موضوع : پژوهش | مقاله

رسالت هاى بایسته در مدیریت تبلیغ دینى


به راستى، رسالت مدیران تبلیغ چیست؟ به عبارت دیگر، وظایف مهم و اساسى آن ها در روند مدیریت در چه اهداف و فعالیت هایى خلاصه مى شود؟ آنچه از پى مى آید، تلاشى است در جهت شناساندن وظایف و رسالت مدیران تبلیغ دینى؛ اگر چه گامى کوچک در این عرصه پر ارزش و ژرف است، ولى امید است دریچه اى به سوى پژوهش هاى کارامد و نوین باز نماید.


1ـ توجه به سطح فرهنگ و آگاهى جامعه
یکى از رسالت هاى مهم مدیران در برنامه ریزى و مدیریت، داشتن نگرشى عمیق و ژرف به میزان آگاهى و سطح فرهنگى جامعه است. بى توجهى به این مسأله اساسى و از نظر دور داشتن باورها و نگرش هاى فرهنگى جوامع و تفاوت هاى موجود در آن ها مى تواند شکست سختى بر دستگاه تبلیغ وارد سازد و کارایى آن را محدود یا متوقف سازد. در تبلیغ اثربخش، آگاهى از نوع و نگره فرهنگى جامعه و شرایط و محیط زیستِ فرهنگى مخاطبان نقشى کلیدى و محورى دارد. باید دانست آیا مخاطبان تشنه معارف هستند یا بى توجه و گریز پا. قرآن، این صحیفه معجزه آسا، این مسأله مهم را با مثال بیان مى کند؛ افراد را تقسیم مى نماید و روح بعضى را به زمینى آماده که بارش باران آن را سبز و پرطراوت مى نماید تشبیه کرده، روح گروه دیگر را همچون زمینى شوره زار مى داند که جز خار و خاشاک روییدنى دیگرى ندارد. 1
اندیشمند و محقق معاصر، شهید مطهرى (رحمه الله)، در همین باره مى گویند: «دشوارى و سنگینى این مسؤولیت ها و تعلیم و تبلیغ اصول و فروع دین و پاسخ گویى به نیازهاى مردم، در همه زمان ها یکسان نیست؛ بستگى دارد به درجه تمدن و سطح فرهنگ جامعه و میزان آگاهى مردم به مسائل مختلف از یک طرف و فعالیت نیروهاى مخالف از طرف دیگر.»2
بنابراین، توجه به سطح آگاهى عمومى و فرهنگ سیاسى، اجتماعى و اقتصادى حاکم بسیار مهم و در خور توجه است. این مسأله زمانى اهمیت دو چندان پیدا مى کند که وظیفه مدیریت تبلیغ انتشار و ارائه مفاهیم متعالى بوده و از سوى دیگر، تلاش هاى ناهمسو در جهت تخریب از سوى دشمنان، به گونه اى پیگیر و مداوم در حال انجام است. در این فضا، باید به بسترها و زمینه هاى ارزشى توجه ویژه شود تا متغیّرهاى مزاحم متعددى که بر رفتار فرهنگى مردم تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد، مهار شود. شهید مطهرى (رحمه الله) با نگاه ژرف خود، این گونه مى گویند: «به مسأله محیط مساعد اخلاقى و اجتماعى، که هماهنگ با مفاهیم متعالى معنوى باشد، باید کمال اهمیت داده شود.»3

2ـ شناسایى منطق، زبان و اندیشه هاى نوین
شناخت منطق و زبان روز مى تواند به هم زبانى با نسل ها و قشرها منجر شود و آشنایى با اندیشه هاى نوین ضامن پویایى و تحرّک سازمان تبلیغ است و همگى مى توانند به مدیریتى توانا و پیشرو یارى رسانند. همراهى با زمان و شناخت مکان و در مواردى پیشى گرفتن از زمانه از بایسته هاى مدیریت تبلیغ دینى است. انتظار هجوم و سپس دفاع، از آسیب هاى جدّى است که پیکره مدیریت را تهدید مى کند.
قرآن کریم بر این راهبرد اساسى تأکید کرده، مى فرماید: «واَعِدُّوا لهم مَااستطعتُم مِن قُوّة و مِن رباطِ الخیلِ تُرهبونَ به عدَّواللهِ» (انفال: 60)؛
هر نیرویى در قدرت دارید براى مقابله با آن ها آماده سازید و (همچنین) اسب هاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. 4
شهید مطهرى (رحمه الله) نیز هدایت و رهبرى را از گذرگاه شناخت میسّر دانسته، مى فرماید: «باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبرى مردم پرداخت.»5
مدیریت سازمان تبلیغ دینى همواره باید خود را در متن رویدادهاى علمى و پژوهش هاى بنیادین قرار دهد و با شناسایى سره از ناسره، از فراگیرشدن شبهات پیش گیرى نماید و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، «ذهنیت جامعه را واکسینه نماید.»
ایشان یکى از راه هاى پاس دارى از فرهنگ خودى را این گونه بیان مى کنند: «حوزه باید در متن حوادث علمى عالم باشد. امروز شما باید بدانید و در جریان باشید که ـ مثلاً ـ در مقوله جامعه شناسى در دنیا چه نظرات و ایده هایى هست و چه فکرهایى مى جوشد. گاهى در این فکرها عناصر مطلوبى هست، آن را جذب کنید. عناصر نامطلوبى هم هست، قبل از آن که بیاید دفاع مناسبش را آماده کنید و ذهنیت جامعه را واکسینه نمایید. این طور نباشد که وقتى آمد و یک عده رفتند و خواندند و طرفدار شدند، ما بگوییم که بله، فلان کس در فلان قضیه، این طورى گفته و این مطلب به این دلیل و این دلیل درست نیست و راه برخورد، وجود ندارد.»6

