روسیه اروپایی یا روسیه آسیایی(3)
گاز طبیعی دریای خزر هم از اهمیت بیشتری برخوردار است و هم نسبت به نفت توسعه بیشتری یافته است. در زمینه تولید و صادرات گاز رقابت شدیدتری میان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز وجود دارد. روسیه در این زمینه به خاطر توانایی بیشتر در تولید و صادرات همچنان خواهان حفظ برتری خود است.
مسیرهای انتقال نفت
افزایش تحقیقات و اکتشافات در دریای خزر منجر به افزایش تولید میگردد و در همین راستا کشورهای منطقه کیفیت نفت و گاز در دسترس را برای صادرات افزایش خواهند داد. از طرفی درآمد ارزی حاصله از صادرات صرف توسعه طرحهای منطقهای میگردد. به هر حال فقدان خطوط صادراتی، توسعه گسترده منابع نفت و گاز را در طی دهه 90 و اوایل 2000 در حداقل نگه داشته بود. در حال حاضر با خط لوله مستقیم باکو ـ تفلیس ـ جیحان (BTC)، منابع نفتی دریای خزر به بازارهای جهانی صادر و از ورود به منطقه شلوغ تنگه بسفر جلوگیری خواهد شد.
صادرات نفتی به غرب
چهار خط لوله اصلی BTC، باکو ـ نوووروسیسک، باکو ـ سوپسا و کنسرسیوم خط لوله کاسپین (CPC)، اکثر منابع نفت و گاز منطقه را به غرب برای تحویل در بازارهای اصلی در ترکیه، اروپا و مدیترانه حمل میکنند و یا خواهند کرد. خطوط ریلی باکو ـ باتومی، باکو ـ نوووروسیسک و باکو ـ سوپسا نیز همچنان نفت و گاز را حمل میکند، اما این امر ممکن است مرحله به مرحله و به عنوان خط لولههای بزرگتر گسترش پیدا کند.
الف ـ CPC یا کنسرسیوم خط لوله خزر
پروژه CPC ذخایر نفت منطقه دریای خزر قزاقستان را به بندر نوووروسیسک دریای سیاه روسیه مرتبط میکند. نفت بارگیری شده در نوووروسیسک با تانکر به بازارهای جهانی حمل میشود.
اگرچه خط لوله CPC در عرض روسیه قرار دارد و حکومت روسیه در توسعه آن نقش داشته، ولی این خط لوله برای منطقه و قزاقستان به عنوان اولین جایگزین جدی در مقابل تسلط روسیه در راههای صادراتی شمال است.
یک جنبه منفی اضافه شدن صادرات نفت خزر از طریق خط لوله CPC این است که سطوح صادراتی افزایش یافته، تراکم را در تنگه بسفر که دریای سیاه را به مدیترانه وصل میکند، افزایش خواهد داد. جریانهای نفتی از طریق بسفر طیفی از 8/2 ـ 1/3 میلیون بشکه در روز است. گسترش CPC رشد فزاینده انتقال 750 هزار بشکهای نفت از طریق تنگه را اضافه میکند.
ب ـ BTC (باکو ـ تفلیس ـ جیحان)
خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان، نفت آذری را از باکو از طریق گرجستان به ساحل مدیترانه منتقل کند. این خط لوله انتقال نفت خود را از تنگه بسفر جدا خواهد کرد. ضمناً کنسرسیومی به هدایت شرکت BP (بریتیش پترولیوم) هدایت این خط لوله را برعهده خواهد داشت.
