آلمان در مصاف با آینده
از دهه 1960 میلادی ، رشته ای در علوم انسانی با تمرکز بر مباحث اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی پدید آمد که آن را «آینده نگری» نامیدند.
این حوزه از مباحث علوم انسانی البته رابطه تنگاتنگی با علوم و فناوری داشت و با توجه به تحقیقات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، مسائل نوینی را در عرصه مدیریت مطرح می کرد.
آینده نگران بر آن بودند با استفاده از داده های علوم مذکور، تصویری قابل اجرا در آینده جوامع غربی ارائه یا توصیه نمایند. طی سالهای پایانی سده بیستم این رشته یا حوزه از مطالعات چنان گسترش یافت که از نظر برخی نظریه پردازان ، ربع آخر قرن گذشته ، «عصر آینده نگران» نامیده شد.
طرحهایی چون «تشکیل اتحادیه اروپایی» و «قرن دوم امریکا» از جمله طرحهای پیشنهادی این آینده نگران برای چگونگی تنظیم امور در قرن بیست و یکم بود.
اینک قرن بیست و یکم آغاز شده است ; برخی از این پیش بینی ها تحقق یافته و برخی دیگر ابطال شده است ، اما هنوز موسساتی وجود دارند که حوزه فعالیت خود را به آینده نگری اختصاص می دهند.
ترسیم آینده اقتصادی اروپا، یکی از داغترین فعالیت های این حوزه در حال حاضر است و طراحی آینده اقتصادی و اجتماعی کشورهای عمده در اروپا مهمترین بخش از این تحقیقات را شکل می دهد.
مقاله پیش رو یکی از این تحقیقات آینده نگرانه را توضیح می دهد. تحقیقاتی که بر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی آلمان متحد متمرکز شده و می کوشد با استفاده از آمار و ارقام موجود تصویری از آینده نزدیک این کشور فعال در عرصه اقتصادی اروپا ارائه کند.
این مقاله را چارلز والاس برای نشریه امریکایی «تایم» نگاشته و اصل آن در پایان جولای سال 2004 به چاپ رسیده است.
2 ساختمان فرسوده دیگر مدتی پیش در «وینبرگوگ»، از مناطق حومه ای شهر کهنه «هال»، واقع در آلمان شرقی سابق ، تخریب شد.
در دهه 1970، هال یکی از مراکز مهم صنعتی تولید مواد شیمیایی بود، اما 14 سال پس از اتحاد دو آلمان ، کارخانجات شیمیایی آن بسته شدند و حدود75 هزار نفر از ساکنان آن (یک چهارم از کل سکنه) در جستجوی کار مهاجرت کردند. بدین ترتیب بسیاری از افراد، هال را ترک گفتند و هم اکنون ، آپارتمان های خالی به صورت پیاپی در حال تخریبند.
تقریبا با هر معیاری که بسنجیم ، هال ، بدترین مکان در آلمان است و یک عیب برای این کشور محسوب می شود.
نرخ بیکاری در کشور، حدود 20 درصد (2 برابر نرخ ملی) است و متوسط درآمد، فقط 21 هزار و 600 یورو، یعنی کمترین میزان در آلمان است.
در یک بررسی که موسسه اقتصاد آلمان در ماه آوریل گذشته از این کشور به عمل آورد، هال ، آخرین شهر در فهرست 50 شهر که براساس میزان ثروت پشت سر هم ردیف شده بودند قرار داشت.
اینگرید هاسلر، شهردار هال می گوید: «مشخص است که ما هرگز آن شهر صنعتی سابق را نخواهیم داشت... ما باید یک جهت گیری کاملا متفاوت پیدا کنیم.»
تخریب 2 ساختمان موزو، بارقه هایی از امید برای آن چیزی که در هال و آلمان در حال آغاز است را روشن کرد.
یکی از این 2 ساختمان که قبلا به عنوان سربازخانه استفاده می شده تخریب شد تا فضایی مناسب برای مراکز علمی و تکنولوژیک ایجاد شود.
تاکنون 60 شرکت و 19 موسسه آموزشی ، که در زمینه هایی چون بیوتکنولوژی ، نانوتکنولوژی و علوم زیست محیطی فعالند در آنجا مستقر شده اند و 2500 فرصت شغلی جدید ایجاد گردیده است.
