مذکور به برنامه هسته ای مخفیانه عراق اختصاص یافته بود که شامل برنامه های غنیسازی اورانیوم و نیز پیشنهادی برای بازسازی راکتور اوسیراک میشد که در سال 1981 توسط اسرائیل ویران شده بود. به گفته این دیپلمات سابق سعودی عراق پذیرفته بود که درقبال کمک مالی و اقتصادی، زرادخانه هسته ای خود را در اختیار ریاض قرار دهد. (15) همانطور که گفته شد، مقامات سعودی بهشدت اظهارات خیلوی را تکذیب کردند.

دلایل هسته ای شدن عربستان
با درنظر گرفتن شرایط امنیتی داخلی و پیرامونی عربستان، مهمترین دلایل حرکت این کشور بسوی دستیابی به سلاح هسته ای را اینگونه می توان برشمرد:

1. کاستیهای عمق استراتژیک: به جز پایتخت عربستان، ریاض، که در مرکز قرار گرفته است، اکثر مراکز جمعیتی و زیرساخت های اقتصادی این کشور در حاشیه خلیجفارس و دریای سرخ قرار دارند. عربستان با در دست داشتن 20 درصد ذخایر اثبات شده نفت دنیا، اولین تولیدکننده این ماده حیاتی اقتصاد بین المللی است. نکته حائز اهمیت این است که اکثر میدان های نفتی این کشور در حاشیه خلیجفارس و در نواحی مرزی است که به آنها میتوان تاسیسات حیاتی تصفیه و شیرینساز آب را نیز اضافه کرد. تمام این تاسیسات و میدانها اهداف آسانی برای حمله هستند و به راحتی با حمله ای هواییمی توانند نابود شوند. ازسوی دیگر کاستیهای عمق استراتژیک بر کارایی نظامی عربستان نیز تاîثیر بسیاری دارد و نیروها و مردم این کشور نمیتوانند درصورت حمله به مناطق داخلی که کویری و فاقد امکانات زیستی است عقبنشینی کنند؛ دور شدن از ساحل یعنی بدون آب و غذا ماندن و قطع شدن هرگونه امدادرسانی از راه دریا. چنانچه مشاهده می شود این ضعف استراتژیک را میتوان بزرگترین آسیب پذیری عربستان نامید.

2. ناکارآمدی نیروهای نظامی متعارف: اگرچه عربستان هر ساله میلیاردها دلار خرج خرید ادوات و تسلیحات نظامی می کند اما ارتش این کشور به لحاظ کمبود پرسنل و تجربه از کارایی موثر برخوردار نیست و نمیتواند از عربستان در مقابل یک حمله گسترده دفاع نماید. کاستی های عمق استراتژیک نیز بیش از پیش به این ناکارآمدی کمک میکند. نشانه هایی از نگرانی مقامات سعودی از چنین ناکارآمدی ای را میتوان در خرید ادوات نظامی سیار و متحرک بسیار توسط ریاض بعد از اشغال کویت مشاهده کرد به امید اینکه هرچه بیشتر از ضعف های نظامی متعارف آن کاسته شود. 16

3. رژیم صهیونیستی: اسرائیل به عنوان رقیب منطقه ای عربستان و برخوردار از توان هسته ای و موشکی از دلایل مهم حرکت احتمالی ریاض به سوی دستیابی به سلاح هسته ای است. اگرچه عربستان به شکل مستقیم وارد جنگ با اسرائیل نشده اما از کلیه جنگهای کشورهای عربی علیه رژیم صهیونیستی حمایت و تاکنون از پذیرش آن به عنوان یک کشور امتناع کرده است. این امر باعث شده تا ریاض همواره ازسوی اسرائیل در معرض تهدید باشد. شکست اعراب در جنگ 6 روزه در سال 1967 با اسرائیل را باید نقطه عزیمت ریاض به سمت دستیابی به توانایی بازدارندگی به حساب آورد و گزارشهای موجود موید این مطلب است. عربستان پذیرش اسرائیل به عنوان یک کشور را منوط به عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سرزمین های اشغال شده پس از جنگ شش روزه و تاسیس کشور فلسطین نموده است. در این راستا مقامات سعودی از سال 1970 به بعد پیشنهاداتی را برای حل مناقشه فلسطین اسرائیل ارائه نموده اند که شاید بتوان آنها را در راستای عدم تمایل عربستان برای درگیری با رژیم اسرائیل قلمداد کرد. علاوهبر مسائل فوق، عربستان ایجاد منطقه خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای را هدف غایی سیاست هسته ای خود اعلام کرده که مخاطب این سیاست به شکل مشخص رژیم اسرائیل است که با هیچ فشاری از سوی آمریکا و جامعه بین المللی برای نابود کردن زرادخانه هسته ای اش روبه رو نیست. این عدم فشار دلیل موجهی برای عربستان است که با گام برداشتن در مسیر دستیابی به سلاح هسته ای توجه بیشتری را به سمت ایجاد منطقه خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای جلب کند.