3ـ اولویت بندى و کل نگرى
یکى از رموز موفقیت و پیروزى مدیران کارامد و کاردان اولویت شناسى و طبقه بندى کارها و وظایف است؛ و این امر میسّر نیست، مگر با همراهى مردم و شناسایى نیازهاى فرهنگى آنان. پرداختن به کارهاى روزمره بدون اولویت بندى، از آن ها کلافى سردرگم مى سازد. بنابراین، بر مدیران و برنامه ریزان تبلیغ دینى لازم است تا خود را از بند مسائل انحرافى برهانند و با اولویت شناسى، زنجیره اى از زمینه هاى کارى سنجیده شده و ارزش یابى گشته از کارها را به ترتیب اولویت و اهمیت فراهم آورند تا با تمرکز نیروها بر یک محور، کارها با سرعت و دقت بیش تر به پیش روند. مولاى پرهیزگاران (علیه السلام) در این رابطه مى فرمایند:
«اِنّ رایکَ لایتسعُ لِکلِّ شىء فَفَرِّغه للمُهمِّ»7؛
اندیشه تو گنجایش و توان دربرگیرى همه چیز را ندارد؛ بنابراین، آن را براى پرداختن به امور مهم آزاد بگذار.
اولویت بندى و پردازش کارها ممکن نیست، مگر با ترک امور جزئى و غیرضرورى و قراردادن آن ها در پایین ترین مرحله در برنامه ریزى و اجرا. امیرمؤمنان (علیه السلام) راز کام یابى در مدیریت را دورى از امور کوچک و فروتر و پرداختن به امور مهم مى دانند و مى فرمایند:
«امّا بعد، فاطلبْ ما یُعنیکَ واترکْ ما لایُعنیکَ فَاِنَّ فی ترکِ ما لایُعنیکَ درکَ ما یُعنیکَ»8؛
در پى کارهاى مهم برو و از پرداختن و دل مشغولى به کارهاى غیرضرورى بپرهیز؛ چون با ترک کارهاى غیرمهم، زمینه رسیدگى به امور اساسى فراهم مى آید.
توجه به «نو به نو شدن» رویدادها و مسائل، مى تواند مدیریت تبلیغ را یارى رساند. رهبر فرزانه انقلاب با تأکید بر ضرورت شناخت مهم ترین ها، این چنین مى فرمایند: «آن چیزى را باید گفت که مهم تر است؛ آن چیزى که امروز به صورت سؤال در ذهن جوانان است و اگر جواب داده نشود ممکن است آن ها را گمراه کند. این سؤال چیست؟... باید بگردید، پیدا کنید. بخش دشوار قضیه این جاست؛ عده اى بگردند آن سؤالاتى را که در ذهن ها هست، پیدا کنند. همیشه که یک طور سؤال در ذهن ها نیست. در زمانى که ماها در رأس کار تبلیغ و شتابنده در این راه و ممحّض براى این کار بودیم، مسائلى وجود داشت که امروز آن مسائل اصلاً مطرح نیست؛ آن روزها ما باید مى نشستیم و سوسیالیسم علمى و ماتریالیست تاریخى را مى فهمیدیم و برایش جواب تهیه مى کردیم. آن روز در ذهن غالب جوانان ما، دانشگاهى ها و غیردانشگاهى ها و حتى بعضى از بازارى ها، این حرف ها بود...، اما امروز این حرف ها نیست؛ امروز مسائل دیگرى است. آیا مى خواهید بگذارید این مسائل بماند؟ آیا مى خواهید در ذهن دختران و زنان و پسران و مردان ما خلأ بماند تا دشمن بیاید این خلأها را آن طور که خودش مى خواهد پر بکند؟ اگر نمى خواهید، باید بدانید که این خلأ چیست؛ دستگاه هایى لازم است که به این بیندیشند و فکر کنند.»9
بى تردید، در مقوله پرارزش و مهم مدیریت تبلیغ هرگونه سستى و جزئى نگرى و عدم دسته بندى خسارتى بس عظیم و کشتار فرهنگى نسل ها را به دنبال خواهد داشت. جزئى نگرى و نداشتن اولویت چیزى جز انهدام و پاشیدگى به دنبال نخواهد آورد. على (علیه السلام) در همین باره مى فرمایند: «مَن اشتغلَ بغیرِ المهمِّ ضَیّع الاَهمَ»؛ 10
کسى که خود را به امور جزئى مشغول سازد، پاشیدگى و تضییع مسائل مهم تر را فراهم نموده است.
در جایى دیگر، راز و رمز سقوط و فروپاشى حکومت ها را ـ که مجموعه اى از مدیریت ها مى باشند ـ در چهار نکته اساسى مى دانند که از جمله آن ها جزئى نگرى است. 11
از دیگر نکاتى که در مدیریت اجرا و اولویت شناسى باید به آن توجه کامل داشت، «کل نگرى» است؛ زیرا هر اولویت بندى بدون آن به زنجیره اى گسسته، پاره پاره و ناکارامد مى ماند. بنابراین، باید براى شناسایى جایگاه ارزشى و اجرایى امور، آن ها را در مجموعه اى کلى و در سطحى پیوند خورده با دیگر مجموعه ها و کارها دید و سپس به ارزش گذارى و اجرا پرداخت. نگرش تجربى و در عین حال، باز و روشن حضرت امام (رحمه الله) با تأکید بر لزوم کل نگرى و پى بردن به روابط موجود در کلام ایشان این گونه هویدا مى شود: «ما باید در سنجش هایمان روى هم مطالب را بریزیم و حساب کنیم. یک نقطه را اگر بخواهیم نظر بکنیم، ممکن است این نقطه ما را به خطا بکشاند.»12
با توجه به گفتار یاد شده و آنچه تاکنون آمد، پرداختن به امور اساسى و اولویت شناسى و داشتن طرح و برنامه اى کلى و از سوى دیگر، مجموعه انگارى و در کل نگرى مى تواند مدیریت سازمان تبلیغ دینى را با شتابى مطمئن به سوى اهدافش به پیش برد.

