گذرى بر مفهوم شناسى مدیریت و برنامه ریزى در تبلیغ دینى
با گذرى بر کتابشناسى و مقالات نوشتهشده در حوزه تبلیغ دینى، به راحتى مىتوان دریافت یکى از مسائلى که همواره مورد غفلت قرار گرفته، مراحل کلان در تبلیغ دینى است که نقش عمده و غیرقابل انکارى در ساز و کار تبلیغ دارد.
«مدیریت»، «برنامهریزى» و «اهداف کلى» سه مقوله مهم و اساسى در امر تبلیغ هستند که متأسفانه آنچه تاکنون به رشته تحریر درآمده، به این سه موضوع مهم یا نپرداخته یا اگر پرداخته، در سطحى نازل و با نگاهى گذرا از کنار آن گذشته است.
روشن است که این مقال نه گنجایش بررسى این سه مقوله را دارد و نه ادعاى آن را، بلکه درآمدى است بر این سه موضوع تا شاید اندیشوران و پژوهشگران سختکوش در این راه قدم نهند و مرزهاى مبهم آن را بشناسند و به دستاندرکاران و به ویژه مدیران عالى بشناسانند.
مفهوم «مدیریت» در تبلیغ دینى
دانشمندان علوم انسانى «مدیریت» را به گونههایى متفاوت تعریف کردهاند؛ از آن جمله است:
1. هنر انجام امور به وسیله دیگران؛ 1
2. «مدیریت» علم و هنر هماهنگ نمودن کوششها در یک سازمان و استفاده از منابع براى نیل به اهداف معیّن است. 2
3. کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروههابراى تحقق هدفهاىسازمانى. 3
در مجموع این تعاریف، دو نکته مشترک یافت مىشود: اول آن که مدیریت یک علم یا هنر است و دوم آنکه مدیریت در جهت نیل به اهداف معیّن مىباشد.
اما آنچه «مدیریت اسلامى» را از تعاریف گذشته متمایز مىگرداند توجه به مدیریت در چارچوب ارزشهاست؛ زیرا مدیرى که ارزشها را به بهانه رهبرى و هدایت زیر پا مىگذارد، از دیدگاه اسلام، مدیرى دانا و موفق به شمار نمىرود. بنابراین، تعریف را با نگرهاى اسلامى مىتوان چنین مطرح نمود:
«"مدیریت" هنر و علم به کارگیرى صحیح افراد و امکانات در جهت وصول به اهداف سازمانى است، به نحوى که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد.»4
با توجه به تعاریف گذشته، از آنجا که مدیریت تبلیغ دینى یکى از شاخههاى مدیریت اسلامى است، مىتوان آن را اینگونه تعریف کرد:
«"مدیریت تبلیغ" هنر و دانش به کارگیرى و بهره بردن درست منابع انسانى و غیرانسانى در جهت رسیدن به اهداف سازمانى تبلیغ در دین است، به گونهاى که با آموزههاى دینى در روش، فن و ابزار مغایرتى نداشته باشد.»
البته توجه به این نکته ضرورى است که دامنه این تعریف از مبلّغ روستا و شهر تا سطح کلان مدیریت تبلیغ دینى گسترده است؛ به عبارت دیگر، همه منابع انسانى تبلیغ در این تعریف قرار مىگیرند و هر کدام در محدوده خود، مدیریت تبلیغ را بر عهده خواهد داشت، خواه روحانى روستا و از منابع خُرد انسانى باشد و از روشهاى سنّتى و ابزار آن بهره ببرد یا در سطح مدیریت عالى و منابع کلان باشد و با استفاده از ابزارهاى نوین و شیوههاى نو و روشهاىجدید، بهرسالت خود عمل نماید.
اهمیت مدیریت تبلیغ
بىتردید، یکى از وظایف مهم انبیا (علیهم السلام) و در ادامه آن، حکومتهاى الهى نهادینه ساختن ارزشها و باورهاى حق در جامعه است. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بعثت خود را در همین زمینه ارزیابى مىنمایند:
«اِنّما بُعثتُ لِاُتِمّم مَکارمَ الاخلاقِ»؛ 5
تنها دلیل بعثت من، اتمام و تکمیل ساختارهاى ارزشى جامعه و اخلاق است.
عدل و داد، دورى از ظلم و ستم، ایجاد پاکىها و گسترش نیکىها، همه تنها در صورتى مىتوانند در جامعه جریان یابند که
داراى پشتوانه عظیم تبلیغى باشند؛ زیرا بدون آن هیچ دلیلى براى خوب بودن وجود ندارد. پیوستگى رسالت مبلّغان الهى و پیامآوران وحیانى نیز در همین چارچوب قابل ارزیابى است.
خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید: «واضربْ لهم مثلا اصحابَ القریةِ اِذ جاءَها المرسلونَ اِذ اَرسلنا اِلیهم اثنینِ فکذّبوها فَعزَّزنا بثالث فقالوا اِنّا اِلیکم مُرسلونَ» (یس: 13ـ14)؛
براى این مردم، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند؛ هنگامى که دو نفر از رسولان خود را به سوى آنان فرستادیم، به تکذیب آنان پرداختند. پس براى پشتیبانى از آن دو، شخص سومى را فرستادیم. پس آنان همگى گفتند: ما فرستادگان و رسولان خدا به سوى شما هستیم.