تولید یک میلیون بشکه در روز در خط لوله BTC در ماه می سال 2005 کامل و اولین تانکر در ژوئن سال 2006 تحویل داده شد. صادرات نفت از طریق خط لوله BTC از ژوئن ـ سپتامبر 2006 تقریباً 210 هزار بشکه در روز است و انتظار میرود که ظرفیت این خط لوله بین سالهای 2008 تا 2009 به یک میلیون بشکه در روز ارتقا یابد. تعرفهها برای اعضای BTC برای انتقال نفت از پایانه sangachal به جیحان، شامل تخلیه بار در جیحان به این ترتیب است: 3/3 دلار برای هر بشکه در اولین مرحله (10 ـ 2005) و 6/4 دلار برای هر بشکه در طی دومین مرحله (16 ـ 2010) و 5/5 دلار برای هر بشکه در سومین مرحله (29 ـ 2016)
مسیرهای فراتر از خزر
زمانی که گنجایش میدان Azari - Chirag – Gunesli) (ACG)) برای اینکه بتواند به طور کامل BTC را (برای به حداکثر رسیدن ظرفیتش) پر کند و زمانی که خطوط لوله موجود قزاقستان ظرفیت لازم برای گسترش تولید نفت را ندارد، کار همچنان ناقص خواهد بود. قزاقستان بخشی از نفت خود را از طریق BTC ارسال میکند.
وقتی که kashagan تا سال 2009 به مسیر مستقیم انتقال نفت تبدیل گردد محمولههای خارجی خزر به باکو از 45 هزار بشکه در روز به حدود تقریبی 750 هزار بشکه در روز ارتقا مییابد. در نوامبر سال 2007، تنگیز چورویل، امپراتور میدان تنگیز، قراردادی را با casper، The Caspian shiping company of Azabaijan، برای انتقال 120 هزار بشکه در روز با تانکرها به آذربایجان در 2008 منعقد کرد.
Kazmunaigaz، شرکت ملی نفت قزاقستان، طرحهایی برای ساخت 590 مایل خط لوله نفتی از Isge به بندر karyk با یک پایانه تخلیه نفتی تا سال 2010 را در دست دارد. قزاقستان اعلام کرد که ساخت نسل جدیدی از تانکرهای خزر برای جایگزینی کشتیهای موجود ـ که در حال حاضر بیشتر تجارت نفتی دریای منطقه از طریق آن صورت میگیرد ـ را آغاز کرده است. این کار ممکن است بیش از 150 هزار بشکه در روز از نفت خام منطقه را به بازارهای بینالمللی از طریق خط لوله Baku-Supsa و تنگه بسفر انتقال دهد.
صادرات به شرق
سؤالاتی در مورد اینکه آیا اروپا همچنان یک بازار ایدهآل برای نفت و گاز طبیعی خزر است وجود دارد. انتظار میرود که تقاضای نفت در 15 سال آینده در اتحادیه اروپا به 200 هزار بشکه در روز افزایش یابد. از طرف دیگر و در همین چارچوب زمانی انتظار میرود که تقاضا برای نفت در بازارهای آسیایی به رشد تقریبی 8 میلیون بشکه در روز برسد. خصوصاً اینکه مصرف نفتی چین تا سال 2020 به 4 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. چین با تأمین 850 میلیون دلار، 630 مایل خط لوله از آتاسو در شمال غربی قزاقستان به Alataw pass در شمال غربی منطقه xinjiang چین را در سال 2005 کامل کرد. خط لوله 200 هزار بشکهای قزاقستان ـ چین، وقتی که تمام سه مرحله آن کامل شد، طول تقریبی 860 مایل از Atyrau به Alashan خواهد داشت.
صادرات به شمال و شمال غربی
مدت کمی بعد از استقلال کشورهای آسیای مرکزی دو خط لوله به شمال غربی ساخته شد که به نام شمالی و غربی شناخته میشوند. این خطوط از باکو به نووروسیسک روسیه و از باکو به سوپسا گسترش مییابد و از ظرفیتی حدود 245 هزار بشکه برخوردار است. همچنین خط لوله در مرز شمالی به آتی را و در قزاقستان به سامارا در روسیه امتداد یافت اما به خاطر افزایش کارایی خط لوله CPC از اهمیت کمتری برخوردار است.