4ـ توجه به نسبیت روش ها و وسایل
پیش بینى روش ها براى رسیدن به اهداف و تدارک ابزار کار و تأثیربخش در جهت نیل به مقصود، یکى دیگر از رسالت هاى مدیریت تبلیغ دینى است. اما آنچه مهم تر و کلیدى به حساب مى آید توجه به نسبیت روش ها و نسبیت کارایى ابزارها مى باشد. فرهنگ سازى و نفوذ در دل مخاطبان در هر گروه یا جامعه نیازمند لباس خاص و ظرافتى ویژه است. همان گونه که امر به معروف و نهى از منکر، که یکى از جلوه هاى تبلیغ دینى است، با توجه به زمان و مکان و مخاطب حکمى متفاوت مى یابد، ملاحظه این امور در تبلیغ نیز اهمیتى ویژه دارد.
غبار گچ نشسته بر لباس را مى توان با زدن زدود، ولى زدودن دوده سیاه به این روش، ثمرى جز سیاهى بیش تر به دنبال نخواهد داشت، آن را باید با روش ملایم ترى مانند فوت کردن برطرف نمود. 13 توجه به این نسبیت ها از رموز موفقیت و بى توجهى به آن ها در پایان، بى نتیجه ماندن تلاش ها در عرصه مدیریت و در کل سازمان تبلیغ دینى را به دنبال خواهد داشت. در دنیاى کنونى، اگر شاهد موفقیت هاى چشمگیر دشمنان دین هستیم و هر روز فتح دل هاى پاک به وسیله امواج ناپاک را در پیش چشمان خود به نظاره مى نشینیم، رازش را باید در توجه دشمن به نسبیت روش ها و ابزار تبلیغ جستوجو نمود. رهبر فرزانه انقلاب با نگاه تیزبین و هوشیار خود، ضمن آن که تبلیغات دینى در جهان مسیحیت را فاقد ارزش هاى استدلالى، ژرف و تدوین شده مى دانند، این گونه بیان مى دارند: «ولى در عین حال، از حال تبلیغى جلو هستند. آن ها بسیارى از فیلم ها را ساخته اند که ظاهرش هم نشان نمى دهد، اما تبلیغ مسیحیت است؛ کسى که این فیلم را مى بیند، متأثر مى شود؛ کشیش رادریک چهره نورانى نشان مى دهدکه فلان کار مى کند...»14
امروزه سازمان تبلیغ مسیحیت بیش از دو هزار بیمارستان؛ 266 درمانگاه رایگان؛ 698 جذام خانه و 2655 یتیم خانه در دنیا ایجاد نموده است. کلیسا با استفاده از احتیاج و نیازمندى مردمان و در جهت تأثیرگذارى بر سطح اندیشه آنان و تغییر باورها، 36450 مدرسه ابتدایى و 11154 مدرسه متوسطه (دبیرستان) ساخته است. تنها در افریقا، پنج میلیون دانش آموز مسلمان در مدارس مسیحیت تحصیل مى کنند. 15 بدین روى، درک زمانوبرآورده ساختن نیاز لحظه ها مى تواند در کارایى نظام تبلیغ دینى تأثیر شگرفى بر جاى بگذارد.
سکّاندار انقلاب اسلامى، هنر رهبر کبیر ایران اسلامى را چنین ارزیابى مى کنند: «هنر در این است که انسان کار را در لحظه خودش انجام بدهد و زمان را بشناسد... هنر این مرد ]حضرت امام خمینى [آن است که همیشه نیاز لحظه را فهمید... البته این کار ـ نیاز لحظه را برآورده کردن ـ کار خیلى مهمى است... اولاً، درک و استعداد و تیزبینى مى خواهد. ثانیاً، شجاعت و شهامت مى خواهد؛ یعنى وقتى که دیگران کارى را نمى کنند، او انجام بدهد.»16
ترفند دشمنان و استفاده از روش ها و فن آورى نوین در تزریق زهر اندیشه هاى فاسد، کاربردى وسیع دارد. حضرت امام خمینى (رحمه الله) این مسأله را این گونه تشریح مى کنند: «یک مسأله مضر به مملکت را خیلى قشنگ و آب و تاب دار و طورى که پسند ـ مثلاً ـ جوان ها باشد، مى نویسند و لکن محتوایش مضر به مملکت است.»17
بنابراین، لزوم گزینش روش هاى هدایت دینى و ابزار مناسب با آن امرى روشن و آشکار است. مغز متفکر و شهید انقلاب در همین باره مى گویند: «یک چیز در یک جا وسیله هدایت و بساهت همان چیز در جاى دیگر، وسیله گمراهى و ضلالت باشد.»18 در جایى دیگر، با تأکید بر نسبیت مى فرمایند: «وسایل هدایت هر زمانى مخصوص خود آن زمان است.»19
بنابراین، بر مدیریت و سازمانده تبلیغ دینى لازم است تا از این نکته سود جسته، به بازنگرى و بازسازى سازمان خود اقدام نماید.