این مسائل از یک سو و برنامهریزى و مدیریت تشکیلاتى دشمنان از سوى دیگر، وجود سازمانى کارامد و پیشرو را ضرورى مىنماید. حضرت امام (رحمه الله) با نگاهى تلخ به گذشته، وضعیت تشکیلات حوزوى و به ویژه تبلیغ دین را اینگونه به نقد مىکشند: «در قدیمها، حوزهها محصور شده بود؛ چهاردیوارى که کسى نمىتوانست از آن بیرون بیاید. تبلیغات سوء به صورتى بود که اگر طلبهاى مىخواست حرفش را بزند، در فکر تشکیلات باشد، مورد طعن قرار مىگرفت. همیشه صحبت "نظم در بىنظمى است" مورد تأیید بود.»6
ایشان با نگاهى به تبلیغ در گذشته مىفرمایند: «در قدیم، کسى به این فکر نبود که چه چیزهایى باشد و چه چیزهایى نباشد. حرکت در حوزهها بود. حوزه کسى را به عنوان مبلّغ اعزام نمىکرد. البته افراد خودشان براى تبلیغ مىرفتند، ولى حوزه کسى را نمىفرستاد. اعزام به خارج که در ذهنها نبود و هیچ کس هم فکر نمىکرد که امکان دارد کسى را به خارج فرستاد، ولى ـ بحمدالله ـ امروز درحوزهها این مسائل حل شده است.»7
ایشان همچنین با اشاره به جایگاه تبلیغ تأکید مىکنند: «سلاح تبلیغات برندهتر از کاربرد سلاح در میدانهاى جنگ است.»8 با انتقاد از روند موجود نیز مىگویند: «آن قدرى که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده مىکنند، از طریق دیگر نمىکنند.»9
حضرت امام (رحمه الله) با تأکید بر ضرورت تبلیغات دینى، مىفرمایند: «با این همه تبلیغات علیه ما، ما هم باید تبلیغات داشته باشیم.»10 در جایى دیگر، دردمندانه و با شهامت، به این مسأله اعتراف مىکنند که «مادر جهت تبلیغات تقریباً صفر بودهایم.»11
با توجه به گفتار ارزشمند ایشان، روشن است که تبلیغات هنگامى سلاحى برنده در مقابل دشمنان است که داراى مدیریتى قابل باشد، وگرنه همان تبلیغات مىتواند خود سلاحى در دستان دشمن قرار گیرد. پژواک این درد با زبانى دیگر در آثار شهید مطهرى (رحمه الله) نیز به چشم مىخورد. ایشان با اشاره به هرج و مرج در نظام تبلیغ دینى، در زمینه لزوم ساماندهى و بازسازى آن چنین مىگویند:
«چه قدر مصیبت است براى اهل معرفت که افرادى که نه با مکتب الهیون آشنا هستند و نه با مکتب مادیون، از هرج و مرج و بىنظمى که در سیستم تبلیغات دینى ـ خصوصاً در جامعه تشیّع ـ وجود دارد، استفاده کرده و در ردّ مادیون کتاب مىنویسند؛ لاطایلاتى به هم مىبافند که اسباب تمسخر و استهزاست. بدیهى است که چنینتبلیغاتىبه سودمادیگرى است؛ از کتبىکهدرزمان خودما در این زمینه نوشته شدهاست، فراوانمىتوانمثالآورد.»12
«باید با هرج و مرج تبلیغى و اظهار نظرهاى نامشخص مبارزه شود، دیگر براى خطوط روى طالبى و براى بال نداشتن شتر از آن فلسفهها بافته نشود.»13
امروزه با پاگرفتن حکومت مقدس اسلامى، وظیفه پاسدارى از ارزشها، نگرشها و باورهاى تشیّع و در سطحى فراتر، مردم مسلمان بیش از پیش بر شانه روحانیت سنگینى مىکند. شهید مطهرى (رحمه الله) با اشاره به همین مطلب مىگویند: «حوزههاى علمیه و محیطهاى روحانى مسؤول پاسدارى جامعه اسلامى و دفاع از اصول و فروع دین مقدس اسلام از دیدگاه مذهب شیعه و تعلیم و تبلیغ آنها؛ عهدهدار پاسخگویى به نیازهاى مذهبى مردم مسلمانند.»14
نتیجه آنکه چون اسلام در مقابل خود، سپاه تبلیغى دشمن را صف کشیده و آماده مىبیند، ناگزیر از تبلیغات صحیح، علمى، مدبّرانه و ارزشى است و این مهم بدون تشکیلات و مدیریتى منظّم تنها آرزویى بر صفحات قلب دلسوزان و کاغذ نویسندگان است.
اندیشمند و کارشناس برتر اسلام، شهید مطهرى، با توجه به همین ضرورت و نیاز مىگویند: «حوزههاى علمیه ما اگر از محدودیتهاى مصنوعى، که خود براى خود به وجود آوردهاند، خارج گردند و با استفاده از پیشرفت علوم انسانى جدید به احیاى فرهنگ کهن خود و آراستن و پیراستن آن بپردازند و آن را تکمیل نمایند و به پیش سوق دهند ـ که آمادگى تکامل و پیشروى دارد ـ مىتوانند از این انزواى حقارتآمیز علمى خارج شوند و کالاهاى فرهنگى خود را در زمینههاى مختلف معنوى، فلسفى، اخلاقى، حقوقى، روانى، اجتماعىوتاریخى با کمالافتخارو سر بلندىبهجهاندانشعرضهنمایند.»15
بنابراین، وجود تشکیلاتى سازمان یافته، منسجم، پویا، کارامد و نوآور یکى از نیازهاى جامعه تبلیغى است که البته این مهم بدون وجود مدیریتى لایق و کاردان امکانپذیر نیست.