2- گاز طبیعی
گاز طبیعی دریای خزر هم از اهمیت بیشتری برخوردار است و هم نسبت به نفت توسعه بیشتری یافته است. در زمینه تولید و صادرات گاز رقابت شدیدتری میان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز وجود دارد. روسیه در این زمینه به خاطر توانایی بیشتر در تولید و صادرات همچنان خواهان حفظ برتری خود است. ذخایر گاز طبیعی تقریباً در حدود 232 تریلیون فوت مکعب (TCF) است. تولید گاز طبیعی آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان در سال 2008 تقریباً 2/5 TCF بود. ترکمنستان و ازبکستان بزرگترین صادرکننده نفت و گاز منطقه هستند و قزاقستان هم به خاطر زیرساختهای نامناسب حجم صادراتی کمی دارد. همچنین در ماههای اخیر با شروع تجاری خط لوله قفقاز جنوبی (scp)، آذربایجان قادر خواهد بود که از این طریق گاز خود را به غرب صادر کند.
صادرات گاز طبیعی ترکمنستان به روسیه و اوکراین
بعد از بروز منازعه بر سر قیمت که صادرات گاز طبیعی را در اواخر سال 2004 متوقف ساخت، ترکمنستان مذاکرات بر سر کیفیت و قیمت صادرات گاز طبیعی به روسیه و اوکراین را آغاز کرد(24). موافقتنامه سپتامبر سال 2006 ترکمنستان با تعهد روسیه به صادرات گاز طبیعی به میزان 213 BCF که به 8/1 TCF در سال 2007 و 8/2 در سال های 2008 ـ 2009 افزایش یابد به امضا رسید.
گرجستان
گرجستان فاقد منبع مهم انرژی و در نتیجه از نظر سنتی به روسیه متکی بوده است و انرژی خود را از این کشور وارد مینمود. البته تفلیس بعد از فروپاشی تلاشهایی صورت داده تا شاید از مقدار وابستگی خود به روسیه بکاهد اما هنوز نتوانسته است جایگزین مطمئنی پیدا نماید و برای نمونه در سال 2007 مجبور شد حدود 41 میلیارد متر مکعب گاز از روسیه وارد کند.
در همین زمینه روسیه از متغیر انرژی برای کنترل سیاستهای کشورهای منطقه استفاده مینماید، چنانچه بعد از روی کار آمدن ساکاشویلی در گرجستان و اتخاذ رویکرد غربگرایانه از سوی وی، دولت روسیه نیز قیمت انرژی خود به این کشور را از 65 دلار برای هر متر مکعب به رقم 160 دلار افزایش داد که البته بعد از مذاکرات طولانی، دو طرف بر روی قیمت 135 دلار به توافق رسیدند. حتی در فصل سرد زمستان سال 1384 نیز خط لوله گاز روسیه به گرجستان منفجر شد و حدود 3 هفته تفلیس و سایر شهرهای گرجستان در سرما و تاریکی فرو رفتند که برخی تحلیلگران این اقدام را علامتی به دولت ساکاشویلی برای تغییر رویکرد سیاسی این کشور تفسیر نمودند.
ارمنستان
وضعیت ارمنستان نیز مشابه گرجستان است و این کشور نیز هیچ منبع گازی یا نفتی ندارد و در نتیجه سنتاً به روسیه متکی می باشد؛ گاز این کشور از طریق خط لوله ای که از گرجستان می گذرد، تامین میشود. ارمنستان همچنین سالانه حدود 40 میلیارد متر مکعب گاز از روسیه وارد میکند. ارمنستان تلاشهایی نیز صورت داده تا بخشی از گاز مورد نیاز خود را از ایران تأمین کند که در این خصوص خط لوله ای نیز در دست ساخت است که مراحل تکمیلی خود را میگذراند.
ازبکستان
ازبکستان تولید گاز طبیعی خود را با توجه به دوری از سیستم خط لوله روسیه و با تمرکز بر بازار داخلی و صادرات به همسایگان نزدیکش حفظ کرده است. تولید گاز ازبکستان از سال 1991 تا سال 2005 از 51/1 TCF به 1/2 TCF رسید که رشدی معادل 50% داشته است. صادرات گاز طبیعی ازبکستان به روسیه 16% در 2008 افزایش داشته و به حدود 290 میلیارد مترفوت مکعب رسیده است که انتظار میرود این رقم ثابت بماند.