یکی از شرکت های عرصه بیوتکنولوژی که به خاطر تحقیقاتش پیرامون دیابت مورد تشویق قرار گرفته و توانسته است قراردادهای سودآوری با شرکت های بزرگ داروسازی عقد کند، جزو نخستین مستاجرین بوده است.
هانس اولریچ دموس ، رئیس شرکت «پروبیودراگ» می گوید: «هال دارای موقعیت بی نظیری است ; یک دانشگاه قدرتمند در زمینه زیست شناسی ، همراه با نیروی کار آموزش دیده و پرانگیزه در اینجا وجود دارد.»
هال برای بالا کشیدن خود از ته لیست پیشرفت ، راه زیادی در پیش دارد و یک مجتمع علمی نمی تواند منجر به یک انقلاب صنعتی جدید شود. از زمان وحدت مجدد 2 آلمان ، این کشور،2/1 تریلیون یورو که رقمی بهت آور است برای بخش شرقی خود خرج کرده که بیشتر آن بر باد رفته است اما توسعه تکنولوژیکی هال نشان می دهد که این تلاش ها، ضایع نشده است.
وجود شرکت های جهانی مانند «پروبیودراگ» ثابت می کند حتی ضعیف ترین و فقیرترین شهر نیز می تواند سالهای رکود و رخوت را پشت سر نهاده و دوباره زندگی را از سر بگیرد.
اگر هال بتواند چنین کند آیا کل آلمان از آن عقب خواهد افتاد؟ آرام آرام اولین نشانه های یک نقطه عطف ملی ، خود را نشان می دهند. اخیرا موسسه تحقیقات اقتصادی آلمان (D.I.W) واقع در برلین ، برآورد خود از رشد تولید ناخالص ملی آلمان را از 4/1 درصد به 8/1 درصد برای سال جاری و 1/2 درصد برای سال آینده محاسبه و منتشر کرده است.
گوستاو ای. هورن ، یکی از اقتصاددانان این موسسه می گوید: «این روند رو به رشد از ابتدای سه ماهه اول امسال آغاز شد. صادرات به تندی در حال افزایش است. این یک بازتولید به کمک صادرات است.»
آلمان نیز مانند سایر مجامع اقتصادی در امریکا و آسیا، دوباره شروع به رشد کرده است ; مخصوصا از زمان الحاق اعضای جدید به اتحادیه اروپا و موج گرفتن صادرات به سوی شرق اروپا. هولگر اشمیدینگ از اقتصاددانان بانک امریکا می گوید: «آلمان حتی با وجود پول قدرتمندی مثل یورو که پول آلمان را تحت تاثیر قرار می دهد آرام آرام در حال ترقی است.»
افق آینده نیز برای آلمان در حال گشایش است ; یک بررسی جهانی از 513 دست اندرکار تجارت که توسط ارنست یونگ انجام گرفت ، آلمان را از لحاظ قدرت جذب سرمایه پس از چین و امریکا در رده سوم قرار دارد.
بانک «دوشه» و بانک «درسدنیر»، سود قابل توجهی را برای 3 ماه آغازین سال 2004 گزارش نمودند; در حالی که در همان دوره در سال قبل ، زیان سنگینی را متحمل شده بودند.
این مساله ، حاکی از آن است که بانکهای آلمان می توانند با حذف خرده کاری های اضافی و کنترل بدهی ها، پیشرفت نمایند.
شرکت های رسانه ای مانند «اکسل اسپرینگر»، منتشر کننده نشریات «بلید» و «دی ولت» از حالت قحطی سفارش های آگهی تبلیغاتی به حالت قبلی خود بازمی گردند. شرکت ها در حال گرفتن امتیازهای کاری هستند.
شرکت زیمنس در 2 کارخانه از کارخانجات گوشی تلفن همراه خود، ساعات کاری در هفته را بدون تغییر دستمزد، از 35 به 40 ساعت افزایش داد و شرکت «دیملر کریسلر» تهدید می کند اگر اتحادیه های کارگری با ذخیره 500 میلیون یورو بدون نیروی کاری موافقت نکنند، 6 هزار شغل را از کارخانه مرسدس بنز (واقع در حومه شهر اشتوتگارت) به شمال آلمان و آفریقای جنوبی منتقل خواهد کرد.