ارکان مدیریت
حال که مفهوم و اهمیت «مدیریت تبلیغ» معلوم شد، باید با ارکان بنیادین مدیریت آشنا شد و سپس آن را با تبلیغ دینى درآمیخت تا بتوان با فراورده آن مدیریت تبلیغ را در عرصه دین ترسیم نمود.
مدیریت داراى چهار رکن اساسى است: برنامهریزى، سازماندهى، رهبرى و اشراف. همچنین مدیر داراى وظایف گوناگون دیگرى مانند ایجاد انگیزش، پىگیرى، رفتار سازمانى و تصمیمگیرى مىباشد. با توجه به آنکه هر یک از این مباحث نیازمند ژرفنگرى و درنگ بایسته است، به امید آنکه در آینده شاهد پژوهشهایى وزین و کاربردى در این عرصه باشیم، تنها به یکى از مهمترین ارکان آن یعنى برنامهریزى و در ضمن آن، به اهداف کلى پرداخته مىشود.
تعریف «برنامهریزى»
همانگونه که گفته شد، برنامهریزى ستون اصلى و بنیادین مدیریت است. همانسان که براى «مدیریت» تعاریف متعددى وجود دارد، از برنامهریزى نیز تعاریف گوناگونى ارائه شده است. ولى به صورت کلى مىتوان گفت: «برنامهریزى اندیشهاى است در کلیات و جزئیات طرح براى تعیین هدف و مقاصد (نقشه کار و برنامه) به همراه تعیین شیوهها و روشهاى رسیدن به هدف.»16
با توجه به تعریف یاد شده «برنامهریزى تبلیغ دینى» را مىتوان اینگونه تعریف کرد: برنامهریزى عبارت است از: اندیشیدن در کلیات و جزئیات طرح تبلیغ دینى در جهت آشکار نمودن اهداف آرمانى، ارزشى و سازمانى به همراه تعیین شیوهها و روشهاى غیرمغایر با آموزههاى شرع مقدس و در یک کلام، نقشه عملیاتى در جهت نیل به هدف یا اهداف تبلیغ دین.
بنابراین، برنامهریزى در عرصه تبلیغ دینى باید داراى ویژگىهاى ذیل باشد:
1. اندیشهاى ناب، کارشناس و دینشناس پشتیبان آن باشد؛
2. داراى اهدافى ارزشى و سازمانى با نگرش تبلیغى باشد؛
3. شیوهها و روشهاى کاربردى براى رسیدن به هدف تعیین گردد؛
4. مغایرتى بین ویژگىهاى قبلى با آموزهها و روشهاى کاربردى بزرگان دین نداشته باشد.
تنها با رعایت این ویژگىهاست که مىتوان در برنامهریزى تبلیغ با نگرهاى دینى گام نهاد.
اهمیت برنامهریزى
از دیدگاه آیات، روایات و روشهاى عملى رهبران دینى، برنامهریزى جایگاهى بس بلند دارد و از آن گریزى نیست و به ناچار مدیران براى پیشگیرى از فروافتادن در دام ناکامىها، باید به آن روى کنند.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در کلام حکیمانه خود بقا و پاىدارى دولتها را با برنامهریزى و چارهاندیشى گرهزده، مىفرمایند:
«امارات الدُّول انشاءُ الحیل»؛ 17
پاىدارى و بقاى دولتها بستگى به برنامهریزى و چارهاندیشى در امور دارد.
و در جایى، پیامبر (صلى الله علیه وآله) خطاب به ابن مسعود، او را از انجام کارهایى که همراه با آیندهنگرى و تدبیر نباشد، بر حذر مىدارند و مىفرمایند: «یابن مسعود، اذا عملتَ عملا فاعمل بعلم و عقل و ایّاکَ اَن تعملَ عملا بغیرِ تدبیر و علم فانّه ـ جل جلاله ـ یقولُ: "ولاتکونوا کالّتی نقضتَ غزلَها مِن بعدِ قُوّة انکاثاً"»؛ 18 ابن مسعود، هرگاه در پى انجام کارى هستى، از روى دانش و خرد به آن بپرداز و از اینکه کارى را بدون آیندهنگرى و آگاهى انجام دهى بر حذر باش! به درستى که خداوند مىفرماید: همانند زنى مباشید که بافتهاش را پس از اینکهمحکمگردانیده بود، جاهلانه باز کرد.