4. ایران: درسالهای اخیر تلاش بسیاری شده که برنامه صلح آمیز هسته ای ایران برنامه ای نظامی عنوان و از آن به عنوان نیروی محرکه رقابت هسته ای در منطقه خاورمیانه یاد شود. هرچند ایران بسیار کوشیده تا از طریق رایزنی های دیپلماتیک و سیاسی سران کشورهای منطقه از جمله عربستان را نسبت به ابعاد صلح آمیز برنامه هسته ای خود و تهدیدآمیز نبودن آن برای منطقه متقاعد سازد اما شواهد نشان می دهد که آنها با انتقاد از فقدان شفافیت در برنامه هسته ای ایران هنوز نسبت به پیامدهای چنین برنامه ای نگران هستند. این نگرانی به واسطه پیشرفت برنامه هسته ای ایران و پیامدهای استراتژیک آن برای توازن قدرت منطقه ای با تحولات سالهای اخیر در محیط پیرامونی تشدید شده است. ازجمله این تحولات سقوط رژیم بعثی به عنوان نیروی متوازنکننده ایران، قدرتگیری حزب الله در لبنان، تقویت روابط حماس با ایران و در نتیجه افزایش چشمگیر نفوذ منطقه ای ایران است. طرح مواردی چون هلال شیعی و ترس مقامات سعودی از افزایش قدرت شیعیان منطقه از لبنان گرفته تا عراق، بحرین و کویت و خود عربستان را نیز میتوان به مجموعه نگرانی های خاندان سعودی از ناحیه ایران اضافه کرد. از آنجاکه تلاشهای کشورهای غربی به همراه روسیه و چین تاکنون برای ممانعت از تداوم برنامه هسته ای و سیاستهای منطقه ای ایران ناکارآمد بوده، بحث تلاش فعالانه از سوی مقامات سعودی برای جلوگیری از گسترش نفوذ و تاثیرگذاری ایران در منطقه به شکل جدی مطرح شده و نگرانی بابت استفاده ایران از ابزار هسته ای برای گسترش هژمونی منطقه ای خود، مقامات مذکور را به اتخاذ سیاستهای متناقض کشانده است. این تناقض به خصوص در آنجا دیده میشود که عربستانی که در سال 2004 اعلام کرده بود حتی قصد استفاده از انرژی هسته ای را ندارد و در ژوئن 2005 پروتکل مقادیر کم SQP را امضا کرده بود در دسامبر 2006 به همراه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در بیانیه ای اعلام کرد که به دنبال استفاده از انرژی هسته ای و دیگر کاربردهای صلح آمیز آن است.(17)

