ژرژ سیمنون
ژرژ سیمنون (به فرانسوی: Georges Simenon) (۱۳ فوریه ۱۹۰۳–۴ سپتامبر ۱۹۸۹)نویسنده بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمانهای پلیسی شهرت داشت نزدیک به ۵۰۰ رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شدهاست. سیمنون خالق شخصیت کمیسر مگره یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان است.
ژرژ ژوزف کریستین سیمنون (George Joseph Chiristian Simenon) در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ (Liége) بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود.
ژرژ در سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیتها بود. تا پیش از ۱۹۱۸ به مشاغل مختلفی از جمله شاگردی در کتابفروشی پرداخت، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ترک تحصیل کرد و در نشریه گازت دو لیژ به عنوان خبرنگار مشغول کار شد.
این شغل به او امکان داد با گروههای و طبقات مختلف مردم از جمله افرادی که در هتلهای ارزان قیمت اقامت داشتند، وقتشان در نوشگاهها سپری میشد و گهگاه گذارشان به ادره پلیس میافتاد سر و کار پیدا کند و با منش و رفتار آنها به خوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفه اصلی اش شد بسیار به کار آمد. کار در گازت که روزنامهای پرتیراژ و عامه پسند بود باعث شد تا مهارتهای تند نویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را به خوبی فرا بگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفی اش با او ماند به نحوی که میتوانست یک رمان کامل را تنها در سه ساعت بنویسدو آماده چاپ کند! در دوران کار در گازت بیش از ۱۵۰ مقاله با نام قلمی G.Sim نوشت و در فاصله سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ بیش از ۸۰۰ قطعه فکاهی با نام مسیو لکوک به چاپ رساند.
نخستین رمان او با نام بر پل آرش در ژوئن ۱۹۱۹ نوشته شد و در ۱۹۲۱ با نام مستعار G.Sim به چاپ رسید. در سال ۱۹۳۰ شخصیت محبوب آثارش کمیسر مگره، برای نخستین بار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست ژوزف کسل برای چاپ در مجله کارگاه نوشت.
سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده میزیست و در همین دوران بود که با آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی آشنایی یافت. در ۱۹۴۵ پس از آن که گشتاپو به یهودی بودن وی شک برد، از فرانسه اشغال شده گریخت و به آمریکا رفت. دوران اقامت در آمریکا از خلاقانهترین ایام زندگی زندگانی پربار سیمنون بود. در ۱۹۵۵ بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید. در ۱۹۷۲ عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامه خود پرداخت.
مرگ خودکشی دخترش ماری ژو در ۱۹۷۸ باعث شد تا سالهای پایانی عمر را در اندوه و تنهایی سپری کند. در ۱۹۸۴ به علت تومور مغزی مورد عمل جراحی قرار گرفت و ظاهراً بهبود یافت اما طی چند سال بعد وضع جسمانی اش به وخامت گرائید و در شب چهارم سپتامبر ۱۹۸۹ در شهر لوزان سوئیس، هنگامی که درخواب بود از دنیا رفت.
سیمنون یکی از پرکارترین نویسندگان قرن بیستم بود. وی عادت داشت ساعت چهار صبح از خواب بیدار شود و شروع به نوشتن کند. این کار را تا ظهر ادامه میداد و بقیه روز را استراحت میکرد. به این ترتیب میتوانست در هر روز ۶۰ تا ۸۰ صفحه مطلب بنویسد.
رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او مشتمل است بر بیش از ۲۰۰ رمان، ۱۵۰ رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در ۱۹۸۱ منتشر شد)، مقالات بیشمار و تعداد زیادی رمان عامه پسند که آنها را صرفاً برای کسب درآمد و با یک دوجین نام مستعار نوشته است. اما شهرت وی به واسطهٔ ۷۵ رمان و ۲۸ داستان کوتاهی است که کمیسر مگره قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام مسافری که با ستاره شمال آمد (Pietr Le Letton) در سال ۱۹۳۱ و آخرین آنها مگره و مسیو چارلز به چاپ رسیدند.
۱۹۳۱ – مرحوم آقای گاله
مگره میترسد ترجمه کاظم اسماعیلی
سایه گیوتین ترجمه کاوه میرعباسی
مگره و مرد خانه به دوش ترجمه کاظم اسماعیلی
مرگ مرموز در کلیسای پرونده سنت فیاکر.
هویت نامعلوم
۱۹۳۳ – خانه کانال
۱۹۳۶ – دختر خانمهای کونکارنو
۱۹۳۸ مردی که گذر قطارها را مینگریست
۱۹۴۰ – بیگانگان در خانه
۱۹۴۴ – تحقیقات تازه مگره
۱۹۴۷ – برف کثیف بود
۱۹۵۰ – کرکرههای بز
۱۹۵۶ – زمان بدبختی
۱۹۵۷ – دلواپسیهای مگره – ترجمه عباس آگاهی
تردید مگره ترجمه عباس آگاهی
مگره و شاهدان خاموش ترجمه کاظم اسماعیلی
شکیبایی مگره ترجمه فرزاد فربد
مگره از خود دفاع میکند ترجمه عباس آگاهی
کارآگاه در کاباره – ترجمه حسن پویان
شبی در چهارراه – ترجمه کریم کشاورز
دیوانهای در شهر- ترجمه رامین آذر بهرام
مسافری که با ستاره شمال آمد ترجمه کاوه میرعباسی
مشتری شنبهها ترجمه رامین آذر بهرام
نامزدی آقای ایر ترجمه عاطفه حبیبی
نظر شما