آذربایجان و قزاقستان
این دو کشور تلاش بسیاری را بر افزایش تولید گاز خود تا سال 2010 آغاز کردهاند. تولید اصلی آذربایجان در آینده از میدان شاه دنیز خواهد بود و قزاقستان هم سه میدان اصلی خود یعنی تنگیز، کاراچاگانگ و کاشاگان را برای توسعه گاز، ارتقا خواهد داد. در همین زمینه در 22 مارس سال 2007 مقامهای جمهوری آذربایجان و آمریکا (رایس و المار ممدیارف) یک قرارداد سوختی را به امضا رساندند. هدف از این قرارداد انتقال گاز طبیعی از طریق خط لولهای از دریای خزر به بازارهای اروپایی عنوان شده است؛ این در حالی است که روسیه برای انتقال خط لوله از خاک خود تلاش میکند. اما آذربایجان نیز اگرچه خود تولید کننده نفت و گاز است اما گاز این کشور آنقدر نیست که کفاف نیازمندیهاش را بدهد و در نتیجه سالانه مقداری در حدود 30 میلیارد مترمکعب از روسیه گاز وارد مینماید.
خطوط اصلی گاز طبیعی
الف: خط لوله جنوب قفقاز (SCP)
خط لوله قفقاز جنوبی (SCP) به نام خط لوله باکو ـ تفلیس ـ ارزروم، موازی با خط لوله نفتی BTC با هزینه تقریبی 1 میلیارد دلار و طول 550 مایل، خط لوله ای است که گاز طبیعی را از میدان شاه دنیز انتقال میدهد. ظرفیت ابتدایی آن 8/0 bcf در روز تا سه ماه اول سال 2008 بود. ساخت کند آن در بخش ترکی خط لوله تأخیر مجددی را در پروژه ایجاد کرده است.
ب: خط لوله مرکز آسیای مرکزی CAC
کشورهای شرقی دریای خزر بیشتر گاز طبیعی خود را از طریق خط لوله مرکزی آسیای مرکزی که از طریق سیستم خط لوله گاز طبیعی روسیه است صادر میکنند که ظرفیت آن به 2/5 BCF در روز در سال 2007 افزایش یافت. گاز طبیعی صادر شده بیشتر برای بازارهای اروپایی و جهانی است و ازطریق سیستم حمل و نقل گازپروم انتقال می یابد. در تلاش برای تنوع بخشیدن به خطوط لوله صادراتی، تعدادی خطوط لوله گاز طبیعی در مرکز آسیای مرکزی در حال ساخت است. همچنین برای ارتقای خدمترسانی، آسیای مرکزی تعدادی خطوط لوله داخلی که شامل تاشکند، بیشکک و آلماتی می شود را در اختیار دارد.
نتیجه گیری
هم روسیه و هم کشوهای منطقه دارای ساختارهای نامناسب اقتصادی و ضعف در زیربناها هستند و همین امر ایجاد یک رابطه مستحکم با اقتصاد جهانی را برای آنان بسیار دشوار ساخته است؛ البته در صورت ارتباط با دیگر کشورها بیشتر از آن چه که سود ببرند متضرر خواهند شد. از طرفی به دلیل مواردی همچون نیاز متقابل بین روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز، وابسته بودن امنیت روسیه و دولتهای آسیای مرکزی به یکدیگر و نفوذ و فشار خارجی بر دولتهای آسیای مرکزی و قفقاز، روسیه نگاه خود را بیشتر به اوراسیا معطوف کند و سیاستهای اقتصادی خود را با جدیت بیشتری با این دسته از کشورها به پیش ببرد.
اما از ویژگیهای بارز روابط اقتصادی روسیه و کشورهای منطقه، توانمندی در بخش انرژی است که فصل ویژه روابط آنان است. در این میان روسیه به دلیل توانمندیها و از همه مهمتر نفوذ سنتی خود در منطقه و البته وابستگی ساختارهای صادراتی و تولیدی انرژی کشورهای منطقه به روسیه، توانسته است نقش قابل توجهی در تمامی میادین نفت و گاز منطقه و هم چنین در راههای صادراتی به دست بیاورد. از طرفی روسیه به دلایلی که ذکر گردید در به شکست کشاندن طرحهای آمریکا و اروپا در متنوع سازی سوخت نیز بسیار موفق عمل کرده و تمامی آنان را متوقف کرده است.