حداقل 25 هزار نفر از کارگران مرسدس ، مدتی پیش در جای جای آلمان ، جهت اعتراض به این طرح ها، دست از کار کشیدند. متاسفانه چنین منازعاتی موجب جدایی و تفرقه است اما شاید برای رقابتی شدن مجدد آلمان ، اجتناب ناپذیر باشد.
ساعات کار طولانی تر بدون افزایش دستمزد، می تواند موجب رشد شود، اما ساعات طولانی تر کار با دستمزد بیشتر، همان گونه که برخی اتحادیه ها، متقاضی آن هستند، مردم را به مصرف کردن تشویق می کند و این همان چیزی است که آلمان به شدت به آن نیاز دارد.
بهبود و بازسازی شرایط، هرگز محقق نخواهد شد مگر این که در کنار صادرات قدرتمند، میزان مصرف داخلی نیز پیشرفت کند; اما نرخ بیکاری آلمان که در ماه ژوئن ، اندکی کاهش یافت ، هنوز 5/10 درصد است بنابراین مردم آلمان در خرج کردن بسیار محتاط عمل می کنند.
بزرگترین مشکل آلمان ، «نگرانی از آینده» است. نگرانی از آینده باعث کاهش عضویت در احزاب سیاسی ، افزایش بیماری های مرتبط با استرس های روانی و به وجود آمدن مصرف کنندگانی شده است که به جای بیرون رفتن و خرید کردن ، سر در گریبان فرو برده و در خانه می نشینند.
مردم رفته رفته از بیرون رفتن و تفریح به هنگام تعطیلات که سنت رایجشان بود منصرف می شوند و در خانه می مانند تا گلدان های شمعدانی را آب دهند! این مساله ، مشکل اساسی اقتصاد آلمان است.
آلمان چگونه می تواند بر این «نگرانی از آینده» فایق آید؟ شاید آلمانی ها نیاز به رهبری دارند تا آنها را متقاعد کند «تنها چیزی که باید از آن بترسند، خود ترس است»; اما این کار به این آسانی هم اتفاق نمی افتد.
صنعت آلمان توسط شرکتهایی که به دلیل قوانین سفت و سخت استخدام و هزینه های بالای نیروی کار در این کشور، تولید خود را از آلمان به کشورهای تازه راه یافته به اتحادیه اروپا یا کشورهای آسیایی منتقل می کنند، از درون در حال پوسیدن است ; برای مثال ، «زیمنس» که در سال 1994، 238 هزار نفر را در آلمان و 153 هزار نفر را در خارج از مرزها به استخدام خود درآورده بود، 10 سال بعد، این رقم را به 167 هزار نفر در آلمان و 247 هزار نفر در کشورهای دیگر تغییر داد.
اصلاحات اقتصادی مورد نظر گرودر شرودر (یعنی ثبت نام 3/6 میلیون نفر از جمعیت 83 میلیون نفری آلمان برای کار پاره وقت در مشاغل کوچک با حقوق بیش از 400 یورو و بدون مالیات ) تا حدی مفید است ، اما همه مشکل را حل نمی کند. البته اصلاحات اقتصادی او باعث افزایش مقبولیت و وجهه مردمی حزبش نمی شود; سوسیال دمکرات ها از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون ، از پایین ترین حد محبوبیت برخوردار بوده اند و اصلاحات در این زمینه کمکی نکرده است.
حتی برخی از سوسیال دمکرات ها به قدری از اصلاحات شرودر عصبانی شده اند که در 4 جولای ، یک حزب چپ گرای رقیب را بنیان نهادند. اگر شرودر نتواند اطرافیان خود را قانع کند، رسانه های آلمان نیز کمکی به وی نخواهند کرد.
تیترهای تند نشریات ، از قبیل «خداحافظ مشاغل» یا «سرقت بزرگ مستمری ها» و همچنین لطیفه های همه گیری که دولتمردان آلمان را به باد انتقاد و استهزا می گیرند، هراس موجود در آلمان را دامن می زند.