5. آمریکا: بی اعتمادی به آمریکا را میتوان یکی دیگر از دلایل حرکت عربستان به سوی دستیابی به سلاح هسته ای یا یافتن متحد استراتژیک هسته ای دیگری غیر از آمریکا دانست. اگرچه آمریکا همواره تلاش کرده تا اتحاد استراتژیک بین خود و بزرگترین تولیدکننده نفت دنیا را حفظ کند اما روابط دو کشور در دهه اخیر فراز و نشیب های بسیاری را طی کرده و بهخصوص بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر افول بیشتری را تجربه نموده است. اختلاف راهبردی سران سعودی با آمریکا بر سر مسائل منطقه ای چون مناقشه اسرائیل فلسطین، اشغال عراق و پرونده هسته ای ایران از یکسو و انتقادات گاه و بیگاه دولتمردان آمریکایی از مسائل حقوق بشر، سیاستهای نفتی ریاض و گرایش آن به همکاری بیشتر با چین و روسیه، باعث شده تا مقامات سعودی نتوانند اعتمادی جدی به تضمین های امنیتی آمریکا برای حفظ امنیت عربستان و دفاع از آن دربرابر حملات خارجی ازجمله هرنوع حمله احتمالی هسته ای داشته باشند.
تردید در ماهیت تضمینهای امنیتی آمریکا پیشینه ای تاریخی نیز دارد و آمریکا نشان داده که مانند هر کشور دیگری به منافع ملی خود بیش از هر چیز بها می دهد. به عنوان مثال وقتی در سال 1980 و به دنبال بروز جنگ بین ایران و عراق جیمی کارتر جنگنده های F15آمریکا را راهی خلیج فارس نمود خواست تا حمایت خود از عربستان را نشان دهد اما این کار محدودیت هایی نیز داشت و آن اینکه جنگنده های مذکور مسلح نبودند (18) و حمایت، حمایتی صددرصدی نبود. یا در سال های اخیر شمار نیروهای آمریکایی در عربستان از 5 هزار نفر به 400 نفر کاهش یافته (19) و مقامات سعودی تردیدهای جدی نسبت به اراده و توان آمریکا برای محافظت از عربستان دارند. چنین نگرانیهای امنیتی ای دو راه برای ریاض باقی می گذارد: نخست حرکت به سوی دستیابی به قدرت بازدارندگی مستقل یعنی بمب هسته ای و دوم اتحاد استراتژیک با کشور هسته ای دیگر مانند چین یا پاکستان برای استفاده از چتر هسته ای آنها. به هر حال اگرچه گزینه دوم به خصوص در ارتباط با چین بعید می نماید اما در عالم واقع احتمال آن وجود دارد و نمی توان آن را نادیده انگاشت.

6. کسب وجهه و مشروعیت داخلی: پیشرفت سریع برنامه هسته ای ایران علی رغم فشارها و تحریم های شدید خارجی و گذشتن از معضلات فنی و علمی فرارو با تکیه بر دانش بومی، توجه افکار عمومی جهان عرب و به خصوص مردم عربستان را به خود جلب کرده و به این سوال دامن زده که چرا آنها باید از چنین روند و دستاوردهایی محروم باشند. از سوی دیگر بحث شکاف تکنولوژیک نیز مطرح است و عقب افتادن از ایران ازیکسو و اسرائیل از سوی دیگر در زمینه های علمی و فنی و نمونه خاص آن یعنی فناوری هسته ای باعث تشدید حس عقبماندگی در کشورهای عربی ازجمله عربستان شده و رفع این حس و کسب اعتبار و مشروعیت داخلی مقامات سعودی را وادار به گام برداشتن در عرصه هسته ای کرده است. چنین گامی به خوبی در تغییر سیاست هسته ای عربستان قابل مشاهده است.

معضلات عربستان برای هسته ای شدن
حرکت عربستان در مسیر دستیابی به سلاح هسته ای معضلات متعدد و پیچیده ای دارد که میتوان آنها را به سه دسته زیر تقسیم کرد:

1. سیاسی: قدرت عربستان به دو عامل خلاصه میشود: پول و نفت. این کشور از بدو تاسیس خود تا به امروز همواره سعی کرده تا از درگیری مسلحانه و رویارویی با کشورهای دیگر پرهیز کند وبه جای آن با استفاده از قدرت اقتصادی، نفوذ معنوی در جهان اسلام و اهرم دیپلماتیک بر معضلات پیش روی سیاست خارجی و امنیتی خود فائق آید. معضلات سیاسی عربستان برای دستیابی به سلاح هسته ای چند لایه است. در لایه نخست بحث روابط با آمریکا مطرح است. هرچند روابط دو کشور فراز و نشیب هایی را در سالهای گذشته تجربه کرده اما ماهیت روابط همچنان استراتژیک است و گمان نمی رود که در آینده ای نزدیک این ماهیت تغییر یابد. حرکت ریاض به سمت دستیابی به سلاح هسته ای چه ازطریق ساخت و چه ازطریق خرید آن بدون شک تا حد زیادی روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار می دهد و به شدت متشنج میسازد؛ چراکه آمریکا به خاطر منافع ملی خود و حمایت از اسرائیل آشکارا نشان داده که تحمل هسته ای شدن هیچ کشور واقع در منطقه حتی عربستان را ندارد. از سویی به نظر نمی رسد که عربستان حاضر باشد بزرگترین تاîمینکننده تسلیحات متعارف خود یعنیغرب و در راس آن آمریکا را از دست بدهد و از تضمین های نسبی امنیتی آن در شرایط کنونی چشم پوشی کند. از سوی دیگر همپوشانی منافع حیاتی دوطرف در حوزه هایی چون امنیت منطقه ای و جهانی و ثبات اقتصادی خود عامل دیگری است که عربستان را از هسته ای شدن بازمی دارد.
در لایه دوم بحث تاîثیرات اقتصادی هسته ای شدن ریاض قرار میگیرد. اگرچه مقامات سعودی به واسطه منافع سرشار نفتی و قیمت بالای نفت در چند سال گذشته درآمد کلانی داشته اند اما کشورشان با رشد شدید جمعیت، کاهش سرانه درآمد ملی، افزایش نرخ بیکاری و معضلات تامین اجتماعی روبه روست که رفع آن بیش از هر چیز وابسته به سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. مقامات ریاض برای جلب این سرمایه ها راهی جز نشان دادن ثبات و آرامش در داخل و حفظ آنها ندارند و بدون تردید هسته ای شدن کمکی به این کار نمیکند. از سویی عربستان خود مقادیر هنگفتی در کشورهای دیگر به خصوص آمریکا و اروپا سرمایه گذاری کرده و اموال فراوانی در این کشورها دارد. هر نوع واکنش آمریکا و اروپا به هسته ای شدن عربستان که متضمن مصادره اموال مذکور باشد ضربه سختی به سران سعودی وارد می سازد.
در لایه سوم بحث امنیت داخلی عربستان مطرح است. درحال حاضر گروه های تروریستی فعالیت بسیاری برای ضربه زدن به خاندان حاکم در عربستان دارند و در این راه از هیچ نوع حمله ای ابا ندارند. یکی از بهترین اهداف حملات چنین گروه هایی تاسیسات نفتی و خطوط انتقال است که عربستان وابستگی کلیدی به آنها دارد. در چنین شرایطی دستیابی به سلاح هسته ای، عربستان را بیش از پیش در برابر حملات گروه های مذکور آسیب پذیر می سازد و به جای کاهش بر نگرانی های امنیتی مقامات سعودی می افزاید.

2. حقوقی: عربستان سعودی امضاکننده سه رژیم مهم منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی در جهان یعنی معاهده منع گسترش هسته ای NPT، کنوانسیون تسلیحات شیمیایی CWC و کنوانسیون تسلیحات بیولوژیک BWC است و علاوه بر آنها پروتکل الحاقی را پذیرفته و پروتکل مقادیر کم SQP را امضاء کرده است. طبق پروتکل مقادیر کم عربستان اعلام کرده که هیچ طرحی برای ساخت تسلیحات، تاسیسات یا انبارهای هسته ای ندارد و خود موظف است تا هرگونه فعالیت در زمینه ساخت تسلیحات را به آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش نماید. لازم به ذکر است که عربستان به خاطر این پروتکل از بازرسی تسلیحاتی آژانس معاف شده است. از سوی دیگر ریاض خود را مبدع پیشنهاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ایمی داند و هر نوع حرکت در زمینه دستیابی به سلاح هسته ای تبعات حقوقی گسترده ای برای آن به دنبال دارد.

3. فنی: عربستان سعودی تجربه بسیار کمی در زمینه فناوری و انرژی هسته ای دارد و فاقد بنیان های صنعتی و فنی برای رسیدن به چرخه سوخت هسته ای است. علاوه بر کمبود نیروی متخصص، منابع طبیعی مورد نیاز، توانایی فنی و تجربه علمی، سرعت انتقال فناوری هسته ای به عربستان کم بوده و بسیاری بر این باورند که عربستان برای انتقال فناوری مذکور همانند لیبی به زمانی بیش از دو دهه نیازمند است. این کمبود علمی و فنی و بازه زمانی طولانی برای رسیدن به فناوری هسته ای، ساخت بمب داخلی را تا حد زیادی غیرممکن ساخته و چاره ای جز خرید بمب از خارج و از کشورهایی چون چین یا پاکستان باقی نگذاشته است. اگر چنین خریدی آشکارا انجام شود به دلایلی که قبلاً خاطرنشان گردید تحمل پیامدهای آن برای ریاض غیرممکن است و درصورت پنهان کاری، داشتن بمب به خودی خود هیچ نوع بازدارندگی ای برای عربستان ایجاد نخواهد کرد.