البته همانگونه که در مورد فعالیتهای روسیه در منطقه قابل مشاهده است فقدان طرحی کلی است که فعالیتهای مختلف روسیه و ابتکارات متفاوت این کشور را در آسیای مرکزی به هم پیوند دهد. شاید حرکات و سیاستهای مسکو به نوعی تداعی کننده خواست روسیه برای تسلط مجدد در این منطقه تلقی گردد اما سیاستهایی که اخیراً کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اتخاذ میکنند و همچنین فشارهای آمریکا، این گونه تلاشهای روسیه را محدود خواهد ساخت. بنابراین به نظر میرسد روسیه و حتی کشورهای منطقه برای ایجاد و از همه مهمتر تداوم روابط اقتصادی مناسب با یکدیگر نیازمند استراتژیهای تدوین شده هستند تا از این طریق روابط سیاسی و اقتصادی خود را سازمان بخشند.
پی نوشت:
1 - Atlanticism.
2 - Eurasianism.
3- احمد نقیب زاده، "تحولات روابط بین الملل"، تهران، انتشارات قومس، چاپ دوم، تابستان 1369، ص 13- 14.
4- ثقفی عامری،" مبانی و رویکردها و سیاست راهبردی روسیه"، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 29، بهار، 1379.
5- کرمی، جهانگیر. "سیاست خارجی روسیه: مشکل تعریف منافع و رفتارهای متناقض"، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شمارة 29، بهار 1379. همان ص 64.
6. این رویکرد در ادامه رویکرد اوراسیا گرایان قرار می گیرد، البته با این تفاوت که نسبت به اوراسیاگرایان در برخی از موارد نگرش افراطیتر دارند.
7. در اصل این مقطع نوعی انتقال از تفکر اوراآتلانیتکگرایی به سمت اوراسیاگرایی به حساب میآید. بنابراین برخی افراطگرایی ها در این مقطع طبیعی به نظر میرسد.
8- جهانگیر کرمی، همان ص 65.
9- الهه کولایی، "سیاست و حکومت در آسیای مرکزی"، تهران: نشر دادگستر، 1374. ص 121.
10 - Alexander G. Dugin, Eurasian Mission (Program Material of International Eurasian Movment), Moscow, ROF, "Evrazia". 2005.
11. Mikhail tsypkin," the politics of Russian security polity" in the state bulding and military power in Russia and the new states of Eurasia", edited by bruce paroot,m.e.sharp,new york,London,1995,p.31.
12. یک عنصر مهم در سیاست آسیای مرکزی روسیه حمایت از نژاد روسیه در منطقه است. این امر امروزه بسیار مورد توجه سیاستمداران روسی است. در اوایل دهه 90 تعداد نژادهای روسی که در جمهوریهای آسیای مرکزی زندگی میکردند حدود 20 میلیون بود که تا 2005 به 6 میلیون کاهش یافت. در این زمینه روسیه تلاش بسیاری برای ارتباط با این کشورها برای حمایت از حقوق نژاد روسی به عمل آورده است.
13.پروین داداندیش، "روند تکوین سیاستهای روسیه در آسیای مرکزی"، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 51، پاییز 1384، ص:168
14.همان.ص:169
15.همان
16. Lena jonson, "Russia and central asia", London, the royal institute of international affairs, 1998,p.76
17.ibid
18. پروین داداندیش، پیشین
19. Ariel Cohen ,"Competition over Eurasia: Are the US and Russia on a Collision Course", Heritage Lectures, October 24, 2005.p:2
20.ibid.
21. Vladimir paramonov and Aleksey strokov, " economic involvement of russia and china in central asia" may 2007,conflict studies research center,p:2
22. تمامی اطلاعات مبتنی بر انرژی در این قسمت از بخشهای مختلف سایت www.eia.doe.GoV استخراج گردیده است.
23.www.radiofarda.com
24. که این امر خود در نتیجه فشارهای دیپلماتیک روسیه صورت گرفت.
منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۸/۰۴/۰۵
نویسنده : مهدی کاظمی
نویسنده : امیر محمد سوری
نظر شما