حضرت امام (رحمه الله) نیز، که خود در جایگاه رهبرى دینى قرار داشتند، بر برنامهریزى تکیه نموده، خطاب به مدیران و مسؤولان حج مىگویند: «روحانیون و مدیران و مسؤولانمحترم کاروانهاوحجمتناسب با حضورقشرهاى مختلف، اعم از بىسواد و باسواد، براى آنان برنامهریزى کنند.»19
شهید مطهرى (رحمه الله) از دیدگاه مبلّغى درد آشنا به لزوم برنامهریزى صحیح در کار تبلیغ اشاره مىکنند و مىگویند: «طرفدار این نظریه هستم که خود سازمان روحانیت گروهى خطیب و واعظ با برنامه صحیح تربیت کند.»20
بنابراین، اهمیت وجود برنامهریزى در هر کارى از جمله تبلیغ دینى مسألهاى ضرورى است که غفلت از آن موجب دوبارهکارىها، هرج و مرج در عرصه پژوهش و تبلیغ، پایین آمدن کیفیت فراوردههاى تبلیغى، ناهمسویى تلاشها و دیگر مشکلات خواهد شد. پس لازم است با درک جایگاه برنامهریزى، نظام تبلیغى همسو با اهداف مشخص و با نگرش علمى ـ کاربردى ترسیم شود.
فواید برنامهریزى
در مسیر مدیریت، همواره سه مشکل اساسى وجود دارد که عبارتند از: ابهام در نتیجه کار، سختىها و مشکلات پیشبینى نشده و کمبود امکانات. راه پیروزى بر این مشکلات تنها در برنامهریزى نهفته است که به صورت جداگانه هر کدام با استفاده از رهنمودهاى دینى مورد بررسى قرار مىگیرد:
الف. جلوگیرى از پشیمانى: یکى از دغدغههایى که همواره موجب شکست در تبلیغ مىشود پیامدهاى عمل تبلیغى است. برنامهریزى صحیح این امکان را به ما مىدهد که با پیشبینى نتیجه احتمالى، روشهایى اندیشیده شود تا از پشیمانى جلوگیرى گردد. کلمات نورانى امام على (علیه السلام) این مهم را اینگونه تعبیر مىکند:
«التّدبیرُ قبلَ العملِ یُؤمِّنکَ مِن النَّدمِ»؛ 21
آیندهنگرى و چارهاندیشى پیش از شروع کارها، تو را از پشیمانى ایمن مىسازد.
ب. پیشبینى سختىها و مشکلات: گام نهادن در هر راهى مشکلات و سختىهایى به دنبال دارد. مسافرى که قصد سفر به صحرایى دارد، باید توشه خود را بر اساس احتمالات بردارد، وگرنه در میانه راه، درمانده و خسته خواهد شد و از ادامه راه باز خواهد ماند. تبلیغ دینى نیز از این مقوله جدا نیست و باید پیش از ورود در آن، احتمالات را در نظر گرفت. معلوم است که هرگونه کوتاهى و سستى در برنامهریزى کوهى از مشکلات را در برابر مدیریت تبلیغ قرار خواهد داد. مولا امیر مؤمنان (علیه السلام) در کلامى کوتاه، ولى ژرف و پرمحتوا به همین مسأله اشاره مىکنند و مىفرمایند:
«مَن قعدَ عن حیلتِه اَقامته الشّدائدُ»؛ 22
کسى که در راه چارهاندیشى و برنامهریزى کوتاهى کند، مشکلات و سختىها در مقابل او خواهند ایستاد.
ج. بهرهورى بهینه از منابع: برنامهریزى بر اساس داشتهها و اندوختهها همواره روند کار را در مسیرى بهتر هدایت مىنماید و موجب بهرهورى از تمامى امکانات مىشود. در عمل تبلیغى نیز آنچه نقش اساسى ایفا مىکند، استفاده بهینه از منابع موجود است و این مهم امکان ندارد، مگر با برنامهریزى علمى و عملى.
وجود امکانات و وسایل گوناگون بدون برنامهریزى تنها موجب از بین رفتن منابع خواهد شد. حضرت على (علیه السلام) در نگاهى مدبّرانه و کلامى حکیمانه، برنامهریزى را از امکانات و منابع، مهمتر ارزیابى نموده، مىفرمایند:
«التَلطُّف فِى الحیلةِ اَجدى من الوسیلة»؛ 23
ظرافت و دقت در برنامهریزى مهمتر و بهتر از وسایل و امکانات است.
ارکان برنامهریزى
پس از آشنایى با مفهوم، اهمیت و فواید برنامهریزى، آشنایى با ارکان آن نیز لازم است. برنامهریزى داراى دو رکن مهم و کلیدى است که بدون آنها، موفقیت محقق نخواهد شد. این دو رکن در بخشهاى پیشین به گونهاى کوتاه و اجمالى در لابهلاى کلمات و جملات مورد توجه قرار گرفت که عبارتند از: هدف و پیشبینى.
اینک تشریح هر کدام از آنها:
الف. اهداف: شناسایى هدف در همه عرصههاى فردى و اجتماعى زندگانى بشر یک ضرورت است؛ زیرا بدون داشتن هدف، تمام کوششها در مسیرى سردرگم و پیچیده به انحراف کشیده خواهد شد. در دنیاى مدیریت تبلیغ دینى نیز شناخت هدف موجب مىشود تا اهداف کوچکتر و فعالیتهاى دیگر در مسیر هدف کلى قرار گیرند.
به همین دلیل، در این بخش اهداف کلى تبیین مىگردد؛ چرا که اهداف سازمانى و عملیاتى24 در بخشهاى کوچکتر مدیریت و با توجه به اهداف کلى به وجود مىآید.