5ـ ضرورت بازسازى و تحول و توجه به مخاطبان
نو به نو گشتن اندیشه ها و نیازهاى متفاوت نسل ها از سویى و تحول سریع جوامع و ابزارها از دیگر سو، فاصله بین اندیشه هاى کهن و نوین را دو چندان نموده و جوامع را با خطر انقطاع نسل ها مواجه ساخته است. در این جا، آنچه بیش از دیگر شاخص هاى تفاوت، اهمیت دارد نگرش هاى فرهنگى و بافت هاى باورى قشرهاى گوناگون است که کار را بر نظام تبلیغ دینى بیش از پیش دشوار ساخته است.
در این معرکه ناهمگون، بازسازى و تحول در روش ها و وسایل در مسیر تأثیر هماهنگ بر اندیشه هاى ناهماهنگ بیش تر جلوه مى کند. تکیه و تعصّب بر روش هاى سنّتى ـ اگرچه پسندیده و کارا باشند ـ و یک گونه نگریستن به مخاطبان راهى جز عقب نشینى فراروى تبلیغ دین نخواهد گذاشت. بنابراین، باید ضمن حفظ ارزش ها و سنّت هاى روشى ـ ابزارىِ دیرین، نگاهى به روش ها و ابزار نوین انداخت و با تجهیز نظام تبلیغى، به کارزار رفت.
حضرت امام (رحمه الله) با توجه همین مهم مى فرمایند: «براى رساندن صداى مظلومان به جهان، در توسعه شبکه هاى رادیویى جدیّت نمایند تا ملت ها هر چند مختصر، از آنچه بر ما گذشته است و مى گذرد، مطلع شوند و گروه هایى براى روشنگرى و تبلیغ در فرصت هاى مناسب به کشورها اعزام که صداى مظلومیت ملت و جرایم قدرتمندان ستمگر را به اطلاع ملت ها و مظلومان جهان برسانند.»20
شهید مطهرى (رحمه الله) نیز بر لزوم تحول و اصلاح شیوه ها و امکانات تأکید مى نمایند: «در هدایت و رهبرى نسل قدیم، که سطح فکرش پایین تر بود، احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتاب ها. اما امروزه آن طرز بیان و آن طرز کتاب ها به درد نمى خورد؛ باید و لازم است رفرم و اصلاح عمیقى در این قسمت ها به عمل آید.»21
اما آنچه در تحول و اصلاح باید به آن توجه داشت پاس دارى از میراث گران سنگ و پربهاى تجارب و آموزه هاى گذشتگان است. نباید به بهانه اصلاح و بازسازى، به دگرگونى و واژگون ساختن سنّت هاى نیک گذشتگان پرداخت. سخنان رهبر انقلاب ناظر بر همین مطلب است: «حوزه هاى علمیه مشتمل بر میراث گران بهایى از روش ها و تجربه ها و اندوخته هاى علمى است. براى بهره بردن از این میراث علمى و فنى و افزودن بر آن، باید از نیروى ابتکار و خلاّقیت استفاده کرد. و سلف صالح نیز با ابتکار و خلاّقیت خود بود که توانستند دانش هاى دینى را به سطح کنونى برسانند. حوزه باید راه را بر نوآورى علمى و فنى فرزندان خود باز کنند... همین سخن درباره سنّت هاى ساختارى و شیوه اى تعلیم و تعلم جارى است. بى شک، در این مقوله نیز بسى اندوخته هاى ارزشمند هست که مزایاى نظام حوزه اى به شمار مى آید و در هر تحول ساختارى، باید محفوظ بماند. ولى این سخن حق نباید مدعاى حق دیگرى را به فراموشى دهد و آن این که حوزه براى پیشرفت خود، باید از ابزارها و روش هاى متداول در محیط هاى علمى استفاده کند و خود را از امکاناتى که بشررادرکسب علم موفق ترمى سازد، محروم نسازد.»22
در هر حال، نگاه هاى امیدوار ملت هاى دردمند و ستم کشیده به سوى نظام دینى و ارزشى ایران دوخته شده است و با بردبارى، در انتظار جوشش پیام خود از دل آن و سپس انتشار آن در سراسر جهان مى باشند؛ و این مهم ممکن نیست، مگر با استفاده از امکانات نوین و پژوهش هاى نوآمد و هماهنگى با آن ها. سخن مقام معظّم رهبرى در این زمینه گویاى دردهاى نهفته و نیازهاى خفته است: «این مجموعه اى (حوزه علمیه ـ که خود جزئى از نظام پیوسته فرهنگى است) که امروز به یک معنا، چشم امید جهانى به اوست و مایه اتکا و امید امروز و آینده کشور است، باید خودش را با شرایط و امکانات و پیشرفت هاى زمان هماهنگ کند... از ابزارهاى جهان استفاده کند. این نمى شود که... دانشگاه ها و مراکز پژوهشى عالم براى دانشجویان و محققان و خرده محققان خودشان امکانات تحقیق را فراهم کنند، اما ما با همان شیوه هاى قدیمى، که یک روز بزرگان ما عمل مى کردند ـ چون دستشان خالى بود ـ همان طور عمل بکنیم. مگر چنین چیزى ممکن و رواست؟»23