استراتژی هسته ای عربستان و سناریوهای مطرح
به باور اکثر کارشناسان، این کشور فاقد یک دکترین امنیت ملی منسجم است که بتواند بنیانی جدی برای به دست آوردن و استفاده از تسلیحات هسته ای باشد. (20) آنچه از فعالیتها و آزمایشات هسته ای عربستان برداشت میشود، صرفاً تلاشهایی است برای رقابت با دیگر کشورهای منطقه مانند ایران، عراق و پاکستان. تاکنون هیچ سند رسمی ای که نشان دهد عربستان به دنبال ساخت تسلیحات هسته ای است به دست نیامده و مقامات سعودی اظهارات افرادی چون خیلوی را به شدت تکذیب کرده اند. با این وجود، روزنامه گاردین در 18 سپتامبر 2003 خبر از به دست آوردن سند استراتژیکی داد که در آن از گزینه های عربستان برای دستیابی به بازدارندگی هسته ای سخن رفته است. (21) طبق این سند سه گزینه مطرح عبارتند از:
1. ساخت بمب یا دستیابی به توانمندی هسته ای در راستای داشتن توانایی بازدارندگی مستقل؛
2. حفظ ائتلاف یا وارد شدن به ائتلافی با یکی از قدرتهای هسته ای که پیشنهاد حفاظت هسته ای از ریاض را پذیرفته باشد یا بپذیرد؛
3. تلاش برای ایجاد منطقه خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای و امضای توافقنامه در این زمینه.
براساس اطلاعات موجود، تاîسیسات و تواناییهای شناخته شده عربستان به خوبی نشان می دهند که برای یک برنامه هسته ای نظامی مناسب و کافی نیستند. هرچند گمانه زنی های مبنیبر علاقه عربستان به دستیابی به سلاح هسته ای به خصوص بعد از سال 2003 یعنی اشغال عراق توسط آمریکا و شدت یافتن برنامه هسته ای ایران به چشم میخورد اما عربستان فاقد یک سیاست هسته ای منسجم است و به نظر می رسد که حتی تصمیمی جدی برای راه اندازی یک برنامه هسته ای ملی ندارد. اگرچه بین امضای پروتکل مقادیر کوچک SQP) در ژوئن 2005 توسط ریاض که طی آن عربستان اعلام کرد که هیچ فعالیت یا قصد هسته ای ندارد و بیانیه شورای همکاری خلیجفارس در دسامبر 2006 در زمینه راه اندازی یک برنامه مشترک صلح آمیز هسته ای تناقضی جدی دیده میشود اما باز اقدامی جدی از سوی عربستان در این زمینه صورت نگرفته است و بیشتر اقدامات عربستان در این ارتباط واکنشی است به فعالیت هسته ای کشورهای منطقه. به عنوان مثال هرچند پیشنهاداتی از سوی روسیه و فرانسه در زمینه همکاری هسته ای به ریاض پیشنهاد شده و حتی عربستان توافقنامه ای را با آمریکا در مه 2008 در زمینه استفاده از انرژی اتمی امضا نموده است، باز بحث فعالیت های هسته ای در این کشور پررنگ نبوده و ریاض تلاش می کند تا برای افزایش ضریب امنیتی خود پتانسیل ها و زیرساخت های هسته ای اش را با سرعت بسیار کم گسترش دهد. (22) در این ارتباط در نظر گرفتن معضلات پیش روی عربستان برای هسته ای شدن، گزینه اول را بیش از پیش نامحتمل میسازد.
در ارتباط با استفاده از چتر یک قدرت هسته ای بهنظر می رسد که مقامات سعودی علی رغم تردید به تضمین های امنیتی مقامات آمریکایی در وهله نخست امید به آمریکا و در گام بعدی امید به پاکستان و حفاظت هسته ای آن دارند و این گزینه محتملترین سناریو هسته ای است که تبعات منفی به مراتب کمتری برای ریاض دارد. البته عامل تعیینکننده و سوق دهنده عربستان برای بهره گیری از چتر هسته ای یک کشور دیگر، روند هسته ای شدن ایران و احتمال دستیابی تهران به سلاح هسته ای است. بهترین حالت برای عربستان این است که ایران حتی در صورت دستیابی به سلاح هسته ای راهی همانند اسرائیل را در پیش گیرد و ابهام هسته ای را در دستور کار خود قرار دهد. در چنین شرایطی عربستان مجبور نخواهد بود که به گزینه های سختتری چون اتکای کامل به آمریکا یا پاکستان تن دهد و میتواند توازن قدرت منطقه ای را تا حد ممکن حفظ کند. به هر حال آمریکا تلاش کرده تا با فروش هرچه بیشتر تسلیحات نظامی متعارف و تقویت روابط امنیتی خود با عربستان به این کشور اطمینان دهد که از او در برابر ایران دفاع خواهد کرد. از سوی دیگر پاکستان نیز گزینه مناسبی برای عربستان برای بهره گیری از چتر هسته ای است. بسیاری بر این باورند که پاکستان نیز میتواند همانطوری که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم آلمان را تحت پوشش هسته ای خود داشت و واحدهایی از نیروهای هسته ای اش را در این کشور مستقر نموده بود، واحدهایی از نیروهای هسته ای خود را در عربستان مستقر سازد و ریاض بدون زیرپا گذاشتن مقررات انپیتی از بازدارندگی هسته ای برخوردار گردد. به نظر می رسد سرمایه گذاری گسترده ریاض در صنایع موشکی و هسته ای اسلام آباد برای نیل به این هدف بوده و عربستان درصورت سرد شدن روابطش با آمریکا یا تردید در استفاده از قدرت بازدارندگی آن میتواند از سرمایه گذاری خود در پاکستان بهره گیرد. این کار در روابط متعارف نظامی دو کشور مسبوق به سابقه است و عربستان در گذشته از نیروهای نظامی پاکستان در خاک خود استفاده کرده است (بعد از سال پرحادثه 1979 به درخواست عربستان دو واحد نظامی ارتش پاکستان وارد خاک عربستان شدند و تا سال 1987 در این کشور یکی در تبوک در نزدیکی مرز عربستان با اردن و دیگری در خمیس مشیط مستقر بودند). (23) ایجاد منطقه خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای نیز گزینه ای ازپیش شکست خورده است چراکه با حضور رژیم صهیونیستی مسلح به سلاح هسته ای و تلاش آن برای حفظ و ارتقای این تسلیحات نمی توان آینده ای برای سناریوی مذکور متصور بود.