1. پرستش خداى یگانه و دورى از زورمداران: پرستش خداوند یکتا و دورى از طاغوتها و زورمداران ستمگر یکى از اهداف کلى در جهت رسانیدن انسان به مرز کمال مطلوب است. خداوند متعال تمامى تلاش سازمان بعثت و تبلیغات و کوششهاى بىدریغ کارگزاران و فرستادگان خود را در جهت رسیدن به همین هدف ارزیابى کرده، مىفرماید:
«و لقد بَعثنا فی کُلِ امّة رسولا اَنِ اعبُدوا اللّهَ و اجتنِبوا الطَّاغوتَ». (نحل: 36)؛
در میان هر امّتى فرستادهاى برگزیدیم تا خداى یکتا را پرستش کنید و از زورمداران ستمگر دورى گزینید.
مبلّغان کلام وحیانى نیز باید در راستاى همین اهداف فعالیتهاى خود را متمرکز سازند تا بتوان در سایه تبلیغ مدام و برنامهریزى شده به جامعه مطلوب اسلامى رسید. حضرت امام (رحمه الله) نیز مجاهدت انقلابى مردم را در برپایى حکومت اسلامى در جهت نیل به «مکتب الوهیت» و «ایده توحید» دانسته، مىفرمایند: «آنچه که شما ملت شریف و مجاهد براى آن به پا خاستید و دنبال مىکنید و براى آن جان و مال نثار کرده و مىکنید والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدى است... که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معناى وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و درجات و مراتب غیب و شهود است و آن در مکتب محمدى (صلى الله علیه وآله) به تمام معنا و درجات و ابعاد متجلّى شده و کوشش تمام انبیاى عظام (علیهم السلام) و اولیاى معظم (علیها السلام) براى تحقق آن بوده و راهیابى به کمال مطلق و جلال و جمال بىنهایت جز با آن میسّر نگردد.»25
در جایى دیگر، هدف بعثت و رسالت انبیا (علیهم السلام) را اینگونه توضیح مىدهند: «انبیا هم که مبعوث شدند، براى این
مبعوث شدند که معنویات مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند به اینکه چیزى نیستیم و علاوه بر آن، مردم را، ضعفا را از تحت سلطه استکبار بیرون بیاورند. از اول، انبیا این دو شغل را داشتهاند: شعل معنوى که مردم را از اسارت نفس خارج کنند، از اسارت خودش خارج کنند که شیطان بزرگ است، و مردم و ضعفا را از گیر ستمگران نجات دهند... این دو شیوه را به عیان، در قرآن و سنّت و در عمل خود رسول الله
مىبینیم؛ دعوت به معنویات الى حدّى که بشر مىتواند به او برسد و فوق او و بعد هم اقامه عدل.»26
2. آموزش، پالایش و پرورش: از جمله اهدافى که مىتوان از کلام خداوند در قرآن مجید استفاده نمود و تبلیغات الهى را درصدد نیل به آن برشمرد، متمایل ساختن مردم به سوى پاکىها و دورى از پلیدىها و از سوى دیگر، آموزش باورها و نگرشهاى حق است؛ زیرا بدون آموزش، پالایش و پرورش رخ نخواهد داد و در صورت رشد، ناقص بار خواهد آمد.
خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «هو الذّی بَعثَ فىِ الاُمیّین رسولا مِنهم یَتلوا علیهم آیاتِه و یُزکیهم و یُعلّمهم الکتابَ و الحکمةَ»؛ (جمعه: 2)
او کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزکیه مىکند و به آنان کتاب و حکمت مىآموزد.
نادانى یکى از بیمارىهاى مزمن و فراگیر از قرون و اعصار گذشته بوده که همواره قربانیان زیادى از میان مردمان گرفته است. پروردگار متعال در کلام مقدس خود، آموزش را در کنار پرورش قرار داده است تا جاهلان و ناآگاهان به دنبال آموزش، به تزکیه خود بپردازند و خود را از چنگال دیو جهالت رها سازند.
با نگاهى گذرا به زورمداران دنیاى امروز، مىتوان دریافت هدف از تبلیغ در جهان مادى، در جهالت نگاه داشتن انسانهاست. اما پیامبران (علیهم السلام) این فرستادگان الهى، در طول تاریخ تبلیغى خویش تلاش نمودهاند همواره با توسّل به شیوههاى گوناگون و روشهاى سودمند بشریت را از این گودال تاریخ به جهان روشن معنویت رهنمون شوند. حضرت امام در همینباره مىفرمایند: «تمام پیامبران در طول تاریخ اینطور نبوده است که فقط یک ناصح باشند، بلکه براى تهذیب اخلاق مردم به گفتوگو، به کردار، به عمل، به فعالیت مأمور بودند و خداى تبارک و تعالى آنها را براى اینکه انسانها را بسازند، براى اینکه خلق انسانى در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال انسانى در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال انسانى داشته باشند، مبعوث فرموده است.»27
بنابراین، یکى از اهداف کلى در تبلیغات دینى، باید بر دو محور آموزش و پالایش و پرورش استوار باشد.