6ـ سپردن کار به کاردان
واگذاردن امور به افراد کاردان و آگاه از دیگر رسالت هاى مهم مدیریت تبلیغ است. با توجه به گستره دامنه دار تبلیغ دینى و تنوّع و تکثّر مخاطبان و از سویى، تلاش همراه با سختى در جهت حفظ، تغییر یا متمایل نمودن اندیشه ها، وجود نیروهاى کارامد و اثربخش و از دیگر سو، متعهد، بسیار ضرورى به نظر مى رسد. لازم است کارها به کسانى سپرده شود که بتوانند ضمن احساس وظیفه، بار سنگین این رسالت را تا پایان بر دوش بکشند.
داستان حضرت یوسف ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ در قرآن کریم و اشاره ایشان به استعداد و قابلیت خویش در اداره امور اقتصادى، تأکیدى در خور بر گفتار پیش است. ایشان پس از آن که با عزیز مصر رو به رو مى شود، به دو ویژگى خود ـ یعنى امانت دارى (تعهد) و آگاهى (تخصص) ـ اشاره مى کنند و مى گویند: «قال اجعلنی على خزائنِ الارضِ اِنّىِ حفیظٌ علیم» (یوسف: 55)؛ مرا سرپرست گنجینه هاى سرزمین (مصر) قرار بده؛ زیرا امانت دارى نگه دارنده و آگاهم. تناسبِ سمت با روحیات و توانایى اشخاص جزء جدا ناشدنى یک انتخاب خوب است.
مولاى متقیان و الگوى مدیران، على (علیه السلام)، در نامه خود به مالک اشتر درباره انتخاب مدیران این گونه توصیه مى فرمایند:
«واجعل لرأسِ کلِّ امر مِن اُمورکَ رأساً مِنهم لایَقهره کبیرُها ولاینشتَّت علیه کثیرها»؛ 24
براى هر یک امور رئیس و مدیرى بگمار؛ مسؤولى که کارهاى بزرگ او را مقهور و مغلوب نسازد و زیادى کارها وى را پریشان و خسته نکند.
امام راحل (رحمه الله) نیز بر لزوم به کارگیرى نیروهاى متخصص در جایگاه اصلى خود تأکید مى نمایند و خطاب به دانشجویان مى گویند: «باید هر قشرى در همان محل خودشان و در همان بنگاهى که آن ها جزئیت دارند در آن ها و عضویت دارند در آن جا، همان را مشغول بشوند؛ نه شما انقلاب اقتصادى را دنبالش بروید، نه آن هایى که مى خواهند انقلاب اقتصادى درست کنند بیایند دنبال دانشگاه ها.»25
بنابراین، لحاظ شایستگى، کاردانى و تعهد و در یک کلام، «شایسته سالارى برخاسته از دین» یکى از لوازم اساسى در مدیریت کلان در عرصه فرهنگى و تبلیغى با نگره دینى است.

7ـ روند کارشناسانه
نظارت کارشناسان متعهد بر امور به بهینه سازى روند تبلیغ دین کمک فراوان مى نماید. امروز با پیچیدگى فرایند تبلیغ و تأثیرگذارى بر مخالفان، وجود خبرگانى کارشناس لازم است تا ماهیت پیام ها، قالب گذارى و استفاده از شیوه هاى ارائه پیام و همچنین ابزار مناسب مورد تحلیل و ارزیابى قرار گیرد.
بنابراین، مدیریت تبلیغ دینى باید فرایند تبلیغ دینى را از آغاز تا انجام تحت نظارت و ارزش یابى کارشناسان زبده قرار دهد تا کنش تبلیغى به واکنش ضد تبلیغى دچار نشود.
حضرت امام (رحمه الله) در این خصوص مى فرمایند: «این فیلم ها ممکن است یک نتایجى بدهد که نتایج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. کارشناس ها در آن فکر کنند، تأمّل کنند تا این که یک فیلم صحیحى باشد که مناسب جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام با مصالح کشور خودتان باشد... على اى حال، یک توجه خاصى در این جا لازم است که باید بشود و افراد کارشناسى لازم دارید که همه چیز را، پیچ و مهره هاى همه امور را بتوانند. یک عده اى از، یک عده اى کارشناس که درست مطالعه کنند و بفهمند، هم در فیلم ها و هم در گفتارها و هم در مصاحبه ها، همه این ها باید این طور باشد تا این که ان شاءالله موفق بشوید.»26
آیة الله مطهرى (رحمه الله) نیز با تشریح وظیفه دانشمندان و اندیشمندان اسلامى، بر ضرورت وجود دیدگاه هاى کارشناسانه و ردّ برخى از نظریات غیرکارشناسى تأکید مى نمایند: «باید با هرج و مرج تبلیغى و اظهارنظرهاى نامتخصص مبارزه شود.»27
به راستى، اندوهبار است که بسیارى از کارها بدون کارشناسى لازم و تنها بر اساس سلیقه انجام پذیرد و ضربه هاى این ناپختگى را اسلام عزیز تحمل نماید. روشن است که در جایگاه مدیریت و حتى تبلیغ فردى، نظریات و پیشنهادهاى بسیارى ارائه مى شود، ولى در پایان، این مدیر است که باد باید چیره دستى و مهارت، کارشناسى ترین آن ها را برگزیند و به کار بندد. امیرمؤمنان (علیه السلام) مى فرمایند: «الرأى کثیرٌ و الحزم قلیلٌ»؛ 28 رأى و پیشنهاد بسیار است، ولى (افکار و آراء) سنجیده کم مى باشد.
از این رو، باید بدون کوچک پندارى یا بزرگداشت نظریات، پیشنهادهاى ناب، ارزنده و کاربردى را گزینش نمود و از شتاب زدگى خوددارى کرد و با بردبارى، پاى در راه رسالت گران قدر تبلیغ دینى گذاشت. سرور پرهیزگاران (علیه السلام) درباره نهى و دورى گزیدن از شتاب در کارها چنین مى فرمایند: «رأىَ الشَّیخِ اَحُّب الىَّ مِن جَلَدِ الغلام»؛ 29 اندیشه پیران آزموده نزد من محبوب تر است از شتاب و سرعت جوانان. زیرااندیشه کهن سالان از اندوخته هاى گران قدر و فهم ژرف آنان سرچشمه مى گیرد، ولى شتاب جوانان ریشه در شور انقلابى آنان دارد.