نتیجه گیری
با درنظر گرفتن پیرامون و شرایط امنیتی عربستان بعید است که این کشور در کوتاه مدت به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای باشد چراکه دستیابی به سلاح هسته ای بیش از آنکه تامین کننده منافع سیاسی و اقتصادی استراتژیک عربستان باشد، معضلات و دشواری های بسیاری برای آن ایجاد میکند که رفع آنها فراتر از توان دولتمردان سعودی است. عربستان فاقد ظرفیت و توانایی داخلی برای ساخت زرادخانه هسته ای است و به دلیل پیامدهای ناگوار خرید سلاح هسته ای از یک کشور خارجی بسیار بعید است که به دنبال چنین گزینه ای باشد. آنچه میتواند محاسبات عربستان را از عدم دستیابی به سلاح هسته ای به سمت دستیابی به تسلیحات مذکور برهم زند یکی بد شدن روابط با آمریکا و ناامیدی از تضمین های امنیتی آن و دیگری احتمال دستیابی تهران به بازدارندگی هسته ای و اعلام آن به صورت آشکار است که با توجه به تلاشهای فراوان آمریکا برای تداوم بخشیدن به اعتماد ریاض به تضمین های امنیتی خود - مانند فروش گسترده تسلیحات متعارف استراتژیک، عقد قرارداد همکاری هسته ای و حتی بیان آشکار گسترش چتر هسته ای بر روی عربستان و دیگر کشوهای عربی خلیج فارس از سوی هیلاری کلینتون- از یک سو و تاکید جدی و همیشگی مقامات ایران بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای و عدم موضوعیت سلاح هسته ای در استراتژی امنیت ملی ایران و تلاش برای شفاف سازی هرچه بیشتر از سوی دیگر، به نظر می رسد که در میان مدت هم دستیابی به سلاح هسته ای جایی در استراتژی امنیت ملی عربستان نداشته باشد و حرکت به سوی آن در درازمدت و با درنظرگرفتن شرایط امنیتی، اقتصادی و سیاسی و پس از مهیا شدن زیرساخت های لازم مورد توجه قرار گیرد.

* منابع در دفتر مجله موجود است.

منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 266، آبان ۱۳۸۸/۰۸/۰۰
نویسنده : بهزاد احمدی لفورکی

نظر شما