حضرت امام (رحمه الله) در جملهاى کوتاه این رسالت سنگین را بیان مىدارند: «علماى دانشگاه و علماى حوزههاى علمى قدیمى و استادها در هر جا هستند با این دو رکن مواجهند: رکن آموزندگى و تربیت علمى و رکن پرورش و تربیت اخلاقى و تهذیب نفس.»28
3. عدل و دادگسترى: سومین هدف کلى، که باید در برنامهریزى تبلیغ مورد توجه قرار گیرد، پیش بردن جامعه به سوى عدالت اجتماعى است. پیامبران الهى (علیهم السلام)، که خود نمونهاى عملى در پیش روى مدیران تبلیغ دینى مىباشند، همواره بر عدالت پاى فشردند و در راه تحقق آن استقامت ورزیدهاند. هر چند بسیارى از آنان نتوانستند به این هدف اساسى از تبلیغ برسند، اما این از جمله اهداف راهبردى آنها به شمار مىرفته است. قرآن، این کتاب مقدس و راهنما، در این باره مىفرماید:
«لَقد اَرسلنا رُسلنا بِالبیّناتِ و اَنزلنا مَعهم الکتابَ و المیزانَ لِیقومَ النَّاسُ بالقسطِ» (حدید؛ 26)؛
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. 29
با توجه به این اهداف، رسالت سنگین تبلیغ بیش از پیش روشن مىشود و بر مدیران است که با توجه به این رسالتها، تبلیغ را سامان دهند و خود الگویى در این زمینه باشند.
خلاصه آنکه مدیریت و برنامهریزى تبلیغ دین باید به مقولات بسط عدالت، آموزش، پالایش، و پرورش و همچنین کشانیدن جامعه به سوى دورى از زرمداران و زورگویان توجه اساسى نماید و با پشتوانه تبلیغاتى عظیم و مقدس، اجتماعات انسانى را به سوى داد، پاکیزگى و پیراستگى، آموزش و اجتناب از طاغوتها رهنمون شود و در راه ایجاد جامعهاى خدامحور گام بردارد.
ب. پیشبینى: پیشبینى در برنامهریزى، داراى اهمیت بسیارى است؛ هر کس بتواند بهترین راه و عملىترین شیوه و روش را در جهت نیل به اهداف پیشبینى نماید و با تیزهوشى مشکلاتِ راه را حدس بزند؛ برنامه را به گونهاى تهیه کند که در هنگام اجرا با کمترین مشکل و سختى روبهرو شود، برنامهریز موفقى است. از ویژگىهاى پیشبینى موفق، لغزش و خطاى کمتر است. از آنجا که پیشبینى مانند تحلیل رویدادهاست، نیازمند اطلاعات خام اولیه است. این اطلاعات، باید بر اساس واقعیتها و حقایق موجود باشد، نه اطلاعات سمت یافته و غیردقیق. پس مرز بین پیشبینى و تخیّل در نوع اطلاعات و نگاه ما سامان مىیابد. بنابراین، برنامهریز توانا کسى است که پیامدها را پیش از رویداد آنها بشناسد و بسنجد و براى رویارویى با آنها بیندیشد. بىدلیل نیست که امیرمؤمنان (علیه السلام) اینگونه افراد را در زمره دانایان مردم به شمار مىآورند و مىگویند:
«اَعقلُ النّاسِ اَنظرَهم فِى العواقب»؛ 30
خردمندترین مردم کسى است که پیامدهاى کار را بهتر پیشبینى نماید.
روشن است که پیشبینى غیرواقعبینانه راه به جایى نبرده، تمام امکانات و منابع مدیریت را با خطر انهدام مواجه مىسازد. مولاى متقیان کار بدون دوراندیشى را ناپسند شمرده و اینگونه مىفرمایند: «لاخیرَ فى عزم بلا حزم»؛ 31
تصمیم و ارادهاى که در آن دوراندیشىودقتنباشد، سودمندنخواهدبود.
اطمینان در انجام امور نیازمند ضمانتهایى است تا سلامت آن را تضمین نماید و ضمانتنامه سلامت در برنامهریزى پیشبینى است. بر همین اساس، امام على (علیه السلام) مىفرمایند:
«ثمرةُ الحزمِ السَّلامة»؛ 32
میوه و فایده دوراندیشى سلامت و ایمنى از حوادث است.
چه شایسته و سزاوار است که مدیریت تبلیغ این سخن پیامبر (صلى الله علیه وآله) را، که خود یگانه اسوه تبلیغ و مدیریت آن بودهاند به خاطر داشته باشند! ایشان در پاسخ به شخصى که از ایشان سفارشى خواسته بود، فرمودند:
«فاِنّی اُوصیکَ اِذا اَنتَ هَممتَ بامْر فَتدبَّرْ عاقبته فاِن یَکُ رشداً فامضِه و اَن یکُ غَیّاً فانتِه عنهُ»؛ 33
به تو سفارش مىکنم هرگاه خواستى کارى را به انجام برسانى، در پیامدهاى آن اندیشه کنى؛ اگر در آن رشد و بالندگى بود، بداناقدامنمایىوچنانچه در آن تیره روزى و گم راهى بود، از آن روى گردان شوى.
آسیبشناسى در حوزه برنامهریزى تبلیغ
1ـ دو دلى در اجرا
همانگونه که ذکر شد، دوراندیشى یکى از ارکان برنامهریزى است. ولى گاه این رکن مهم دچار آفتکشنده دو دلى شده، از حدود متعارف خود خارج مىگردد و نه تنها به یارى برنامهریز برنمىخیزد، بلکه موجب دلهره و مانعى بزرگ بر سر راه تصمیم و اجرا مىشود. امام حسن عسکرى (علیه السلام) در تعبیرى زیبا، این نوع دوراندیشى را ترس خوانده، مىفرمایند:
«اِنَّ لِلحزمِ مقداراً فانْ زاد عَلیه فهو جبنٌ»؛ 34
براى دوراندیشى و دقت در امور، مرز و مقدارى است که اگر از آن فزونى یابد، ترس نامیده مىشود.