8ـ هماهنگى، همدلى و تمرکز
از دیگر رسالت هاى مهم مدیریت تبلیغ دینى، هماهنگ نمودن و سازمان دهى منابع انسانى و غیرانسانى و از سویى، هم طیف نمودن آن ها در جهت رسیدن به هدف مشترک است. بى توجهى به این مهم، خنثاسازى تلاش ها در درون مجموعه، دوباره کارى، تخریب نیروها و حتى دورشدن از هدف اصلى را به دنبال خواهد داشت و به تعبیر مقام معظّم رهبرى، تبدیل به ضد تبلیغات خواهد شد؛ ایشان مى فرمایند: «اگر تبلیغ درست انجام نشود، تبلیغ به ضد تبلیغ بدل خواهد شد و تأثیر منفى به جاى خواهد گذاشت.»30
بنابراین، حفظ همدلى و هماهنگى در رسالت تبلیغى یکى از عناصر کلیدى به شمار مى رود. امام خمینى (رحمه الله) با تأکید بر همین نکته مى فرمایند: «ما باید در همه امور هماهنگى را حفظ نماییم، مخصوصاً هماهنگى در تبلیغات، که از اهم امور است، باید بیش تر حفظ شود. باید سعى کنید وحدت و هماهنگى را به صورتى حفظ نمایید که هر گونه تبلیغات سوء را از بین ببرید.»31
رهبرى انقلاب در دیدار با نمایندگان فرهنگى جمهورى اسلامى در خارج از کشور در مورد فعالیت هاى فرهنگى نیز چنین مى گویند: «باید سعى کنید که کارهاى فرهنگى و تبلیغى شما یک جهت داشته باشد و هماهنگ باشد.»32
معلوم است که ساختن نظامى پیوسته، هماهنگ، متمرکز و همدل بدون مدیرانى همدل و همسو ممکن نیست. از این رو، برگزیدن همراهانى فداکار، همسو و هماهنگ و به دور از سویه هاى گوناگون، مى تواند به ساختارى فرهنگى، نظام مند و پیشرو به سوى هدف مشترک منجر شود.
مدیر یگانه و مولاى مؤمنان، على (علیه السلام)، در اشاره به همین مسأله، در توصیه اى به مالک اشتر بر ایجاد شبکه اى از مسؤولان همدل و فداکار تأکید مى فرمایند: «ولیکن اثر رؤوسِ جُندکَ عندکَ مِن واساهُم فى معونته»؛ 33
فرماندهان تو باید کسانى باشند که بیش از همه همدل و فداکار در کمک و یارى به سپاهیان هستند.
یکى از رازهاى موفقیت و کام یابى مدیران کارامد را مى توان در توجه به همین نکته دانست و در مقابل، یکى از عوامل هدر رفتن و فرسایش نیروها در مجموعه مدیریت کلان فرهنگى، در سهل انگارى وروى برتافتن از این مهم نهفته است.

9ـ تربیت نیروهاى آموزش دیده
یکى از ویژگى هاى مبلّغان دینى آگاهى و تخصص در زمینه هاى کاربردى و اثربخشى تبلیغ است. همین آگاهى است که به مبلّغ توان نفوذ در اندیشه ها و تغییر و تمایل آن ها را مى دهد. در سلسله پیامبران الهى (علیهم السلام)، آنچه بیش از همه رخ مى نماید بینش و بصیرت ایشان در رسالت خویش و همچنین پیام الهى است که آنان حامل آن بوده اند.
خداوند متعال خطاب به پیامبر (صلى الله علیه وآله) این چنین دستور مى دهد:
«قُل هذِه سبیلى اَدعُوا اِلَى اللّهِ على بصیرةِ اَنَا و مَن اتّبعنی»؛ (یوسف: 108) بگو این راه من است؛ من و پیروانم با بینش و بصیرت و آگاهى کامل، مردمان را به سوى خدا دعوت مى کنیم.
بنابراین، آگاهى و بینش درست اولین ره توشه مبلّغ دینى است.
اما این آگاهى خود به خود به ثمر نخواهد نشست، بلکه باید در پرتو آموزش درست و پیگیر باشد تا بتواند به مرحله تحقق برسد. این جریان حتى در مورد حاملان وحى نیز صادق است. قرآن کریم ضمن اشاره به آموزش حضرت موسى (علیه السلام) به وسیله حضرت خضر، 34 ایشان را نیز در طبقه دانش آموختگان مکتب بىواسطه ربوبى قرار مى دهد و حادثه را این گونه بازگو مى کند:
«فَوجَدا عبداً مِن عبادِنا آتیناهُ رحمةً مِن عندِنا و عَلّمناه مِن لدّنا علماً قال له موسى هَل اَتَّبِعکُ على اَنْ تُعِلّمنِ مِمّا عُلِّمتَ رشداً»؛ (کهف: 105 ـ 106)
در آن جا، بنده اى از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمى) از سوى خود به او داده و علم فراوانى به او آموخته بودیم. موسى به او گفت: آیا از تو پیروى کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزى؟
پس وجود آموزه هاى کاربردى براى مبلّغ دین نقش هستى بخش دارد؛ زیرا بدون آن، تبلیغ دین به وسیله اى در خلاف مسیر فطرى خود تبدیل خواهد شد و نه تنها به هدایت و روشنگرى نخواهد پرداخت، بلکه زمینه دورى انسان ها از دایره مقدس دین را فراهم مى نماید.
شهید مطهرى (رحمه الله) به همین نکته اشاره نموده و سبب ویژه و اساس گرایش به نگرش هاى مادى را در ضعف آموزشى مبلّغان مى داند: «ضعف منطق هایى که غالباً دیده مى شود، که افراد ناوارد در مسائل مربوط به حکمت الهى، عدل الهى، قضا و قدر الهى، اراده و مشیّت الهى و غیره از خود نشان مى دهند و غالباً مستمعان آن ها مى پندارند که آنچه این جاهلان و بى خبران مى گویند متن تعلیمات دینى است و این ها به اعماق آن تبلیغات رسیده اند، یکى از موجبات بزرگ لامذهبى و گرایش هاى مادى است.»35
و در جایى دیگر، این بحران را مضر و مایه بى آبرویى ارزیابى مى کند: «انتشارات مذهبى ما از نظر نظم، وضع نامطلوبى دارد. بگذریم ازآثارونوشته هایى که اساساًمضرو مایه بى آبرویى است.»36
این آسیب جانکاه تنها گریبان زمانه شهید را نگرفته بود، بلکه اینک نیز این آفت در درون لایه هاى تبلیغات دینى وجود دارد. مدیریت ارتباطات دینى این دانستنى ژرف را باید بیش از پیش در نظر قرار دهد که «تبلیغ هم یک کار و فن است و مى تواند یک علم باشد و هست و باید تدریس بشود.»37
این سخن صمیمانه رهبر معظّم انقلاب حکایت از دردى عمیق دارد که رسالت مدیران تبلیغ دینى را در بخش آموزش بس سنگین و حساس مى نماید. این مسأله کلیدى و اساسى در سالیان پیش از انقلاب و پس از آن همواره مورد توجه رهبران انقلاب بوده است. حضرت امام (رحمه الله) در خطاب به شوراى عالى تبلیغات این گونه مى فرمایند: «لازم است شوراى عالى تبلیغات در جذب و آموزش نیروهاى صالح و افراد شایسته براى اعزام به خارج از کشور و براى مقصد نشر فرهنگ اسلامى، به وزارت ارشاد کمک و همکارى نمایند و با هماهنگى کامل، این وظیفه الهى را عمل نمایند.»38
فیلسوف شهید، آیة الله مطهرى (رحمه الله)، نیز با اشاره به تربیت نیروهاى آموزش دیده، یکى از راه هاى آزاداندیشى و عمل به رسالت اصلى در زمینه تبلیغ دینى را فراهم آوردن امکانات مادى مى داند و مى فرماید: «طرف دار این نظریه هستم که خود سازمان روحانیت گروهى خطیب و واعظ با برنامه صحیح تربیت کند و زندگانى آن ها را اداره کند و آن ها مزد و اجرى از رسالت خود نخواهند. این عده خواهند توانست آزاد بیندیشند و وابستگى نداشته باشند.»39
از میان آنچه گفته شد، مى توان عصاره آنان رادرسه نکته برشمرد:
1. آموزش دهنده باید مرجعى صالح و آگاه باشد؛ مانند آموزش حضرت موسى به وسیله حضرت خضر (علیه السلام)؛
2. فراگیر باید از نیروهاى صالح و شایسته بوده، تنها هدفش نشر اسلام و فرهنگ ناب آن باشد.
3. همراه تربیت نیروهاى کارامد، در تمامى سطوح نظام تبلیغ دینى، باید موانع رشد و آزاداندیشى آن ها برداشته شود تا بتوانند با فراغ بال و آزادى مشروع و کامل، به تبلیغ شریعت مقدس بپردازند.

