اقتصاد جنگ از منظر اقتصاد اسلامی
شناخت و حل مشکلات اقتصادی مسائل مستحدثه ایران و جهان اسلام و ورود به عرصه سیاستگذاری و تدبیر امور اقتصادی از سوی اقتصاددانان مسلمان نیازمند کنکاش در ابعاد مختلف مسائل موجود در قالب و چهارچوب فضای اقتصاد اسلامی می باشد. چرا که اقتصاد اسلامی، مجموعه قوانینی است که از مطالعه قوانین الهی اسلام و احکام فقهی در کلیه زمینههای اقتصادی بهدست میآید. اقتصاد اسلامی یک علم نیست بلکه جزئی از نظام و احکام و اخلاق اسلامی است و قدمتی حدود 150 ساله دارد.
در اقتصاد اسلامی، سعی در حفظ حاکمیت سیاسی اسلام در روابط با بیگانگان است، زیرا در روابط خارجی، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته و وابسته است، به این سبب یکی از اهداف اقتصاد اسلامی، حفظ حاکمیت سیاسی اسلام است. حفظ حاکمیت سیاسی اسلام نیز در راستای هدف والاتر یعنی ایجاد امنیت اقتصادی و رشد مولفههای آن می باشد که باید در راستای هدف اصلی نظام اقتصاد اسلامی و همگام با عدالت باشد تا بندگان خدا بتوانند در سایه دولت اسلامی و رفاه اقتصادی بیش از پیش مجری فرامین خدا و اطاعت او باشند.
در این نظام نخست از بروز هرگونه مشکلی در راه طاعت الهی پیشگیری می شود. با استفاده از تدابیری که اندیشیده شده است سعی در جلوگیری از وقوع مسائل اخلالگر مانند جنگ، فقر و نابرابری، فساد اداری و اقتصادی و... می شود.
اسلام همیشه معتقد بوده است که پیشگیری بسیار پسندیده تر از رفع اثرات بروز حادثه میباشد. لذا در این راه از هیچ گونه تلاشی دریغ نورزیده است.اما در صورت بروز حادثه نیز راهکارهای عام و کلی و اختصاصی برای هر یک از مسائل دارد. در این مجال اندک سعی داریم مقدمهای برای اقتصاد جنگ از دیدگاه اسلام را بیان کنیم.
برای درک جایگاه واقعی فضای اقتصاد اسلامی باید دید جامع و سیستمی به فضای اقتصاد اسلامی داشته باشیم و به صورت تک بعدی به این مسئله نگاه نکنیم و ابعاد نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام فرهنگی و نظام دفاعی و نظامی را نیز در نظر بگیریم.
حال با در نظر گرفتن این مقدمه، مهمترین اهداف کلی نظام اقتصاد اسلامی را که در برنامه ریزی به دنبال تحقق آنها می باشیم عبارتند از:
1- حاکمیت سیاسی اسلام
2- برپایی اقتصاد اسلامی
3-تحکیم ارزشهای معنوی اخلاقی
4- تامین استقلال اقتصادی
5- برپایی عدالت اجتماعی
6- رشد و توسعه
7- رفاه عمومی
البته این تقسیم بندی یک تقسیم بندی از دیدگاه و فضای اقتصاد اسلامی می باشد. نظام اقتصاد اسلامی دارای رابطه ای تنگاتنگ و جدا نشدنی با سایر نظامهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اسلام است و ذکر آنها بهعنوان هدف نظام اقتصاد اسلامی این مطلب را میرساند که مجموعه اهداف زیر فصل اقتصاد اسلامی گر چه بر عهده دولت میباشد اما جزء وظایف اصلی نظام اقتصادی اسلام است. به عبارتی رسالت نظام اقتصادی اسلام در تحقق این اهداف میسر خواهد شد. بهعنوان مثال در مورد زکات، در عین اینکه هدف از آن توازن اقتصادی و تعدیل ثروت است، تحکیم ارزشهای اخلاقی نیز مورد توجه است. همچنین بسیاری از مسائل اخلاقی در خلال رفتارهای اقتصادی مد نظر قرار گرفته اند.