بىتردید، انجام هر کار با هر میزان دقت و پیشبینى دلهرهآور است و هر مقدار کار از ارزشمندى و ظرافت بالاترى برخوردار باشد، ورود در آن سختتر خواهد بود، به ویژه اگر این کار در حوزه فرهنگ دینى باشد. اما راه حل چیست؟ آیا در مقابل یورش همهسویه دشمن، باید به این بهانه آرام گرفت؟ یا باید در دل آن فرو رفت؟ امیرمؤمنان (علیه السلام) در چارهجویى براى غلبه بر اینگونه دلهرهها مىفرمایند:
«اذا هبتَ امراً فِقع فیه فاِنَّ شدةَ توقیه اَعظمُ مِمّا تخافُ مِنه»؛ 35
هنگامى که از کارى ترسیدى، خود را در آن بیفکن؛ چون ترس و دودلى تو از انجام این کار سخت است تا خود آن.
پس در برنامهریزى و اجرا، باید از دلهره و دو دلى بىجا پرهیز کرد.
2ـ خودبینى
یکى از مشکلات اساسى در راه برنامهریزى تبلیغ، تکیه بر موفقیتهاى پیشین و سهلانگارى در ارزیابى وضع موجود است. برنامهریز تبلیغ دینى باید از نقاط قوّت و ضعف خود، با خبر باشد و با ارزیابى موفقیتهاى گذشته، چشمانداز آینده را نیز در نظر داشته، از چارهجویى طفره نرود؛ زیرا خود آفرینگویىها و سهلانگارى روند پویا و بالنده برنامهریزى را دچار اختلال و از همگسیختگى مىنماید.
امیرمؤمنان، على (علیه السلام) سرچشمه سهلانگارى در برنامهریزى را در خودآفرینگویى و عُجب مىدانند و مىفرمایند:
«مَن اَعجَب بحسنُ حالته قصّر عَن حُسنِ حیلته»؛ 36
کسى که بر اساس وضع کنونىِ خود، دچار خودبزرگبینى شود، در راه چارهاندیشى کوتاهى خواهد نمود.
بنابراین، سازمان برنامهریزى در تبلیغ دینى نه تنها همراه با زمان، بلکه باید گامى پیشتر از زمانه داشته باشد.
3ـ کوچکپندارى رأى دیگران
آنچه در برنامهریزى ملاک عمل مىباشد رأى شایسته و سنجیده است. منابع ثابت مشورتى و رأىدهنده هر چند باید از کارشناسى، تعهد و پذیرش نسبى برخوردار باشند، ولى گذر سطحى از پیشنهادهاى سازنده از منابع به ظاهر غیرحرفهاى شایسته نیست. تعصّب بر مقام و جایگاه سازمانى رأىدهنده مىتواند در برخى موارد، روند برنامهریزى را دچار روزمرّگى و شکست نماید. بنابراین، در مقام مشورت و یا پیشنهاد، نباید به مقام و جایگاه سازمانى یا اجتماعى افراد توجه داشت و بر آن تعصّب ورزید. چه بسا افرادى که در مجموعههاى زیردستى به کار مشغول هستند، ولى داراى اندیشهاى ناب و ارزشمند مىباشند. کوچک شمردن دیدگاهاى ارزشمند نه تنها به روحیه ابتکار افراد ضربه مىزند، بلکه خطرات دیگرى را نیز متوجه سازمان برنامهریز مىکند. على (علیه السلام) در کلام نورانى خود، چنین سفارش مىکنند:
«لاتَصغرنَّ عندکَ رأى الخطیر اذا اَتاکَ به الرّجلُ الحقیر»؛ 37
هیچگاه افکار و اندیشههاى بلند و ارزشمندى را که از سوى افراد غیرمهم ابراز مىشود، کوچک مشمار.
4ـ مشورت با نااهلان
از دیگر آفتهایى که نظام مدیریت را تهدید مىکند و برنامهریزى را به گونهاى جدّى با بحران مواجه مىسازد، مشورت با ناآگاهان و نااهلان است. سودجویى و کسب منافع یا حسادتها مىتواند مشورت را، که یکى از لوازم پیشبینى و برنامهریزى است، ناکارآمد نماید و کلتلاشهاى برنامهریزان و مدیریت را به تنش، تخریب یا انهدام منتهى سازد. بر همین اساس، دین مقدس اسلام سزایى سخت و عقوبى جانکاه براى مشورتدهندگان نااهل در نظر گرفته است. امیرمؤمنان (علیه السلام) مىفرمایند:
«مَن استشار اَخاهُ فلَم ینصحهُ مَحض الرأىِ سَلبه اللّهُ ـ عزّوجل ـ رأیَه»؛ 38 کسى که مورد مشورت قرار گیرد و رأى و اندیشه خود را به گونهاى خالص و ناب در اختیار برادرش قرار ندهد، خداوند رأى و نظر پسندیده را از او خواهد گرفت.