10ـ ارزیابى، پى گیرى و نظارت
ارزیابى نتایج کارها و پى گیرى فرایند تبلیغ از جمله رسالت هاى مهم مدیریت تبلیغات مى باشد تا بتواند تلاش هاى صورت گرفته رابابرنامه هاى پیش بینى شده مقایسه نماید و از سویى، با در نظر گرفتن و اعمال اصلاحات شایسته ـ در مواردى که تلاش ها از اهداف فاصله گرفته اند ـ نظام تبلیغ دینى رادرحالت نشاط و پویایى قرار دهد. در این جا، نظرى جداگانه به هر یک از این مراحل ضرورى مى نماید:

الف. ارزیابى و نظارت
نظارت و ارزیابى انواع گوناگونى دارد از جمله نظارت درونى، پنهان و آشکار که هر کدام از آن ها با توجه به شرایط و گزیرها، مى تواند مدیر را در ارزیابى یارى رساند. از جمله ارزیابى هایى که در جهت مهار نیروهاى انسانى مى تواند کاربرد و تأثیر بسزایى داشته باشد، روحیه دینى یا وجدان است که در شمار نظارت هاى درونى قرار مى گیرد. البته این نوع نظارت نیازمند فرهنگ سازى است که با توجه به ماهیت دینى و درون گراى منابع انسانى در تبلیغ دینى و پالایش روش هاى آن، تا حدى این نظارت موجود است.
به هر حال، مدیریت تبلیغ در نظام دینى باید با ایجاد واحدهاى نظارتى به ارزیابى بپردازد و در صورت نیاز، اقدامات اصلاحى را شروع نماید. رهبر معظّم انقلاب خطاب به دانش پژوهان حوزوى در این خصوص این گونه سفارش مى نمایند: «امروز این بى نظمى را بایستى با یک برنامه ریزى اولاً، دقیق و متقن و ثانیاً، نو به نو جبران کنیم. برادران طرّاح و برنامه ریز ـ باید بدانند امروز که برنامه ریزى کردند، سال دیگر تجدید نظر کنند؛ نه این که خرابش کنند، بلکه تکمیلش نمایند. باید دستگاه هاى نظارتى بر برنامه ریزى وجود داشته باشد که دایماً برنامه ها... را زیر ذرّه بین بگذارد و ببیند کجایش عیب دارد.»40
از دیگر انواع ارزیابى، مى توان به ارزیابى پنهان اشاره نمود که مى تواند در جاى خود و بدون اعمال تجسس هاى بى جا، بسیار مفید و ارزنده باشد. مولاى متقیان در جایگاه مدیرى کارآزموده مى فرمایند:
«ثُمّ تَفقّه اَعمالهم و ابعثِ العیونَ مِن اهل الصّدقِ و الوفاءِ علیهم فاِنّ تعاهدَکَ فِى السِّرِ لامُورِهم حُدوةٌ لهم علىَ استعمالِ الامانةِ والرّفقِ بالرَّعیةِ»؛ 41
سپس کردار آنان را بررسى نما و مأمورانى مخفى، که راستگو و وفادار باشند، به سوى آنان گسیل دار؛ زیرا بازرسى مداوم و پنهان سبب مى شود تا آنان به امانت دارى و مدارا با زیردستان تشویق و ترغیب شوند. بنابراین، وجود سازمانى نظارتى، که بر عملکرد پنهان و آشکار نهاد تبلیغ سیطره داشته باشد و نقاط ضعف و قوّت آن را بنمایاند، ضرورتى اساسى است که هر ساختار به آن نیاز جدّى دارد، به ویژه در سازمان تبلیغات دینى که وظیفه فرهنگ سازى و فرهنگ بانى را بر عهده دارد.