در میان پرفروش ترین کتابها نیز نام کتابهای ناامیدکننده ای مانند «آلمان : افول یک ستاره بزرگ» زیاد به چشم می خورد. یوهانس راو (رئیس جمهور سابق)، چندی پیش از ترک مسوولیتش ، ناراحتی خود از اوضاع جاری را چنین ابراز کرد: «من کشور دیگری سراغ ندارم که در آن ، این همه فرد مسوول ، چنین لذتی از صحبت کردن علیه کشور خود ببرند. یعنی ما آنقدر خود را حقیر می شماریم که دیگر به خودمان باور نداریم»
ماتیاس هورکس ، مدیر «موسسه آینده» در فرانکفورت معتقد است رسانه های آلمان به درد آخرالزمانی مبتلا شده اند. او می گوید: «از تشنج ، بدبینی ، عوام فریبی و ترس از فاجعه ای ناگهانی ما را فرا گرفته است. این گونه فال بد زدن ممکن است آینده را تحت تاثیر قرار دهد.»
دولت آلمان پس از اتحاد مجدد در 1990، 2/1 تریلیون یورو برای ساخت راه آهن ، بزرگراه ، مدرسه و شبکه های ارتباطی در آلمان شرقی هزینه کرده است ، اما این مبلغ برای ایجاد مشاغل پایدار و دائمی ، کوچک به نظر می رسد.
در حال حاضر نرخ بیکاری در شرق آلمان حدود 18 درصد، یعنی بیش از 2 برابر نرخ بیکاری در غرب آلمان است ; دوسوم موجودی صندوق ها، صرف پرداخت حقوق بیکاری و بازنشستگی به کسانی می شود که هرگز در این سیستم ، مشارکتی نداشته اند.
«همه چیز به سیاست های اجتماعی بازمی گردد.» یواخیم راکینتز، از اقتصاددانان «موسسه تحقیقات اقتصادی هال» با ابراز این مطلب می افزاید: «هیچ سیاستی برای جذب سرمایه گذاران خارجی وجود دارد.»
او از این مساله ابراز نگرانی می کند که ممکن است 20 تا 30 سال طول بکشد تا استانداردهای زندگی در آلمان شرقی به حد آلمان غربی برسد. کلاوس فن دونانی ، شهردار سابق هامبورگ که ریاست کمیته بررسی آینده در شرق آلمان را برعهده دارد، معتقد است : «مبلغ کمکی فعلی ، یعنی 90 میلیارد یورو در سال به آلمان غربی نیز صدمه وارد خواهد کرد. او می گوید: «90 میلیارد یورو، تنها 4 درصد از تولید ناخالص ملی است.
این پول در مقابل پولی که برای دانشگاه ها و فعالیت های پژوهشی آلمان غربی خرج می شود، بسیار ناچیز است. کمیته تحت نظر دونانی پیشنهاد کرده است : دولت برای کمک به ایجاد فرصتهای شغلی ، نظامی با عنوان «خوشه های اقتصادی» را راه اندازی کند که به متخصصان در این امر یاری می رساند.
این ایده قبلا در «درسدن» به موفقیت رسیده است ; دولت محلی درسدن ، اقدام به ایجاد «خوشه اقتصادی» در زمینه های تراشه های کامپیوتری کرد و هم اکنون بیش از 20 هزار نفر در این بخش ، مشغول کار هستند.
این اشتغال موجب شد نرخ بیکاری درسدن تا 13/5 درصد کاهش یابد. شرکت امریکایی AMD در سال 1999، یک کارخانه در درسدن احداث کرد و کارخانه دیگری را نیز چند ماه پیش به تکمیل رساند.
از هزینه 2 میلیارد یورو برای احداث کارخانه ، دولت فدرال به همراه دولت محلی ، تامین 545 یورو را به عهده گرفتند، اما AMD می گوید: تنها مساله پول نبود که ما را به احداث کارخانه در اینجا تشویق کرد;«مردم اینجا بسیار پرانگیزه هستند و برخی از آنها از زمان آلمان شرقی ، تجربیاتی در زمینه میکروالکترونیک دارند.»
هانس دپ ، مدیر فعالیت های AMD در درسدن می گوید: «{کارخانه} درسدن خود را بسیار موفق نشان داده است.» در 1991، درست پس از اتحاد دو آلمان ، 4 هزار شغل آزاد در درسدن وجود داشت در حالی که هم اکنون.
24 هزار شغل آزاد وجود دارد که 40 هزار مورد آن در سال گذشته ایجاد شده است.
اینگولف روسبرگ ، شهردار درسدن می گوید: «ما موفق شدیم چند لنگرگاه اقتصادی در منطقه ایجاد کنیم». درسدن صحنه یک تولد مجدد دیگر نیز هست : بازسازی ساختمان با شکوه قرن هجدهمی «فرانکیرخ» که در 1945 توسط بمب افکن های متفقین تخریب شده بود.
