جهاد اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی
بسیاری از جامعه شناسان، از جمله ابن خلدون، جامعه شناس و اندیشمند مسلمان، بر این باورند که جوامع و نظامهای سیاسی نیز همچون یک موجود زنده هستند و عوامل مختلف و مؤلفههای گوناگونی در پایداری و تداوم و یا افول و زوال یک جامعه نقش دارد. در مسیر پیدایش، رشد و تداوم هر پدیدهای، ممکن است آسیبها و آفتهایی بروز کند که مانع تحقق یا استمرار آن شود، از این رو اگر پدیدهای بخواهد ایجاد گردد یا دوام پیدا کند، باید علاوه بر وجود مقتضی، مانع یا موانعی وجود نداشته باشد. انقلاب هم به عنوان یک پدیده اجتماعی مانند هر موجود زنده، دارای حیات است و مانند بدن انسان ممکن است دچار خطرات، آفات و امراضی شود که برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب میشود و مانع به ثمر رسیدن آرمانهای انقلاب اسلامی و تبدیل آنها به دستاورد میشود.
آسیب شناسی انقلاب اسلامی ایران، به معنی بررسی واقع بینانه مشکلات، اشکالات، انحرافات، آفات، تحریفات و موانع رشد و کمال انقلاب اسلامی است. مراد از آسیب ها و آفات، اموری هستند که میتوانند دستیابی انقلاب اسلامی را به آرمانها و اهداف خود، کند یا ناممکن سازند. این بدین معناست که غایت و آرمان نهایی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 فقط سقوط یک رژیم سیاسی و جایگزینی رژیم سیاسی دیگر نبوده که با تحقق آن، انقلاب پایان یافته باشد، بلکه آرمانهایی بلند و متعالی پیش روست(1). پر واضح است که عدم شناسایی و غفلت از پژوهشهای آسیبشناسانه آفاتی که ممکن است انقلاب اسلامی را تهدید کند، میتواند موجب تاخیر و یا حتی عدم دستیابی به اهداف و آرمانهای انقلاب شود.
در این نوشتار با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری، به تبیین برخی از اموری که میتواند پویایی انقلاب اسلامی را با خطر مواجه کند میپردازیم.
یکی از محوری ترین اصول در حیات بشر عدالت است که سرچشمه نیکیها و ارزشها و مایه تحقق اهداف انسانی است و جامعه به حیات مطلوب خود نمیرسد مگر به اقامه عدالت و از این رو در راستای تحقق حیات طیبه، خداوند متعال زمینه سازی برای تحقق عدالت اجتماعی را فلسفه بعثت انبیا را برمیشمارد. در اندیشه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای(مد ظله) عدالت اجتماعی از جایگاه والا و ارزشمندی برخوردار است. ایشان درباره اهمیت اصل عدالت اجتماعی چنین میفرمایند: "در محیط سیاست داخلی یکی از چیزهایی که لازم است، عدالت اجتماعی است، بدون عدالت اجتماعی جامعه اسلامی نخواهد بود"(2). ایشان در تعریف اصل عدالت اجتماعی میفرمایند: "عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداریهای نابحق و محرومیتها از میان برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئنترین و وفادارترین مدافعان انقلابند احساس و مشاهده کنند که به سمت حذف محرومیت حرکتی جدی و صادقانه انجام میگیرد با قوانین لازم و تأمین امنیت قضائی در کشور، تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست اندازی به حیطه مشروع زندگی مردم جمع شود. همه کس احساس کند که در برابر ظلم و تعدی میتواند به ملجاء مطمئن پناه ببرد و همه بدانند که با کار و تلاش خود خواهند توانست زندگی مطلوبی داشته باشند"(3).
و در تعریفی دیگر از اصل عدالت اجتماعی فرمودهاند: "عدالت اجتماعی به مفهوم آن است که نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت باید نسبت به آحاد مردم در برابر قانون امتیازات و برخوردها و رفتارها یکسان باشد و آحاد مردم از امتیازات و خیرات اسلامی به صورت عادلانه بهره مند شوند و هیچ کس بدون دلیل امتیاز ویژهای نداشته باشد"(4).
براساس این دیدگاه است که مقام معظم رهبری زنگ خطر را در مقوله سازندگی و رشد اقتصادی در کشور به صدا درمیآورند و هشدار میدهند که نباید عدالت اجتماعی در تمامی ابعاد آن بخصوص در بعد اقتصادی فراموش شود: "درنظام جمهوری اسلامی ایران اساس همه فعالیت ها باید مبتنی برعدالت باشد زیرا قسط و عدل از همه آرمان ها و اهداف نظام اسلامی والاتر و بارزتر است و بر این اساس رونق و شکوفایی اقتصادی هنگامی خوب و ارزشمند است که جهت آن مبتنی بر ادامه قسط و عدل در جامعه باشد. رشد اقتصادی در جامعه ما هدف اصلی نیست، بلکه رشد اقتصادی جزئی از هدف ماست و جزء دیگر عبارت از عدالت است. هر برنامه اقتصادی آن وقتی معتبر است که با خودش به تنهایی یا در مجموعه برنامهها ما را به هدف عدالت نزدیک کند والا اگر ما را از عدالت اجتماعی دور کند به فرض براینکه رشد اقتصادی منتهی شود کافی نیست"(5)
* پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۲/۲۱
نویسنده : حسین راضی
نظر شما