ب. پى گیرى
پس از مرحله ارزیابى و نظارت، نوبت به پى گیرى مى رسد. در مرحله نظارت، از روند کارها و اجراى برنامه ها و عملکرد نیروها ارزیابى به عمل مى آید، ولى این پایان کار نیست، بلکه مدیریت کاردان باید پس از مشخص شدن نشیب و فراز امور، راه کارهایى را جستوجو نماید و سپس با پى گیرى، سعى در برطرف نمودن کاستى و جبران اشتباهات کند و ضمن پاى فشردن بر نقاط قوّت، آن ها را تکیه گاهى براى سرعت بخشیدن به امور قرار دهد. گویى هرگاه ارزیابى و پى گیرى همچون دو بال ارزشمند و قدرتمند به مدد مدیر آید، مى توانند سازمان تبلیغ و روند آن را قرین پیشرفت، پویش و کارایى نموده، به سوى اهداف اصلى رهنمون گردند. مدیر بزرگ انقلاب، حضرت امام (رحمه الله)، با زبانى ساده اما ژرف و تیز به این نکته اشاره مى نمایند: «اگر شما صد تا اعلامیه صادر کنید و صد تا نطق بکنید و صد تا محکوم بکنید و بعدش دنبالش را نگیرید، این تمام مى شود؛ یک صحبتى کردید یک زحمتى کشیدید، نتیجه اى هم نبردید.»42
حاصل آن که پیوسته و همواره باید در جستوجوى ضعف ها و کاستى ها و نیز نقاط مثبت در بدنه نهاد تبلیغ دینى بود، تا بتوان همچون پزشکى کاردان، غده ها را نابود کرد و از قوّت ها سود جست.

پى نوشت ها
1ـ محسن قرائتى، برداشتى از قرآن و تبلیغ، ص 20 ـ 21
2ـ مرتضى مطهرى، اسلام و نیازهاى جهان امروز، ص 420
3ـ مرتضى مطهرى، علل گرایش به مادیگرى، ص 225
4ـ قرآن مجید، ترجمه ناصر مکارم شیرازى
5ـ مرتضى مطهرى، ده گفتار، مقاله «رهبرى و نسل جوان»، ص 185
6ـ حوزه و روحانیت، در آئینه رهنمودهاى مقام معظم رهبرى، ج دوم، ص 152
7ـ محمدمهدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 4، ص 40 / محمدحسن نبوى، مدیریت اسلامى، ص 175
8ـ میزان الحکمه، ج 8، ص 513 / مدیریت اسلامى، ص 176
9ـ حوزه و روحانیت، ج دوم، ص 133 ـ 134
10ـ میزان الحکمه، ج 5، ص 514 / مدیریت اسلامى، ص 177
11ـ یُستدلُّ على ادبارِ الدُّولِ باربع: تضییع الاصول و التَّمسک بالفروعً و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل.» همان، ج 3، ص 359
12ـ روزنامه رسالت، 9/6/65
13ـ محسن قرائتى، برداشتى از قرآن و تبلیغ، ص 20 ـ 21
14ـ جمعى از نویسندگان، گذشته، حال و آینده حوزه در نگاه رهبرى، ص 31
15ـ محسن قرائتى، قرآن و تبلیغ، ص 20
16ـ روحانیت و حوزه، ص 128
17ـ امام خمینى (رحمه الله)، صحیفه نور، ج 1، ص 66
18و 19ـ ده گفتار، مقاله «رهبرى و نسل جوان» ص 167 ـ 168
20ـ صحیفه نور، ج 16، ص 46
21ـ ده گفتار، مقاله «رهبرى و نسل جوان»، ص 185
22و 23ـ حوزه و روحانیت، ص 333 ـ 334/ ص 332
24ـ نهج البلاغه، شرح صبحى صالح، ج 5، نامه 53 / همان، شرح فیض الاسلام، نامه 53 / مدیریت اسلامى، ص 85
25ـ صحیفه نور، ج 12، ص 19؛ تب / 111
26ـ روزنامه رسالت، 1/5/66 / امام خمینى (ره)، صحیفه انقلاب، ص 16 / صحیفه نور، ج 16، ص 84 ـ 86
27ـ علل گرایش به مادیگرى، ص 225
28و 29ـ میزان الحکمه، ج 4، ص 40
30ـ احمد رزاقى، تبلیغات دینى شیوه و ابزارها، ص 127
31ـ صحیفه نور، ج 14، ص 81 / جمهورى اسلامى، 14/3/67
32ـ تبلیغات دینى، ص 118
33و 34ـ نهج البلاغه، شرح فیض الاسلام، نامه 53، ص 1006
35ـ علل گرایش به مادیگرى، ص 187
36ـ مرتضى مطهرى، عدل الهى، ص 8 ـ 9
37ـ تبلیغات دینى، ص 123
38ـ صحیفه نور، ج 16، ص 221
39ـ ده گفتار، مقاله «شکل اساسى در سازمان روحانیت»، ص 272
40ـ حوزه و روحانیت، ص 322
41ـ نهج البلاغه، نامه 53
42ـ روزنامه جمهورى اسلامى، 15/11/63


منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 54، ویژه نامه فلسفه اسلامی
نویسنده : على اقلیدى نژاد

نظر شما