بازسازی این ساختمان حدود 10 سال طول کشیده و هزینه ای بالغ بر 130 میلیون یورو برای آن صرف شده است. که بیشتر آن را مردم تامین کرده اند.
ولفگانگ گراپ ، مدیرعامل شرکت پوشاک «تریگما»، بزرگترین تولیدکننده تی شرت در آلمان ، از دیگر کسانی است که در پیشرفت رو به افزایش آلمان نقش دارد.
زمانی که اکثر شرکتهای پوشاک ، تولید خود را به کارخانجات ارزانقیمت تر در آسیا منتقل می کردند، گراپ تمام 1200 کارمند خود را در آلمان و در قسمت شرقی شهر بورلادینگن نگاه داشت.
او می گوید: «دلیلی برای رفتن به خارج وجود ندارد; نیروی کار آلمانی این امکان را به ما داد که سفارشات را در عرض 48 ساعت از زمان دریافت ، تولید کنیم».
این نمونه ای است که نشان می دهد چگونه قدرت تولید بالا در آلمان می تواند در رقابت با دستمزدهای پایین در خارج ، گوی سبقت را برباید. گراپ می گوید: «من نیروهایی انعطاف پذیر، آموزش دیده و صاحب فکر می خواهم. من نمی توانم در کشوری هزاران مایل دورتر، به آن دست پیدا کنم».
در درون آلمان ، یکی از بزرگترین معضلات ، چگونگی مواجهه با نتایج اقتصادی پیری جمعیت است.
در 30 سال گذشته ، نرخ توالد برای هر زن ، از 1/2به 4/1 کودک کاهش یافته ، در حالی که امید طول عمر از 72 به 82 سال برای زنان و از 66 تا 76 سال برای مردان افزایش داشته است.
دینرکلینگولز، رئیس موسسه جمعیت دنیا و توسعه جهانی در برلین می گوید: «وجود افراد جوان کمتر و تعداد بیشتر سالمندان ، حاکی از بوجود آمدن مشکل در سیستم امنیت اجتماعی است زیرا تعداد کمی کار می کنند وعده زیادی می خورند.»
این مساله باعث بوجود آمدن نزاع بین نسل ها برای کنترل اوضاع اقتصادی کشور می شود. کلینگولز می گوید تنها راه حل این مشکل ، افزایش میزان مهاجرت خارجیان به کشور است. در این راستا، دولت و گروه مخالف بر سر قانون جدید مهاجرت اتفاق نظر دارند.
این قانون به چیزی حدود 200 هزار نفر مهاجر (متشکل از مهاجرین آموزش دیده و ماهر با انگیزه های اقتصادی و پناهندگان سیاسی ) اجازه ورود به کشور می دهد.
اما عمده ترین چالش آلمان که هورست کوهلر (رئیس جمهور جدید) از آن با عنوان احساس «نااطمینانی» درون جامعه یاد می کند، هنوز باقی است. کوهلر می گوید: «ما نیازمند حاکم شدن روحی جدید برای پیشقدم شدن در مواجهه باتغییراتی هستیم که در حال فراگرفتن جهان هستند.»
شاید پا گرفتن فروشگاههای «همه کاره خود باشید» و کلاسهای آموزشی مختلف ، از علائم حلول این روح باشند. براساس گزارش شرکت بازاریابی «Sevenone»، آلمانی ها سالانه 36 میلیارد یورو برای نوسازی و بهبود وضعیت مسکن خود خرج می کنند که 2 برابر میزان هزینه شده در انگلیس و فرانسه است.
بزرگترین ذی نفع در این روند، OBI (انباشتگاه مسکن اروپا) است. سرگیو گیرولدی ، مدیرعامل این مرکز می گوید: آنها در سال گذشته به ارزش 6/3 میلیارد یورو، ابزار، چوب و دکوراسیون منزل فروخته اند و امسال نیز انتظار 10 درصد رشد دارند. این موارد، علامتهای خوبی است اما اگر آلمان بخواهد به سمت پیشرفت حرکت کند، هنوز کارهای ادی برای انجام دادن دارد.
منبع: / سایت خبری / جام جم آن لاین ۱۳۸۳/۰۶/۳۰
مترجم : مجتبی طاهری
نویسنده : چارلز والاس
نظر شما