نکته دیگری که در مورد اهداف فوق مطرح است این است که اهداف فوق دارای اهمیت یکسانی نیستند، بلکه برخی مهمتر از برخی دیگرند. در نتیجه اگر در زمانی بین بعضی از آنها تضادی بهوجود آید و تحقق یکی مستلزم نفی دیگری باشد، در اینصورت بایستی هدف مهمتر را در اولویت قرار داده و بهدنبال تحقق آن بود. بر این اساس است که ارتباط اقتصاد با نظام سیاسی به خوبی مشخص می شود. در ذیل برای تبیین بهتر این مسئله به ذکر دو نکته اشاره خواهیم کرد.
الف- نظام سیاسی مجری اقتصاد اسلامی
در اقتصاد اسلامی حکومت موظف است که در روابط با بیگانگان، حاکمیت سیاسی اسلام را حفظ نماید، زیرا در روابط خارجی، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته اند. وابستگی سیاسی بسیاری از جوامع در اثر وابستگی اقتصادی آنها است. به این جهت یکی از اهداف اقتصاد اسلامی حفظ حاکمیت سیاسی اسلام است.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: "اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد."1 بنابراین در مناسبات سیاسی نیز باید برتری اسلام و مسلمین مراعات شود.
قرآن کریم می فرماید: "واعدوالهم ما استطتعم من قوه من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم"2یعنی: برای مقابله با دشمنان تا آنجا که می توانید نیرو و اسبهای بسته (و آماده) فراهم کنید تا بدین وسیله دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. "بنابراین مسلمین موظفند در مقابل کفار از هر جهت آمادگی مقابله را داشته باشند و برای آن نیروهای لازم را فراهم سازند. یکی از نیروهای بسیار موثر در جنگها نیروی اقتصادی است. مسلمانان باید از این نیرو به قدری برخوردار باشند که دشمنان خدا و خویش را به هراس افکنند.
همچنین قرآن می فرماید: "و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"3"یعنی: خداوند برای کافران بر مومنان راه (تسلطی) قرار نداده است. بنابراین نبایستی کفار بر مسلمانان استیلا پیدا کنند و باید برنامه ریزیهای لازم اقتصادی انجام گیرد تا یکی از زمینه های مهم سلطه سیاسی کفار بر مسلمین نابود شود.اهدافی مانند ایجاد رفاه عمومی و رشد و توسعه و از این قبیل، باید در محدوده اهداف مهمتر اقتصاد اسلامی مانند: حاکمیت سیاسی اسلام، تحکیم ارزشهای اخلاقی و ایجاد عدالت اجتماعی، در نظر گرفته شوند. یعنی در صورتی آن اهداف باید تعقیب شوند که به حاکمیت سیاسی اسلام و مانند آن لطمه وارد نشود، در غیر اینصورت گرسنگی و عدم رفاه پذیرفته می شود تا مبادا به حاکمیت سیاسی اسلام ضربه وارد شود.
همچنانکه پیامبر اکرم(ص) محاصره در شعب ابی طالب را بر تسلیم شدن در مقابل کفار ترجیح داد. جهاد با مال و جان و دفاع از اسلام و مسلمین در مقابل کفار و تجاوز نیز به همین منظور است، اموال بسیاری صرف می شود، امکانات فراوانی نابود می گردد، افراد زیادی به شهادت می رسند یا صدمه می بینند تا کفر حاکم نشود و مسلمانان زیر سلطه بیگانگان نروند. بنابراین رفاه و رشد و توسعه و... باید با رعایت ارزشهای اخلاقی، عدالت اجتماعی و حاکمیت سیاسی اسلام بهوجود آید، نه اینکه به قیمت از دست رفتن این اهداف عالی، رفاه عمومی تامین شود. اینها از اهداف اصیل اسلامند و در مقام مقایسه از بین رفتن حاکمیت سیاسی اسلام، هیچیک از اهداف دیگر بهخوبی تحقق نخواهند یافت ولی با بقای این حاکمیت زمینه تحقق شایسته اهداف مزبور فراهم می شود.
پینوشتها:
1. الاسلام یعلمو و لا یعلی علیه. (تذکره الفقهاء، جلد کتاب الجهاد، صفحه 446).
2 . سوره انفال، آیه 60.
3 . سوره نساء، آیه 141.
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۷/۴
نویسنده : محمد داود محمدی
نظر شما