5 ـ خودرأیى
بىتوجهى به دیدگاه دیگران و محترم نشمردن آن از یک سو و مطلقانگارى رأى و نظر خود در سازمان برنامهریزى تبلیغ دینى از سوى دیگر، نتیجهاى جز استبداد و خودکامگى به دنبال نخواهد داشت. این صفت و ویژگى نسنجیده در هر فرد و سازمانى مىتواند برنامهریزى را با انهدام کامل روبهرو سازد. بیشتر فعالیتهاى موجود در سازمانهاى فرهنگساز مىتوانند با این مشکل مواجه شوند و در آخر، برنامهریز کلان در عرصه فرهنگ و دین را با خشک مغزى و جمود همراه نموده، از پویایى و قدرت تأثیر آن بکاهند. مولاى پرهیزگاران (علیه السلام) در رهنمودى کارگشا، نه فقط به این مشکل، بلکه به راهگریز از آن نیز اشاره مىفرمایند:
«مَن استبدَّ بِرأیِه هَلکَ و مَن شاوَر الرِّجالَ شارکَها فی عقولها»؛ 39
کسى که خود رأى باشد، هلاک گشته، پیروز نخواهد شد و کسى که به مشورت با مردان آگاه اقدام نماید، در دانایى آنها شرکت جسته است. به همین دلیل برنامهریزان امر مقدس تبلیغ دین باید با شناخت آفت رسالت، سعى نمایند مسیر برنامهریزى را به سلامت به پایان برسانند.
پىنوشتها
1 سیدمهدى الوانى، مدیریت عمومى، ص 17، با تصرف
2 سیدمهدى الوانى، مدیریت عمومى، ص 17، با تصرف
3 پال هرسى و کنت بلانچارد، مدیریت رفتارسازمانى، ترجمه علاقه بند، ص 13/ محمدحسننبوى، مدیریتاسلامى، ص34
4 مدیریت اسلامى، ص 35
5 محمدمحمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج 3، ص 149
6 امام خمینى (رحمه الله)، صحیفه نور، ج 18، ص 79 / ج 16، ص 151
7 همان، ج 18، ص 79
8 همان، ج 16، ص 81
9 همان، ج 17، ص 157
10 همان، ج 18، ص 100 / محسن خندان، تبلیغ اسلامى و دانش ارتباطات اجتماعى، ص 130
11 صحیفه نور، ج 15، ص 190 / تبلیغ اسلامى، ص 131
12 مرتضى مطهرى، علل گرایش به مادیگرى، ص 187 / ص 225
13 مرتضى مطهرى، علل گرایش به مادیگرى، ص 187 / ص 225
14 مرتضى مطهرى، اسلام و نیازهاى جهان امروز، ص 43 / ص 45
15 مرتضى مطهرى، اسلام و نیازهاى جهان امروز، ص 43 / ص 45
16 با استفاده از تعاریف مدیریت تولید، داود پورحمید، ص 19 / مدیریت رفتار سازمانى، ص 14، به نقل از: مدیریت اسلامى، ص 40
17 میزان الحکمه، ج 2، ص 551 / مدیریت اسلامى، ص 40
18 محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 110 / مدیریت اسلامى، ص 41
19 روزنامه رسالت، 10/5/66
20 مرتضى مطهرى، ده گفتار، مقاله «مشکلاساسىدرسازمانروحانیت»، ص272
21 بحارالانوار، ج 68، ص 338 / مدیریت اسلامى، ص 42
22 میزان الحکمه، ج 2، ص 551 / مدیریت اسلامى، ص 42
23 میزان الحکمه، ج 2، ص 551 / مدیریت اسلامى، ص 43
24 «اهداف سازمانى» به اهدافى گفته مىشود که سازمان تبلیغ باید به دنبال تحقق آنها باشد و از اهداف کلى خردتر مىباشند. «اهداف عملیاتى» اهدافى هستند که در جهت رسیدن به اهداف سازمانى ترسیم مىشوند.
25 امام خمینى، صحیفه انقلاب، ص 35
26 صحیفه نور، ج 18، ص 32 ـ 33
27 همان، ج 17، ص 77 / ص 17
28 همان، ج 17، ص 77 / ص 17
29 ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج23، ص370/ مدیریت اسلامى، ص 55
30 میزان الحکمه، ج 2، ص 386 / مدیریت اسلامى، ص 69 / ص 386
31 میزان الحکمه، ج 2، ص 386 / مدیریت اسلامى، ص 69 / ص 386
32 نهج البلاغه، شرح فیض السلام، حکمت 172
33 بحارالانوار، ج 68، ص 339
34 همان، ج 75، ص 377 / مدیریت اسلامى، ص 75
35 لبیب بیضون، تصنیف نهجالبلاغه، ص 972 / بحارالانوار، ج 68، ص 362 / مدیریت اسلامى، ص 75
36میزان الحکمه، ج 6، ص 46 / مدیریت اسلامى، ص 64
37 میزان الحکمه، ج 4، ص 40
38 بحارالانوار، ج 72، ص 102
39 نهجالبلاغه، صبحى صالح، حکمت 161 / نهجالبلاغه، شرح فیض الاسلام، حکمت 152، ص 1165 / مدیریت اسلامى، ص 72
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 62، ویژه نامه دین شناسی
نویسنده : على اقلیدىنژاد
نظر شما